۸۷٬۹۰۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
شاگردان واصل در شهر بصره به ترویج اصول مذهب اعتزال همت گماردند و در تعقل و تفکر سرآمد شدند تا آن جا که مکتب معتزلیان بصره را بنیان نهادند. | شاگردان واصل در شهر بصره به ترویج اصول مذهب اعتزال همت گماردند و در تعقل و تفکر سرآمد شدند تا آن جا که مکتب معتزلیان بصره را بنیان نهادند. | ||
پس از واصل، عمرو بن عبید (80 – 143) جانشین واصل شد و به شرح و بسط آرای واصل پرداخت<ref>الأنساب، ج12، ص:338 – 339؛ تاریخالإسلام، ج9،ص:238.</ref>. | پس از واصل، عمرو بن عبید (80 – 143) جانشین واصل شد و به شرح و بسط آرای واصل پرداخت<ref>الأنساب، ج12، ص:338 – 339؛ تاریخالإسلام، ج9،ص:238.</ref>. | ||
در اواخر | در اواخر سده دوم هجری، بشر بن معتمر از دانشآموختگان مکتب معتزله که گرایشات شیعی نیز داشت به بغداد سفر کرد و مدرسه معتزله بغداد را بنیان نهاد و به ترویج اصول این مکتب همّت گماشت<ref>ذهبی، سیر اعلام و النبلا، ج10، 203؛ ابن ندیم، الفهرست، ج1، ص: 57.</ref>. | ||
اوج شکوفایی مکتب اعتزال در روزگار [[مأمون]] (218ق)، بود. پس از درگذشت وی، وزیرش احمد بن ابی داوود که خود معتزلی بود، در حمایت از معتزله چنان راه افراط پیمود که فقها و [[محدثین]] را به پذیرش اجباری این [[مذهب]] و اقرار به خلق [[قرآن]] نمود، که موجب روی گردانیدن مردم از این فرقه شد. این مقاومت در دوران خلافت [[معتصم عباسی|معتصم]] و واثق برقرار بود تا این که در روزگار متوکّل مختوم به شکست شد<ref>ابوزهره، محمد، تاریخ المذاهب الاسلامیه، قاهره، دار الفکر العربی، بی تا، ج1، ص: 156.</ref>. | اوج شکوفایی مکتب اعتزال در روزگار [[مأمون]] (218ق)، بود. پس از درگذشت وی، وزیرش احمد بن ابی داوود که خود معتزلی بود، در حمایت از معتزله چنان راه افراط پیمود که فقها و [[محدثین]] را به پذیرش اجباری این [[مذهب]] و اقرار به خلق [[قرآن]] نمود، که موجب روی گردانیدن مردم از این فرقه شد. این مقاومت در دوران خلافت [[معتصم عباسی|معتصم]] و واثق برقرار بود تا این که در روزگار متوکّل مختوم به شکست شد<ref>ابوزهره، محمد، تاریخ المذاهب الاسلامیه، قاهره، دار الفکر العربی، بی تا، ج1، ص: 156.</ref>. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
=== اصل توحید === | === اصل توحید === | ||
این اصل از بنیادیترین اصول معتزله است. واصل صفات | این اصل از بنیادیترین اصول معتزله است. واصل صفات قدیمه حق تعالی چون علم، قدرت، و اراده را نفی میکرد و اظهار داشت که محال است دو خدای قدیم ازلی وجود داشته باشد و هر کس صفت قدیمهای برای خدا اثبات کند، به وجود دو خدا اعتراف کرده است. واصلیه پس از مطالعه کتب فلسفی به این نتیجه رسیدند که تمام صفات زاید بر ذات را انکار کردند و ذات حق را عالم و قادر دانستند. توحید صفاتی که نخستین بار از سوی واصل بن عطا مطرح شد، بعدها از سوی پیروان وی به پذیرش صفات ذات و انکار صفات زاید بر ذات الهی منجر شد، زیرا به اعتقاد این گروه، صفات زاید بر ذات به تعدد قدیم و تعدد خدایان میانجامید<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 40 - 4</ref>. این اندیشه معتزله در برابر اندیشه صفاتیه و مجسمه قرار دارد که صفات ثبوتی را که جنبه جسمانی نیز داشت از قبیل هیأت و وجه به معنای ظاهری آن پنداشتند<ref> آیات 22 و 23 سوره قیامت، آیه 27 سوره الرحمن، آیه 54 سوره اعراف و آیه 3 سوره یونس که بر جنبههای جسمانی خداوند اشاره دارد.</ref> و به خداوند نسبت دادند. ازاین رو معتزله اشارهها و تصریحات قرآن را دراینباره به عینیت تمام صفات با ذات مقدس پرودگار تأویل کردند<ref>عبد الحمید، رعفان، دراسات فی الفرق و العقائد الاسلامیه، بغداد، مطبعة اسد، بیتا، ص: 207.</ref>. | ||
=== اصل عدل === | === اصل عدل === | ||
به روایت شهرستانی واصل، دراینباره معتقد است که پروردگار حکیم و عادل است و روا نیست که شر و ستمی به او نسبت داده شود و یا بر خلاف آن چه که به بندگانش فرمان داده، از آنان بخواهد، سپس به سبب انجام آن، آنان را مجازات نماید. فاعل خیر و شر، [[ایمان]] و [[کفر]]، طاعت و [[گناه|معصیت]] بنده است و محال است وی به کاری فرمان داده شود که وی فاقد توانایی انجام آن باشد. معتزله با طرح و اثبات صفت عدل برای خدای تعالی به نفی اندیشهی جبرگرایی و اثبات اختیار برای انسان برخاستند. زیرا جبریه خداوند را فاعل | به روایت شهرستانی واصل، دراینباره معتقد است که پروردگار حکیم و عادل است و روا نیست که شر و ستمی به او نسبت داده شود و یا بر خلاف آن چه که به بندگانش فرمان داده، از آنان بخواهد، سپس به سبب انجام آن، آنان را مجازات نماید. فاعل خیر و شر، [[ایمان]] و [[کفر]]، طاعت و [[گناه|معصیت]] بنده است و محال است وی به کاری فرمان داده شود که وی فاقد توانایی انجام آن باشد. معتزله با طرح و اثبات صفت عدل برای خدای تعالی به نفی اندیشهی جبرگرایی و اثبات اختیار برای انسان برخاستند. زیرا جبریه خداوند را فاعل همه افعال بشر دانسته و انسان را فاقد اراده و اختیار میدانند<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 41</ref>. | ||
'''منزلة بین المنزلتین: شرح آن در ضمن معرفی این فرقه آمده است''' | '''منزلة بین المنزلتین: شرح آن در ضمن معرفی این فرقه آمده است''' | ||
=== وعد و وعید === | === وعد و وعید === | ||
این اصل مهمترین وجه افتراق میان معتزله در برابر دو گروه مرجئه و خوارج است. وعد به معنای پاداش و وعید به معنای تهدید به عقوبت و عذاب است. بر این اساس عدل خداوند ایجاب میکند که در سرای باقی نیکوکاران را پاداش و بدکاران را کیفر دهد. یعنی خدا مرتکب گناهان کبیره را بدون [[توبه]] نمیبخشد و در کار وعد و وعید خود صادق است و کلمات وی تغییرپذیر | این اصل مهمترین وجه افتراق میان معتزله در برابر دو گروه مرجئه و خوارج است. وعد به معنای پاداش و وعید به معنای تهدید به عقوبت و عذاب است. بر این اساس عدل خداوند ایجاب میکند که در سرای باقی نیکوکاران را پاداش و بدکاران را کیفر دهد. یعنی خدا مرتکب گناهان کبیره را بدون [[توبه]] نمیبخشد و در کار وعد و وعید خود صادق است و کلمات وی تغییرپذیر نیست<ref> المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409 ج3،ص:222؛ عبدالجبار بن احمد الهمذانی، شرح الاصول الخمسه، حققه و قدّم له: الدکتور عبد الکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، 1384ق، چاپ اول، صص 609 به بعد</ref>. | ||
نیست<ref> المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409 ج3،ص:222؛ عبدالجبار بن احمد الهمذانی، شرح الاصول الخمسه، حققه و قدّم له: الدکتور عبد الکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، 1384ق، چاپ اول، صص 609 به بعد</ref>. | |||
=== امر به معروف و نهی از منکر === | === امر به معروف و نهی از منکر === |