۸۷٬۹۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
=وضعیت و نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی= | =وضعیت و نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی= | ||
ادریس بن عبدالله دولت ادریسیان را برپا کرد. وی برادر محمد بن عبدالله (نفس زکیه) و از شرکتکنندگان در قیام | ادریس بن عبدالله دولت ادریسیان را برپا کرد. وی برادر محمد بن عبدالله (نفس زکیه) و از شرکتکنندگان در قیام حسین بن علی صاحب فخ (169ق) و از شاگردان [[جعفر بن محمد (صادق)]] بود. او ابتدا به مصر و از آنجا به سوی مغرب فرار کرد. عدهای معتقدند او بدون هدف و فقط برای دور شدن از محل حادثه فخ، رو به مصر نهاد و شاید فقط به آن علت که غلام او بربری بوده است به آن سو روان شد. ولی برخی معتقدند ادریس با برنامهریزی قبلی به مغرب رفت. آنها ادعا دارند با توجه به حضور سلیمان بن عبدالله برادر محمد نفس زکیه در تلِمْسان، ورود او به آنجا اتفاقی نیست. نحوه ارتباط وی و موفقیت او در مغرب اقصی، موضوع این پژوهش نیست، به هر حال وی در سال 171 قمری، موفق شد اولین دولت از خاندان پیامبر را بعد از دولت معصوم برپا کند. مرکز حکومت او ولیله یا تدغه بوده است. این دولت دو دوره طلایی و انحطاط را پشتسر گذاشت که هر چند طول دوره اول از منظر تاریخی زیاد نیست، یاد آن ماندگار است. این دوره از سال 172 تا 223 قمری را شامل میگردد. مسأله این پژوهش، وضعیتسنجی و تعیین نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی است. مقصود ما از تمدن اسلامی، فضایی است که انسان در آن فضا از لحاظ معنوی و مادی میتواند رشد کند و به غایات مطلوبی برسد که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است. زندگی خوب و عزّتمندی داشته باشد؛ انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگی جهان طبیعت<ref>مقام معظم رهبری، 22/03/1383</ref>. در تمدن، چهار رکن و عنصر اصلی میتوان تشخیص داد که عبارتند از: پیشبینی و احتیاط در امور اقتصادی، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی، و کوشش در راه معرفت و بسط هنر.<ref>ویل دورانت، 1385، ج1، ص3</ref> از اینرو، علاوه بر مظاهر تمدنی مانند تشکیلات سیاسی، قضایی و.. شهر و شهرسازی، از علم و علمآموزی و عدالت نیز سخن گفته خواهد شد. | ||
باید با تأسف اعتراف کرد، محقق درباره این دولت با کاستی اطلاعات، خصوصاً از منابع معاصر با دوره طلایی آنان روبهروست. تحقیقاتی که تاکنون به انجام رسیدهاند گامهایی کوتاه در روشنتر شدن وضعیت این دولت برداشتهاند. کتابهای جغرافیایی تاریخی، به حسب موضوع آنگاه که از مغرب سخن گفتهاند، به ویژگیهای این دولت هم اشاره داشتهاند. از کتب جغرافیایی معاصر با اواخر این دولت، میتوان به البلدان یعقوبی متوفای 284ق؛ المسالک و الممالک ابن خرداذبه متوفای 300ق؛ صورة الأرض، ابن حوقل، زنده به 331ق؛ المسالک و الممالک اصطخری متوفای346ق؛ البلدان، ابن فقیه متوفای 365ق؛ احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم مقدسی متوفای 375ق اشاره کرد. دیگر کتب غیرمعاصر مانند تاریخ افریقیة و المغرب ابن رقیق متوفای 417ق منابعی کهن برای تحقیق درباره ادریسیان به شمار میروند که بر اساس مشاهدات خود به وضعیت تمدنی آن دولت پرداختهاند. از منابع قرون میانی، کتابهایی مانند المسالک و الممالک البکری متوفای 475ق، الانیس المطرب بروض القرطاس فی اخبار ملوک المغرب و تاریخ مدینه فاس از ابن ابی زرع و البیان المغرب فی اخبار الاندلس والمغرب از ابن عذاری مراکشی و جذوه الاقتباس فی ذکر من حل من الاعلام مدینه فاس از القاضی المکناسی میتوان نام برد که به تناسب موضوع به ادریسیان پرداختهاند. از منابع پژوهشی معاصر، دو کتاب الادارسه فی المغرب الاقصی و الادارسه از محمود اسماعیل عبدالرزاق؛ ادریس منشی دوله و باعث دعوه از عبدالطیف سعدانی، دوله الادارسه فی العصر الذهبی از نصرالله سعدون؛ و فاس عاصمه الادارسه و رسائل اخری از محمد المنتصر بالله بن محمد الزمزمی الکتانی، به وضعیت سیاسی و روابط بینالملل و بعضاً فرهنگی و تمدنی این دولت پرداختهاند. برخی کتب نیز در خلال بحثهای خود به دولت ادریسیان اشاره کردهاند؛ مانند مقدمهای بر تاریخ مغرب اسلامی از عبدالله ناصری طاهری و تاریخ تحلیلی مغرب از دکتر شهیدی پاک؛ اما مقالهای در مورد وضعیت تمدن دولت ادریسی یافت نشد و ظاهراً دو مقاله درباره مذهب ادریسیان (که در همین نوشتار به آنها استناد شده است) و یک مقاله دیگر با موضع غیرتمدنی با عنوان ادریسیان از دی استاچی به چاپ رسیده است. تفاوت این پژوهش با کتب یادشده، علاوه بر محدودیت موضوع یعنی تمرکز بر نقش و وضعیت تمدنی و پیکرهبندی بر اساس موضوعهای مورد توجه در تمدن، بازمرور منابع و تصحیح برخی از برداشتها است. برای مثال، اگر یک جغرافیدان در قرن پنجم از آثار تمدنی در فاس سخن گفته، در صورتی میتوان آن آثار را به دولت ادریسی نسبت داد که جغرافیدان مذکور خود به این مطلب تصریح و یا قراینی در کلام وی بر آن دلالت کند اما در برخی از تحقیقات معاصر، به این اصل توجه نشده است؛ برای نمونه، دکتر رمضان التلیسی در کتاب خود به استناد البکری، به مساجد و رباطهای مختلفی اشاره کرده که البکری تصریحی ندارد که مساجد مذکور در دوره ادریسی ساخته شده است. | باید با تأسف اعتراف کرد، محقق درباره این دولت با کاستی اطلاعات، خصوصاً از منابع معاصر با دوره طلایی آنان روبهروست. تحقیقاتی که تاکنون به انجام رسیدهاند گامهایی کوتاه در روشنتر شدن وضعیت این دولت برداشتهاند. کتابهای جغرافیایی تاریخی، به حسب موضوع آنگاه که از مغرب سخن گفتهاند، به ویژگیهای این دولت هم اشاره داشتهاند. از کتب جغرافیایی معاصر با اواخر این دولت، میتوان به البلدان یعقوبی متوفای 284ق؛ المسالک و الممالک ابن خرداذبه متوفای 300ق؛ صورة الأرض، ابن حوقل، زنده به 331ق؛ المسالک و الممالک اصطخری متوفای346ق؛ البلدان، ابن فقیه متوفای 365ق؛ احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم مقدسی متوفای 375ق اشاره کرد. دیگر کتب غیرمعاصر مانند تاریخ افریقیة و المغرب ابن رقیق متوفای 417ق منابعی کهن برای تحقیق درباره ادریسیان به شمار میروند که بر اساس مشاهدات خود به وضعیت تمدنی آن دولت پرداختهاند. از منابع قرون میانی، کتابهایی مانند المسالک و الممالک البکری متوفای 475ق، الانیس المطرب بروض القرطاس فی اخبار ملوک المغرب و تاریخ مدینه فاس از ابن ابی زرع و البیان المغرب فی اخبار الاندلس والمغرب از ابن عذاری مراکشی و جذوه الاقتباس فی ذکر من حل من الاعلام مدینه فاس از القاضی المکناسی میتوان نام برد که به تناسب موضوع به ادریسیان پرداختهاند. از منابع پژوهشی معاصر، دو کتاب الادارسه فی المغرب الاقصی و الادارسه از محمود اسماعیل عبدالرزاق؛ ادریس منشی دوله و باعث دعوه از عبدالطیف سعدانی، دوله الادارسه فی العصر الذهبی از نصرالله سعدون؛ و فاس عاصمه الادارسه و رسائل اخری از محمد المنتصر بالله بن محمد الزمزمی الکتانی، به وضعیت سیاسی و روابط بینالملل و بعضاً فرهنگی و تمدنی این دولت پرداختهاند. برخی کتب نیز در خلال بحثهای خود به دولت ادریسیان اشاره کردهاند؛ مانند مقدمهای بر تاریخ مغرب اسلامی از عبدالله ناصری طاهری و تاریخ تحلیلی مغرب از دکتر شهیدی پاک؛ اما مقالهای در مورد وضعیت تمدن دولت ادریسی یافت نشد و ظاهراً دو مقاله درباره مذهب ادریسیان (که در همین نوشتار به آنها استناد شده است) و یک مقاله دیگر با موضع غیرتمدنی با عنوان ادریسیان از دی استاچی به چاپ رسیده است. تفاوت این پژوهش با کتب یادشده، علاوه بر محدودیت موضوع یعنی تمرکز بر نقش و وضعیت تمدنی و پیکرهبندی بر اساس موضوعهای مورد توجه در تمدن، بازمرور منابع و تصحیح برخی از برداشتها است. برای مثال، اگر یک جغرافیدان در قرن پنجم از آثار تمدنی در فاس سخن گفته، در صورتی میتوان آن آثار را به دولت ادریسی نسبت داد که جغرافیدان مذکور خود به این مطلب تصریح و یا قراینی در کلام وی بر آن دلالت کند اما در برخی از تحقیقات معاصر، به این اصل توجه نشده است؛ برای نمونه، دکتر رمضان التلیسی در کتاب خود به استناد البکری، به مساجد و رباطهای مختلفی اشاره کرده که البکری تصریحی ندارد که مساجد مذکور در دوره ادریسی ساخته شده است. | ||
=قلمرو و ویژگیهای جغرافیایی دولت ادریسیان= | =قلمرو و ویژگیهای جغرافیایی دولت ادریسیان= | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۲: | ||
گفتنی است که این طبیعت، به تنوع و غنای زندگی اقتصادی کمک کرده و این مسأله، به شکل گرفتن انواع مختلف زندگی تمدنی یا بدوی نیز کمک رسانیده است. همچنین این ثروت، باعث دخالت نیروهای بزرگ خارجی شده که برای گسترش نفوذشان در این منطقه ثروتمند، به درگیری برخاستهاند. | گفتنی است که این طبیعت، به تنوع و غنای زندگی اقتصادی کمک کرده و این مسأله، به شکل گرفتن انواع مختلف زندگی تمدنی یا بدوی نیز کمک رسانیده است. همچنین این ثروت، باعث دخالت نیروهای بزرگ خارجی شده که برای گسترش نفوذشان در این منطقه ثروتمند، به درگیری برخاستهاند. | ||
=اسلامی سازی مغرب= | =اسلامی سازی مغرب= | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۲۹: | ||
میکردند. این همان دامنه نفوذ معنوی ادریسیان در مناطق فتحشده | میکردند. این همان دامنه نفوذ معنوی ادریسیان در مناطق فتحشده | ||
است. | است. | ||
=نشر زبان عربی= | =نشر زبان عربی= | ||
بعد از فتح اندلس، قبایل عرب برای رفتن به آن سرزمین، لزوماً از مغرب عبور میکردند که خود باعث ترویج این زبان میشد اما این عبور و مرور، به عربی شدن مغرب نینجامید. با روی کار آمدن دولت ادریسی و به تبع حاکمان عربزبان، اعم از امام و وزیر و کاتب و ... ، زمینه بیشتری برای عربی شدن مغرب فراهم گردید. ساخت مساجد و مذاکره علم در آنجا و نشست و برخاست حاکمان با بربر، به این موج دامن زد و حتی مغرب را محل تجمع دانشمندان علوم مختلف اسلامی قرار داد. اسماعیل بن الاحمر در کتاب بیوتات فاس الکبری اسامی دانشمندان زیادی را آورده که در ادوار مختلف در شهر فاس ساکن بودند<ref>سعدون، 1408، ص132</ref>. آنان نشر لغت عربی را با قرائت قرآن و تفسیر همراه نمودند که به ارتقای فرهنگ اسلامی انجامید<ref>همان، ص171</ref> | بعد از فتح اندلس، قبایل عرب برای رفتن به آن سرزمین، لزوماً از مغرب عبور میکردند که خود باعث ترویج این زبان میشد اما این عبور و مرور، به عربی شدن مغرب نینجامید. با روی کار آمدن دولت ادریسی و به تبع حاکمان عربزبان، اعم از امام و وزیر و کاتب و ... ، زمینه بیشتری برای عربی شدن مغرب فراهم گردید. ساخت مساجد و مذاکره علم در آنجا و نشست و برخاست حاکمان با بربر، به این موج دامن زد و حتی مغرب را محل تجمع دانشمندان علوم مختلف اسلامی قرار داد. اسماعیل بن الاحمر در کتاب بیوتات فاس الکبری اسامی دانشمندان زیادی را آورده که در ادوار مختلف در شهر فاس ساکن بودند<ref>سعدون، 1408، ص132</ref>. آنان نشر لغت عربی را با قرائت قرآن و تفسیر همراه نمودند که به ارتقای فرهنگ اسلامی انجامید<ref>همان، ص171</ref> | ||
=تشکیلات= | =تشکیلات= | ||
هیچ دولت و تمدنی بدون برخورداری از تشکیلاتی منسجم، قابل پیدایش و دوام | هیچ دولت و تمدنی بدون برخورداری از تشکیلاتی منسجم، قابل پیدایش و دوام | ||
نیست؛ دولت ادریسی نیز از این قانون مستثنا نبود. البته وجود تشکیلات پیچیده و وسیع مانند آنچه امروزه به چشم میخورد، به دور از انتظار است؛ اما وجود سازمانی بسیط ضروری بود که امور را با نظم و تدبیر به پیش برد. در حوزه سیاسی، چند مرکز قدرت در دولت ادریسی قابل شناسایی است: امام یا حاکم، وزیر، کاتب، شورای تصمیمساز و تصمیمگیر. | نیست؛ دولت ادریسی نیز از این قانون مستثنا نبود. البته وجود تشکیلات پیچیده و وسیع مانند آنچه امروزه به چشم میخورد، به دور از انتظار است؛ اما وجود سازمانی بسیط ضروری بود که امور را با نظم و تدبیر به پیش برد. در حوزه سیاسی، چند مرکز قدرت در دولت ادریسی قابل شناسایی است: امام یا حاکم، وزیر، کاتب، شورای تصمیمساز و تصمیمگیر. | ||
== امام یا حاکم == | == امام یا حاکم == | ||
گفته شده است که حاکمان ادریسی خلیفه خوانده نمیشدند، بلکه امام خطاب میشدند که دارای بار دینی بود. عبارت نوشتهشده بر روی منبر مسجد تلمسان مؤید این نکته است<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص21</ref> آنان نقشی دینی برای حاکمیت خود قائل بودند که از سخنرانی ادریس بن ادریس در روز بیعت خود معلوم میشود، آنجا که اظهار میدارد: «ما امری را عهدهدار شدهایم که برای محسن آن پاداش و برای خطاکار وزر به همراه دارد و ما الحمدلله دارای انگیزهای صحیح هستیم» این عبارت، ادبیات کسی است که به حکومت به عنوان یک امر دینی نگاه میکند. آنان خود را از خاندان پیامبر و از اهلبیتی میدانستند که خداوند پلیدی را از دامن آنها زدوده است. حاکمیت را حق خاندان خود میدانستند و ادعا داشتند از اسلام قرائتی را در اختیار دارند که نزد دیگران نیست. آنان حکومت را حق خاندان نبوت میدانستند، اما نگاه موروثی به آن نداشتند؛ از اینرو، انتقال حکومت از یک شاخه به شاخه دیگر ـ برعکس انتقال از پدر به پسر ـ مکرر در آن دولت مشاهده میشود. | گفته شده است که حاکمان ادریسی خلیفه خوانده نمیشدند، بلکه امام خطاب میشدند که دارای بار دینی بود. عبارت نوشتهشده بر روی منبر مسجد تلمسان مؤید این نکته است<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص21</ref> آنان نقشی دینی برای حاکمیت خود قائل بودند که از سخنرانی ادریس بن ادریس در روز بیعت خود معلوم میشود، آنجا که اظهار میدارد: «ما امری را عهدهدار شدهایم که برای محسن آن پاداش و برای خطاکار وزر به همراه دارد و ما الحمدلله دارای انگیزهای صحیح هستیم» این عبارت، ادبیات کسی است که به حکومت به عنوان یک امر دینی نگاه میکند. آنان خود را از خاندان پیامبر و از اهلبیتی میدانستند که خداوند پلیدی را از دامن آنها زدوده است. حاکمیت را حق خاندان خود میدانستند و ادعا داشتند از اسلام قرائتی را در اختیار دارند که نزد دیگران نیست. آنان حکومت را حق خاندان نبوت میدانستند، اما نگاه موروثی به آن نداشتند؛ از اینرو، انتقال حکومت از یک شاخه به شاخه دیگر ـ برعکس انتقال از پدر به پسر ـ مکرر در آن دولت مشاهده میشود. | ||
== برخورداری از شورای تصمیمگیر و تصمیمساز== | == برخورداری از شورای تصمیمگیر و تصمیمساز== | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۵۲: | ||
ادریس بن عبدالله کسی را به وزرات منصوب نکرد و راشد غلامش به او مشاوره میداد و در کنار او از ابوخالد العبدی البربری نام برده شده است. اما در کنار ادریس دوم، دو وزیر دیده میشود: عمیر بن مصعب الزدی و بهلول بن عبدالواحد المطغری البربری که هر دو لقب وزیر داشتند. گفته شده که وزارت در دوران آنها وزرات تنفیذ بوده است<ref>سعدون، 1408، ص121</ref>. مقام بعدی کاتب بود که وظایف خطیری بر عهده داشت. ابوالحسن عبدالله بن مالک انصاری الخزرجی در دولت ادریس دوم، این منصب را عهدهدار بود<ref>سعدون، 1408، ص123</ref>. | ادریس بن عبدالله کسی را به وزرات منصوب نکرد و راشد غلامش به او مشاوره میداد و در کنار او از ابوخالد العبدی البربری نام برده شده است. اما در کنار ادریس دوم، دو وزیر دیده میشود: عمیر بن مصعب الزدی و بهلول بن عبدالواحد المطغری البربری که هر دو لقب وزیر داشتند. گفته شده که وزارت در دوران آنها وزرات تنفیذ بوده است<ref>سعدون، 1408، ص121</ref>. مقام بعدی کاتب بود که وظایف خطیری بر عهده داشت. ابوالحسن عبدالله بن مالک انصاری الخزرجی در دولت ادریس دوم، این منصب را عهدهدار بود<ref>سعدون، 1408، ص123</ref>. | ||
=سیاستهای کلان دولت ادریسی= | =سیاستهای کلان دولت ادریسی= | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۷۶: | ||
2. تقسیم قدرت: در برههای از زمان، حاکم ادریسی محمد بن ادریس بن ادریس به سفارش مادربزرگش، تصمیم گرفت از طریق تقسیم سرزمین بین برادرانش قدرت را نیز تقسیم، نماید. از گزارشهای برجای مانده میتوان حدس زد طی این تقسیم هر بخشی از قدرت نظامی برخوردار بود؛ لذا برخی بعد از مدتی، علیه حوزه مرکزی شوریدند. گرچه گفته شده آنها به سان استاندار بودند و از قدرت مرکزی تبعیت میکردند<ref>همان، ص51</ref> در ادامه ثابت شد این سیاست نادرست است و باعث تقویت دولت ادریسی نیست. ولی همین که زمامداری بتواند از قدرت خود بگذرد، نشانهای از عدم چشمداشت به قدرت دنیوی است که از حاکمان فرهیخته آن دیار دور نبوده است. | 2. تقسیم قدرت: در برههای از زمان، حاکم ادریسی محمد بن ادریس بن ادریس به سفارش مادربزرگش، تصمیم گرفت از طریق تقسیم سرزمین بین برادرانش قدرت را نیز تقسیم، نماید. از گزارشهای برجای مانده میتوان حدس زد طی این تقسیم هر بخشی از قدرت نظامی برخوردار بود؛ لذا برخی بعد از مدتی، علیه حوزه مرکزی شوریدند. گرچه گفته شده آنها به سان استاندار بودند و از قدرت مرکزی تبعیت میکردند<ref>همان، ص51</ref> در ادامه ثابت شد این سیاست نادرست است و باعث تقویت دولت ادریسی نیست. ولی همین که زمامداری بتواند از قدرت خود بگذرد، نشانهای از عدم چشمداشت به قدرت دنیوی است که از حاکمان فرهیخته آن دیار دور نبوده است. | ||
=وضعیت قضایی= | =وضعیت قضایی= | ||
خط ۲۱۷: | خط ۱۹۳: | ||
دولت ادریسی در پناه امنیت و وضعیت مناسب طبیعی و سیاستهای درست اقتصادی، شکوفایی اقتصادی خود را از سال 208 تا 247 تجربه کرد، بهگونهای که در طی این سالها، کاهش قیمتها<ref>همان، ص79</ref> صورت گرفت؛ میانگین قیمت یک بار گندم دو درهم، یک بار جو سه درهم، گوسفند یک درهم و نیم و یک گاو به چهار درهم رسید و این وضعیت تا پنجاه سال ادامه یافت<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص50</ref> حتی در قحطی سال 232 اندلس، مغرب تأمینکننده مواد غذایی اندلس شد و بعد از 253 بود که مغرب در معرض قحطی و بالا رفتن قیمتها قرار گرفت که این وضعیت در سالهای مختلف ادامه یافت<ref>ابن ابیزرع الفارسی،1972، ص96</ref>امروز به درستی نمیدانیم این دولت با کدام سیاستها توانست اقتصاد خود را در زمینههای مختلف کشاورزی، دامداری یا تجارت رونق بخشد، اما گزارشهای جهانگردان آن روز، این رونق را شرح داده است. بیشک سیاستهایی مانند این دستور ادریس ثانی «من اصلح ارضا و غرسها فهی له» و گرفتن مالیاتهای اسلامی و سنگین نکردن مالیاتها و تقسیم زکات، فئی و غنایم طبق مقررات شرعی <ref>سعدون، 1408، ص148</ref>، از عوامل تأثیرگزار بر این رونق بوده است. گفته شد که ادریس در نامهاش به بربر، آنها را به اجرای عدالت در جامعه و تقسیم بیتالمال به طور مساوی دعوت کرد.<ref>الهیزاده، بیتا، ص137</ref>این همان سیاست نبیاعظم است که بعدها امام علی هم دنبال کردند و به عنوان نمادی از عدالت درآمد. | دولت ادریسی در پناه امنیت و وضعیت مناسب طبیعی و سیاستهای درست اقتصادی، شکوفایی اقتصادی خود را از سال 208 تا 247 تجربه کرد، بهگونهای که در طی این سالها، کاهش قیمتها<ref>همان، ص79</ref> صورت گرفت؛ میانگین قیمت یک بار گندم دو درهم، یک بار جو سه درهم، گوسفند یک درهم و نیم و یک گاو به چهار درهم رسید و این وضعیت تا پنجاه سال ادامه یافت<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص50</ref> حتی در قحطی سال 232 اندلس، مغرب تأمینکننده مواد غذایی اندلس شد و بعد از 253 بود که مغرب در معرض قحطی و بالا رفتن قیمتها قرار گرفت که این وضعیت در سالهای مختلف ادامه یافت<ref>ابن ابیزرع الفارسی،1972، ص96</ref>امروز به درستی نمیدانیم این دولت با کدام سیاستها توانست اقتصاد خود را در زمینههای مختلف کشاورزی، دامداری یا تجارت رونق بخشد، اما گزارشهای جهانگردان آن روز، این رونق را شرح داده است. بیشک سیاستهایی مانند این دستور ادریس ثانی «من اصلح ارضا و غرسها فهی له» و گرفتن مالیاتهای اسلامی و سنگین نکردن مالیاتها و تقسیم زکات، فئی و غنایم طبق مقررات شرعی <ref>سعدون، 1408، ص148</ref>، از عوامل تأثیرگزار بر این رونق بوده است. گفته شد که ادریس در نامهاش به بربر، آنها را به اجرای عدالت در جامعه و تقسیم بیتالمال به طور مساوی دعوت کرد.<ref>الهیزاده، بیتا، ص137</ref>این همان سیاست نبیاعظم است که بعدها امام علی هم دنبال کردند و به عنوان نمادی از عدالت درآمد. | ||
== بخش کشاورزی == | == بخش کشاورزی == | ||
خط ۲۲۹: | خط ۲۰۲: | ||
به نوشته ابن حوقل، کرتاز توابع طنجه که خراجگزار آلادریس است، دارای آب فراوان و باغهای وسیع و مزارع بزرگ بود و در آن گندم، جو و پنبه زیادی کشت میشد و اهل آنجا تاجر بودند<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص81</ref> در همه مغرب شهری پرخیرتر و پربرکتتر از سوس اقصی وجود ندارد که از همه نوع برکات به فراوانی برخوردار باشد. انواع خوراکیهای تابستانی و زمستانی از جمله اترج، گردو، بادام، خرما، نیشکر، کنجد، شاهدانه و سایر سبزیجات را دار بود که در جای دیگر همه اینها فراهم نمیشد<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص91</ref> آبهایی از خارج شهر بصره به داخل آن جاری بود. باغهای کمی در مشرق شهر وجود داشت. شهر دارای غلات زیاد و محصول پنبه فراوانی بود. از جمله غلات آنها گندم و جو بود که به فراوانی برداشت میکردند<ref>همان، ج1، ص80</ref> | به نوشته ابن حوقل، کرتاز توابع طنجه که خراجگزار آلادریس است، دارای آب فراوان و باغهای وسیع و مزارع بزرگ بود و در آن گندم، جو و پنبه زیادی کشت میشد و اهل آنجا تاجر بودند<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص81</ref> در همه مغرب شهری پرخیرتر و پربرکتتر از سوس اقصی وجود ندارد که از همه نوع برکات به فراوانی برخوردار باشد. انواع خوراکیهای تابستانی و زمستانی از جمله اترج، گردو، بادام، خرما، نیشکر، کنجد، شاهدانه و سایر سبزیجات را دار بود که در جای دیگر همه اینها فراهم نمیشد<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص91</ref> آبهایی از خارج شهر بصره به داخل آن جاری بود. باغهای کمی در مشرق شهر وجود داشت. شهر دارای غلات زیاد و محصول پنبه فراوانی بود. از جمله غلات آنها گندم و جو بود که به فراوانی برداشت میکردند<ref>همان، ج1، ص80</ref> | ||
== بخش صنایع زیربنایی و تبدیلی == | == بخش صنایع زیربنایی و تبدیلی == | ||
استفاده از آبیاری مصنوعی در زمینهای کمآب که ابن حوقل گزارش آن را داده است<ref>اسماعیل، 1411، ص 79</ref> ساخت آسیابهای فراوان برای تبدیل گندم به آرد که وجود سه هزار دستگاه آن در گزارش جهانگردان وجود دارد، <ref>یعقوبی، 1422، ص199 / یاقوت حموی، 1995، ج4، ص230</ref> ابن حوقل نیز از وجود آسیابهای زیاد در فاس گزارش داده است<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص91</ref> ساخت ترعهها برای آبیاری در داخل شهرها و استفاده درست از آب با حفر قناتها. <ref>یاقوت، 1995، ج4، ص230</ref>. | استفاده از آبیاری مصنوعی در زمینهای کمآب که ابن حوقل گزارش آن را داده است<ref>اسماعیل، 1411، ص 79</ref> ساخت آسیابهای فراوان برای تبدیل گندم به آرد که وجود سه هزار دستگاه آن در گزارش جهانگردان وجود دارد، <ref>یعقوبی، 1422، ص199 / یاقوت حموی، 1995، ج4، ص230</ref> ابن حوقل نیز از وجود آسیابهای زیاد در فاس گزارش داده است<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص91</ref> ساخت ترعهها برای آبیاری در داخل شهرها و استفاده درست از آب با حفر قناتها. <ref>یاقوت، 1995، ج4، ص230</ref>. | ||
== بخش صنعت و معدن == | == بخش صنعت و معدن == | ||
خط ۲۴۲: | خط ۲۱۰: | ||
برخی آمار، مراکز صنعتی را به این شرح ذکر کردهاند: کارخانه صابونسازی 47، مراکز دباغی 86، رنگرزی 116، نانوایی 136، و شیشهسازی یازده مورد. اما به نظر میرسد این گزارش، ناظر به دولت ادریسی نیست. با مراجعه به منبعی دیگر از قرن هشتم، ملاحظه میشود که این آمار البته به طور تفصیلی به عنوان وضعیت آن اقلیم در ایام مرابطین و موحدین است<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص47 به بعد</ref>این هم از دیگر نمونههایی است که محققان وضعیت دورههای بعد را به دولت ادریسی نسبت دادهاند. | برخی آمار، مراکز صنعتی را به این شرح ذکر کردهاند: کارخانه صابونسازی 47، مراکز دباغی 86، رنگرزی 116، نانوایی 136، و شیشهسازی یازده مورد. اما به نظر میرسد این گزارش، ناظر به دولت ادریسی نیست. با مراجعه به منبعی دیگر از قرن هشتم، ملاحظه میشود که این آمار البته به طور تفصیلی به عنوان وضعیت آن اقلیم در ایام مرابطین و موحدین است<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص47 به بعد</ref>این هم از دیگر نمونههایی است که محققان وضعیت دورههای بعد را به دولت ادریسی نسبت دادهاند. | ||
== بخش اقتصادی و تجاری == | == بخش اقتصادی و تجاری == | ||
ضرب سکه توسط هر حکومت، حاکی از قدمهایی برای استقلال سیاسی و رهایی از یوغ اقتصاد دولت رقیب است، لذا ملاحظه میشود از همان سال اول، دولت به ضرب سکه اقدام کرده است، از جمله، سکهای در سال 172 در شهر فاس با نام ادریس اول ضرب شده است<ref>عبدالرزاق اسماعیل، 1411، ص59</ref>سکهای نیز به سال 178 در دست است<ref>ادریسیان، 1383، ص96</ref> برخی از سکههایی که در دورههای بعد از دولت ادریسیان به دست آمده است، بر امامت و فضیلت [[علی بن ابی طالب]] تأکید دارد و این عبارت بر آن نقش بسته است: «علی خیر الناس بعد النبی کره من کره و رضی من رضی»<ref>سعدانی، 1980-1981، ص24</ref> درهم ادریسی، ارزشی معادل نصف دینار در عرف اهل مغرب داشت. اولین درهم از این نوع را[12] در سال 198 ادریس دوم و بعدها در سال 215 محمد بن ادریس ضرب کرد که نوعی استقلال مالی از خلافت عباسی را نشان میداد<ref>سعدون، 1408، ص145</ref> با توجه به پشتوانه اقتصادی قوی، این سکه ارزش مبادلاتی در بازارهای مغرب داشت<ref>همان، ص142</ref> برای شکوفاسازی اقتصاد، بازارهایی در ایام هفته در شهرهای مختلف دایر شد. امروز بهخوبی مشخص است تولید، بدون وجود شبکه توزیع و ارائه محصول عقیم است، از این رو، وجود بازارهای دائم به این امر کمک شایانی نموده است. گزارشها حاکی از دایر بودن بازار در روز یکشنبه در سوق اغمات، پنجشنبه و یکشنبه در فاس، جمعه در جبل عین شمس، جمعه و روز قربان و عاشورا در «اصیلا»، و چهارشنبه در ولیلی است<ref>همان، ص144</ref> | ضرب سکه توسط هر حکومت، حاکی از قدمهایی برای استقلال سیاسی و رهایی از یوغ اقتصاد دولت رقیب است، لذا ملاحظه میشود از همان سال اول، دولت به ضرب سکه اقدام کرده است، از جمله، سکهای در سال 172 در شهر فاس با نام ادریس اول ضرب شده است<ref>عبدالرزاق اسماعیل، 1411، ص59</ref>سکهای نیز به سال 178 در دست است<ref>ادریسیان، 1383، ص96</ref> برخی از سکههایی که در دورههای بعد از دولت ادریسیان به دست آمده است، بر امامت و فضیلت [[علی بن ابی طالب]] تأکید دارد و این عبارت بر آن نقش بسته است: «علی خیر الناس بعد النبی کره من کره و رضی من رضی»<ref>سعدانی، 1980-1981، ص24</ref> درهم ادریسی، ارزشی معادل نصف دینار در عرف اهل مغرب داشت. اولین درهم از این نوع را[12] در سال 198 ادریس دوم و بعدها در سال 215 محمد بن ادریس ضرب کرد که نوعی استقلال مالی از خلافت عباسی را نشان میداد<ref>سعدون، 1408، ص145</ref> با توجه به پشتوانه اقتصادی قوی، این سکه ارزش مبادلاتی در بازارهای مغرب داشت<ref>همان، ص142</ref> برای شکوفاسازی اقتصاد، بازارهایی در ایام هفته در شهرهای مختلف دایر شد. امروز بهخوبی مشخص است تولید، بدون وجود شبکه توزیع و ارائه محصول عقیم است، از این رو، وجود بازارهای دائم به این امر کمک شایانی نموده است. گزارشها حاکی از دایر بودن بازار در روز یکشنبه در سوق اغمات، پنجشنبه و یکشنبه در فاس، جمعه در جبل عین شمس، جمعه و روز قربان و عاشورا در «اصیلا»، و چهارشنبه در ولیلی است<ref>همان، ص144</ref> | ||
رونق بخشیدن به صادرات از طریق اعزام و قبول قافلههایی که مصنوعات فلزی، معدنی، شیشهای، بخور، منسوجات، طلا، چوب آبنوس، عاج و پوستین را از مغرب اقصی حمل میکردند، از دیگر فعالیتهای این دولت است. اصطخری گزارشی دراینباره دارد<ref>اصطخری، 2004، ص34 / سعدون، 1408، ص144</ref>.ابن حوقل جهانگرد قرن چهارم هجری در وصف بصره از صادرات محصول پنبه به افریقیه و سایر نقاط گزارش داده است و اینکه اهل بصره مالالتجاره خود را بر روی کشتی حمل میکنند و به اقیانوس اطلس میرسانند تا به هر جا خواستند بفرستند<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص80</ref> در شهر ماسه کشتیها به طرف چین میروند<ref>یعقوبی، 1422، ص199</ref> اغمات بازرگانی انبوهی با شهر سجلماسه و غیر آن دارد<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص91</ref> مناسبات تجاری مذکور کمتر تحتالشعاع مناسبات سیاسی با همسایگان قرار میگرفت و قافلهها بین مغرب، مصر و سودان در حرکت بودند. به علاوه، تجارت دریایی بین طنجه، سبته و ملیله با دول دیگر برقرار بوده است. در گزارشها، از صادرات پوستین فاس به [[سودان]]<ref>اسماعیل، 1411، ص80</ref> ابزار چوبی و چوب به <ref>اندلس</ref> <ref>همان، ص80</ref>خبر داده شده است. | رونق بخشیدن به صادرات از طریق اعزام و قبول قافلههایی که مصنوعات فلزی، معدنی، شیشهای، بخور، منسوجات، طلا، چوب آبنوس، عاج و پوستین را از مغرب اقصی حمل میکردند، از دیگر فعالیتهای این دولت است. اصطخری گزارشی دراینباره دارد<ref>اصطخری، 2004، ص34 / سعدون، 1408، ص144</ref>.ابن حوقل جهانگرد قرن چهارم هجری در وصف بصره از صادرات محصول پنبه به افریقیه و سایر نقاط گزارش داده است و اینکه اهل بصره مالالتجاره خود را بر روی کشتی حمل میکنند و به اقیانوس اطلس میرسانند تا به هر جا خواستند بفرستند<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص80</ref> در شهر ماسه کشتیها به طرف چین میروند<ref>یعقوبی، 1422، ص199</ref> اغمات بازرگانی انبوهی با شهر سجلماسه و غیر آن دارد<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص91</ref> مناسبات تجاری مذکور کمتر تحتالشعاع مناسبات سیاسی با همسایگان قرار میگرفت و قافلهها بین مغرب، مصر و سودان در حرکت بودند. به علاوه، تجارت دریایی بین طنجه، سبته و ملیله با دول دیگر برقرار بوده است. در گزارشها، از صادرات پوستین فاس به [[سودان]]<ref>اسماعیل، 1411، ص80</ref> ابزار چوبی و چوب به <ref>اندلس</ref> <ref>همان، ص80</ref>خبر داده شده است. | ||
== بخشهای دامداری == | == بخشهای دامداری == | ||
در این بخش نیز مرتعها گسترش یافت و به تکثیر دام انجامید، به گونهای که در بازارها هر هفته صد گاو و هزار گوسفند ذبح میشد. صنایع جانبی مانند لبنیات نیز افزایش یافت و به تبع به افزایش پشم و چرم کمک بهسزا نمود<ref>همان، ص79</ref> | در این بخش نیز مرتعها گسترش یافت و به تکثیر دام انجامید، به گونهای که در بازارها هر هفته صد گاو و هزار گوسفند ذبح میشد. صنایع جانبی مانند لبنیات نیز افزایش یافت و به تبع به افزایش پشم و چرم کمک بهسزا نمود<ref>همان، ص79</ref> | ||
== توان بازسازی == | == توان بازسازی == | ||
رونق اقتصادی، تجاری و کشاورزی و ارتقاء فرهنگ، دستاورد حدود نیم قرن استقرار دولت ادریسی در مغرب بود. این دولت از قدرت ترمیم خرابیها به خوبی برمیآمد. در فاصله میان وفات یحیای اول تا قتل یحیای سوم به سبب قحطی، بیماری و زمینلرزه هولناک، خرابی بسیار به بار آمد و کشور دچار نابسامانی شد، ولی یحیای چهارم توانست به خوبی آنها را ترمیم کند<ref>موسوی بجنوردی، بیتا، ص565</ref> | رونق اقتصادی، تجاری و کشاورزی و ارتقاء فرهنگ، دستاورد حدود نیم قرن استقرار دولت ادریسی در مغرب بود. این دولت از قدرت ترمیم خرابیها به خوبی برمیآمد. در فاصله میان وفات یحیای اول تا قتل یحیای سوم به سبب قحطی، بیماری و زمینلرزه هولناک، خرابی بسیار به بار آمد و کشور دچار نابسامانی شد، ولی یحیای چهارم توانست به خوبی آنها را ترمیم کند<ref>موسوی بجنوردی، بیتا، ص565</ref> | ||
== شهرسازی == | == شهرسازی == | ||
خط ۲۸۱: | خط ۲۳۷: | ||
قاسم بن ادریس شهر اصیلا را بر بقایای شهر قدیمی فنیقیه تجدید بنا کرد که در قرن هفت قبل از میلاد ساخته شده بود و از مراکز تجاری مهم به شمار میآمد؛ در سال سه بازار مشترک در آن برگزار میشد و مردم از اطراف برای تجارت به این شهر میآمدند<ref>سعدون، 1408، ص52</ref> شهر جراوه را نیز ابوالعیش عیسی بن ادریس در سال 257 بنا کرد. داخل این شهر چشمههای آب شیرین وجود داشت و دارای چهار دروازه، دژ، مسجد جامع و پنج حمام بود<ref>همان، ص54</ref> علاوه بر این شهرها، شهرهای الحجر، سیله <ref>موسوی بجنوردی، بیتا، ص565</ref> و بابا قلام نیز ساخته شد<ref>ادریسی، 1409، ص531</ref> | قاسم بن ادریس شهر اصیلا را بر بقایای شهر قدیمی فنیقیه تجدید بنا کرد که در قرن هفت قبل از میلاد ساخته شده بود و از مراکز تجاری مهم به شمار میآمد؛ در سال سه بازار مشترک در آن برگزار میشد و مردم از اطراف برای تجارت به این شهر میآمدند<ref>سعدون، 1408، ص52</ref> شهر جراوه را نیز ابوالعیش عیسی بن ادریس در سال 257 بنا کرد. داخل این شهر چشمههای آب شیرین وجود داشت و دارای چهار دروازه، دژ، مسجد جامع و پنج حمام بود<ref>همان، ص54</ref> علاوه بر این شهرها، شهرهای الحجر، سیله <ref>موسوی بجنوردی، بیتا، ص565</ref> و بابا قلام نیز ساخته شد<ref>ادریسی، 1409، ص531</ref> | ||
=وضعیت آبادانی شهرها= | =وضعیت آبادانی شهرها= | ||