۸۷٬۹۳۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
| آثار = الآداب، التجارات، الفرائض، الصلاة، الصوم، الحج، الزکاة، النکاح، الطلاق، الشراء والبیع، العتق والتدبیر، البشارات، مسائل عن ابى الحسن موسى(علیهالسلام)، الوضوء، الوصایا، المحبة والوظائف،النوادر | | آثار = الآداب، التجارات، الفرائض، الصلاة، الصوم، الحج، الزکاة، النکاح، الطلاق، الشراء والبیع، العتق والتدبیر، البشارات، مسائل عن ابى الحسن موسى(علیهالسلام)، الوضوء، الوصایا، المحبة والوظائف،النوادر | ||
}} | }} | ||
'''صفوان بن یحیی بجلی کوفی''' فقیه، محدث معروف و از اصحاب و شاگردان [[امام کاظم]](علیهالسلام)، [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا]](علیهالسلام) و امام جواد(علیهالسلام)، اما بیش از همه در خدمت امام رضا(علیهالسلام) بود. صفوان در خاندانی شیعه در کوفه به دنیا آمد. پدرش یحیی را از اصحاب امام صادق(علیهالسلام) دانستهاند. صفوان از اصحاب اجماع است. | '''صفوان بن یحیی بجلی کوفی''' فقیه، محدث معروف و از اصحاب و شاگردان [[امام کاظم]](علیهالسلام)، [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا]] (علیهالسلام) و [[محمد بن علی (جواد)|امام جواد]] (علیهالسلام)، اما بیش از همه در خدمت امام رضا (علیهالسلام) بود. صفوان در خاندانی شیعه در کوفه به دنیا آمد. پدرش یحیی را از اصحاب امام صادق (علیهالسلام) دانستهاند. صفوان از اصحاب اجماع است. | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
صفوان از مَوالیان بَجِیلَه بود و کنیه ایشان، ابو محمّد و معروف به بیّاع | صفوان از مَوالیان بَجِیلَه بود و کنیه ایشان، ابو محمّد و معروف به بیّاع السابری است<ref>رجال النجاشى، ص196، ش524؛ الفهرست، ص145، ش356؛ رجال الطوسى، ص359، ش5311و ص376، ش5559.</ref> شغل صفوان، فروش پارچهای ظریف به نام «سابری» بود و از این رو در برخی کتابهای روایی به «بَیّاع سابُری» (سابُری فروش) شهرت دارد. | ||
علت تسمیه او به این نام این است که سابُری نام لباسهایی بوده است که بسیاری از اصحاب امام صادق و ائمه (علیهمالسلام) بعدی بزاز و فروشنده آن بودهاند که صفوان یکی از آنها بوده است و از این رو عبارت بیّاع السابری در رجال بسیار است. سید عبدالله جزائری نوه سید نعمت الله جزائری که او را شیخ بهایی عصر مینامیدند کتابی در مورد تاریخ شوشتر دارد و در آن مینویسد که سلاطین قبلی که مشغول ساختن سدی در شوشتر بودند به دلیل سختی مخارج نتوانستند آن را تمام کنند. بعد بین ایران و روم جنگ میشود و ایران بر شاپور روم غلبه میکند پادشاه ایران | علت تسمیه او به این نام این است که سابُری نام لباسهایی بوده است که بسیاری از اصحاب امام صادق و ائمه (علیهمالسلام) بعدی بزاز و فروشنده آن بودهاند که صفوان یکی از آنها بوده است و از این رو عبارت بیّاع السابری در رجال بسیار است. سید عبدالله جزائری نوه سید نعمت الله جزائری که او را شیخ بهایی عصر مینامیدند کتابی در مورد تاریخ شوشتر دارد و در آن مینویسد که سلاطین قبلی که مشغول ساختن سدی در شوشتر بودند به دلیل سختی مخارج نتوانستند آن را تمام کنند. بعد بین ایران و روم جنگ میشود و ایران بر شاپور روم غلبه میکند پادشاه ایران تصمیم میگیرد به عنوان غرامت جنگی سد شوشتر را به گردن پادشاه روم بگذارد و حتی دستور میدهد که خاک ساختن سد را از روم بیاورند. بعد صاحب کتاب نوشته است که تلی که در آنجا هست و کوزه گران از آن کوزه درست میکنند اضافه خاکی است که از روم به ایران آورده بودند و روزی دو هزار گوسفند از روم به ایران سرازیر میشد و به گردن آنها طلا و نقره بود که خرج سد میشد. بعد مینویسد که رومیان وقتی مشغول تتمیم سد شدند، بعد از استفاده از آب شوشتر که آب ممتازی بود مایل شدند که در آنجا اقامت کنند. آنها صنعتهای مخصوصی داشتند که از جمله دیبا که به دیبای شوشتری مشهور شد که یکی از لباسهایی بود که آنها میبافتند و به دیگران نیز تعلیم کردند. بعد اضافه میکند که لباسهای سابُری ظاهرا معرف شاپوری است و از همان لباسها بوده است. به هر حال صفوان یکی از اشخاصی بوده است که این گونه لباسها را میفروخته است<ref>درس رجال آیت الله شبیری، جلسه11: https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/shobeiry/rejal/62/011</ref>. | ||
== در نگاه رجالیون == | == در نگاه رجالیون == | ||
در وثاقت و عدالت این | در وثاقت و عدالت این راوی، احدی شک نکرده است و کلیه کسانی که از او نام بردهاند، وی را به جلالت قدر و عظمت و شرافت و زهد و عبادت ستودهاند. | ||
[[نجاشی]] در باره صفوان بن یحیی میگوید: صفوان مقام و منزلت بزرگی نزد حضرت رضا (علیهالسلام) داشت «کانت له عنده منزلة شریفة<ref>ر.ک: رجال نجاشى، ص 197 .</ref> نجاشی درباره او مینویسد: ثقة ثقة، عین. <ref>رجال النجاشى، ص197، ش524.</ref> | |||
شیخ | شیخ طوسی میگوید: صفوان… موثقترین فرد زمان خود در نزد اصحاب حدیث و عابدترینشان بوده است؛ در شبانه روز، پنجاه رکعت نماز میخواند و در هر سال، سه ماه روزه میگرفت و سه نوبت زکات مالش را خارج میکرد.<ref>الفهرست، ص145، ش356 .</ref> | ||
== | == ویژگیهای اخلاقی == | ||
=== زهد و | === زهد و وارستگی === | ||
گروهی از [[واقفیه|واقفیان]] از راه تطمیع وارد شدند و پول هنگفتی را به او پیشنهاد دادند تا او را به سوی واقفیه بکشانند؛ ولی او دست رد به سینه نامحرمان زد. امام رضا (علیهالسلام) دراینباره فرموده است: صفوان هیچ گاه جاه طلب نبوده و ریاست را دوست نداشته است<ref>رجال الکشى، ص503، ش966؛ قاموس الرجال، ج5، ص129.</ref>. | |||
=== بنای | === بنای زندگی بر ورع === | ||
نقل است که | نقل است که فردی در هنگام سفر، دو دینار به او داد و از او درخواست نمود تا در کوفه به خانواده اش برساند؛ وی گفت: شترم کرایهای است؛ در این مورد، از صاحبش اجازه میگیرم<ref>ر.ک: رجال النجاشى، ص197؛ الفهرست، ص146؛ نقد الرجال، ص173؛ سفینة البحار، چاپ جدید، ج2، ص133؛ تحفةالاحباب، ص 221؛ نقدالرجال، ص 173.</ref>. | ||
=== حزب اللهی واقعی === | === حزب اللهی واقعی === | ||
معمّر بن خلاد گوید: اسماعیل بن خطاب از زکات غلّه خود | معمّر بن خلاد گوید: اسماعیل بن خطاب از زکات غلّه خود مقداری را به صفوان بخشید. وقتی من آن مقدار را برداشت کردم و به امام رضا (علیهالسلام) گزارش دادم، حضرت فرمود: «رحم اللّه اسماعیل بن خطاب بما اوصی به الی صفوان بن یحیی و رحم اللّه صفوان، فانّهما مِنْ حزب آبائی علیهمالسلام و مَنْ کان مِن حزبنا ادخله اللّه الجنة؛ خداوند اسماعیل بن خطاب را به سبب سفارشی که در حقّ صفوان بن یحیی کرده است، رحمت کند. و خداوند صفوان را رحمت نماید، چون آنان جزو حزب پدرانم ـ که سلام خدا بر آنان باد ـ هستند و هرکس از حزب ما باشد، خداوند او را داخل بهشت میکند.»<ref>اختیار معرفةالرجال، ج 2، ص 792؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 100.</ref>. | ||
=== تصریح امام به عدالت صفوان === | === تصریح امام به عدالت صفوان === | ||
محمد بن | محمد بن عیسی یقطینی گوید: امام رضا (علیهالسلام) بستهای لباس و چند غلام و مقداری دینار و یک راهنما برای من و یک راهنما برای برادرم موسی و یک راهنما برای یونس بن عبدالرّحمان فرستاد و دستور داد از سوی ایشان، حجّ به جا آور... امام فرموده بود که پولها در چند راه مصرف گردد؛ بخشی را به خانوادهاش بدهیم، قسمتی را به گروهی نیازمند که در آمدی ندارند و 300 دینار را به زنی از خویشاوندان آن حضرت که یکی از همسرانش بود. امام فرمان داده بود که آن زن را از طرف ایشان طلاق بدهم و او را از آن مال بهرهمند سازم. حضرت فرموده بود برای طلاق، صفوان بن یحیی و شخص دیگری را شاهد قرار دهم. | ||
علامه | علامه مامقانی پس از نقل گزارش فوق گوید: این روایت تصریح دارد که حضرت رضا (علیهالسلام) صفوان بن یحیی را فرد عادلی میدانست. چون از ضروریات مذهب تشیّع آن است که دو شاهد طلاق باید عادل باشند<ref>ر.ک به: رجال الکشى، چاپ آل البیت، ج2، ص817؛ تنقیح المقال، ج3، ش11211.</ref>. | ||
=== تسلیم محض امام معصوم و وفای به ایشان === | === تسلیم محض امام معصوم و وفای به ایشان === | ||
علی بن حسین بن داود قمی گوید: از امام جواد (علیهالسلام) شنیدم که صفوان بن یحیی و محمد بن سنان را به نیکی یاد میکرد و میفرمود: «رضی الله عنهما برضای عنهما فما خالفانی قطّ؛ خداوند به سبب خشنودی من از آن دو خشنود باشد، چه آن دو هیچگاه با من مخالفت نکردند». در روایت دیگری شبیه گزارش فوق اضافه شده که «آن دو با پدرم نیز مخالفت نکردند.»<ref>اختیارمعرفةالرجال، ج 2، ص 792 و 793؛ رجال الکشى، ص502، ش963.</ref> | |||
عبداللّه بن صلت نیز میگوید: اواخر حیات امام جواد (علیهالسلام) به حضورش | عبداللّه بن صلت نیز میگوید: اواخر حیات امام جواد (علیهالسلام) به حضورش شرفیاب شدم. امام فرمود: «جزی اللّه صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و زکریا بن آدم عَنّی خیراً فقد وفوا لی<ref>اختیار معرفةالرجال، ج 2، ص 792.</ref> ؛ خداوند متعال به صفوان بن یحیی، محمد بن سنان و زکریا بن آدم به سبب وفاداریشان نسبت به من، پاداش خیر دهد. | ||
=== وفای عهد و عبادت بسیار === | === وفای عهد و عبادت بسیار === | ||
صفوان بن | صفوان بن یحیی هر روز 150 رکعت نماز میخواند و هر سال، سه ماه روزه میگرفت و سه بار زکات میداد.<ref>ر.ک: رجال نجاشى، ص 197.</ref> علت این کار به این بر میگردد که یک روز صَفْوَان بن یَحْیَی با عَبْدِاللَّه بن جندب و عَلی بن نُعْمَان در مسجدالحرام با هم پیمانی بستند که به آن عمل نمایند. پیمان این بود که هر گاه یکی از آنها درگذشت دیگری برای او نماز بخواند و روزه بگیرد و حج انجام دهد و زکاة بدهد، مادامی که زنده میباشد این اعمال را به کار بندد، هر دو رفیقش درگذشتند و او به عهدش وفا کرد و برای آن دو رفیقش آن کارها را انجام داد و خیرات و مبرات کرد، او هم برای خود کار کرد و هم برای دوستانش حج به جای آورد و روزه گرفت و زکاة داد و خیرات نمود<ref>نقله المجلسى - رحمه الله - فی البحار ج 12 ص 81.</ref> . | ||
=== دغدغهمند جان امام و سوگوار شهادت === | === دغدغهمند جان امام و سوگوار شهادت === | ||
صفوان گوید: | صفوان گوید: وقتی امام کاظم (علیهالسلام) از دنیا رفت و امام رضا (علیهالسلام) جانشینی خویش را اعلام فرمود، ترسیدم به جان ایشان آسیبی رسد. لذا به آن حضرت عرض کردم: | ||
شما موضوع | شما موضوع مهمّی را آشکارا بیان داشتید و ما بر جان شما بیمناکیم؛ چرا که ممکن است از سوی وی (هارون الرشید) به شما گزندی رسد<ref>بحارالانوار، ج 49، ص 113.</ref>. | ||
همچنین | همچنین وقتی اصحاب بزرگ ائمه، نظیر صفوان بن یحیی و یونس بن عبدالرّحمان از شهادت امام رضا (علیهالسلام) آگاه شدند، در مجلسی در منزل عبدالرّحمان بن حجّاج گرد آمده، در عزای آن امام همام به شدّت گریستند و ناله سردادند<ref>ر.ک: مدینةالمعاجز، ج 7، ص 290 و 291.</ref>. | ||
== در محضر معصوم == | == در محضر معصوم == | ||
صفوان بن یحیی از | صفوان بن یحیی از فقهای درجه اوّل و مهمترین شاگردان حضرت کاظم و حضرت رضا علیهماالسلام <ref>ر.ک: کلیات فى علم الرجال، ص 175</ref> و نیز امام جواد (علیهالسلام) شمرده شده است<ref>الفهرست، ص145، ش356؛ رجال الطوسى، ص338، ش5038.</ref> گرچه شیخ، پاره ای از روایات را به نقل صفوان از امام صادق(علیهالسلام) آورده است که بدون شک، واسطه، محذوف است؛ زیرا او امام صادق(علیهالسلام) را درک نکرده است. او همچنین وکیل امام علی بن موسی الرضا(علیهالسلام) و امام جواد(علیهالسلام) در کوفه بوده <ref>رجال النجاشى، ص196، ش524</ref>و مسئولیت هدایت شیعیان را در کوفه به عهده داشته است<ref>الفهرست، ص146.</ref>. | ||
== مشایخ و راویان == | == مشایخ و راویان == | ||
=== مشایخ === | === مشایخ === | ||
اسامی مشایخ او را در کتب اربعه شیعه، بالغ بر 240 نفر دانستهاند<ref>مشایخ الثقات،چاپ اول، ص243.</ref> از جمله: | |||
{{فهرست ستونی|3}} | {{فهرست ستونی|3}} | ||
* ابان بن عثمان؛ | * ابان بن عثمان؛ | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
=== راویان === | === راویان === | ||
راویانی که از جناب ایشان روایت کردهاند، بالغ بر شصت نفرند؛ افرادی مانند: | |||
{{فهرست ستونی|3}} | {{فهرست ستونی|3}} | ||
* ابراهيم بن هاشم؛ | * ابراهيم بن هاشم؛ | ||
خط ۲۳۹: | خط ۲۳۹: | ||
== روایات و آثار == | == روایات و آثار == | ||
تعداد تألیفات صفوان را | تعداد تألیفات صفوان را سی کتاب و رساله نوشتهاند که شماری از آن کتابها عبارتاند از: | ||
* الآداب؛ | * الآداب؛ | ||
* التجارات؛ | * التجارات؛ | ||
خط ۲۵۲: | خط ۲۵۲: | ||
* العتق والتدبیر؛ | * العتق والتدبیر؛ | ||
* البشارات؛ | * البشارات؛ | ||
* مسائل عن | * مسائل عن ابی الحسن موسی(علیهالسلام)؛ | ||
* الوضوء؛ | * الوضوء؛ | ||
* الوصایا؛ | * الوصایا؛ | ||
* المحبة والوظائف؛ | * المحبة والوظائف؛ | ||
* النوادر<ref>رجال النجاشى، ص196؛ الفهرست، ص164(به نقل از ابن ندیم).</ref> شیخ | * النوادر<ref>رجال النجاشى، ص196؛ الفهرست، ص164(به نقل از ابن ندیم).</ref> شیخ طوسی به نقل از ابن ندیم، «تجارات» و «شراء» را دو تا میداند. | ||
=== اعتبار مرسلات === | === اعتبار مرسلات === | ||
علمای شیعه، احادیث مرسله وی را در حکم مسانید دانستهاند و به روایاتی که از راویان ضعیفی چون علی بن ابی حمزه بطائنی و یونس بن ظبیان و ابی جمیله نقل کرده نیز به دیده اعتبار مینگرند. | |||
آیةالله سبحانی میفرماید: | آیةالله سبحانی میفرماید: | ||
فقد | فقد أتی المحّدث المتتبّع النوری بأسماء و تصریحات عدّة من هذه الثّلّة ممّن صرّحوا بالقاعدة، و نحن نأتی بما نقله ذلک المتتبّع، بتصرّف یسیر، مع تعیین مصادر النقل بقدر الإمکان. | ||
# قال | # قال السّید علیّ بن طاووس (المتوفّی عام 664، فی فلاح السائل بعد نقل حدیث عن أمالی الصّدوق، بسند ینتهی إلی محمّد بن أبی عمیر، عمّن سمع أبا عبداللّه (علیه السلام) یقول: ما أحبّ اللّه من عصاه ...): «رواة الحدیث ثقات بالاتّفاق و مراسیل محمّد بن أبی عمیر کالمسانید عند أهل الوفاق» | ||
# قال المحقّق | # قال المحقّق فی المعتبر فی بحث الکرّ: «الثالثة: روایة محمّد بن أبی عمیر عن بعض أصحابنا، عن أبی عبداللّه (علیه السلام) قال: الکرّ ألف و مائتا رطل، و علی هذه عمل الأصحاب و لا طعن فی هذه بطریق الإرسال، لعمل الأصحاب بمراسیل ابن أبی عمیر». | ||
# و قال الفاضل الآبی فی کشف الرّموز الّذی هو شرح للمختصر النافع فی روایة مرسلة لابن أبی عمیر: «و هذه و إن کانت مرسلة، لکنّ الأصحاب تعمل بمراسیل ابن أبی عمیر، قالوا: لأنّه لا ینقل إلّا معتمدا». و ممّن صرّح بصحّة القاعدة من علماء القرن الثّامن: | |||
# و قال الفاضل | # العلّامة فی النهایة قال: «الوجه المنع إلّا إذا عرف أنّ الراوی فیه لا یرسل إلّا عن عدل کمراسیل محمّد بن أبی عمیر فی الروایة». | ||
# و عمیدالدین الحلّی ابن اخت العلّامة الحلّی و تلمیذه (المتوفّی عام 754) فی کتابه «منیة اللّبیب فی شرح التّهذیب» المطبوع فی بلاد الهند. قال فی بحث المرسل: «و اختیار المصنّف المنع من کونه حجّة ما لم یعلم أنّه لا یرسل إلّا عن عدل کمراسیل محمّد بن أبی عمیر من الامامیّة». | |||
# العلّامة | # و قال الشّهید (المتوفّی 786) فی الذکری فی أحکام أقسام الخبر: «أو کان مرسله معلوم التحرّز عن الروایة عن مجروح، و لهذا قبلت الأصحاب. مراسیل ابن أبی عمیر، و صفوان بن یحیی، و أحمد بن أبی نصر البزنطی لأنّهم لا یرسلون إلّا عن ثقة»<ref>كليات في علم الرجال، السبحاني، الشيخ جعفر، ج، ص209.</ref> | ||
# و | |||
# و قال | |||
« ما آنچه این متتبع ( مرحوم نوری) نقل کرده را با کمی تصرف میآوریم: | « ما آنچه این متتبع ( مرحوم نوری) نقل کرده را با کمی تصرف میآوریم: | ||
# سید علی بن طاووس گفت: روات حدیث به اتفاق ثقه هستند و مراسیل محمد بن ابی عمیر مانند مسانید او نزد اهل وفاق است . | # سید علی بن طاووس گفت: روات حدیث به اتفاق ثقه هستند و مراسیل محمد بن ابی عمیر مانند مسانید او نزد اهل وفاق است . | ||
# محقق در معتبر در بحث [[آب کر|آب کُر]] گفت: سوم: روایت محمد بن ابی عمیر از بعض اصحاب ما از امام صادق (علیه السلام) که فرمود: کر هزار و دویست رطل است، و بر این اصحاب ما عمل کردند و طعنی در مرسل بودن آن نیست به جهت عمل اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر. | |||
# محقق در معتبر در بحث آب کر گفت: سوم: روایت محمد بن ابی عمیر از بعض اصحاب ما از امام صادق (علیه السلام) که فرمود: کر هزار و دویست رطل است، و بر این اصحاب ما عمل کردند و طعنی در مرسل بودن آن نیست به جهت عمل اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر. | |||
# فاضل آبی در کشف الرموز گفت: این اگر چه مرسل است لکن اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر عمل کردند، گفتند: چون او جز از مورد اعتماد نقل نمیکند. و از کسانی که تصریح کردند به این قاعده از علمای قرن هشتم: | # فاضل آبی در کشف الرموز گفت: این اگر چه مرسل است لکن اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر عمل کردند، گفتند: چون او جز از مورد اعتماد نقل نمیکند. و از کسانی که تصریح کردند به این قاعده از علمای قرن هشتم: | ||
# علامه در نهایه گفت: وجه منع است مگر اینکه شناخته شود که راوی ارسال نمیکند مگر از عدل مانند مراسیل ابن ابی عمیر در روایت. | # علامه در نهایه گفت: وجه منع است مگر اینکه شناخته شود که راوی ارسال نمیکند مگر از عدل مانند مراسیل ابن ابی عمیر در روایت. | ||
# | # عمیدالدین حلی در بحث مرسل گفت: اختیار مصنف منع است از بودن آن حجت مادامی که دانسته نشود که ارسال نمیکند مگر از عدل مانند مراسیل محمد بن ابی عمیر از امامیه | ||
# شهید در ذکری در احکام اقسام خبر گفت: « یا مرسل مشخص باشد که روایت از مجروح نیست و به همین جهت اصحاب مراسیل ابن ابی عمیر، صفوان بن یحیی و احمد بن ابی نصر بزنطی را قبول کردند چون آنها جز از ثقه ارسال نمیکردند.» | # شهید در ذکری در احکام اقسام خبر گفت: « یا مرسل مشخص باشد که روایت از مجروح نیست و به همین جهت اصحاب مراسیل ابن ابی عمیر، صفوان بن یحیی و احمد بن ابی نصر بزنطی را قبول کردند چون آنها جز از ثقه ارسال نمیکردند.» | ||
مرحوم نوری و | مرحوم نوری و آیةالله سبحانی به همین صورت قرن به قرن شهادت علما بر عمل اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر را نقل میکنند. لذا نمیتوانیم بگوییم نظر مرحوم شیخ طوسی باطل است و به آن خدشه وارد کنیم. | ||
== | == درگذشت و مدفن == | ||
کشّی میگوید: صفوان بن یحیی در سال 210ق، در شهر مدینه از دنیا رفت. امام جواد(علیهالسلام) حنوط و کفن خود را برای وی فرستاد و از اسماعیل بن موسی بن جعفر(علیهالسلام) خواست تا بر او نماز بخواند.<ref>رجال الکشى، ص502، ش962.</ref> مدفن او در مدینه است. <ref>براى اطلاعات بیشتر درباره شرح حال وى، بنگرید به: | |||
اتقان المقال، ص73؛ أحسن التراجم، ج1،ص237؛ الأعلام، ج3، ص20؛ بهجة الآمال، ج5، ص41؛ تأسیس الشیعة، ص301؛ تتمة المنتهى، ص290؛ التحریر الطاووسى، ص152؛ تنقیح المقال، ج2، ص100و 102؛ جامع الرواة، ج1، 413ـ417؛ جامع المقال، ص74؛ الکنى والألقاب، ج1، ص24؛ مجمع الرجال، ج3، ص216ـ 233؛ معجم رجال الحدیث، ج10، ص134 ـ 149؛ منهج المقال، ص183؛ نقد الرجال، ص173؛ هدایة المحدّثین، ص83؛ الوجیزة، ص37</ref> | اتقان المقال، ص73؛ أحسن التراجم، ج1،ص237؛ الأعلام، ج3، ص20؛ بهجة الآمال، ج5، ص41؛ تأسیس الشیعة، ص301؛ تتمة المنتهى، ص290؛ التحریر الطاووسى، ص152؛ تنقیح المقال، ج2، ص100و 102؛ جامع الرواة، ج1، 413ـ417؛ جامع المقال، ص74؛ الکنى والألقاب، ج1، ص24؛ مجمع الرجال، ج3، ص216ـ 233؛ معجم رجال الحدیث، ج10، ص134 ـ 149؛ منهج المقال، ص183؛ نقد الرجال، ص173؛ هدایة المحدّثین، ص83؛ الوجیزة، ص37</ref> | ||