۸۷٬۷۹۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
== پیدایش == | == پیدایش == | ||
برخی درباره پیدایش مفوضه نوشتهاند:«در دهههای سوم و چهارم قرن دوم هجری، در دوره زندگی و امامت [[جعفر بن محمد ( | برخی درباره پیدایش مفوضه نوشتهاند:«در دهههای سوم و چهارم قرن دوم هجری، در دوره زندگی و امامت [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیهالسلام)]] گروه دیگری از غلاة در جامعه شیعه پدیدار شدند. این گروه به بسیاری از نظرات وعقاید گروه [[کیسانیه]] (که تقریباً ناپدید شدهاند) علاقهمند بوده و از آنان جانبداری میکردند و خود را دنبالهرو آنان میدانستند. از جمله، ائمه آل محمد (صلیالله علیه وآله وسلم) را موجوداتی فوقبشری میخواندند که دارای علم نامحدود از جمله علم بر غیب و قدرت تصرف در کائنات بودند. این گروه جدید از غلاة، پیامبر و ائمه را خدا نمیخواندند، بلکه معتقد بودند که خداوند مسائلی چون خلق، رزق و اختیار تشریع احکام را به آنان تفویض کرده است. در نتیجه پیامبر و امامان عملاً تمام کارهایی را که خداوند باید انجام دهد، انجام میدهند با این تفاوت که خداوند دارای قدرت ذاتی است و آنان دارای قدرت تبعی و اعطایی هستند، پس فرق اصلی میان آنان و غلاة؛ الحاد آنان بود چون امامان را در عرضخدا و همشأن او میدانستند، ولی اینان امان را در طول خداوند میدانستند. | ||
این رویکرد به زودی در فرهنگ شیعه با کلمه [[تفویض]] شناخته شد و گروه مزبور را به این اعتبار [[مفوضه]] نامیدند. همچنان که سایر گروههای غلاة که ائمه را خدا میدانستند، به طور ویژهتر، غلاة طیاره یا به طور ساده و خلاصه طیاره خوانده میشدند. در کتابهای رجالی شیعه، معمولاً افراد این گروههای دوم (یعنی آنان که ائمه را خدا میدانستند یا عملاً با این عقیده و با تفسیرهای باطنی خاص خود از ربقه اسلام و تشیع خارج شده و گروههای مستقل برای خود تشکیل داده بودند) با تعابیری نظیر فاسدالمذهب یا فاسدالاعتقاد و اهل تخلیط (تفسیر باطنی از شریعت) مشخص شده و گروه اول که همچنان داخل مذهب تشیع مانده و به اصطلاح غلاة درون گروهی بودند با تعابیری همچون «اهل الارتفاع» «فی مذهبه (یـا فی حدیثه) ارتفـاع»، «مرتفعالقـول، یا فیه غلـوّ و ترفّع» ممتـاز گردانیدهاند که همه این تعبیرها حـاکی از تندروی و بلنـدپروازی نابجـای کسـانی است که امامان را گرچه خـدا ندانستند، ولی آنان را از مقام واقعی خود بیش از حد بالا برده و با نسبت دادن علم و قدرت نامحدود و معجزات و نظائر آن، موجودات فوق بشری و غیرطبیعی معرفی کرده بودند. با این همه در استعمال اعمّ، اصطلاح غلاة بر هـر دو دسته به طور معمول و متـداول اطلاق میشده است، مگر آن که دو اصطلاح غلاة و مفوضه با یکدیگر بهکار میرفت که در اینصورت، منظور از کلمه غلاة مشخصاً کسانی بودند که امامان را خدا و یا پیامبر میخواندند<ref>مدرسی طباطبایی سید حسین، مکتب در فرایند تکامل، ص 31</ref>. | این رویکرد به زودی در فرهنگ شیعه با کلمه [[تفویض]] شناخته شد و گروه مزبور را به این اعتبار [[مفوضه]] نامیدند. همچنان که سایر گروههای غلاة که ائمه را خدا میدانستند، به طور ویژهتر، غلاة طیاره یا به طور ساده و خلاصه طیاره خوانده میشدند. در کتابهای رجالی شیعه، معمولاً افراد این گروههای دوم (یعنی آنان که ائمه را خدا میدانستند یا عملاً با این عقیده و با تفسیرهای باطنی خاص خود از ربقه اسلام و تشیع خارج شده و گروههای مستقل برای خود تشکیل داده بودند) با تعابیری نظیر فاسدالمذهب یا فاسدالاعتقاد و اهل تخلیط (تفسیر باطنی از شریعت) مشخص شده و گروه اول که همچنان داخل مذهب تشیع مانده و به اصطلاح غلاة درون گروهی بودند با تعابیری همچون «اهل الارتفاع» «فی مذهبه (یـا فی حدیثه) ارتفـاع»، «مرتفعالقـول، یا فیه غلـوّ و ترفّع» ممتـاز گردانیدهاند که همه این تعبیرها حـاکی از تندروی و بلنـدپروازی نابجـای کسـانی است که امامان را گرچه خـدا ندانستند، ولی آنان را از مقام واقعی خود بیش از حد بالا برده و با نسبت دادن علم و قدرت نامحدود و معجزات و نظائر آن، موجودات فوق بشری و غیرطبیعی معرفی کرده بودند. با این همه در استعمال اعمّ، اصطلاح غلاة بر هـر دو دسته به طور معمول و متـداول اطلاق میشده است، مگر آن که دو اصطلاح غلاة و مفوضه با یکدیگر بهکار میرفت که در اینصورت، منظور از کلمه غلاة مشخصاً کسانی بودند که امامان را خدا و یا پیامبر میخواندند<ref>مدرسی طباطبایی سید حسین، مکتب در فرایند تکامل، ص 31</ref>. | ||