confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
و توضیح می دهد که کلام نفسی کلام حقیقی و قدیم است و کلام لفظی کلام حقیقی نیست بلکه وسیله اظهار و ابراز آن می باشد. <ref>همان، ص 276.</ref> | و توضیح می دهد که کلام نفسی کلام حقیقی و قدیم است و کلام لفظی کلام حقیقی نیست بلکه وسیله اظهار و ابراز آن می باشد. <ref>همان، ص 276.</ref> | ||
'''نظریه کسب''' | '''افعال انسان و نظریه کسب''' | ||
این نظریه که بر آیند اجتهاد اشعری و پیروانش در تفسیر خلق افعال عباد است، از جمله نظریه های مطرح و معروفی است که البته قدمتش به پیش از اشعری باز می گردد و مربوط به مسئله قدر و جبر و اختیار است. در این بین هر کدام از مذاهب تفسیری ارایه کردند که در خور توجه است. | این نظریه که بر آیند اجتهاد اشعری و پیروانش در تفسیر خلق افعال عباد است، از جمله نظریه های مطرح و معروفی است که البته قدمتش به پیش از اشعری باز می گردد و مربوط به مسئله قدر و جبر و اختیار است. در این بین هر کدام از مذاهب تفسیری ارایه کردند که در خور توجه است. | ||
معتزله به انگیزه دفاع از عدل و حکمت خداوند، نظریه تفویض را برگزیدند و افعال اختیاری انسان را از حیطه اراده الهی بیرون دانستند، و انسان را خالق افعال خویش شناختند بدون آن که فاعلی چون خدا در آن دخالت داشته باشد. | معتزله به انگیزه دفاع از عدل و حکمت خداوند، نظریه تفویض را برگزیدند و افعال اختیاری انسان را از حیطه اراده الهی بیرون دانستند، و انسان را خالق افعال خویش شناختند بدون آن که فاعلی چون خدا در آن دخالت داشته باشد. | ||
در برابر معتزله، اهل حدیث با هدف دفاع از عمومیت اراده و قدر الهی و نیز حفاظت از اصل توحید در خالقیت، هر گونه فاعلیت و تأثیر را از انسان نفی کردند و افعال او را چه از نوع طاعت یا معصیت، فعل خدا دانستند. از این عقیده به عنوان نظریه «خلق افعال عباد» یاد می شود.ابو الحسن اشعری پس از فاصله گرفتن از مکتب معتزله، حمایت خود را از عقیده خلق اعمال ابراز و بر این عقیده تصریح کرد که: «افعال بندگان، مخلوق و مقدور خداوند است»،<ref>ر ک اشعرى، ابو الحسن، مقالات الإسلاميين و اختلاف المصلين، ص 291؛ و سبحانی، جعفر، الإنصاف في مسائل دام فيها الخلاف، ج 3، ص 107 و 108.</ref>ولی برای توجیه اصل اختیار و رهایی از پی آمدهای نادرست اندیشه جبر، نظریه کسب را که قبل از او توسط حسین نجار و ضِرار بن عمرو مطرح شده بود، برگزید. | در برابر معتزله، اهل حدیث با هدف دفاع از عمومیت اراده و قدر الهی و نیز حفاظت از اصل توحید در خالقیت، هر گونه فاعلیت و تأثیر را از انسان نفی کردند و افعال او را چه از نوع طاعت یا معصیت، فعل خدا دانستند. از این عقیده به عنوان نظریه «خلق افعال عباد» یاد می شود.ابو الحسن اشعری پس از فاصله گرفتن از مکتب معتزله، حمایت خود را از عقیده خلق اعمال ابراز و بر این عقیده تصریح کرد که: «افعال بندگان، مخلوق و مقدور خداوند است»،<ref>ر ک اشعرى، ابو الحسن، مقالات الإسلاميين و اختلاف المصلين، ص 291؛ و سبحانی، جعفر، الإنصاف في مسائل دام فيها الخلاف، ج 3، ص 107 و 108.</ref>ولی برای توجیه اصل اختیار و رهایی از پی آمدهای نادرست اندیشه جبر، نظریه کسب را که قبل از او توسط حسین نجار و ضِرار بن عمرو مطرح شده بود، برگزید. | ||
در تعریف حقیقت «کسب» از | اشعری معتقد است خداوند خالق افعال است و انسان به عنوان ابزار کسب آن فعل را کسب می کند. وی در تعریف کسب می گوید: «حقیقت در نزد من این است که معنای اکتساب و کسب کردن، وقوع فعل همراه و همزمان با قوه حادث است. پس کسب کننده فعل کسی است که فعل همراه قدرت در او ایجاد می شود.».<ref>اشعری، ابوالحسن؛ مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، دار احیا التراث العربی، بیروت، ط 3، ص532</ref> | ||
با این حال در تعریف حقیقت «کسب» از سوی متکلمان اشعری تفاسیر مختلفی بیان شده است. فاضل قوشجی تعریف روشن تری از کسب ارایه کرده است که | |||
ولی معروف ترین آنها این است که «کسب عبارت است از مقارنت وجود فعل با قدرت و اراده انسان، بدون آن که قدرت و اراده او در تحقق فعل تأثیری داشته باشد». <ref>ر ک درآمدی بر علم کلام، ص 278، به نقل از فاضل قوشجی، شرح تجرید، ص 445.</ref> البته باید گفت تعریف نظریه کسب پس از ابو الحسن اشعری دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است و متکلمان این مذهب از متقدمین تا متاخرین کسب را به گونه ای تعریف کرده اند که به تعریف نظریه امر بین الامرین نزدیک می شود و می توان آن را دستاویزی جهت تقریب به اندیشه متکلمان امامیه قرار داد. | |||
'''عدل''' | '''عدل''' | ||
خط ۷۹: | خط ۹۰: | ||
اشعری اعتماد و اتکاء مطلق به عقل را جایز ندانسته و معتزله را در این مورد سرزنش می کرد. او در زمینه اعتماد به عقل جانب میانه را گرفته و مذهب اوسط را اختیار کرد، در این باره شهرستانی از قول اشعری نقل کرده که: معرفت خدا به عقل حاصل شود و به شرع واجب گردد.<ref>شهرستانی، محمد ابن عبدالکریم؛ الملل والنحل، تصحیص محمدسید گیلانی، قاهره، 1961، ج1، ص129.</ref> | اشعری اعتماد و اتکاء مطلق به عقل را جایز ندانسته و معتزله را در این مورد سرزنش می کرد. او در زمینه اعتماد به عقل جانب میانه را گرفته و مذهب اوسط را اختیار کرد، در این باره شهرستانی از قول اشعری نقل کرده که: معرفت خدا به عقل حاصل شود و به شرع واجب گردد.<ref>شهرستانی، محمد ابن عبدالکریم؛ الملل والنحل، تصحیص محمدسید گیلانی، قاهره، 1961، ج1، ص129.</ref> | ||
'''تکلیف مالایطاق (تکلیفی فراتر از قدرت انسان''' | '''تکلیف مالایطاق (تکلیفی فراتر از قدرت انسان''' |