confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
برخی از دلایل امامیه بر امامت [[خاندان عترت|خاندانعترت]] عبارت است از: | برخی از دلایل امامیه بر امامت [[خاندان عترت|خاندانعترت]] عبارت است از: | ||
1- وجوب [[عصمت]] در امام؛ زیرا اگر امام معصوم نباشد، اطمینان به وی در ابلاغ احکام سلب میشود. بهعلاوه، امام غیر معصوم ممکن است در امامت و زعامت [[مسلمین]] بر خلاف عدالت رفتار نماید. | 1- وجوب [[عصمت]] در امام؛ زیرا اگر امام معصوم نباشد، اطمینان به وی در ابلاغ احکام سلب میشود. بهعلاوه، امام غیر معصوم ممکن است در امامت و زعامت [[مسلمین]] بر خلاف عدالت رفتار نماید. | ||
2- نصب امام | 2- نصب امام برای رفع فتنه و اختلاف است و چنانچه از سوی مردم تعیین شود، موجب تشدید اختلاف میشود. | ||
3- امامت به معنای [[خلافت]] از سوی خداوند و رسول است که قهرا باید توسط خداوند و [[رسول خدا|رسول خدا صلی الله علیه و آله]]، خلیفه تعیین شود. | 3- امامت به معنای [[خلافت]] از سوی خداوند و رسول است که قهرا باید توسط خداوند و [[رسول خدا|رسول خدا صلی الله علیه و آله]]، خلیفه تعیین شود. | ||
4- سیره رسولاکرم صلیاللهعلیه و آله در زمان حیات خود بر تعیین جانشین در موارد غیبت خود از [[مدینه|مدینه]] بود، بنابراین، چگونه میشود آن حضرت برای بعد از خود جانشین تعیین نکند. | 4- سیره رسولاکرم صلیاللهعلیه و آله در زمان حیات خود بر تعیین جانشین در موارد غیبت خود از [[مدینه|مدینه]] بود، بنابراین، چگونه میشود آن حضرت برای بعد از خود جانشین تعیین نکند. | ||
چنانکه در مبحث امامیه گفتیم، شیعه اثنیعشری معتقد به «[[نصّ جلیّ|نصّجلیّ]]» هستند، یعنی کسانی که قائل به «نصّ» و تعیین آشکار امام شدند و معتقدند که رسولخدا (صلی الله علیه و آله) | چنانکه در مبحث امامیه گفتیم، شیعه اثنیعشری معتقد به «[[نصّ جلیّ|نصّجلیّ]]» هستند، یعنی کسانی که قائل به «نصّ» و تعیین آشکار امام شدند و معتقدند که رسولخدا (صلی الله علیه و آله) با «نصّجلیّ» در روز [[غدیر خم|غدیرخم]]ّ امام علی (علیه السلام) را به جانشینی خود برگزید و صریحا ایشان را به امامت امت تعیین فرمود. | ||
ایشان دلایل امامت حضرت علی (علیه السلام) را بنابر [[قرآن]] و [[سنت]] چنین بیان مینمایند: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ» <ref> سوره مائده آیه 55</ref> یعنی، همانا ولیّ شما خداوند است و پیامبر او و کسانی که ایمان آوردند و [[نماز]] را به پا میدارند و [[زکات]] میدهند، در حالیکه [[رکوع]] | ایشان دلایل امامت حضرت علی (علیه السلام) را بنابر [[قرآن]] و [[سنت]] چنین بیان مینمایند: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ» <ref> سوره مائده آیه 55</ref> یعنی، همانا ولیّ شما خداوند است و پیامبر او و کسانی که ایمان آوردند و [[نماز]] را به پا میدارند و [[زکات]] میدهند، در حالیکه اهل [[رکوع]] هستند. «... الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی...» <ref>سوره مائده آیه 3</ref> یعنی امروز دین را بر شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم. «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ...» <ref>سوره مائده آیه 67</ref> یعنی ای پیامبر! ابلاغ کن آنچه را که به تو از سوی پروردگارت امر شده است و اگر چنین نکنی رسالتت رو ابلاغ نکردی! خداوند تو را از گزند مردم نگاه میدارد. و دیگر آیه: «...وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ...»<ref>سوره تحریم آیه 4</ref> یعنی اگر علیه او همپشت (همپیمان) شوند، پس همانا خداوند و [[جبرئیل|جبرئیل]] و [[مؤمنان]] نیکوکار یار و یاور اویند. | ||
دیگر آیه [[مباهله]] است که فرمود:«... فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ» <ref>سوره آل عمران آیه 61</ref> بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار کنیم. | دیگر آیه [[مباهله]] است که فرمود:«... فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ» <ref>سوره آل عمران آیه 61</ref> بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار کنیم. میگویند: مقصود همه این آیات، ولایت حضرت علی (ع) است. همچنین شیعیان اثنیعشری به احادیثی که در پی میآید استناد میکنند: «أنت الخلیفة من بعدی و أنت وصییّ »، یعنی تو پس از من جانشین منی، تو وصیّ منی. «و سلّموا علیه بامرة المؤمنین»، یعنی او را به امیری مؤمنان سلام دهید. «و اقضاکم علیّ»، بهترین حاکم در میان شما حضرت علی (ع) است. «و تعلّموا منه و لا تعلّموه، اسمعوا له و اطیعوه»، از او بیاموزید و به او نیاموزید.«و من کنت مولاه فعلیّ مولاه»، هر که من مولای او هستم، علی (ع) نیز مولای اوست. «انت منّی بمنزلة [[هارون]] من [[موسی]] الّا انه لا نبیّ بعدی» تو نزد من مانند هارونی در پیش موسی، جز اینکه پیامبری بعد از تو نیست. | ||
== میراث امامان == | == میراث امامان == | ||
طرفداران «نصّ جلیّ» میگویند که: حضرت علی (علیه السلام) پیش از آنکه به شهادت برسند، «کتاب» و «سلاح» خود را به فرزند خود، [[امام حسن (ع)|امام حسن (علیه السلام)]] تحویل دادند و در حضور | طرفداران «نصّ جلیّ» میگویند که: حضرت علی (علیه السلام) پیش از آنکه به شهادت برسند، «کتاب» و «سلاح» خود را به فرزند خود، [[امام حسن (ع)|امام حسن (علیه السلام)]] تحویل دادند و در حضور اهلبیت و بزرگان شیعه فرمودند: ای فرزندم، رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) به من فرمودند که شما را وصی خود کنم و کتاب و سلاح خویش را همانطور که پیامبر (صلی الله علیه و آله ) به من عطا فرمودند، به شما بسپارم. به من فرمودند که به شما سفارش کنم که هنگام دعوت حق، آنها را به [[حضرت حسین (ع)|حضرت حسین (علیهالسلام)]] بسپاری. سپس رو به حضرت حسین (علیهالسلام) کرده گفت: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به شما سفارش کرده که ودیعه امامت را همچنان به فرزند خود [[حضرت علیبنحسین (ع)|حضرت علیبنحسین (ع)]] بسپاری و درباره حضرت علیبنحسین (علیه السلام) فرمودند که او نیز ودیعه امامت را به فرزند خود [[حضرت محمدبنعلی (ع)|حضرت محمدبنعلی (علیهالسلام)]] بسپارد. | ||
[[حضرت حسین (ع)|حضرت حسین (علیهالسلام)]] بسپاری. سپس | |||
==نام امامان شیعه== | ==نام امامان شیعه== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۳: | ||
==جایگاه امامان اثنیعشریه== | ==جایگاه امامان اثنیعشریه== | ||
شیعیان معتقدند که امامان مانند پیامبر( | شیعیان معتقدند که امامان مانند پیامبر(صلیالله علیه و آله) مُلهم از جانب خدا هستند. آنها ریاست عامّه و مقامی فوق مقام انسانهای عادی دارند. از آن روزی که خداوند [[آدم]] را آفرید، نور خود را در برگزیدگان خود از [[حضرت نوح]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت موسی]] و [[حضرت عیسی]] گرفته تا به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) [[خاتم انبیاء|خاتمانبیاء]] سرایت داد و از وی آن نور را به اوصیای او که ائمهطاهرین (ع) هستند سریان داد تا سرانجام همان نور الهی در وجود امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تجلی میکند و او را از سطح بشر عادی فراتر میبرد و وی را قادر میکند که قرنها بلکه هزاران سال بی هیچ گزند و آزار و بدون ضعف و پیری و با بدن جسمانی که در بشر عادی موجب اضمحلال و فساد است، زندگی کند تا به وقت خود و با امر الهی از مکان غیب ظهور کند. به روایت «[[علّامه مجلسی]]» رنگ صورت آن حضرت، عربی و گندمگون و جسمی [[یعقوب]] وار دارد و بر گونه او خالی مانند کوکب دُرّی است. | ||
== ظهور قائم آل محمد( صلی الله علیه و آله) == | == ظهور قائم آل محمد( صلی الله علیه و آله) == | ||
شیعه «اثنیعشریه» معتقد است که به قدرت خداوند و لطف او، حضرتمهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از بروز نشانههایی ظهور خواهد کرد، درحالیکه سنّ آن حضرت بین سی تا چهل سال به نظر میرسد. بنابر نقل روایات، آن حضرت در «[[مکه]]» ظهور خواهند کرد و مردم با آن حضرت بین «رکن و مقام» بیعت میکنند. | شیعه «اثنیعشریه» معتقد است که به قدرت خداوند و لطف او، حضرتمهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از بروز نشانههایی ظهور خواهد کرد، درحالیکه سنّ آن حضرت بین سی تا چهل سال به نظر میرسد. بنابر نقل روایات، آن حضرت در «[[مکه]]» ظهور خواهند کرد و مردم با آن حضرت بین «رکن و مقام» بیعت میکنند. | ||
از | از علائم ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) نزول [[عیسی|حضرت عیسی]] (علیه السلام) از آسمان است و وی «[[دجّال]]» را که پیش از حضرت ظهور کرده است میکشد و پشت سر آن حضرت نماز میگزارد. در زمان حضرت مهدی «[[اصحاب کهف|اصحابکهف]]» از خواب چند هزارساله برمیخیزند و حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ایشان سلام میکنند و آنان جواب سلام حضرت را میدهند و بار دیگر به خواب عمیق فرو میروند و تا قیامت بر نمیخیزند. از ودایعی که نزد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میباشد تابوت سکینه حضرت موسی (علیه السلام ) و نسخه صحیح اسفار [[تورات]] و [[انجیل|انجیل]] است و چون آن حضرت آنها را به [[یهود|یهود]] و [[نصاری]] عرضه کند، ایشان مسلمان شوند. سپس حضرت عیسی (علیه السلام) به فرمان او صلیب را میشکند و خوک را میکشد و کلیساها را ویران میکند و بعد از چهل سال میمیرد. حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) دین راستین اسلام را اظهار و دنیا را پر از عدل و داد میکند، چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. درباره مدت خلافت آن حضرت اختلاف است و خلافت او را از هفت سال تا نه سال نوشتهاند و در بعضی اخبار بیست تا چهل سال بیان شده است. | ||
== مبانی فقه اثنی عشریه == | == مبانی فقه اثنی عشریه == | ||
خط ۴۷: | خط ۴۶: | ||
===سنت=== | ===سنت=== | ||
و اما سنت و احادیث رسولخدا (صلی الله علیه و آله) در شیعه باید از طریق عترت یا توسط | و اما سنت و احادیث رسولخدا (صلی الله علیه و آله) در شیعه باید از طریق عترت یا توسط راویانی که مورد وثوقاند رسیده باشد، یعنی باید سلسله روات به ائمه اطهار برسد و اگر از طریق دیگر نقل شده باشد، باید راویان آن از نظر شیعه مورد اعتماد باشند و گرنه ارزشی ندارد. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: احادیثی را که از ما روایت میکنند اگر مطابق قرآن و سنت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و شاهدی دیگر از احادیث نباشد، باور نکنید، زیرا کسانی مانند [[مغیرة بن سعید|مغیرةبنسعید]] که از «غلاة» بودند گفتههای ما را با اغراض خود درآمیختند. | ||
====کتب اربعه==== | ====کتب اربعه==== | ||
مجموعه احادیث قدیم شیعه در چهار کتاب گردآوری و به [[کتب اربعه|کتباربعه]] معروف شده است. اساس این کتابها اخباری است که از ائمه (علیهم السلام) به دست ما رسیده است و بیشتر به امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) منتهی میشود. در مجلس آن دو امام بزرگوار، بسیاری از راویان احادیث و بزرگان اسلام شاگردی میکردند. حاصل شاگردی و درک محضر آن دو امام، به تدوین حدود چهار صد رساله در شرایع اسلام انجامید که آنها را اصول اربعمائه یعنی اصول چهار صدگانه نامیدهاند. از آن زمان تا حدود سال سیصد هجری که تقریبا دویست سال به طول انجامید، شیعیانی که از حضور امامان دور و یا بهدلیل [[غیبت صغری|غیبت صغری]] از امام غایب مهجور بودند، به این چهارصد رساله که هر کدام دارای بابی از ابواب فقه شیعه بود عمل میکردند. به قول [[شیخ مفید|شیخ مفید]]، محدثان امامیه از زمان حضرت علی (علیه السلام) تا عهد امام حسن عسکری (علیه السلام) چهارصد کتاب تألیف کرده بودند که آنها را «اصول» می خوانند تا این که در حدود سال سیصد هجری، ثقة الاسلام [[محمد بن یعقوب کلینی|محمدبنیعقوب کلینی]] (متوفی 329 ه) که از مردم کلین(روستای فشافویه در جنوب شرق تهران) بر مسند فقاهت نشست و با کمال دقت توانست طی بیست سال آن چهارصد رساله «اصل» را جمع و در پنج مجلد، یک جلد در مواعظ، یک جلد در اصول دین و سه جلد در فروع دین و به نام کتاب الکافی نام نهد که حدود شانزده هزار یکصد و نود ونه حدیث را شامل میشود.البته مجموع کتابهای شیخ کلینی حدود سی و دو کتاب است. پس از کلینی، فقیهی دیگر به نام ابوجعفر محمدبن علی بن بابویه قمی معروف به شیخصدوق (متوفی 381 ه)مدفون در ری، بر اساس همین رسائل چهارصدگانه، کتاب «[[من لا یحضره الفقیه|من لا یحضره الفقیه]]» را تألیف کرد که جمله اخبار آن پنج هزارونهصدوشصتوسه حدیث است. پس از | مجموعه احادیث قدیم شیعه در چهار کتاب گردآوری و به [[کتب اربعه|کتباربعه]] معروف شده است. اساس این کتابها اخباری است که از ائمه (علیهم السلام) به دست ما رسیده است و بیشتر به امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) منتهی میشود. در مجلس آن دو امام بزرگوار، بسیاری از راویان احادیث و بزرگان اسلام شاگردی میکردند. حاصل شاگردی و درک محضر آن دو امام، به تدوین حدود چهار صد رساله در شرایع اسلام انجامید که آنها را اصول اربعمائه یعنی اصول چهار صدگانه نامیدهاند. از آن زمان تا حدود سال سیصد هجری که تقریبا دویست سال به طول انجامید، شیعیانی که از حضور امامان دور و یا بهدلیل [[غیبت صغری|غیبت صغری]] از امام غایب مهجور بودند، به این چهارصد رساله که هر کدام دارای بابی از ابواب فقه شیعه بود عمل میکردند. به قول [[شیخ مفید|شیخ مفید]]، محدثان امامیه از زمان حضرت علی (علیه السلام) تا عهد امام حسن عسکری (علیه السلام) چهارصد کتاب تألیف کرده بودند که آنها را «اصول» می خوانند تا این که در حدود سال سیصد هجری، ثقة الاسلام [[محمد بن یعقوب کلینی|محمدبنیعقوب کلینی]] (متوفی 329 ه) که از مردم کلین(روستای فشافویه در جنوب شرق تهران) بر مسند فقاهت نشست و با کمال دقت توانست طی بیست سال آن چهارصد رساله «اصل» را جمع و در پنج مجلد، یک جلد در مواعظ، یک جلد در اصول دین و سه جلد در فروع دین و به نام کتاب الکافی نام نهد که حدود شانزده هزار یکصد و نود ونه حدیث را شامل میشود.البته مجموع کتابهای شیخ کلینی حدود سی و دو کتاب است. پس از کلینی، فقیهی دیگر به نام ابوجعفر محمدبن علی بن بابویه قمی معروف به [[شیخصدوق]] (متوفی 381 ه)مدفون در ری، بر اساس همین رسائل چهارصدگانه، کتاب «[[من لا یحضره الفقیه|من لا یحضره الفقیه]]» را تألیف کرد که جمله اخبار آن پنج هزارونهصدوشصتوسه حدیث است. پس از شیخ صدوق و به فاصله چند سال، عصر [[شیخ طوسی|شیخطوسی]] (385- 460 ه) آغاز شد. وی بر اساس همین اصول چهارصدگانه، دو کتاب معروف «[[الاستبصار]]» و «[[تهذیب الاحکام|تهذیب الاحکام]]» را که اولی مشتمل بر پنج هزار و پانصد و یازده حدیث است، تألیف کرد. | ||
===اجماع=== | ===اجماع=== |