۸۷٬۹۳۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
}} | }} | ||
'''خنّاقیه '''شاخهای از «[[غلاة]]» شیعه و پیرو ابومنصور عجلی کوفی بودند. | '''خنّاقیه '''شاخهای از «[[غلات|غلاة]]» شیعه و پیرو ابومنصور عجلی کوفی بودند. | ||
== شرح حال موسس == | == شرح حال موسس == | ||
اَبومَنْصورِ عِجْلی ملقب به کِسف، از غالیان مشهور شیعی در اوایل سده دوم هجری قمری بوده و پیروانش به [[منصوریه]] شهرت داشتند و چنان که از زندگی و تعالیم وی پیدا است، اهدافی سیاسی در سر داشته است و بدینجهت از سوی عمال [[ | اَبومَنْصورِ عِجْلی ملقب به کِسف، از غالیان مشهور شیعی در اوایل سده دوم هجری قمری بوده و پیروانش به [[منصوریه]] شهرت داشتند و چنان که از زندگی و تعالیم وی پیدا است، اهدافی سیاسی در سر داشته است و بدینجهت از سوی عمال [[بنی امیه|حکومت اموی]] کشته شد. بعضی او را با عنوان منصوربنسعید یاد کردهاند. <ref>قلهاتی محمد، الفرق الاسلامیه من خلال الکشف و البیان، به کوشش محمد بن عبدالجلیل، چاپ تونس، سال 1984 میلادی، ص 288</ref> | ||
برخی <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ شمسی، ص 46</ref> گفتهاند که که وی از قبیله عبدالقیس بود در حالیکه در منابع دیگر او را ابومنصور عجلی خواندهاند.<ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش عزت عطار حسینی ،قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م، ص 149</ref> با توجه به این گزارشها ثابت میشود که ابومنصور از موالی نبوده، بلکه عرب بادیه نشین و ساکن کوفه بوده است و از سواد خواندن و نوشتن بهرهای نداشته است.<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص۴۶</ref> | برخی <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ شمسی، ص 46</ref> گفتهاند که که وی از قبیله عبدالقیس بود در حالیکه در منابع دیگر او را ابومنصور عجلی خواندهاند.<ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش عزت عطار حسینی ،قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م، ص 149</ref> با توجه به این گزارشها ثابت میشود که ابومنصور از موالی نبوده، بلکه عرب بادیه نشین و ساکن کوفه بوده است و از سواد خواندن و نوشتن بهرهای نداشته است.<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص۴۶</ref> | ||
== وجه تسمیه == | == وجه تسمیه == | ||
به گزارش برخی از منابع <ref>جاحظ عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۳۵۷ق، ج۲، ص ۲۶۷</ref>ابومنصور در شمار افرادی بود که معروف به خنّاق بودند و حتی نقل کردهاند <ref>ر. ک. مسائل الامامة، منسوب به ناشئ اکبر، به کوشش یوزف فان اس، بیروت، ۱۹۷۱م، ص 40</ref> | به گزارش برخی از منابع <ref>جاحظ عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۳۵۷ق، ج۲، ص ۲۶۷</ref> ابومنصور در شمار افرادی بود که معروف به خنّاق بودند و حتی نقل کردهاند <ref>ر. ک. مسائل الامامة، منسوب به ناشئ اکبر، به کوشش یوزف فان اس، بیروت، ۱۹۷۱م، ص 40</ref> | ||
اول شخصی که از میان غالیان شیعی به خنق یعنی خفه کردن مخالفان فتوا داد، ابومنصور بود. وی اصحابش را به کشتن غافلگیرانه مخالفان فرا میخواند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> | اول شخصی که از میان غالیان شیعی به خنق یعنی خفه کردن مخالفان فتوا داد، ابومنصور بود. وی اصحابش را به کشتن غافلگیرانه مخالفان فرا میخواند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> | ||
<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref>اینگونه کشتن مخالفان نیز که در گفتاری مربوط به [[واصل بن عطا|واصلبنعطا]] به غالیان نسبت داده شده است و در تفسیر کلام وی مراد از غالیان را منصوریه و مغیریه دانستهاند. | <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref>اینگونه کشتن مخالفان نیز که در گفتاری مربوط به [[واصل بن عطا|واصلبنعطا]] به غالیان نسبت داده شده است و در تفسیر کلام وی مراد از غالیان را منصوریه و مغیریه دانستهاند. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
وی قتل مخالفانش را جهاد خفی میدانست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref> | وی قتل مخالفانش را جهاد خفی میدانست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref> | ||
== شهرت | == شهرت ابومنصور به کسف == | ||
نقل شده است از آنجا که ابومنصور مدعی بود که به معراج رفته است، آیه «وَ اِنْ یرَوا کشفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً…» <ref>طور/۵۲/۴۴ </ref> | نقل شده است از آنجا که ابومنصور مدعی بود که به معراج رفته است، آیه «وَ اِنْ یرَوا کشفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً…» <ref>طور/۵۲/۴۴ </ref> | ||
را مربوط به خودش میدانسته و خود را همان قطعه افتاده از آسمان معرفی میکرد.<ref>ابن قتیبه عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، قاهره، ۱۳۲۶ق، ص 87</ref> <ref>اشعری، سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش. ص۴7</ref>از همین روست که ابومنصور به کِسف شهرت یافت. [۲۲] | را مربوط به خودش میدانسته و خود را همان قطعه افتاده از آسمان معرفی میکرد.<ref>ابن قتیبه عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، قاهره، ۱۳۲۶ق، ص 87</ref> <ref>اشعری، سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش. ص۴7</ref>از همین روست که ابومنصور به کِسف شهرت یافت. [۲۲] | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
با اینحال به نقل برخی از منابع <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، قاهره، ۱۳۶۸ق، این جوزی ص۹۷ـ۹۸</ref> | با اینحال به نقل برخی از منابع <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، قاهره، ۱۳۶۸ق، این جوزی ص۹۷ـ۹۸</ref> | ||
ابو منصور مدعی مهدویت امام باقر علیهالسلام بوده و بر همین اساس خود را در زمان غیبت و انتظار، خلیفه حضرت معرفی میکرد. | ابو منصور مدعی مهدویت امام باقر علیهالسلام بوده و بر همین اساس خود را در زمان غیبت و انتظار، خلیفه حضرت معرفی میکرد. | ||
همچنین میگفت که امام علی ع، امام حسن (ع)، امام حسین (ع)امام علیبنحسین(ع) و امام باقر (ع) و در ادامه خود وی به نبوت و رسالت رسیدهاند. او خود را همچون ابراهیم، خلیلالله میدانست <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 46</ref> | همچنین میگفت که امام علی ع، امام حسن (ع)، امام حسین (ع) امام علیبنحسین(ع) و امام باقر (ع) و در ادامه خود وی به نبوت و رسالت رسیدهاند. او خود را همچون ابراهیم، خلیلالله میدانست <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 46</ref> | ||
و گمان میکرد که جبرئیل بر وی نازل میشود و منزلت او نزد رسولخدا (ص) چون منزلت یوشعبننون نزد موسی (ع) است. <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref> از دیگر اعتقادات وی این بود که میگفت سلسله رسولان الهی خاتمه نمییابد. | و گمان میکرد که جبرئیل بر وی نازل میشود و منزلت او نزد رسولخدا (ص) چون منزلت یوشعبننون نزد موسی (ع) است. <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref> از دیگر اعتقادات وی این بود که میگفت سلسله رسولان الهی خاتمه نمییابد. | ||
<ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلموت ریتر، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ص9</ref> | <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلموت ریتر، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ص9</ref> | ||
و نیز مدعی بود که پس از خودش، امر رسالت در | و نیز مدعی بود که پس از خودش، امر رسالت در شش تن از فرزندانش ادامه خواهد داشت که آخرین آن مهدی موعود است.<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref> | ||
'''بهشت و دوزخ''' | '''بهشت و دوزخ''' |