۸۷٬۷۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
}} | }} | ||
'''مالک''' پسر انس بن الحارث بن غَیمان بن خُثیل بن عمرو بن الحارث الأصبحی و عالیة دختر شریک بن عبدالرحمان بن شریک اسدی- است. وی در سال ۹۳ هجری قمری در روستایی به نام «ذُو المَروَه» - در شمال [[مدینه]] - که در حدود ۳۲ فرسخ از مدینه فاصله داشت متولد شد. | '''مالک''' پسر انس بن الحارث بن غَیمان بن خُثیل بن عمرو بن الحارث الأصبحی و عالیة دختر شریک بن عبدالرحمان بن شریک اسدی- است. وی در سال ۹۳ هجری قمری در روستایی به نام «ذُو المَروَه» - در شمال [[مدینه]] - که در حدود ۳۲ فرسخ از مدینه فاصله داشت متولد شد. | ||
وی در مدینه از محضر اساتیدی همچون: [[ | وی در مدینه از محضر اساتیدی همچون: [[جعفر بن محمد (صادق)|امام جعفر بن محمّد الصادق (علیه السلام)]]، ربیعة بن ابی عبدالله، عبدالرحمان بن هرمز، نافع غلام عبدالله بن عمر، محمد بن شهاب الزهری، یحیی بن سعید الأنصاری و ربیعه بن ابی عبدالرحمان استفاده نمود. | ||
و از مشهورترین شاگردان وی؛ شافعی، عبدالرحمن بن قاسم، اسد بن فرات و عبدالله بن وهب، عبدالرحمان بن قاسم، اسد بن الفرات بن سنان، محمد بن دینار، عبدالعزیز ابن ابی حازم، عثمان بن عیسی بن کنانه و عبدالرحیم بن خالد اسکندرانی میتوان نام برد. | و از مشهورترین شاگردان وی؛ شافعی، عبدالرحمن بن قاسم، اسد بن فرات و عبدالله بن وهب، عبدالرحمان بن قاسم، اسد بن الفرات بن سنان، محمد بن دینار، عبدالعزیز ابن ابی حازم، عثمان بن عیسی بن کنانه و عبدالرحیم بن خالد اسکندرانی میتوان نام برد. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
مالک تحقیقاً از جمله کسانی است که در جمعآوری [[حدیث]] و کثرت مشایخ در میان اهل سنت کمنظیر است. از بیش از هزار و چهارصد نفر روایت نقل کرده و جمع بسیار زیادی از جمله [[ابوحنیفه]] و [[شافعی]] از وی نقل حدیث کردهاند و این در حالی بوده که وی در نوجوانی به اخذ روایت پرداخته و در حالی که 21 سال داشته کرسی نقل حدیث داشته است. روابط وی با [[حکومت عباسی]] گرم بوده است به جز در ایامی که وی توسط حاکم مدینه، جعفر بن سلیمان که عموی [[منصور عباسی]] بوده، مورد ضرب و شتم قرار نمیگیرد. | مالک تحقیقاً از جمله کسانی است که در جمعآوری [[حدیث]] و کثرت مشایخ در میان اهل سنت کمنظیر است. از بیش از هزار و چهارصد نفر روایت نقل کرده و جمع بسیار زیادی از جمله [[ابوحنیفه]] و [[شافعی]] از وی نقل حدیث کردهاند و این در حالی بوده که وی در نوجوانی به اخذ روایت پرداخته و در حالی که 21 سال داشته کرسی نقل حدیث داشته است. روابط وی با [[حکومت عباسی]] گرم بوده است به جز در ایامی که وی توسط حاکم مدینه، جعفر بن سلیمان که عموی [[منصور عباسی]] بوده، مورد ضرب و شتم قرار نمیگیرد. | ||
تا جایی که کتاب معروف وی که [[موّطّأ]] نام دارد گویا به سفارش منصور (م: 158هـ. ق) نگاشته شده و در دوره [[هارون الرشید]] (م: 193هـ. ق) شهرت وی به اوج خود رسیده و در برخی ایام، حکومت فتوای وی را در [[حج]] رسمیت داده است. گویا در خروج محمد نفس زکیه (م: 145هـ. ق) مالک با وی همراهی کرده و مردم را نسبت به وی تشویق کرده است. مالک در [[فقه]] خویش به آراء عبدالله بن عمر (م: 76هـ. ق) بسیار اتکا داشته است. در میان اهلسنت مالک بسیار ستوده شده و کتابهای زیادی در مناقب وی نوشته شده است. | تا جایی که کتاب معروف وی که [[موطا (کتاب)|موّطّأ]] نام دارد گویا به سفارش منصور (م: 158هـ. ق) نگاشته شده و در دوره [[هارون الرشید]] (م: 193هـ. ق) شهرت وی به اوج خود رسیده و در برخی ایام، حکومت فتوای وی را در [[حج]] رسمیت داده است. گویا در خروج محمد نفس زکیه (م: 145هـ. ق) مالک با وی همراهی کرده و مردم را نسبت به وی تشویق کرده است. مالک در [[فقه]] خویش به آراء عبدالله بن عمر (م: 76هـ. ق) بسیار اتکا داشته است. در میان اهلسنت مالک بسیار ستوده شده و کتابهای زیادی در مناقب وی نوشته شده است. | ||
مذهب مالک در بسیاری از سرزمینهای اسلامی پراکنده گردیده و اکنون مذهب غالب شمال آفریقا است. مالک احادیثی را از [[امام صادق]] ([[شهادت]] 148هـ. ق) نقل کرده که حدود 16 عدد آن در موّطأ آمده است. مالک در حالی که 89 یا 85 سال داشته در سال 179 هجری قمری وفات یافته است. گروهی وی را اولین کسی میدانند که از احادیث غیر ثقه روی گردان شده است. | مذهب مالک در بسیاری از سرزمینهای اسلامی پراکنده گردیده و اکنون مذهب غالب شمال آفریقا است. مالک احادیثی را از [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق]] ([[شهادت]] 148هـ. ق) نقل کرده که حدود 16 عدد آن در موّطأ آمده است. مالک در حالی که 89 یا 85 سال داشته در سال 179 هجری قمری وفات یافته است. گروهی وی را اولین کسی میدانند که از احادیث غیر ثقه روی گردان شده است. | ||
[[ابن ندیم]] مینویسد پس از آن که وی را برهنه کرده و تازیانه زدند به حدّی که دستش از جا در رفت، قدر و منزلتش بالا گرفت و چنان نمود که آن تازیانهها زیوری بود که بر وی پوشاندند. مالک سفید روی و گویا بسیار خوش لباس و بلند قامت بوده است<ref> الاعلام قاموس التراجم، خیرالدین زرکلی، ج5، ص257 / الانساب، عبدالکریم بن محمد سمعانی، ج1، ص174 / البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج10، ص124 / تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، جمالالدین مزی، ج27، صفحات 91 تا 120 / حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ابی نعیم اصفهانی، ج6، صفحات274 تا 310 / روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، محمدباقر موسوی خوانساری، ج7، ص211 / سیر اعلام النبلاء، محمد بن احمد ذهبی، ج7، صفحات 382 تا 437 / شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ابن عماد حنبلی، ج1، ص289 / الفهرست، ابن ندیم، ص251 / اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص69 / معجم رجال الحدیث، آیتالله خویی، ج14، ص159 / موسوعه ادیان، ص430 / موسوعة طبقات الفقهاء، آیتالله جعفر سبحانی، ج2، ص474</ref>. | [[ابن ندیم]] مینویسد پس از آن که وی را برهنه کرده و تازیانه زدند به حدّی که دستش از جا در رفت، قدر و منزلتش بالا گرفت و چنان نمود که آن تازیانهها زیوری بود که بر وی پوشاندند. مالک سفید روی و گویا بسیار خوش لباس و بلند قامت بوده است<ref> الاعلام قاموس التراجم، خیرالدین زرکلی، ج5، ص257 / الانساب، عبدالکریم بن محمد سمعانی، ج1، ص174 / البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج10، ص124 / تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، جمالالدین مزی، ج27، صفحات 91 تا 120 / حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ابی نعیم اصفهانی، ج6، صفحات274 تا 310 / روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، محمدباقر موسوی خوانساری، ج7، ص211 / سیر اعلام النبلاء، محمد بن احمد ذهبی، ج7، صفحات 382 تا 437 / شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ابن عماد حنبلی، ج1، ص289 / الفهرست، ابن ندیم، ص251 / اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص69 / معجم رجال الحدیث، آیتالله خویی، ج14، ص159 / موسوعه ادیان، ص430 / موسوعة طبقات الفقهاء، آیتالله جعفر سبحانی، ج2، ص474</ref>. | ||
== دلیل احترام امام صادق به مالک ابن انس == | == دلیل احترام امام صادق به مالک ابن انس == | ||
مالک بن انس پیشوای فرقهی [[مذهب مالکی|مالکیه]] نقل میکند که نزد | مالک بن انس پیشوای فرقهی [[مذهب مالکی|مالکیه]] نقل میکند که نزد امام صادق (علیه السلام) رفتم. حضرتشان یک بالشت به من داد، مرا گرامی داشت و فرمود: ای مالک! من تو را دوست میدارم! | ||
من نیز از ابراز علاقهی امام خوشحال شدم و خداوند را سپاس گفتم. سپس مالک در ادامهی این روایت به بیان فضائل امام صادق(علیه السلام) میپردازد: ایشان کسی بود که یا [[روزه]] میگرفت و یا [[نماز]] اقامه میکرد و یا ذکر خدا میگفت. او از برترین بندگان و زاهدان برگزیده بود که از خداوند پروا داشت. ایشان(علیه السلام) بسیار حدیث میگفت و خوشبیان و تأثیرگذار بود. وقتی از [[ | من نیز از ابراز علاقهی امام خوشحال شدم و خداوند را سپاس گفتم. سپس مالک در ادامهی این روایت به بیان فضائل امام صادق(علیه السلام) میپردازد: ایشان کسی بود که یا [[روزه]] میگرفت و یا [[نماز]] اقامه میکرد و یا ذکر خدا میگفت. او از برترین بندگان و زاهدان برگزیده بود که از خداوند پروا داشت. ایشان(علیه السلام) بسیار حدیث میگفت و خوشبیان و تأثیرگذار بود. وقتی از [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلی الله علیه)]] سخنی روایت میکرد، گاهی رنگ رخسارش سبز و گاه زرد میشد، به گونهای که در دگرگونی رنگ چهرهاش ناشناس میشد. سالی همراه با آنحضرت به زیارت [[خانه خدا]] رفتم. وقتی ایشان خواست «تلبیه» بگوید، گویی گلویش میگرفت و سپس میفرمود: چگونه به خود اجازه دهم و «لبیک اللهم لبیک» بگویم در حالی که میترسم که خداوند بفرماید «لا لبیک و لا سعدیک <ref>شیخ صدوق، امالی، ص 169، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق</ref>»! | ||
آنچه در مورد این روایت میتوان گفت این است که این روایت با آنکه در کتابهای معتبر روایی نقل شده است؛ اما باید توجه داشت که اولین راوی آن خود «مالک بن انس» است که علاوه بر نقل فضائل امام صادق (علیه السلام) از احترام زیاد حضرتشان به خودش سخن میگوید و در حالت عادی تعریف فرد از خود نمیتواند چندان معتبر باشد، بهویژه اگر بخواهد خود را از افراد نزدیک و مورد علاقه یکی از بزرگترین شخصیتهای دینی - که مورد احترام موافقان و مخالفان بود - نشان دهد. | آنچه در مورد این روایت میتوان گفت این است که این روایت با آنکه در کتابهای معتبر روایی نقل شده است؛ اما باید توجه داشت که اولین راوی آن خود «مالک بن انس» است که علاوه بر نقل فضائل امام صادق (علیه السلام) از احترام زیاد حضرتشان به خودش سخن میگوید و در حالت عادی تعریف فرد از خود نمیتواند چندان معتبر باشد، بهویژه اگر بخواهد خود را از افراد نزدیک و مورد علاقه یکی از بزرگترین شخصیتهای دینی - که مورد احترام موافقان و مخالفان بود - نشان دهد. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
علاوه بر آنکه در این گزارش، مالک بن انس مهمان امام صادق (علیه السلام) بود و آموزههای دینی بر رعایت احترام مهمان تأکید میکند حتی اگر آن مهمان، [[مسلمان]] و یا همعقیده نیز نباشد؛ و از اینرو احترام امام (علیه السلام) به مالک را باید از نوع احترام میزبان به مهمان ارزیابی کرد، نه اینکه آنحضرت با تمام عقاید مالک موافق باشد. | علاوه بر آنکه در این گزارش، مالک بن انس مهمان امام صادق (علیه السلام) بود و آموزههای دینی بر رعایت احترام مهمان تأکید میکند حتی اگر آن مهمان، [[مسلمان]] و یا همعقیده نیز نباشد؛ و از اینرو احترام امام (علیه السلام) به مالک را باید از نوع احترام میزبان به مهمان ارزیابی کرد، نه اینکه آنحضرت با تمام عقاید مالک موافق باشد. | ||
از سوی دیگر احتمال دارد که امام (علیه السلام) با این رفتار خویش در صدد آن بود که از دور شدن بیشتر مالک بن انس از راه مستقیم اسلامی که توسط پیشوایان [[ | از سوی دیگر احتمال دارد که امام (علیه السلام) با این رفتار خویش در صدد آن بود که از دور شدن بیشتر مالک بن انس از راه مستقیم اسلامی که توسط پیشوایان [[اهل بیت|اهلبیت (علیه السلام)]] ترویج و محافظت میشد جلوگیری کند<ref>«ائمه اربعه اهل سنت»، 83007؛ «مذاهب چهارگانۀ اهل سنت»، 12338</ref>. | ||
== مکانت حدیثی مالک بن انس == | == مکانت حدیثی مالک بن انس == | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
== آثار حدیثی مالک بن انس == | == آثار حدیثی مالک بن انس == | ||
کتابها و رسالههای مختلفی به مالک منسوب است. مهمترین آثار وی عبارتاند از: الموطّأ. برخی علمای اهل سنّت همه احادیث این کتاب را مسند و صحیح میدانند<ref>الحدیث و المحدّثون: ص۲۴۶</ref>. این کتاب دربردارنده احادیثی از [[پیامبر خدا(ص)|پیامبر خدا (صلی الله علیه)]] و اقوال و فتاوای [[صحابه پیامبر|صحابیان]] و [[تابعین|تابعیان]] است و بر اساس ابواب کتابهای فقهی تنظیم شده است. در شماره احادیث کتاب الموطّأ، میان پانصد<ref> تنویر الحوالک: ج۱ ص۶</ref> تا ۱۷۲۰ <ref> تنویر الحوالک: ج۱ ص۸</ref>، و رقمهای دیگر اختلاف است. تألیف الموطّأ چهل سال طول کشید<ref> الحدیث و المحدّثون: ص۲۴۶</ref>. کتابهای تفسیر [[غریب القرآن]] و [[الرّد علی القدریة]] نیز از او هستند<ref>الأئمّة الأربعة: بخش دوم ص۱۲۶</ref>. | کتابها و رسالههای مختلفی به مالک منسوب است. مهمترین آثار وی عبارتاند از: الموطّأ. برخی علمای اهل سنّت همه احادیث این کتاب را مسند و صحیح میدانند<ref>الحدیث و المحدّثون: ص۲۴۶</ref>. این کتاب دربردارنده احادیثی از [[پیامبر خدا(ص)|پیامبر خدا (صلی الله علیه)]] و اقوال و فتاوای [[صحابه پیامبر|صحابیان]] و [[تابعین|تابعیان]] است و بر اساس ابواب کتابهای فقهی تنظیم شده است. در شماره احادیث کتاب الموطّأ، میان پانصد<ref> تنویر الحوالک: ج۱ ص۶</ref> تا ۱۷۲۰ <ref> تنویر الحوالک: ج۱ ص۸</ref>، و رقمهای دیگر اختلاف است. تألیف الموطّأ چهل سال طول کشید<ref> الحدیث و المحدّثون: ص۲۴۶</ref>. کتابهای تفسیر [[غریب القرآن (کتاب)|غریب القرآن]] و [[الرد علی القدریة (کتاب)|الرّد علی القدریة]] نیز از او هستند<ref>الأئمّة الأربعة: بخش دوم ص۱۲۶</ref>. | ||
== مالک بن انس (یکی از ائمه چهارگانه اهلسنت) == | == مالک بن انس (یکی از ائمه چهارگانه اهلسنت) == | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
== شفاعت از دیدگاه مالک بن انس == | == شفاعت از دیدگاه مالک بن انس == | ||
او در کنار قبر پیامبر(صلی الله علیه) بود. ابی جعفر منصور دوانیقی خلیفه عباسی از او سئوال کرد که آیا روبه قبله بایستم و دعا کنم یا رو به قبر | او در کنار قبر پیامبر(صلی الله علیه) بود. ابی جعفر منصور دوانیقی خلیفه عباسی از او سئوال کرد که آیا روبه قبله بایستم و دعا کنم یا رو به قبر رسول خدا (صلی الله علیه)؟ | ||
مالک به او گفت: «چرا صورت خود را از قبر آن حضرت برگردانی در حالی که او وسیله تو و وسیله پدرت [[حضرت آدم|آدم]] است در [[روز قیامت]]؟ بلکه رو به قبر کن و او را شفیع قرار ده<ref> سبل الهدى و اله شاد، ج 11، ص 439؛ و وفاالفاء، ج 4، ص 1376</ref>. | مالک به او گفت: «چرا صورت خود را از قبر آن حضرت برگردانی در حالی که او وسیله تو و وسیله پدرت [[حضرت آدم|آدم]] است در [[روز قیامت]]؟ بلکه رو به قبر کن و او را شفیع قرار ده<ref> سبل الهدى و اله شاد، ج 11، ص 439؛ و وفاالفاء، ج 4، ص 1376</ref>. |