۲۱٬۸۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
درسال 250 ق، حسن بن زید بن محمد بن اسماعیل بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابیطالب (علیهالسلام)، معروف به داعی کبیر، با کمک مردم دیلم و [[طبرستان]] قیام کرد و اولین حکومت علویان زیدی را در شمال ایران تشکیل داد. این حکومت در طول چندین قرن با فراز و نشیبها و فاصلههای زمانی بسیار، تا قرن دهم هجری استمرار یافت. | درسال 250 ق، حسن بن زید بن محمد بن اسماعیل بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابیطالب (علیهالسلام)، معروف به داعی کبیر، با کمک مردم دیلم و [[طبرستان]] قیام کرد و اولین حکومت علویان زیدی را در شمال ایران تشکیل داد. این حکومت در طول چندین قرن با فراز و نشیبها و فاصلههای زمانی بسیار، تا قرن دهم هجری استمرار یافت. | ||
پس از وفات داعی کبیر در سال 270 ق، برادرش محمد بن زید که او نیز داعی خوانده میشد، جانشین او شد. محمد بن زید در سال 287 ق، در جنگ با [[سامانیان]] در [[گرگان]] کشته شد | پس از وفات داعی کبیر در سال 270 ق، برادرش محمد بن زید که او نیز داعی خوانده میشد، جانشین او شد. محمد بن زید در سال 287 ق، در جنگ با [[سامانیان]] در [[گرگان]] کشته شد<ref>شرح حال حسن بن زید و برادرش محمد بن زید را ببینید در: التاجی فی أخبار الدولة الدیلمیة، بخش منتشر شده در أخبار أئمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان، صص19-23؛ تاریخ طبرستان، صص228-259؛ تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، صص201-214؛ التحف شرح الزلف، صص161-166. | ||
</ref> | </ref>. منابع زیدیه در امام دانستن این دو برادر هماهنگ نیستند و اغلب آنان را واجد شرایط این مقام نمیدانند و از آنان به عنوان امام یاد نمیکنند<ref>برخی از منابع زیدیه به انتقاد صریح و تند از حسن و محمد بن زید نیز پرداختهاند و از آن جمله احمد بن موسی طبری (متوفای 340 ق) از هادی یحیی بن حسین (متوفای 298 ق) روایت میکند، که گفته است: «جایگاه حسن و محمد بن زید در نزد خدا همانند جایگاه سبکتکین و برادر اوست که نوکر حلقه به گوش بنیعباس بودند، بلکه این دو به دلیل خویشاوندی با پیامبر، جرمشان سنگینتر است.» المنیر، ص172. | ||
منابع زیدیه در امام دانستن این دو برادر هماهنگ نیستند و اغلب آنان را واجد شرایط این مقام نمیدانند و از آنان به عنوان امام یاد نمیکنند | </ref>. ولی زمانی که [[حسن اطروش]]، فرزند علی بن حسن بن علی بن عُمر بن زینالعابدین(علیهالسلام)، معروف به ناصر کبیر، در سالهای پایانی قرن سوم و اوایل قرن چهارم ق، در همین منطقه حکومت را به دست گرفت، همه زیدیه بر مقام امامت او اتفاق نظر داشتند و او را به عنوان یکی از بزرگترین امامان خود شناختند. ناصر اطروش پایههای حکومت شیعی را در شمال ایران تحکیم کرد و دشمنان شیعه را سرکوب نمود و در سال 304 ق، در آمل وفات یافت و در همان شهر که مرکز فرمانروایی او نیز بود، به خاک سپرده شد و تاکنون قبر او به عنوان مزار مورد توجه است<ref>شرح حال و اخبار ناصر کبیر را ببینید در: التاجی فی أخبار الدولة الدیلمیة، بخش منتشر شده در أخبار أئمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان، صص23-33؛ تتمة المصابیح، المصابیح، صص602-607؛ الإفادة فی تاریخ الأئمة السادة، صص117-126؛ الحدائق الوردیة فی مناقب أئمة الزیدیة، ج2، صص55-79؛ مآثر الأبرار فی تفصیل مجملات جواهر الأخبار، ج2، صص620- 632؛ التحف شرح الزلف، صص184-187؛ تاریخ طبرستان، صص268-275.</ref>. | ||
</ref> | |||
ولی زمانی که [[حسن اطروش]]، فرزند علی بن حسن بن علی بن عُمر بن زینالعابدین(علیهالسلام)، معروف به ناصر کبیر، در سالهای پایانی قرن سوم و اوایل قرن چهارم ق، در همین منطقه حکومت را به دست گرفت، همه زیدیه بر مقام امامت او اتفاق نظر داشتند و او را به عنوان یکی از بزرگترین امامان خود شناختند. ناصر اطروش پایههای حکومت شیعی را در شمال ایران تحکیم کرد و دشمنان شیعه را سرکوب نمود و در سال 304 ق، در آمل وفات یافت و در همان شهر که مرکز فرمانروایی او نیز بود، به خاک سپرده شد و تاکنون قبر او به عنوان مزار مورد توجه است<ref>شرح حال و اخبار ناصر کبیر را ببینید در: التاجی فی أخبار الدولة الدیلمیة، بخش منتشر شده در أخبار أئمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان، صص23-33؛ تتمة المصابیح، المصابیح، صص602-607؛ الإفادة فی تاریخ الأئمة السادة، صص117-126؛ الحدائق الوردیة فی مناقب أئمة الزیدیة، ج2، صص55-79؛ مآثر الأبرار فی تفصیل مجملات جواهر الأخبار، ج2، صص620- 632؛ التحف شرح الزلف، صص184-187؛ تاریخ طبرستان، صص268-275.</ref>. | |||
پس از ناصر اطروش، فرزندان او با دیگر علویان و احیانا با خود بر سر حکومت درگیر شدند، ولی در میان جانشینان ناصر، حسن بن قاسم که از سرداران ناصر کبیر و از نوادگان امام حسن و معروف به داعی صغیر بود، موفقتر از دیگران حکومت زیدیه را رهبری کرد<ref>منابع زیدیه در امام دانستن حسن بن قاسم نیز اتفاق نظر ندارند و بسیاری از او در ردیف امامان زیدیه نام نمیبرند. شرح حال او ببینید در: الإفادة فی تاریخ الأئمة السادة، ص132؛ مآثر الأبرار فی تفصیل مجملات جواهر الأخبار، ج2، صص633- 634؛ التحف شرح الزلف، 188؛ تاریخ طبرستان، صص274-292؛ تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، صص221-223</ref>. | پس از ناصر اطروش، فرزندان او با دیگر علویان و احیانا با خود بر سر حکومت درگیر شدند، ولی در میان جانشینان ناصر، حسن بن قاسم که از سرداران ناصر کبیر و از نوادگان امام حسن و معروف به داعی صغیر بود، موفقتر از دیگران حکومت زیدیه را رهبری کرد<ref>منابع زیدیه در امام دانستن حسن بن قاسم نیز اتفاق نظر ندارند و بسیاری از او در ردیف امامان زیدیه نام نمیبرند. شرح حال او ببینید در: الإفادة فی تاریخ الأئمة السادة، ص132؛ مآثر الأبرار فی تفصیل مجملات جواهر الأخبار، ج2، صص633- 634؛ التحف شرح الزلف، 188؛ تاریخ طبرستان، صص274-292؛ تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، صص221-223</ref>. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۰: | ||
پس از کشته شدن داعی صغیر در سال 316 ق، در آمل، حکومت زیدیه در شمال ایران به صورت منطقهای و پراکنده و احیاناً با درگیریهای داخلی و فترتهایی طولانی تا زمان بسط و گسترش حکومت صفویه بر همه مناطق ایران در قرن دهم، ادامه یافت. در این دوره، علاوه بر شخصیتهایی که از آنها نام بردیم، مهمترین امامان زیدیه که در این منطقه ظهور کردند عبارتاند از: | پس از کشته شدن داعی صغیر در سال 316 ق، در آمل، حکومت زیدیه در شمال ایران به صورت منطقهای و پراکنده و احیاناً با درگیریهای داخلی و فترتهایی طولانی تا زمان بسط و گسترش حکومت صفویه بر همه مناطق ایران در قرن دهم، ادامه یافت. در این دوره، علاوه بر شخصیتهایی که از آنها نام بردیم، مهمترین امامان زیدیه که در این منطقه ظهور کردند عبارتاند از: | ||
ـ [[مهدی الدینالله محمد]]، فرزند [[حسن بن قاسم داعی صغیر]]، معروف به ابنداعی که در اواسط قرن چهارم در سال 353 ق، از بغداد به شمال ایران آمد و عهدهدار منصب امامت زیدیه شد و در سال 360 ق، وفات یافت | ـ [[مهدی الدینالله محمد]]، فرزند [[حسن بن قاسم داعی صغیر]]، معروف به ابنداعی که در اواسط قرن چهارم در سال 353 ق، از بغداد به شمال ایران آمد و عهدهدار منصب امامت زیدیه شد و در سال 360 ق، وفات یافت<ref>برای شرح حال ابنداعی ر. ک: التاجی فی أخبار الدولة الدیلمیة، بخش منتشر شده در أخبار أئمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان، صص40-42؛ الإفادة فی تاریخ الأئمة السادة، صص137-150؛ الحدائق الوردیة فی مناقب أئمة الزیدیة، ج2، صص101-113؛ مآثر الأبرار فی تفصیل مجملات جواهر الأخبار، ج2، صص675- 684؛ التحف شرح الزلف، صص209-210. | ||
</ref> | </ref>. | ||
ـ [[مؤیدبالله]] ابوحسین احمد بن حسین بن هارون (متوفای 411 ق) از نوادگان امام حسن(علیهالسلام) یکی از مهمترین امامان زیدیه به شمار میآید. وی نقش ویژهای در ترویج مکتب زیدیه و امامان زیدی حجاز و یمن، در شمال ایران داشته و احیاناً خود او نیز صاحب مکتب خاصی قلمداد شده است. آنچه مسلّم است او و برادرش ابوطالب متاثر از مکتب قاضی عبدالجبار (متوفای 415 ق) و دیگر بزرگان معتزله در آن دوران بودهاند | ـ [[مؤیدبالله]] ابوحسین احمد بن حسین بن هارون (متوفای 411 ق) از نوادگان امام حسن (علیهالسلام) یکی از مهمترین امامان زیدیه به شمار میآید. وی نقش ویژهای در ترویج مکتب زیدیه و امامان زیدی حجاز و یمن، در شمال ایران داشته و احیاناً خود او نیز صاحب مکتب خاصی قلمداد شده است. آنچه مسلّم است او و برادرش ابوطالب متاثر از مکتب قاضی عبدالجبار (متوفای 415 ق) و دیگر بزرگان معتزله در آن دوران بودهاند<ref>شرح حال مؤیدبالله را علاوه بر تألیف مستقلی که امام زیدیه مرشدبالله یحیی بن حسین (متوفای 479 ق) نوشته و با نام سیرة الامام المؤیدبالله منتشر شده است، میتوان در منابع زیر نیز دید: شرح عیون المسائل، بخش منتشر شده در فضل الاعتزال و طبقات المعتزلة، ص376؛ روضة الأخبار، بخش منتشر شده در تاریخ أئمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان، صص353-354؛ مآثر الأبرار فی تفصیل مجملات جواهر الأخبار، ج2، صص685- 696؛ التحف شرح الزلف، صص211-212.</ref>. | ||
ـ [[ناطقبالحق]] ابوطالب یحیی بن حسین بن هارون برادر مؤیدبالله بود که پس از او به مقام امامت زیدیه نائل آمده و گویا تا سال 424 ق، در قید حیات بوده است. او همچون برادرش یکی از شخصیتهای مؤثر و مهم تاریخ زیدیه محسوب میشود که علیرغم ظهور در شمال ایران که به صورت سنتی پیرو تعالیم و مکتب ناصر کبیر بودند، تا حدود زیادی متأثر از مکتب معتزله و زیدیه حجاز و یمن بود | ـ [[ناطقبالحق]] ابوطالب یحیی بن حسین بن هارون برادر مؤیدبالله بود که پس از او به مقام امامت زیدیه نائل آمده و گویا تا سال 424 ق، در قید حیات بوده است. او همچون برادرش یکی از شخصیتهای مؤثر و مهم تاریخ زیدیه محسوب میشود که علیرغم ظهور در شمال ایران که به صورت سنتی پیرو تعالیم و مکتب ناصر کبیر بودند، تا حدود زیادی متأثر از مکتب معتزله و زیدیه حجاز و یمن بود<ref>شرح حال ابوطالب ناطقبالحق را نیز میتوان در منابع پیش گفته، پس از شرح حال برادرش مؤیدبالله، دید.</ref>. | ||
از ابوطالب و برادرش مؤیدبالله هارونی به دلیل نقش بارزی که در احیای مکتب زیدیه در قرن چهارم داشتند، به عنوان دو مجدد مذهب زیدیه در این قرن یاد شده است. | از ابوطالب و برادرش مؤیدبالله هارونی به دلیل نقش بارزی که در احیای مکتب زیدیه در قرن چهارم داشتند، به عنوان دو مجدد مذهب زیدیه در این قرن یاد شده است. | ||
ـ [[مستظهربالله]] مانگدیم، احمد بن حسین، یکی دیگر از امامان حسنی زیدیه در شمال ایران است که با برادران هارونی معاصر بوده و بنابر برخی گزارشها در منطقه تحت نفوذ مؤیدبالله هارونی جانشین وی شده است. وی نیز با تأثیر پذیرفتن از معتزله و نوشتن تعلیقاتی مهم بر کتاب الاصول الخمسة، تألیف قاضی عبدالجبار معتزلی (متوفای 415 ق)، ادامه دهنده مکتب مؤیدبالله بود و گویا در سال 425 ق، در ری وفات یافته است | ـ [[مستظهربالله]] مانگدیم، احمد بن حسین، یکی دیگر از امامان حسنی زیدیه در شمال ایران است که با برادران هارونی معاصر بوده و بنابر برخی گزارشها در منطقه تحت نفوذ مؤیدبالله هارونی جانشین وی شده است. وی نیز با تأثیر پذیرفتن از معتزله و نوشتن تعلیقاتی مهم بر کتاب الاصول الخمسة، تألیف قاضی عبدالجبار معتزلی (متوفای 415 ق)، ادامه دهنده مکتب مؤیدبالله بود و گویا در سال 425 ق، در ری وفات یافته است<ref>شرح حال او را ببینید در: مآثر الأبرار فی تفصیل مجملات جواهر الأخبار، ج2، ص701؛ رحیق الأنهار فی تراجم رجال شرح الأزهار، چاپ شده در مقدمه شرح الأزهار، ج1، ص28-29؛ التحف شرح الزلف، ص216.</ref>. | ||
_ [[موفقبالله]] حسین بن اسماعیل شجری گرگانی (متوفای 420 ق) و فرزندش مرشدبالله یحیی (متوفای 479 ق) نیز هر دو از امامان مطرح و بنام زیدیه در شمال ایران بودهاند | _ [[موفقبالله]] حسین بن اسماعیل شجری گرگانی (متوفای 420 ق) و فرزندش مرشدبالله یحیی (متوفای 479 ق) نیز هر دو از امامان مطرح و بنام زیدیه در شمال ایران بودهاند<ref>بسیاری از منابع زیدیه از امام موفقبالله در شمار امامان خود یاد نکردهاند، ولی شرح حال او را در این منابع میتوان دید: المراتب فی فضائل علی بن أبیطالب، صص166-167؛ رحیق الأنهار فی تراجم رجال شرح الأزهار، چاپ شده در مقدمه شرح الأزهار، ج1، ص47؛ التحف شرح الزلف، صص222-223؛ 107. همچنین شرح حال مرشدبالله را ببینید در: التحف شرح الزلف، ص223.</ref>. | ||
_ [[احمد بن یحیی]]، نواده مؤیدبالله ابوحسین هارونی، یکی از آخرین امامان مطرح و مهم زیدیه در ایران است که به ابوطالب اخیر مشهور بوده و در آغاز قرن ششم در شمال ایران به مقام امامت زیدیه رسیده است. او برای اولین بار موفق شد که دامنه نفوذ خود را تا یمن امتداد داده، برای مقطعی به عنوان امام زیدیه در ایران و یمن شناخته شود. ابوطالب اخیر که از او به عنوان مجدد مذهب زیدیه در آغاز قرن ششم نام برده میشود، در سال520 ق، به دست فداییان اسماعیلی در شمال ایران به قتل رسید | _ [[احمد بن یحیی]]، نواده مؤیدبالله ابوحسین هارونی، یکی از آخرین امامان مطرح و مهم زیدیه در ایران است که به ابوطالب اخیر مشهور بوده و در آغاز قرن ششم در شمال ایران به مقام امامت زیدیه رسیده است. او برای اولین بار موفق شد که دامنه نفوذ خود را تا یمن امتداد داده، برای مقطعی به عنوان امام زیدیه در ایران و یمن شناخته شود. ابوطالب اخیر که از او به عنوان مجدد مذهب زیدیه در آغاز قرن ششم نام برده میشود، در سال520 ق، به دست فداییان اسماعیلی در شمال ایران به قتل رسید<ref>برای شرح حال ابوطالب اخیر ر. ک: کتاب وصل إلی الفقیه العلامة عمران بن الحسن، منتشر شده در أخبار أئمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان، صص154-158؛ الحدائق الوردیة فی مناقب أئمة الزیدیة، ج2، صص203-218؛ مآثر الأبرار فی تفصیل مجملات جواهر الأخبار، ج2، صص705- 708؛ التحف شرح الزلف، صص225-230.</ref>. | ||
همچنین امامان دیگری نیز در این فاصله و پس از آن تا پایان قرن ششم در شمال ایران ظهور کردهاند که به دلیل اهمیت کمتر آنان و رعایت اختصار، از ذکرشان چشمپوشی کردیم؛ با این توجه که اغلب وجهه سیاسی این امامان، بیش از تأثیرگذاری کلامی و عقیدتی آنان بوده است. | همچنین امامان دیگری نیز در این فاصله و پس از آن تا پایان قرن ششم در شمال ایران ظهور کردهاند که به دلیل اهمیت کمتر آنان و رعایت اختصار، از ذکرشان چشمپوشی کردیم؛ با این توجه که اغلب وجهه سیاسی این امامان، بیش از تأثیرگذاری کلامی و عقیدتی آنان بوده است. | ||
زیدیه شمال ایران در قرنهای پنجم و ششم، علاوه بر دشمنان خارجی و حکومتهای غیر شیعی تابع خلفای عباسی، از سوی دو جریان عمده شیعی نیز تحت فشار سیاسی و عقیدتی بودند. از طرفی با گسترش مذهب امامیه اثناعشریه در ایران و به ویژه در مازندران، مناطق تحت نفوذ زیدیه در شمال ایران محدودتر میشد و از طرف دیگر اسماعلیان نزاری که قلعه الموت و برخی مناطق کوهستانی شمال ایران را مرکز فعالیتهای خود قرار داده بودند، رقابتی سرسختانه و خونین را با آنان آغاز کرده بودند. | زیدیه شمال ایران در قرنهای پنجم و ششم، علاوه بر دشمنان خارجی و حکومتهای غیر شیعی تابع خلفای عباسی، از سوی دو جریان عمده شیعی نیز تحت فشار سیاسی و عقیدتی بودند. از طرفی با گسترش مذهب امامیه اثناعشریه در ایران و به ویژه در مازندران، مناطق تحت نفوذ زیدیه در شمال ایران محدودتر میشد و از طرف دیگر اسماعلیان نزاری که قلعه الموت و برخی مناطق کوهستانی شمال ایران را مرکز فعالیتهای خود قرار داده بودند، رقابتی سرسختانه و خونین را با آنان آغاز کرده بودند. | ||
از اواسط قرن هفتم و پس از حمله و سلطه مغول بر ایران، برای حدود یک قرن کمترین اطلاعات و گزارشها را از زیدیه در ایران در اختیار داریم تا اینکه در اواسط قرن هشتم برای بار دیگر گزارشها از روی کار آمدن سلسله کیاییان زیدی مذهب در بخشهایی از شمال ایران و گیلان کنونی حکایت دارد که در راس آن ساداتی حسینی و زیدی مذهب قرار داشتند | از اواسط قرن هفتم و پس از حمله و سلطه مغول بر ایران، برای حدود یک قرن کمترین اطلاعات و گزارشها را از زیدیه در ایران در اختیار داریم تا اینکه در اواسط قرن هشتم برای بار دیگر گزارشها از روی کار آمدن سلسله کیاییان زیدی مذهب در بخشهایی از شمال ایران و گیلان کنونی حکایت دارد که در راس آن ساداتی حسینی و زیدی مذهب قرار داشتند<ref>شرح حال این سلسله و وقایع آن دوره را ببینید در دو کتاب: تاریخ گیلان و دیلمستان، تالیف ظهیرالدین مرعشی (زنده در894 ق) و مجالس المؤمنین، تالیف قاضی نورالله شوشتری(متوفای 1019ق). | ||
</ref> | </ref>. ولی وجود شخصیتهای دارای شرایط و مدعی امامت در میان زیدیه شمال ایران، از قرن هفتم به بعد محل تردید است. | ||
ولی وجود شخصیتهای دارای شرایط و مدعی امامت در میان زیدیه شمال ایران، از قرن هفتم به بعد محل تردید است. | |||
آنچه مسلّم است آنکه پس از تسلط صفویان بر مناطق مختلف ایران و برچیده شدن حکومتهای محلی و از جمله حکومت کیاییان در گیلان، مذهب زیدیه نیز در این منطقه دوام نیاورده و به تدریج از میان رفته است و پیروان زیدیه نیز به تدریج به مذاهب دیگر و به ویژه به مذهب امامیه گرویدند | آنچه مسلّم است آنکه پس از تسلط صفویان بر مناطق مختلف ایران و برچیده شدن حکومتهای محلی و از جمله حکومت کیاییان در گیلان، مذهب زیدیه نیز در این منطقه دوام نیاورده و به تدریج از میان رفته است و پیروان زیدیه نیز به تدریج به مذاهب دیگر و به ویژه به مذهب امامیه گرویدند<ref>قاضی نورالله شوشتری (متوفای 1019 ق) در شرح احوال حاکم زیدی گیلان، کارکیا سلطان احمد بن کارکیا سلطان حسین (متوفای940 ق) آورده است که او: «از مذهب شیعه زیدیه جارودیه که مذهب قدیم اهل گیلان بود، به مذهب امامیه اثنی عشریه انتقال نمود.» مجالس المؤمنین، ج2، ص378.</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |