۸۸٬۰۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
| عقیده = | | عقیده = | ||
}} | }} | ||
'''حسینیه''' از پیروان حسینبنعلیبن حسن بن حسن بنعلیبنابیطالب معروف به [[شهید فخ|شهیدفخّ]] هستند. | '''حسینیه''' از پیروان حسینبنعلیبن حسن بن حسن بنعلیبنابیطالب معروف به [[شهید فخ|شهیدفخّ]] هستند. | ||
خط ۲۰: | خط ۱۹: | ||
او که در چنین خانوادهای پرورش یافته بود، هرگز خاطره شهادت پدر و بستگان خود را بهدست دژخیمان «منصور» فراموش نمیکرد و آن حادثه تلخ، روح پر شور و دلیر او را که لبریز از احساسات ضدعباسی بود، سخت آزرده میکرد، ولی بهعلت نامساعد بودن اوضاع، ناگزیر بر تحمل سکوت دردآلودی بود. حسین که قبلاً احساساتش جریحهدار شده بود، بیدادگریهای هادیعباسی و مخصوصاً حاکم مدینه، کاسه صبرش را لبریز نموده او را بر قیام علیه حکومت هادیعباسی تحریک کرد. ابتدا در مدینه قیام کرده و بر آن مسلط شد و سپس به مکه رفت تا از جمعیت موسمحجّ، علیه [[عباسیان|بنیعباس]] استفاده کند، اما در سرزمین فخّ که در نزدیکی مکه و در فاصله ششمیلی این شهر قرار دارد، با سپاه هادیعباسی مواجه شده و در جنگی نابرابر او و یارانش به شهادت رسیدند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref><ref>مروج الذهب، تألیف مسعودی، طبع پاریس، سال 1861 میلادی، ج 3، ص 248.</ref> <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، چاپ مصر، سال 1950 میلادی، ص 80.</ref> <ref>اصفهانی ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، چاپ تهران، ص 150- 161. | او که در چنین خانوادهای پرورش یافته بود، هرگز خاطره شهادت پدر و بستگان خود را بهدست دژخیمان «منصور» فراموش نمیکرد و آن حادثه تلخ، روح پر شور و دلیر او را که لبریز از احساسات ضدعباسی بود، سخت آزرده میکرد، ولی بهعلت نامساعد بودن اوضاع، ناگزیر بر تحمل سکوت دردآلودی بود. حسین که قبلاً احساساتش جریحهدار شده بود، بیدادگریهای هادیعباسی و مخصوصاً حاکم مدینه، کاسه صبرش را لبریز نموده او را بر قیام علیه حکومت هادیعباسی تحریک کرد. ابتدا در مدینه قیام کرده و بر آن مسلط شد و سپس به مکه رفت تا از جمعیت موسمحجّ، علیه [[عباسیان|بنیعباس]] استفاده کند، اما در سرزمین فخّ که در نزدیکی مکه و در فاصله ششمیلی این شهر قرار دارد، با سپاه هادیعباسی مواجه شده و در جنگی نابرابر او و یارانش به شهادت رسیدند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref><ref>مروج الذهب، تألیف مسعودی، طبع پاریس، سال 1861 میلادی، ج 3، ص 248.</ref> <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، چاپ مصر، سال 1950 میلادی، ص 80.</ref> <ref>اصفهانی ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، چاپ تهران، ص 150- 161. | ||
</ref> <ref>ر. ک، پیشوایی مهدی، قم، نشر موسسه امام صادق(علیهالسلام)، سال 1390 هجری شمسی، ص 426.</ref> | </ref> <ref>ر. ک، پیشوایی مهدی، قم، نشر موسسه امام صادق(علیهالسلام)، سال 1390 هجری شمسی، ص 426.</ref> | ||
پس از شهادت حسینبنعلی، هنگامی که سر بریده او را به مدینه آوردند، [[موسی بن جعفر (کاظم)|امامکاظم علیهالسلام]] از دیدن آن سخت متاثر و اندوهگین شد و فرمود: به خدا قسم او یک مسلمان نیکوکار بود. بسیار روزه میگرفت و فراوان نماز میخواند. با فساد و آلودگی مبارزه میکرد. | پس از شهادت حسینبنعلی، هنگامی که سر بریده او را به مدینه آوردند، [[موسی بن جعفر (کاظم)|امامکاظم علیهالسلام]] از دیدن آن سخت متاثر و اندوهگین شد و فرمود: به خدا قسم او یک مسلمان نیکوکار بود. بسیار روزه میگرفت و فراوان نماز میخواند. با فساد و آلودگی مبارزه میکرد. امر بهمعروف و نهی از منکر را انجام میداد و در میان خاندانش بینظیر بود.<ref>اصفهانی ابو لفرج، مقاتل الطالبیین، بیروت، نشر مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، سال 1419 قمری، چاپ سوم، ص 380</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{فرق و مذاهب}} | {{فرق و مذاهب}} | ||
[[رده:فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |