|
|
خط ۸۶: |
خط ۸۶: |
| * [[سنت]] | | * [[سنت]] |
| * [[اجماع]] | | * [[اجماع]] |
|
| |
| == تعریف اصطلاح ==
| |
| شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق میشود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر<ref>الشیعة القوم الذین تجتمعوا علی امر، و کل قوم اجتمعوا علی أمر فهم شیعة، و کل قوم أمرهم واحد یتبع بعضهم رأی بعض هم شیع. لسان العرب، کلمهٔ شیع</ref> <ref>المیزان، ج۱۷، ص۱۴۷</ref>. در [[زبان عربی]] در اصل به معنای یک، دو یا گروهی از پیروان است. در [[قرآن]] این لفظ چندین بار به این معنا به کار رفتهاست. برای نمونه در آیه ۱۵ سوره قصص دربارهٔ یکی از پیروان [[حضرت موسی|موسی]] از عنوان شیعه موسی <ref>سوره قصص، آیه 15</ref> و در جای دیگر از [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]] به عنوان شیعه [[حضرت نوح|نوح]] یاد میکند<ref>سوره صافات، آیه83</ref>. در تاریخ اسلام لفظ شیعه، به معنای اصلی و لغویاش برای پیروان افراد مختلفی به کار میرفت. برای مثال، گاهی از شیعه علی بن ابیطالب و گاهی از شیعه [[معاویه]] بن ابیسفیان نام برده شده. اما این لفظ به تدریج معنای اصطلاحی پیدا کرد و تنها بر پیروان علی که به [[امامت]] او معتقدند اطلاق میشود<ref>حمدعلی شمالی، شیعهشناسی مقدماتی، ص ۱۵</ref>.
| |
|
| |
| == خاستگاه ==
| |
| پس از درگذشت رسول اکرم، کسانی که معتقد به اولویت علی ابن ابی طالب برای [[خلافت]] بودند شیعه نامیده میشدند. تمایز این گروه از دیگر مسلمین تا زمان [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام محمد باقر]] فقط در محبت به [[اهل بیت]] و اعتقاد به شایستگی انحصاری آنها برای حکومت مسلمین بود. از آن زمان به تدریج شیعه به عنوان یک مکتب مجزای فقهی حقوقی درآمد. در زمان [[جعفر بن محمد (صادق)|امام جعفر صادق]] با گسترش مباحث کلامی [[شیعیان]] (پیروان او) از نظر کلامی نیز در کنار [[معتزله]] و [[اشاعره]] مکتب ویژه خود را پایهگذاری کردند<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، شابک ۹۶۴–۸۱۶۱–۷۵–۵ صفحه: ۲۹–۳۲</ref>.
| |
| از زمان امام جعفر صادق و به دلیل پرهیز او از تلاش برای دستیابی به قدرت سیاسی در سایه جدال بین [[امویان]] و [[عباسیان]] در بین غالب پیروان او اعتقاد چنین بود که تا زمان قیام [[حجت بن حسن (مهدی)|قائم آل محمد]] تغییری در وضعیت سیاسی شیعیان ایجاد نخواهد شد و به همین دلیل شیعیان دوازده امامی تا سالها بعد همواره از امامان بعدی در مورد اینکه قائم هستند یا نه پرس و جو میکردند<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، شابک ۹۶۴–۸۱۶۱–۷۵–۵ صفحه: ۳۵–۴۰</ref>.
| |
|
| |
| اکنون «شیعه» در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته میشود که به خلافت و امامت بلافصل علی(ع) معتقدند، و بر این عقیدهاند که امام و جانشین رسول الله از طریق نصّ شرعی تعیین میشود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شدهاست<ref>اوائل المقالات، ص۳۵</ref><ref>شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۶</ref>.
| |
|
| |
| به گفته مادلونگ، نه در قرآن و نه در میثاق [[مدینه]] به قریش جایگاه برتری داده نشده و میثاق مدینه هم نحوه جانشینی پیامبر را مشخص نکردهاست. با این وجود، شیوه کلی انتقال [[ارث]] در سوره نساء تشریح شده و در قرآن، [[نبوت]] هم به صورت ارثی منتقل میشود. فردِ درگذشته میتوانست برای خود یک «وصیت» بنویسد و یک «وصی» را مسئول اجرای آن کند. پیامبر تا پنج سال آخر عمر هنوز امیدش به داشتن وارثی مذکر را از دست نداده بود و سه سال بعد کنیز قبطیاش ماریه پسری به نام ابراهیم زایید اما این پسر خیلی زود مرد. با در نظر گرفتن تمام شرایط، فاطمه(س) تنها وارث اصلی رسول خدا و جانشین مشروع او بود.
| |
|
| |
| پیامبر ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت از حجةالوداع، بیمار شد و ظهر روز دوشنبه در ۱۲ ربیعالاول سال ۱۱هجری مصادف با ۷ ژوئن سال ۶۳۲م در خانهٔ همسرش [[عایشه]] در شهر مدینه در حالی که ۶۳ سال داشت درگذشت<ref>شبارو, عصام محمد (1995). الدولة العربیَّة الإسلامیَّة الأولی (۱-٤۱هـ/٦۲۳-٦٦۱م) (3 ed.) (3 ed.). بیروت-لبنان: دارالنهضة العربیة (بیروت). p. 202</ref>. گروهی از مردم به سقیفه بنی ساعده رفتند تا در مورد جانشینی [[پیامبر خدا]] گفتگو کنند<ref>مصطفی حلمی (2006): الخلافة، ص۳۷–۳۸</ref>. این امر درحالی بود که، علی به همراه طلحه و زبیر و جمعی از خویشان و صحابهٔ محمد، مشغول خاکسپاریاش بودند، نتیجه گردهمایی مسلمانان در سقیفه، انتخاب ابوبکر بهعنوان جانشین محمد بود. گروهی از انصار در سقیفه بنی ساعده از سعد بن عباده حمایت میکردند، اما مهاجران این را نپذیرفته و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیکتر به محمد میدانستند. در میان مهاجران عدهای نیز به رهبری علی و شامل [[زبیر]]، [[طلحه]]، [[عباس بن عبدالمطلب]]، [[مقداد]]، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر غفاری]] و [[عمار بن یاسر]]، علی را وارث مشروع رسالت میدانستند. پوناوالا معتقد است تاریخنگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نامهای [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[ابوعبیده جراح]] برطرف گردید. آنان [[انصار]] را جمع کرده و به آنها ابوبکر را تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به نام اوس و خزرج و عدم فعالیت [[بنیهاشم|بنیهاشم]] در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.
| |
|
| |
| این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که او توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شدهاست و خلافت باید از آن وی باشد. [[طبری]] در تاریخ خود نقل کردهاست که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه(س) گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آنها را بیرون کرد. علی بعداً گفت که اگرچهل یار داشت قیام میکرد. به نوشته پوناوالا علی و بنیهاشم تا قبل از مرگ فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد. بدین ترتیب به تدریج نهاد خلافت پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و امت پدیدمیآورد.
| |
|
| |
| همه شیعیان معتقد به انتخاب امامت توسط خدا و ابلاغ آن توسط پیامبر هستند و بنابراین بر اساس حدیث غدیر (و آیاتی چون آیه ولایت<ref>آیه ۵۵، از سوره ۵: المائدة</ref>. و آیه تطهیر<ref>اواخر آیه ۳۳، از سوره ۳۳: الأحزاب</ref> و احادیث متواتر دیگر، همچون حدیث منزلت و حدیث ثقلین)<ref>ر. ک. به دوره امامشناسی، علاّمه سیّد محمد حسین حسینی طهرانی، انتشارات علّامه طباطبائی</ref> علی را امام بر حق میدانند، اما اهل سنت به شورا اعتقاد دارند.
| |
|
| |
| شیعیان بر این باورند که محمد در زمان حیاتش، جانشین پس از خود را تعیین کرد و پسر عمو و دامادش علی بن ابیطالب را به عنوان وصی و خلیفه پس از خود اعلام نمود. شیعیان بر این باورند که اساس و خاستگاه شیعه، دفاع از اسلام و ولایت و عدل است. آنها واقعه [[غدیرخم]] را بر حرف خود استناد میکنند<ref>[http://www.sooremag.ir/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%B4%DB%8C%D9%86%D9%90-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87 سایت سوره]</ref>.
| |
|
| |
| هم چنین شیعیان در اثبات حقانیت خود به روایاتی از رسول خدا(ص) در منابع اهل سنت استناد میکنند، که در آنها به «شیعه علی» اشاره شدهاست. از جمله [[سیوطی]] [[سنی]] مذهب روایت میکند زمانی پیامبر رو به علی کرد و گفت: «سوگند به آن که جانم به دست اوست این شخص - علی - و کسانی که شیعه و پیرو اویند در قیامت رستگارند.»<ref>سیوطی (دانشمند سنی مذهب)، «الدرالمنثور» ذیل «آیه ۷ سوره بینه»</ref> [[علامه امینی]] که از علمای بنام شیعه شمرده می شود و از محبوبیت خاصی در میان شیعیان برخوردار بوده؛ وی تمامی روایات دربارهٔ واقعه غدیر را از کتب اهل سنت جمعآوری نمود و در چهل مجلد تحت عنوان الغدیر منتشر کرد.
| |
|
| |
| برخی، تشیع را به فردی به نام [[عبدالله بن سبا]] نسبت میدهند. اگرچه برخی از تواریخ و «کتب ملل و نحل»، وی را از غالیان شیعه و مؤسس فرقه سبائیه میدانند که قائل به الوهیت علی بودهاست و به همین دلیل مورد لعن و [[تکفیر]] علی بن ابیطالب واقع شدهاست و حتی برخی اخباری نقل میکنند که وی و پیروانش، به دستور علی در آتش سوزانده شدهاند. [[مرتضی عسکری]] در کتاب خود و هم چنین برخی از خاورشناسان و حتی علمای سنی در قرون اخیر، عبدالله بن سبا فردی خیالی و ساخته و پرداخته مخالفان شیعه میدانند<ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%BA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86 غالیان]</ref>.
| |
|
| |
| برخی از اهل سنت، نظیر [[شیخ شلتوت]]، مفتی اعظم [[الأزهر|الازهر]] معتقدند که تقلید از [[فقه]] [[مذهب جعفری]]، نظیر [[مذاهب]] چهارگانه اهل سنت معتبر است<ref>[https://web.archive.org/web/20061111031850/http://maarefislam.com/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam3/imam3.6.htm متن فتواي شيخ محمود شلتوت در جواز پيروي از مذهب شيعه].</ref>
| |
|
| |
|
| == باورها == | | == باورها == |