پرش به محتوا

اصول و مبانی تصوف (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۲: خط ۸۲:
آثار صوفیانۀ پس از سدۀ ۷ق/۱۳م که به علم تصوف می‌پردازند، بیشتر مبتنی بر بحث پیرامون معنی وحدت وجودند.
آثار صوفیانۀ پس از سدۀ ۷ق/۱۳م که به علم تصوف می‌پردازند، بیشتر مبتنی بر بحث پیرامون معنی وحدت وجودند.
نظریۀ وحدت وجود نه تنها در میان فقیهان، بلکه در میان بعضی از صوفیان نیز مخالفانی داشته است.
نظریۀ وحدت وجود نه تنها در میان فقیهان، بلکه در میان بعضی از صوفیان نیز مخالفانی داشته است.
یکی از نظریاتی که در مقابل وحدت وجود مطرح گردید، «نظریۀ وحدت شهود» است که به نقد علاءالدولۀ سمنانی عارف سدۀ ۸ق/۱۴م از ابن عربی باز می‌گردد. [۲۳][۲۴][۲۵]
یکی از نظریاتی که در مقابل وحدت وجود مطرح گردید، «نظریۀ وحدت شهود» است که به نقد علاءالدولۀ سمنانی عارف سدۀ ۸ق/۱۴م از ابن عربی باز می‌گردد.<ref>علاءالدوله سمنانی، العروة لاهل الخلوة و الجلوة، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲، به کوشش نجیب مایل هروی، ۱۳۶۲ش . - علاءالدوله سمنانی، العروة لاهل الخلوة و الجلوة، ج۱، ص۲۷۶-۲۷۷، به کوشش نجیب مایل هروی، ۱۳۶۲ش. - علاءالدوله سمنانی، العروة لاهل الخلوة و الجلوة، ج۱، ص۳۴۳-۳۴۴، به کوشش نجیب مایل هروی، ۱۳۶۲ش.</ref>
با این‌همه، نظریۀ «وحدت شهود» طرفداران بسیاری در ایران و سرزمین‌های عربی نداشت و بیش‌تر در هندوستان بود که مورد توجه برخی از صوفیه قرار گرفت.
با این‌همه، نظریۀ «وحدت شهود» طرفداران بسیاری در ایران و سرزمین‌های عربی نداشت و بیش‌تر در هندوستان بود که مورد توجه برخی از صوفیه قرار گرفت.
این تعبیر با نام احمد سرهندی (ه‌ م) از صوفیان نقشبندی سدۀ ۱۱ق/۱۷م همراه شده است.
این تعبیر با نام احمد سرهندی (ه‌ م) از صوفیان نقشبندی سدۀ ۱۱ق/۱۷م همراه شده است.
خط ۹۲: خط ۹۲:
تمام انسان‌ها بالقوه انسان کامل‌اند، ولی این حقیقت فقط در انبیا و اولیای بزرگ ــ و البته در تشیع در امامان ــ به فعلیت رسیده است.
تمام انسان‌ها بالقوه انسان کامل‌اند، ولی این حقیقت فقط در انبیا و اولیای بزرگ ــ و البته در تشیع در امامان ــ به فعلیت رسیده است.
انسان کامل نقش‌های مهمی از جمله نبوت، ولایت، ارشاد در راه حق و نمونۀ اعلا بودن از نظر اخلاقی و معنوی برای دیگر انسان‌ها را برعهده دارد.
انسان کامل نقش‌های مهمی از جمله نبوت، ولایت، ارشاد در راه حق و نمونۀ اعلا بودن از نظر اخلاقی و معنوی برای دیگر انسان‌ها را برعهده دارد.
البته در تصوف بالاترین مقام انسان کامل از آن پیامبر اکرم (ص) است که هم نبی و هم ولی، و هم راهنمای راه توحید، و هم اسوۀ حسنه است و تمامی اولیا و مرشدانِ تصوف از برکتِ وجود او دارای مناصب و مقامات معنوی شده‌اند. [۲۶][۲۷][۲۸][۲۹]
البته در تصوف بالاترین مقام انسان کامل از آن پیامبر اکرم (ص) است که هم نبی و هم ولی، و هم راهنمای راه توحید، و هم اسوۀ حسنه است و تمامی اولیا و مرشدانِ تصوف از برکتِ وجود او دارای مناصب و مقامات معنوی شده‌اند.<ref> ابن عربی، محیی‌الدین، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۱، الفتوحات المکیة، بیروت، ۱۲۷۶ق. - ابن عربی، محیی‌الدین، ج۲، ص۴۶۸، الفتوحات المکیة، بیروت، ۱۲۷۶ق. - ابن عربی، محیی‌الدین، ج۳، ص۲۶۶-۲۶۷، الفتوحات المکیة، بیروت، ۱۲۷۶ق. - آملی، حیدر، ج۱، ص۱۶۷ بب‌، المقدمات من کتاب نص النصوص، به کوشش هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران، ۱۳۵۲ش/۱۹۷۴م.</ref>


==تجلی و تأویل کتاب عالمِ کون==
==تجلی و تأویل کتاب عالمِ کون==
خط ۹۸: خط ۹۸:
آنان همۀ عالم را به مثابۀ آیینه‌هایی می‌بینند که اسماء و صفات الاهی در آن منعکس است و این انعکاس در آیینۀ عدم را تجلی (ه‌ م) می‌خوانند.
آنان همۀ عالم را به مثابۀ آیینه‌هایی می‌بینند که اسماء و صفات الاهی در آن منعکس است و این انعکاس در آیینۀ عدم را تجلی (ه‌ م) می‌خوانند.
آن‌چه در عالم هستی دیده می‌شود، نتیجۀ تجلیات حق است و آفرینش نه تنها نتیجۀ امر «کُن» الاهی است، بلکه تجلیِ اسماء و صفات او را نیز در بر دارد و موجودات چیزی جز حاصل این تجلیات نیستند.
آن‌چه در عالم هستی دیده می‌شود، نتیجۀ تجلیات حق است و آفرینش نه تنها نتیجۀ امر «کُن» الاهی است، بلکه تجلیِ اسماء و صفات او را نیز در بر دارد و موجودات چیزی جز حاصل این تجلیات نیستند.
هدف صوفیه مشاهده و درک آن صورتِ جمال حق است که همه‌جا هویدا ست، به شرط این‌که بیننده بتواند با چشم درون به اطراف خود بنگرد و علم آن را داشته باشد که کتاب عالم کون را ــ که صوفیـه آن را «قرآن تکوینی» نیز نامیده‌اند ــ بخواند، هم‌چنان که برای خواندن قرآن تدوینی آشنایی با زبان عربی لازم است؛ با این تفاوت که این علم دانشی ظاهری مانند صرف و نحو نیست، بلکه معرفتی درونی است. صوفیه این نحوۀ مشاهدۀ تجلیاتِ حق در عالمِ خلقت را «تأویل» خوانده‌اند. [۳۰][۳۱][۳۲]
هدف صوفیه مشاهده و درک آن صورتِ جمال حق است که همه‌جا هویدا ست، به شرط این‌که بیننده بتواند با چشم درون به اطراف خود بنگرد و علم آن را داشته باشد که کتاب عالم کون را ــ که صوفیـه آن را «قرآن تکوینی» نیز نامیده‌اند ــ بخواند، هم‌چنان که برای خواندن قرآن تدوینی آشنایی با زبان عربی لازم است؛ با این تفاوت که این علم دانشی ظاهری مانند صرف و نحو نیست، بلکه معرفتی درونی است. صوفیه این نحوۀ مشاهدۀ تجلیاتِ حق در عالمِ خلقت را «تأویل» خوانده‌اند.<ref>سهروردی، عمر، ج۱، ص۲۵-۲۶، عوارف المعارف، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. - ابن عربی، محیی‌الدین، ج۴، ص۲۵، الفتوحات المکیة، بیروت، ۱۲۷۶ق. - ابن عربی، محیی‌الدین، ج۲، ص۱۱۹، الفتوحات المکیة، بیروت، ۱۲۷۶ق.</ref>
تأویل به معنی بازگردانیدن به اول امری است و در اصطلاح صوفیه ــ و نه در کلام اسلامی ــ به معنای درک حقیقت درونی یک «کتـاب» ــ خواه قرآن تدوینـی، و خواه قرآن تکوینی ــ و در واقع بازگشت به اول یا اصل آن است.
تأویل به معنی بازگردانیدن به اول امری است و در اصطلاح صوفیه ــ و نه در کلام اسلامی ــ به معنای درک حقیقت درونی یک «کتـاب» ــ خواه قرآن تدوینـی، و خواه قرآن تکوینی ــ و در واقع بازگشت به اول یا اصل آن است.
در طول تاریخ تصوف پیروان این مسلک تأویلات متعددی هم بر قرآن کریم که قرآن تدوینی است، و هم بر قرآن تکوینی که همان عالم خلقت است، نگاشته‌اند و این سنت به علی (ع) باز می‌گردد.
در طول تاریخ تصوف پیروان این مسلک تأویلات متعددی هم بر قرآن کریم که قرآن تدوینی است، و هم بر قرآن تکوینی که همان عالم خلقت است، نگاشته‌اند و این سنت به علی (ع) باز می‌گردد.
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
بنابر این، کلیدِ شناختِ آن، علم به اسماء الاهی است که از مهم‌ترین دانش‌های صوفیه شمرده می‌شود و در عمیق‌ترین کتاب‌های صوفیه، از غزالی تا دوران معاصر به بیان معنوی این اسماء پرداخته شده است.
بنابر این، کلیدِ شناختِ آن، علم به اسماء الاهی است که از مهم‌ترین دانش‌های صوفیه شمرده می‌شود و در عمیق‌ترین کتاب‌های صوفیه، از غزالی تا دوران معاصر به بیان معنوی این اسماء پرداخته شده است.
اسماء الاهی در آثار صوفیان به اسماء جلال و اسماء جمال تقسیم می‌شود که گروه اول با جنبۀ هیبت، عدل و عزت الاهی سر و کار دارد و گروه دوم به رحمت، محبت، کرامت و مغفرت حق مربوط می‌شود. بعضی از صوفیه اسماء کمال را نیز به اسماء جلال و جمال افزوده‌اند.
اسماء الاهی در آثار صوفیان به اسماء جلال و اسماء جمال تقسیم می‌شود که گروه اول با جنبۀ هیبت، عدل و عزت الاهی سر و کار دارد و گروه دوم به رحمت، محبت، کرامت و مغفرت حق مربوط می‌شود. بعضی از صوفیه اسماء کمال را نیز به اسماء جلال و جمال افزوده‌اند.
در هر حال از دیدگاه تصوف، اسماء الاهی در حقیقت عین ذات‌اند و تکثرِ اسماء خللی در یگانگی خداوند وارد نمی‌سازد. [۳۳][۳۴][۳۵]
در هر حال از دیدگاه تصوف، اسماء الاهی در حقیقت عین ذات‌اند و تکثرِ اسماء خللی در یگانگی خداوند وارد نمی‌سازد.<ref>غزالی، محمد، ج۱، ص۹۱-۹۶، روضةالطالبین، بیروت، ۱۹۹۶م. - ابن عربی، محیی‌الدین، ج۱، ص۲۴-۲۶، کتاب الجلال و الکمال، رسائل، به کوشش محمد شهاب‌الدین عربی، بیروت، ۱۹۹۷م. - جیلانی، عبدالکریم، ج۱، ص۸۹-۹۶، الانسان الکامل، قاهره، ۱۳۹۰م.</ref>


==حضرات الاهیه==
==حضرات الاهیه==
در آثار بزرگان تصوف علمی و نظری مانند ابن عربی، هر مرتبه از وجودْ چیزی جز حضور و وجودِ حق نیست و به همین جهت آنان مراتب وجود را «حضرات الاهیه» می‌دانند.
در آثار بزرگان تصوف علمی و نظری مانند ابن عربی، هر مرتبه از وجودْ چیزی جز حضور و وجودِ حق نیست و به همین جهت آنان مراتب وجود را «حضرات الاهیه» می‌دانند.
آنان این حضرات را به ۵ مرتبه تقسیم می‌کنند که در متن‌های مختلف با نام‌های گوناگون آمده‌اند، اما مشهورترین این نام‌ها عبارت‌اند از هاهوت، لاهوت، جبروت، ملکوت و ملک (ناسوت). [۳۶][۳۷][۳۸][۳۹]
آنان این حضرات را به ۵ مرتبه تقسیم می‌کنند که در متن‌های مختلف با نام‌های گوناگون آمده‌اند، اما مشهورترین این نام‌ها عبارت‌اند از هاهوت، لاهوت، جبروت، ملکوت و ملک (ناسوت).<ref>ابن عربی، محیی‌الدین، ج۲، ص۱۳۸، فصوص الحکم، به کوشش ابوالعلا عفیفی، تهران، ۱۳۶۶ش. - عبدالرزاق کاشی، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۳۳۳-۳۳۴، قم، ۱۳۷۰ش. - قیصری، داوود، ج۱، ص۲۶-۲۷، شرح فصوص الحکم، تهران، ۱۲۹۹ق. - آشتیانی، جلال‌الدین، ج۱، ص۴۴۸-۴۵۳، شرح مقدمۀ قیصری بر فصوص‌الحکم، تهران، ۱۳۶۵ش.</ref>
وجودْ خود حضور و شهود است و در واقع، آنان که از مراتبِ وجود، از ذاتِ حق و عالَمِ پاک تا عالَمِ خاک سخن می‌گویند، همان حقیقت حضرات الاهیه را به نحوی دیگر بیان می‌کنند، چنان‌که در آثار عارفی مانند عبدالرحمان جامی کاملاً نمودار است. [۴۰]
 
وجودْ خود حضور و شهود است و در واقع، آنان که از مراتبِ وجود، از ذاتِ حق و عالَمِ پاک تا عالَمِ خاک سخن می‌گویند، همان حقیقت حضرات الاهیه را به نحوی دیگر بیان می‌کنند، چنان‌که در آثار عارفی مانند عبدالرحمان جامی کاملاً نمودار است.<ref> جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۴۳-۴۸، لوایح، به کوشش محمدحسین تسبیحی، تهران، ۱۳۴۲ش.</ref>
ذات حق یکی بیش نیست، ولی تجلیات دارای مراتب است و از این‌روست که به قول قدما، کسی که به مراتبِ وجود باور نداشته باشد، زندیق شمرده می‌شود.
ذات حق یکی بیش نیست، ولی تجلیات دارای مراتب است و از این‌روست که به قول قدما، کسی که به مراتبِ وجود باور نداشته باشد، زندیق شمرده می‌شود.
با دقت در تصوف نظری می‌توان دریافت که اعتقاد به وجود مطلق و وحدت وجود، ناقض مراتب وجود و یا مراتبِ تجلیاتِ حقِ واحد نیست.
با دقت در تصوف نظری می‌توان دریافت که اعتقاد به وجود مطلق و وحدت وجود، ناقض مراتب وجود و یا مراتبِ تجلیاتِ حقِ واحد نیست.
خط ۱۲۰: خط ۱۲۱:
در واقع، دقیق‌ترین بررسیِ نفس و قوای آن، هم‌چنین مراحل کمال‌بخشی و مراتب تهذیبِ آن را باید در متون صوفیه جست‌وجو کرد.
در واقع، دقیق‌ترین بررسیِ نفس و قوای آن، هم‌چنین مراحل کمال‌بخشی و مراتب تهذیبِ آن را باید در متون صوفیه جست‌وجو کرد.
یکی از متداول‌ترین تقسیم‌بندی‌های مراحل کمال نفس نزد صوفیه مستقیماً بر تعالیم قرآنی و اصطلاحات آن استوار است.
یکی از متداول‌ترین تقسیم‌بندی‌های مراحل کمال نفس نزد صوفیه مستقیماً بر تعالیم قرآنی و اصطلاحات آن استوار است.
صوفیه پایین‌ترین مرحلۀ نفس را «نفس اماره» می‌دانند که در قرآن کریم، مانند دیگر مراحل نفسی به آن اشاره شده است [۴۱] و سپس دربارۀ «نفس لوامه» [۴۲] و «نفس مطمئنه» (راضیه و مرضیه) [۴۳][۴۴] سخن می‌گویند.
صوفیه پایین‌ترین مرحلۀ نفس را «نفس اماره» می‌دانند که در قرآن کریم، مانند دیگر مراحل نفسی به آن اشاره شده است<ref> یوسف/سوره۱۲، آیه۵۳. </ref> و سپس دربارۀ «نفس لوامه»<ref>قیامه/سوره۷۵، آیه۲. </ref> و «نفس مطمئنه» (راضیه و مرضیه)<ref>فجر/سوره۸۹، آیه۲۷. - فجر/سوره۸۹، آیه۲۸. </ref> سخن می‌گویند.
آنان بالاترین مرحلۀ کمالِ نفس را فانی شدنِ آن در ساحتِ الوهیت، و سپس بقای آن پس از فنا می‌دانند، که هم در نثر و هم در شعرِ صوفیانه به آن اشاره‌های بسیار شده است (برای نمونه، به این منابع رجوع کنید [۴۵][۴۶][۴۷][۴۸][۴۹][۵۰]).
آنان بالاترین مرحلۀ کمالِ نفس را فانی شدنِ آن در ساحتِ الوهیت، و سپس بقای آن پس از فنا می‌دانند، که هم در نثر و هم در شعرِ صوفیانه به آن اشاره‌های بسیار شده است (برای نمونه، به این منابع رجوع کنید<ref>محاسبی، حارث، ج۱، ص۳۸۴ بب‌، الرعایة لحقوق الله، به کوشش عبدالحلیم محمود و عبدالقادر احمد عطا، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م. - ابوطالب مکی، محمد، ج۱، ص۱۵۷-۱۶۸، قوت القلوب، قاهره، ۱۳۸۱ق. - نجم‌الدین رازی، عبدالله، ج۱، ص۳۳۴ بب‌، مرصاد العباد، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۵ش. - مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت‌های ۱۳۷۳،۱۳۸۳، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۶۳ش. - ابن عربی، محیی‌الدین، ج۲، ص۱۹۴-۱۹۵، الفتوحات المکیة، بیروت، ۱۲۷۶ق. - ابن عربی، محیی‌الدین، ج۲، ص۵۶۸، الفتوحات المکیة، بیروت، ۱۲۷۶ق.</ref>.


==فضایل و محاسن==
==فضایل و محاسن==
ارتقای نفس و طی مراحل کمال تنها با کسب محاسن یا فضایل ــ که از طریق عمل به دستورات طریق و سیر و سلوک در راه حق حاصل می‌شود ــ ممکن است.
ارتقای نفس و طی مراحل کمال تنها با کسب محاسن یا فضایل ــ که از طریق عمل به دستورات طریق و سیر و سلوک در راه حق حاصل می‌شود ــ ممکن است.
بیشتر آثار صوفیه به موضوع محاسن و فضایل که به معنای اخلاق معنوی است، پرداخته‌اند. برخی از صوفیه فضایلِ اصلی را ۷، بعضی ۴۰، و برخی تا ۱۰۰ برشمرده‌اند، چنان‌که در صد میدان خواجه عبدالله انصاری دیده می‌شود.
بیشتر آثار صوفیه به موضوع محاسن و فضایل که به معنای اخلاق معنوی است، پرداخته‌اند. برخی از صوفیه فضایلِ اصلی را ۷، بعضی ۴۰، و برخی تا ۱۰۰ برشمرده‌اند، چنان‌که در صد میدان خواجه عبدالله انصاری دیده می‌شود.
متون صوفیانه بحث‌های بسیار دقیقی دربارۀ فضایل، از تقوا و ورع تا محبت و معرفت، و سرانجام، فنا و بقا که نتیجۀ کسب فضایل است، در بر دارد و توضیح علمیِ گفتار «تخلق به اخلاق الله» که مقصود اصلی و غائیِ طی طریق است، در آثار صوفیه سهمی اساسی دارد. [۵۱][۵۲][۵۳]
متون صوفیانه بحث‌های بسیار دقیقی دربارۀ فضایل، از تقوا و ورع تا محبت و معرفت، و سرانجام، فنا و بقا که نتیجۀ کسب فضایل است، در بر دارد و توضیح علمیِ گفتار «تخلق به اخلاق الله» که مقصود اصلی و غائیِ طی طریق است، در آثار صوفیه سهمی اساسی دارد.<ref>عبادی، منصور، ج۱، ص۲۳۱-۲۳۶، التصفیة فی احوال المتصوفة، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۴۷ش. - عطار نیشابـوری، فریدالدین، ج۱، ص۴۷۳-۴۷۴، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۴ش. - عزالدین کاشانی، محمود، ج۱، ص۳۴۰-۳۴۳، مصباح الهدایه، به کوشش جلال‌الدیـن همایـی، تهران، ۱۳۶۷ش.</ref>


=تصوف عملی=
=تصوف عملی=