confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== جایگاه بکریه == | == جایگاه بکریه == | ||
شرح حالی از بکر در دست نیست. با توجه به گزارش جاحظ [۱۳][۱۴] درباره مناظره بکر و بشربنمعتمر (د ۱۰ق/۲۵م) و نیز سال درگذشت عبدالواحدبنزید (ه م)، دایی بکر پس از سال ۱۵۰ق [۱۵][۱۶] میتوان دریافت که وی در سده ۲ق میزیسته است. | شرح حالی از بکر در دست نیست. با توجه به گزارش جاحظ [۱۳][۱۴] درباره مناظره بکر و بشربنمعتمر (د ۱۰ق/۲۵م) و نیز سال درگذشت عبدالواحدبنزید (ه م)، دایی بکر پس از سال ۱۵۰ق [۱۵][۱۶] میتوان دریافت که وی در سده ۲ق میزیسته است. | ||
ظاهراً نام پدر بکر، عبدربه بوده است.[۱۷][۱۸] اینکه چرا بکر، برخلاف رسم رایج عرب نه به نام پدر، بلکه به نام داییاش - که در روزگار خود در زمره مشایخ [[صوفیه]] [[بصره|بصره]] بوده - معروف شده، قابل تأمل است. | ظاهراً نام پدر بکر، عبدربه بوده است.[۱۷][۱۸] اینکه چرا بکر، برخلاف رسم رایج عرب نه به نام پدر، بلکه به نام داییاش - که در روزگار خود در زمره مشایخ [[صوفیه]] [[بصره|بصره]] بوده - معروف شده، قابل تأمل است.یوزف فن اس، اسلام شناس آلمانی، سبب آن را شهرت عبدالواحد دانسته است.[۱۹] اما به نظر میرسد که این قرابت در اسم احتمالاً حاکی از انس و ارادت بکر به عبدالواحد بوده که مشی و مشربی همچون دایی خود داشته است. عبدالواحد از شاگردان حسن بصری (ه م) بود و بیشتر به عبادت و ارشاد میپرداخت و همنشینی با متکلمان و بحثهای کلامی را خوش نمیداشت. [۲۰] بدینسان، شاید نتوان بکر و پیروانش را دنبالهرو یک مکتب صرفاً کلامی به حساب آورد، بلکه چنین مینماید که وی از زاهدان صوفی مشربی بوده که به تأسی از [[حسن بصری|حسن بصری]] برای پیروان خود مجالسی برای بیان آموزههای معنوی برگذار میکرده که گاه به فراخور حال وارد مباحث کلامی نیز میشده است. شاید به همین دلیل است که سخنان او از لحاظ کلامی نه تنها فاقد انسجام، بلکه حاوی تناقض است و گاه با اصول اولیه عقل نیز در تعارض میافتد. | ||
در دورهای پیروان بکر رشد کردند و فعالیتهای فراوانی انجام دادند به طوری که آنها را به صورت فرقهای مستقل شناختند. ردیهها و واکنشهای فرق دیگر علیه آنان نشان از فعالیت و تلاش این فرقه است ولی بعد از مدتی از رونق آنها کاسته شد به طوری که بغدادی در الفرق بین الفرق آنها را فرقهای با پیروان اندک میشمارد. [۲۱] | در دورهای پیروان بکر رشد کردند و فعالیتهای فراوانی انجام دادند به طوری که آنها را به صورت فرقهای مستقل شناختند. ردیهها و واکنشهای فرق دیگر علیه آنان نشان از فعالیت و تلاش این فرقه است ولی بعد از مدتی از رونق آنها کاسته شد به طوری که بغدادی در الفرق بین الفرق آنها را فرقهای با پیروان اندک میشمارد. [۲۱] | ||