۸۷٬۷۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== معنای لغوی دهر == | == معنای لغوی دهر == | ||
دهر از نظر لغوی؛ در معانی متعددی به کار رفته است؛ مدت طولانی، مدت ابدی، عمر، روزگار، همیشگی و به معنی اسماء الحسنی نیز آمده است. و به معنی هزار سال هم آمده است و بعضی گفتهاند دهر زمان نامتناهی است ازلا و ابدا و بر زمان به طور مطلق هم اطلاق شده است | دهر از نظر لغوی؛ در معانی متعددی به کار رفته است؛ مدت طولانی، مدت ابدی، عمر، روزگار، همیشگی و به معنی اسماء الحسنی نیز آمده است. و به معنی هزار سال هم آمده است و بعضی گفتهاند دهر زمان نامتناهی است ازلا و ابدا و بر زمان به طور مطلق هم اطلاق شده است<ref>سجادی، سید جعفر، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵ش، اول، ص۳۳۰.</ref><ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشر ادب حوزه، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۲۹۲-۲۹۳.</ref> و باز نوشتهاند: «دهر» در لغت به معنای زمان بی پایان است و میگویند که زمان چیزی است که می گذرد و منقضی و سپری میشود امّا «دهر» سرمدی و دائم است. جرجانی در «تعریفات» مینویسد: «دهر» زمان دائمی است که امتداد حضور الهی میباشد و آن باطن زمان است و به توسط آن «ازل» به «ابد» میپیوندد و «سرمدی» میشود<ref>.محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 196</ref>. | ||
== معنای اصطلاحی دهریه == | == معنای اصطلاحی دهریه == | ||
دهری، منسوب به دهر (روزگار) به کسی گفته میشود که میپندارد عالم، قدیم و پیوسته بر یک حالت بوده و پدیدآورنده و مدبّری ندارد و حیات، محدود به حیات دنیایی است و پس از [[مرگ]]، برانگیختگی و حیاتی وجود ندارد؛<ref>خویی ابوالقاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۳۹۰.</ref> <ref>علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۷.</ref> | دهری، منسوب به دهر (روزگار) به کسی گفته میشود که میپندارد عالم، قدیم و پیوسته بر یک حالت بوده و پدیدآورنده و مدبّری ندارد و حیات، محدود به حیات دنیایی است و پس از [[مرگ]]، برانگیختگی و حیاتی وجود ندارد؛<ref>خویی ابوالقاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۳۹۰.</ref><ref>علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۷.</ref> چنانکه در [[قرآن|قرآن کریم]] بدان اشاره شده است<ref>جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۴.</ref>. اما در اصطلاح؛ دهریه به گروهی از فیلسوف مسلکان مادی گفته میشود که معتقد به سرمدی بودن دهر یا روزگارند و آنان منسوب به دهرند<ref>مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش، سوم، ص۱۹۵.</ref>. غزالی نیز ضمن تقسیم فلاسفه به دهریون، طبیعیون و الاهیون، در تعریف دهریون مینویسد: «آنها گروهی از متقدمین هستند که آفریدگار مدبر عالم قادر را انکار و گمان کردهاند که عالم به خودی خود و بدون آفریننده همیشه موجود بوده و همواره حیوان از نطفه و نطفه از حیوان پدید آمده است و چنین بوده و تا ابد نیز چنین خواهد بود»<ref>غزالی، ابوحامد محمد، المنقذ من الضلال، تصحیح محمد محمد جابر، بیروت، المکتبة الثقافیة، بیتا، ص۱۲۸.</ref>. در تعریفی عامتر و صحیحتر؛ «دهری» به کسی میگویند که منکر مبدا و معاد است و تمامی حوادث را به دهر نسبت میدهد. <ref>علامه طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۸۴ش، بیستم، ج۱۸، ص۲۶۵.</ref>یعنی آنچه که امروزه مادیگرا و یا [[ماتریالیسم]] خوانده میشود. حال چه فیلسوف باشد یا غیر آن. در موارد بسیاری، به دهریه همانند اصناف دیگر کفار و مشرکین زندیق نیز گفته میشود<ref>منتظری، سعید رضا، زندیق و زنادیق، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹ش، اول، ص۵۰.</ref>. | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
[[دهریه|دهریه]] نام خود را از آیه 23 سوره جاثیه گرفتهاند: «وَ قالُوا ما هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلَّا الدَّهْرُ . . .». بنابراین آیه؛ اصطلاح دهر بر کسانی اطلاق می شود که اعتقاد به خدا ندارند و منکر آفرینش عالم و عنایت الهیاند. آنچه را که در ادیان حقه و شرایع آسمانی از [[قیامت|رستاخیز]] و [[وعد]] و [[وعید|وعید]] آمده دهریه قبول ندارند. میگویند مادّه فانی نمیشود و آن چه را که در عالم «حادث» میشود، بر اساس قوانین طبیعی است آنها قایل به «قدم» و دیرینگی زمان هستند. عبدالکریم شهرستانی میگوید دهریه منکر «معقولات» هستند و جز به «محسوسات» اعتراف نمیکنند به قول جاحظ: آنان منکر شیاطین و جن و ملائکه هستند. غزّالی در «المنقذ من الضلال» بین دهریه و طبیعیون فرق گذاشته و میگوید:اینان منکر جوهریت نفس اند. [[سید | [[دهریه|دهریه]] نام خود را از آیه 23 سوره جاثیه گرفتهاند: «وَ قالُوا ما هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلَّا الدَّهْرُ . . .». بنابراین آیه؛ اصطلاح دهر بر کسانی اطلاق می شود که اعتقاد به خدا ندارند و منکر آفرینش عالم و عنایت الهیاند. آنچه را که در ادیان حقه و شرایع آسمانی از [[قیامت|رستاخیز]] و [[وعد]] و [[وعید|وعید]] آمده دهریه قبول ندارند. میگویند مادّه فانی نمیشود و آن چه را که در عالم «حادث» میشود، بر اساس قوانین طبیعی است آنها قایل به «قدم» و دیرینگی زمان هستند. عبدالکریم شهرستانی میگوید دهریه منکر «معقولات» هستند و جز به «محسوسات» اعتراف نمیکنند به قول جاحظ: آنان منکر شیاطین و جن و ملائکه هستند. غزّالی در «المنقذ من الضلال» بین دهریه و طبیعیون فرق گذاشته و میگوید:اینان منکر جوهریت نفس اند. [[سید جمالالدین اسدآبادی|سید جمالالدین اسد آبادی]] رسالهای در ردّ دهریه به نام «نیچریه» نگاشته است. عبداللّه علاءالدین بغدادی دهلوی رساله ای به نام «الدرة السنیة فی الرد علی المادیة و اثبات النوامیس الشرعیة بالادلة العقلیة» در ردّ آن گروه نوشته است. مذهب دهریه به جهت انکار خداوند و اصالت ماده مورد ردّ علمای اهل کتاب قرار گرفته چنان که [[سعید فیومی|سعید فیومی]] از علمای یهود در ردّ ایشان کتابی به تحریردرآورده است. بعضی از دانشمندان مانند زکریای رازی از پیروان این مذهب بودهاند و از این جهت [[ابو حاتم رازی|ابوحاتم رازی]] کتاب «اعلام النبوه» را در ردّ او نوشته است<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 196</ref>. | ||
== اعتقادات == | == اعتقادات == | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
۳- انکار ربوبیت خداوند «وقالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت ونحیا وما یهلکنا الاالدهر. . .». | ۳- انکار ربوبیت خداوند «وقالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت ونحیا وما یهلکنا الاالدهر. . .». | ||
۴- اعتقاد به دهر، پنداری غیر متکی به علم «. . . وما یهلکنا الاالدهر وما لهم بذلک من علم ان هم الا یظنون». | ۴- اعتقاد به دهر، پنداری غیر متکی به علم «. . . وما یهلکنا الاالدهر وما لهم بذلک من علم ان هم الا یظنون». | ||
۵- حقانیت معاد در نظر دهری، منوط به زنده شدن پدران آنان در برابر دیدگانشان: «و اذا تتلی علیهم ءایـتنا بینـت ما کان حجتهم الا ان قالوا ائتوا بـابائنا ان کنتم صـادقین» | ۵- حقانیت معاد در نظر دهری، منوط به زنده شدن پدران آنان در برابر دیدگانشان: «و اذا تتلی علیهم ءایـتنا بینـت ما کان حجتهم الا ان قالوا ائتوا بـابائنا ان کنتم صـادقین»<ref>https://wikifeqh.ir/%D8%AF%D9%87%D8%B1%DB%8C</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |