۲۱٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==اعقتادات== | ==اعقتادات== | ||
عبدالله بن سبا اولین کسی بود که واجب بودن امامت علی (علیهالسلام) را علنی کرد و از دشمنان وی بیزاری جست. از اینجا است که مخالفان شیعه بر این باورند که بنیاد رافضیگری از [[آیین یهودیت|یهودیت]] آمده است. باری چون خبر شهادت حضرت علی (علیهالسلام) در [[مدائن|مداین]] به عبداللهبنسبا رسید به آن کسی که خبر آورده بود گفت: تو دروغ میگویی، علی نمرده است اگر مغز او را در هفتاد انبان میکردی و هفتاد گواه بر قتل او میگرفتی بازهم باور نمیکردم، او کشته نشده و نخواهد مرد تا آن که سراسر زمین از آن او شود. در «فرق الشیعة» نوبختی آمده است که چون حضرت علی (علیهالسلام) به شهادت رسید، گفتند «او نمرده و نمیرد و کشته نشود تا این که تازیان را با چوب دست خود براند. ایشان نخستین دستهای بودند که پس از حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) قائل به توقف امامت حضرت علی (علیهالسلام) شدند. نو بختی اضافه میکند که عبداللهبنسبا در آغاز یهودی بود و سپس مسلمان شد و این سخنان گزاف را از زمانی که یهودی بود درباره [[یوشع بن نون|یوشعبننون]] جانشین [[حضرت موسی|موسی]] میگفت! و چون مسلمان شد همان سخنان را درباره علی (علیهالسلام) از سر گرفت. | عبدالله بن سبا اولین کسی بود که واجب بودن امامت علی (علیهالسلام) را علنی کرد و از دشمنان وی بیزاری جست. از اینجا است که مخالفان شیعه بر این باورند که بنیاد رافضیگری از [[آیین یهودیت|یهودیت]] آمده است. باری چون خبر شهادت حضرت علی (علیهالسلام) در [[مدائن|مداین]] به عبداللهبنسبا رسید به آن کسی که خبر آورده بود گفت: تو دروغ میگویی، علی نمرده است اگر مغز او را در هفتاد انبان میکردی و هفتاد گواه بر قتل او میگرفتی بازهم باور نمیکردم، او کشته نشده و نخواهد مرد تا آن که سراسر زمین از آن او شود. در «فرق الشیعة» نوبختی آمده است که چون حضرت علی (علیهالسلام) به شهادت رسید، گفتند «او نمرده و نمیرد و کشته نشود تا این که تازیان را با چوب دست خود براند. ایشان نخستین دستهای بودند که پس از حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) قائل به توقف امامت حضرت علی (علیهالسلام) شدند. نو بختی اضافه میکند که عبداللهبنسبا در آغاز یهودی بود و سپس مسلمان شد و این سخنان گزاف را از زمانی که یهودی بود درباره [[یوشع بن نون|یوشعبننون]] جانشین [[حضرت موسی|موسی]] میگفت! و چون مسلمان شد همان سخنان را درباره علی (علیهالسلام) از سر گرفت. | ||
کشی از امام باقر (علیهالسلام) روایت میکند که عبداللهبنسبا ادعای نبوت داشت و میپنداشت که [[علی بن ابیطالب|امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام)]] خدا است. حضرت او را بخواند و وی بدان گفتهها اقرار کرد و گفت یا علی! در دل من چنین راه یافت که تو خدایی و من پیامبرم. حضرت فرمود وای بر تو، شیطان بر تو دست یافته است. خدا مادرت را به عزایت بنشاند. امام به او امر کرد تا توبه کند و به مدت سه روز توبه صبر کرد و چون توبه نکرد او را با آتش سوزاند. ماجرای عبداللهبنسبا و غلوّ او درباره حضرت علی (علیهالسلام) بهطور مکرر در احادیث شیعه آمده است و مورخان مسلمان چون [[طبری]]، مسعودی و دیگران با اختلاف، روایات آن را بیان کردهاند<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 226 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref><ref>نوبختی فرق الشیعة، ترجمه و تحقیق محمد جواد مشکور، طبع تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ص 22 و 23</ref><ref>عسقلانی ابن حجر، لسان المیزان، 6 جلدی، چاپ حیدرآباد دکن، سال 1331، | کشی از امام باقر (علیهالسلام) روایت میکند که عبداللهبنسبا ادعای نبوت داشت و میپنداشت که [[علی بن ابیطالب|امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام)]] خدا است. حضرت او را بخواند و وی بدان گفتهها اقرار کرد و گفت یا علی! در دل من چنین راه یافت که تو خدایی و من پیامبرم. حضرت فرمود وای بر تو، شیطان بر تو دست یافته است. خدا مادرت را به عزایت بنشاند. امام به او امر کرد تا توبه کند و به مدت سه روز توبه صبر کرد و چون توبه نکرد او را با آتش سوزاند. ماجرای عبداللهبنسبا و غلوّ او درباره حضرت علی (علیهالسلام) بهطور مکرر در احادیث شیعه آمده است و مورخان مسلمان چون [[طبری]]، مسعودی و دیگران با اختلاف، روایات آن را بیان کردهاند<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 226 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref><ref>نوبختی فرق الشیعة، ترجمه و تحقیق محمد جواد مشکور، طبع تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ص 22 و 23.</ref><ref>عسقلانی ابن حجر، لسان المیزان، 6 جلدی، چاپ حیدرآباد دکن، سال 1331، ج 3، ص 289.</ref><ref>اشعری قمی سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تحقیق دکتر محمد جواد مشکور، چاپ تهران، سال 1963 میلادی، ص 20 و 23.</ref><ref>رجال کشّی، ص 106 - 108.</ref><ref>رجال مامقانی، ج 2، ص 183- 184.</ref><ref>مقدسی مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، به اهتمام و با ترجمه فرانسوی کلمان هوار، چاپ پاریس، سال 1919- 1899 میلادی، ج 5، ص 129.</ref><ref>ابن عساکر، التهذیب، ج 7، ص 428.</ref>. | ||
== پانویس== | == پانویس== |