confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
* عملیات کشف بدل صدام حسین یعنی "میخائیل رمضان" و ... | * عملیات کشف بدل صدام حسین یعنی "میخائیل رمضان" و ... | ||
== تأسیس المخابرات العامه == | == تأسیس المخابرات العامه == | ||
پس از کودتای 8 فوریه 1963م (1341ش) حزب بعث در عراق سرهنگ ع.الجمیلی، نگاهی به تاریخ سیاسی عراق، ترجمه محمدحسین زوار کعبه، تهران: حوزه هنری، 1370، ص100 | پس از کودتای 8 فوریه 1963م (1341ش) حزب بعث در عراق <ref>سرهنگ ع.الجمیلی، نگاهی به تاریخ سیاسی عراق، ترجمه محمدحسین زوار کعبه، تهران: حوزه هنری، 1370، ص100 .</ref> این حزب، نهاد «المخابرات العامه» یا سرویس اطلاعات را تشکیل داد<ref>تبرائیان، صفاءالدین، خوابگردها: از پایان جنگ جهانی اول تا روی کار آمدن حزب بعث، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1396، ص66.</ref>. به دنبال کودتای حزب بعث، قدرت اين سازمان بیشتر و بر شدت کنترل شهروندان افزوده شد. در سال 1971، امنالعالمه تقریبا در همه استانهای عراق شعبه داشت. | ||
در سال 1973، بر اساس توافقنامه امنيتی بین عراق و شوروی و در چارچوب معاهده دو جانبه همکاریهای دوستانه ميان دو کشور، در پی دعوت "يوری آندره پوف" -رئيس KGB- شماری از عناصر امنالعام و کارشناسان ديگر نهادهای امنيتی عراق، برای گذران دورههای آموزش در دستگاههای KGB (سرويس اطلاعات) و GRU (اطلاعات نظامی) راهی اتحاد جماهير شوروی شدند. | |||
امنالعام، در دوره دهشتناک حاکميت صدام اقدام به کنترل و سرکوب هر حرکت مخالف از ناحيه شیعیان، کمونيستها، کردها، قومگرایان، بعثیهای سوری، جنبشهای دانشجويی، همچنين کنترل دقيق ارتباطات خانوادههای معدومان، دستگيرشدگان، فراريان، مبارزان، و شناسايی اخلالگران اقتصادی و مبارزه با محتکران، قاچاقچيان و تعامل با ميليشيای بعثی کرد. | امنالعام، در دوره دهشتناک حاکميت صدام اقدام به کنترل و سرکوب هر حرکت مخالف از ناحيه شیعیان، کمونيستها، کردها، قومگرایان، بعثیهای سوری، جنبشهای دانشجويی، همچنين کنترل دقيق ارتباطات خانوادههای معدومان، دستگيرشدگان، فراريان، مبارزان، و شناسايی اخلالگران اقتصادی و مبارزه با محتکران، قاچاقچيان و تعامل با ميليشيای بعثی کرد. | ||
چارت تشکيلاتی و سازمانی اداره «الأمن العامه» این گونه تعریف شده بود که زير مجموعه وزارت کشور باشد. در پی فروپاشی نظام پادشاهی، بسياری از گزارشهای آن -بهخصوص گزارشهای دفتر ويژه- مستقيماً در اختيار رئیسجمهور و فرمانده کل نيروهای مسلح قرار گرفت. ديری نگذشت امنالعام توسط ژنرال قاسم تقويت شد و دامنه وظايف و اختياراتش گسترش و افزايش يافت. | چارت تشکيلاتی و سازمانی اداره «الأمن العامه» این گونه تعریف شده بود که زير مجموعه وزارت کشور باشد. در پی فروپاشی نظام پادشاهی، بسياری از گزارشهای آن -بهخصوص گزارشهای دفتر ويژه- مستقيماً در اختيار رئیسجمهور و فرمانده کل نيروهای مسلح قرار گرفت. ديری نگذشت امنالعام توسط ژنرال قاسم تقويت شد و دامنه وظايف و اختياراتش گسترش و افزايش يافت. | ||
در دوران حکومت صدام، به بهانه کشف توطئه، در سال 1983 (1361ش)، نهاد «الامن الخاص» یا امنیت ویژه هم ایجاد شد | در دوران حکومت صدام، به بهانه کشف توطئه، در سال 1983 (1361ش)، نهاد «الامن الخاص» یا امنیت ویژه هم ایجاد شد<ref>جنایات پشت پرده، انجمن نجات، 1384، ص3.</ref>. | ||
رئیس این اداره در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، قصی، فرزند صدام حسین، بود همان، | رئیس این اداره در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، قصی، فرزند صدام حسین، بود <ref>همان، ص1.</ref>دفتر اصلی سازمان، در بغداد و کنار رود دجله قرار داشت. رؤسای آن، از بلندپایگان رژیم ت<ref>برائیان، صفاءالدین، خوابگردها، ص69.</ref> و افسرانی دورهدیده و مسلط به چندین زبان بودند. این افسران معمولاً سُنّی و اغلب از شهرهای رمادی، موصل و تکریت بودند که با روشهای پیچیدهای انتخاب میشدند<ref>رمضان، میخائیل، شبیه صدام، بینا، 1379، ص243.</ref> افسران این اداره، در سفارتخانههای عراق در خارج از کشور، از پوشش دیپلماتیک برای این موارد استفاده میکردند: تهیه اطلاعات نظامی از کشورهای همسایه، شناسایی فرماندهان نظامی، جمعآوری اطلاعات سرحدات کشورهای همسایه، آمادهسازی نقشههای نظامی، گردآوری عکسهای ماهوارهای، مبارزه با هر فعل و انفعال و تحرکی که با پشتیبانی بیگانگان صورت میگرفت، رویارویی با جاسوسان بیگانه و خنثیسازی برنامههای آنان، کسب اطلاعات، تهیه گزارش درباره فعالیتهای هستهای و جنگهای میکروبی و شیمیایی غرب، تهیه عکسهای هوایی از پایگاههای کشورهای دیگر، مراکز تجمع نیرو، مراکز ساخت اسلحه کشورهای عضو ناتو، شناسایی موقعیت پایگاههای هوایی و زمینی و دریایی این کشورها، تهیه طرحهای محرمانه تسلیحاتی و ساخت جنگافزارهای مدرن، مبارزه با مخالفان داخلی، خنثی کردن فعالیتهای جاسوسان و سوءقصد به جان مخالفان حزب در خارج از کشور<ref>تبرائیان، صفاءالدین، خوابگردها، ص68 و 69.</ref>. | ||
در سال 1982، این سازمان دچار یک تصفیه سازمانی شد. در آن زمان، ریاست سازمان بر عهده "سعدون شاکر" بود. وی که اصالت تکریتی داشت، به یاری "برزان حسین التکریتی" -برادر کوچکتر و ناتنی صدام حسین- درجات ترقی را پیموده و به این مقام رسیده بود. اما سازمان تحت امر وی در انجام عملیات ترورهای روستای "الدجیل" حکومت را یاری چندانی نکرد و این امر اصلا به مذاق صدام حسین خوشایند نیامد. سازمان، چندین شبکه اطلاعاتی را در خود میدید و مأموران آن هم به صورت داخلی و هم به صورت خارجی شروع به حذف مخالفین رژیم بعث کرده بودند. | در سال 1982، این سازمان دچار یک تصفیه سازمانی شد. در آن زمان، ریاست سازمان بر عهده "سعدون شاکر" بود. وی که اصالت تکریتی داشت، به یاری "برزان حسین التکریتی" -برادر کوچکتر و ناتنی صدام حسین- درجات ترقی را پیموده و به این مقام رسیده بود. اما سازمان تحت امر وی در انجام عملیات ترورهای روستای "الدجیل" حکومت را یاری چندانی نکرد و این امر اصلا به مذاق صدام حسین خوشایند نیامد. سازمان، چندین شبکه اطلاعاتی را در خود میدید و مأموران آن هم به صورت داخلی و هم به صورت خارجی شروع به حذف مخالفین رژیم بعث کرده بودند. | ||
در سال 1983، برزان وارد عمل شد و با کمک مخابرات عملیات کشتارجمعی روستائیان دجیل، ربودن افراد مهم طایفه "بارزانی" از اردوگاه "قوشتبه" و ترور 90 نفر از خاندان "حکیم" را صورت داد. برزان، مسئول بسیاری از ترورهای خارج از کشور است که از آن دست میتوان به ترور "آیتالله مهدی الحکیم" در سودان در ژانویه سال 1988 و دکتر "ایاد حبشی" در 16 اکتبر 1986 در رم اشاره کرد. که مورد اول را با کمک استخبارات العسکریه انجام داد. همچنین همکاری با سازمانهای تروریستی، پولشویی، و خرید سلاح از جمله اقدامات آنها بود. | |||
پس از جنگ خلیجفارس، قدرت معاونت خارجی سازمان امن العام به نصف آن در پیش از سال 1990 تقلیل یافت و مبارزه با تروریسم به طور محسوس به معاونت داخلی سپرده شد. اما در سال 1993، امن العام در اقدامی متهورانه، اقدام به ترور جورج بوش -رییس جمهور وقت آمریکا- و امیر وقت کویت از طریق تعبیه بمب در خودرو آنها کرد. طرح اول امکانپذیر نشد و طرح دوم توسط مقامات امنیتی کویت افشاء و با دستگیری 16 نفر به رهبری 2 عراقی خنثی گردید. | پس از جنگ خلیجفارس، قدرت معاونت خارجی سازمان امن العام به نصف آن در پیش از سال 1990 تقلیل یافت و مبارزه با تروریسم به طور محسوس به معاونت داخلی سپرده شد. اما در سال 1993، امن العام در اقدامی متهورانه، اقدام به ترور جورج بوش -رییس جمهور وقت آمریکا- و امیر وقت کویت از طریق تعبیه بمب در خودرو آنها کرد. طرح اول امکانپذیر نشد و طرح دوم توسط مقامات امنیتی کویت افشاء و با دستگیری 16 نفر به رهبری 2 عراقی خنثی گردید. | ||
در سال 1995، صدام به علت عدم لیاقت "سبعاوی ابراهیم الحسن التکریتی" -برادر ناتنی خود- در تأمین امنیت داخلی عراق، اقدام به برکناری وی کرد. سپس، تیمسار "مجید حسن المجید" را جایگزین وی کرد و برادر خونخوارش برزان را بهعنوان نماینده دائمی عراق در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل به نیویورک گسیل داشت. | در سال 1995، صدام به علت عدم لیاقت "سبعاوی ابراهیم الحسن التکریتی" -برادر ناتنی خود- در تأمین امنیت داخلی عراق، اقدام به برکناری وی کرد. سپس، تیمسار "مجید حسن المجید" را جایگزین وی کرد و برادر خونخوارش برزان را بهعنوان نماینده دائمی عراق در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل به نیویورک گسیل داشت. | ||
در ژانویه 1998، سران اتحادیه میهنی کردستان (PUK) به ریاست جلال طالبانی دیداری محرمانه با "رافح دهام التکریتی" -رییس وقت سازمان- در بغداد داشتند. رافح، که به دنبال ایجاد اتحاد با PUK و حزب دموکراتیک کردستان KDP با رعایت استقلال طلبی (1991) آنها بود، در سلیمانیه نیز به سران آنها نشستی محرمانه داشت. صدام از این امر باخبر شده و بهشدت برآشفت. لذا، وی را برکنار کرد و سه روز بعد جسد وی یافت گردید. جمعی از رسانههای عراقی، علت مرگ را تصادف و جمعی دیگر سکته قلبی اعلام کردند. اما حقیقت چیز دیگری بود. تحلیلگران و آگاهان به خوبی میدانستند که رافح به چه علت کشته شد. عدهای، دلیل مرگ وی را عدم تواناییاش در حفظ اطلاعات ارتش عراق در قبال روسیه دانستند و عده دیگر، او را قربانی کشمکش بین برزان و "عدی حسین" -پسر بزرگ صدام- خواندند. برزان، خود را جانشین به حق پس از صدام میدانست و عدی به هیچ وجه این را برنمیتافت. رافح، در این میان از برزان حمایت کرد و عدی بر نشان دادن ضربه شصت به عموی خود، وی را نشانه رفت. | در ژانویه 1998، سران اتحادیه میهنی کردستان (PUK) به ریاست جلال طالبانی دیداری محرمانه با "رافح دهام التکریتی" -رییس وقت سازمان- در بغداد داشتند. رافح، که به دنبال ایجاد اتحاد با PUK و حزب دموکراتیک کردستان KDP با رعایت استقلال طلبی (1991) آنها بود، در سلیمانیه نیز به سران آنها نشستی محرمانه داشت. صدام از این امر باخبر شده و بهشدت برآشفت. لذا، وی را برکنار کرد و سه روز بعد جسد وی یافت گردید. جمعی از رسانههای عراقی، علت مرگ را تصادف و جمعی دیگر سکته قلبی اعلام کردند. اما حقیقت چیز دیگری بود. تحلیلگران و آگاهان به خوبی میدانستند که رافح به چه علت کشته شد. عدهای، دلیل مرگ وی را عدم تواناییاش در حفظ اطلاعات ارتش عراق در قبال روسیه دانستند و عده دیگر، او را قربانی کشمکش بین برزان و "عدی حسین" -پسر بزرگ صدام- خواندند. برزان، خود را جانشین به حق پس از صدام میدانست و عدی به هیچ وجه این را برنمیتافت. رافح، در این میان از برزان حمایت کرد و عدی بر نشان دادن ضربه شصت به عموی خود، وی را نشانه رفت. | ||
"صدام حسین" -دیکتاتور معدوم عراق- راسا و رسما مسئوليت عالی اين سازمان مخوف را از زمان وقوع کودتای حزب بعث تا واژگونی خود پس از سه دهه و نيم بر عهده داشت. دفتر اين نهاد امنيتی و ساختمانهای اصلی آن در منطقه "البلديات" بغداد بود. | |||
"صدام حسین" -دیکتاتور معدوم عراق- راسا و رسما مسئوليت عالی اين سازمان مخوف را از زمان وقوع کودتای حزب بعث تا واژگونی خود پس از سه دهه و نيم بر عهده داشت. دفتر اين نهاد امنيتی و ساختمانهای اصلی آن در منطقه "البلديات" بغداد بود. | |||
== استخبارات در دوران دفاع مقدس == | == استخبارات در دوران دفاع مقدس == | ||
در دوران جنگ عراق برضد ایران، استخبارات ارتش عراق در مرزها فعالیت گستردهای داشت؛ به این معنی که یگانها و تجهیزات فنیِ شنود قوی در مناطق مرزی ایران و عراق کار گذاشته شده بود. مأموریت این تیمها، استراق سمع شبکههای بیسیمی ارتش و سپاه بود که به دو صورت شنود از راه نزدیک و شنود از راه دور اجرا میشد. اسماعیلی، سیدحجت، خداوند اشرف از ظهور تا سقوط، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393، ص663 و 664. | در دوران جنگ عراق برضد ایران، استخبارات ارتش عراق در مرزها فعالیت گستردهای داشت؛ به این معنی که یگانها و تجهیزات فنیِ شنود قوی در مناطق مرزی ایران و عراق کار گذاشته شده بود. مأموریت این تیمها، استراق سمع شبکههای بیسیمی ارتش و سپاه بود که به دو صورت شنود از راه نزدیک و شنود از راه دور اجرا میشد. اسماعیلی، سیدحجت، خداوند اشرف از ظهور تا سقوط، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393، ص663 و 664. |