۶٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
<ref>بهار عربی پشت دروازههای الجزایر"، خبرگزاری رویترز، روز سهشنبه 21 فوریه 2012 (2 اسفند 1390)</ref><br> | <ref>بهار عربی پشت دروازههای الجزایر"، خبرگزاری رویترز، روز سهشنبه 21 فوریه 2012 (2 اسفند 1390)</ref><br> | ||
== اصول و اهداف انقلاب جنبش های اسلام گرایان == | |||
برای بررسی ریشهها، اصول و اهداف جنبشهای اسلامی در [[الجزایر]] توجه به یک موضوع اهمیت بسیار دارد و آن اینکه جنبشهای اسلامی در الجزایر را باید در دو برهه تاریخی از هم جدا کرد.<br> | |||
=== 1-دوران پیش از انقلاب === | |||
در این دوران فلسفه شکلگیری جنبشهای اسلامی و به دنبال آن حرکتهای ملیگرایانه متأثر از موضوع استعمار بوده و هدف اصلی همه جنبشهای مردمی اعم از اسلامگرا و ملیگرا کسب استقلال بود.<br> | |||
رهبران اسلامگرا همانند [[امیر عبدالقادر جزایری|امیرعبدالقادر]] و [[بن بادیس|بنبادیس]] و اسلاف آنها شالوده جریان خود را با آموزههای دینی در آمیخته و در واقع رویکردی مذهبی به معنای عام آن را اتخاذ کردند. شالوده فکری [[امیر عبدالقادر جزایری|امیرعبدالقادر]] – به عنوان اولین رهبر جنبش اسلامی در [[الجزایر]] – مبتنی بر این بود که اسلام هویت واقعی ملت الجزایر بوده و تنها راه برچیدن استعمار بهرهگیری از آموزههای دین اسلام است. | |||
<ref>امیرعبدالقادر الجزایری، فرهنگنامه علمای مجاهد: http://daneshnameh.irdc.ir/?p=167</ref><br> | |||
[[امیر عبدالقادر جزایری|امیرعبدالقادر]] نگرشی کاملاً دینی به مبارزه داشت و شعارها و اصول خود را بر اصول مذهبی استوار ساخته بود.<br> | |||
او بر این باور بود که دشمنان [[الجزایر]]، خصوصاً [[فرانسه|فرانسویها]] کافران حربی هستند و برای مقابله با آنها تنها دو راه بیشتر وجود ندارد یا پیروزی یا شهادت.<br> | |||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:اشغال فرانسه.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|نبرد اسلام گرایان الجزایر با فرانسویان ]] | |||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | |||
|- | |||
|} | |||
</div><br> | |||
البته شیخ [[عبدالحمید بن بادیس|عبدالحمیدبن بادیس]]»، رهبر جمعیت علمای مسلمان الجزایر – و دومین رهبر مذهبی ضداستعماری پس از امیر عبدالقادر – ضمن تکیه بر دین مقدس اسلام برای احیای مجدد [[الجزایر]] براساس تعالیم وحی و کسب استقلال این کشور سعی کرد نگرش ملیگرایانه را نیز در اقدام خود لحاظ کند. (26) | |||
[[عبدالحمید بن بادیس|عبدالحمیدبن بادیس]] در مقابل فرانسویها که اشغال صدمین سالگرد [[الجزایر]] را در سال 1930 جشن و زبان عربی را ملغی اعلام کرده بود، شعار «'''الجزایر وطن من، اسلام دین من و عربی زبان من'''» را مطرح کرد.<br> | |||
[[عبدالحمید بن بادیس|عبدالحمیدبن بادیس]]ابتدا اقدام به تأسیس صدها مدرسه آزاد کرد که در آن زبان عربی، علوم دینی و علوم جدید تدریس میشد. | |||
<ref>محمد ابراهیم و دیگران؛ جبهه نجات اسلامی الجزایر، مؤسسهی مطالعات اندیشهسازان نور، 1385</ref><br> | |||
توجه به سخنان [[بن بادیس|بنبادیس]] نشان میدهد که وی همزمان هم دغدغه دین دارد و هم برای حفظ زبان عربی که در واقع بخشی از هویت ملی است مبارزه میکند.<br> | |||
در واقع برای [[بن بادیس|بنبادیس]]، عربیت و اسلام دو روی سکه [[الجزایر]] مستقل بود،موضع گیریهای سیاسی بنبادیس در سالهای آخر زندگی، به ویژه از 1356 ق به بعد، انعطافناپذیر شد و به مبارزه مسلحانه گرایش یافت؛ بنا به گفته یکی از شاگردانش، بر آن بود که به محض اعلام جنگ [[ایتالیا]] به [[فرانسه]]، قیام خود را آغاز کند.<ref>دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 3: 83 – 85</ref><br> | |||
در دوره پیش از انقلاب جریانهای سنتی اسلامی با تأسی از آموزههای دینی و تأثیرپذیری از شخصیتهای متفکر جهان عرب همچون [[حسن البنا|حسنالبناء]]، [[محمد عبده]] و [[رشید رضا]] تمام تلاششان خارج شدن از استبداد و استعمار بوده است؛<br> | |||
همین موضوع – یعنی حضور پررنگ استعمار بیگانه که همزمان دین و هویت ملی الجزایریها را نشانه گرفته بود – دلیل اصلی ظهور و بروز جنبشهای اسلامی شد.<br> | |||
در همین امتداد هدف اصلی جنبشهای اسلامی مردم [[الجزایر]]، کسب استقلال از طریق مبارزه مسلحانه و جهاد علیه استعمار [[فرانسه]] و حفظ و احیاء دین بود. این رویکرد را به خوبی میتوان در اعلامیه [[طرابلس]] که اندک زمانی پیش از استقلال الجزایر صادر شد، مشاهده کرد:<br> | |||
'''«فرهنگ الجزایر، فرهنگی ملی خواهد بود که براساس زبان عربی بنا نهاده شده است و دین اسلام از کلیه بدعتها و خرافهگراییهایی که باعث آسیب رساندن به ساحت قدسی آن میگردد، مبری است و این اندیشه الهی در چارچوب فرهنگ و شخصیت متبلور خواهد شد»''' <ref>مجله البیان: شماره 23، 48 (پرونده حوادث الجزایر)</ref><br> | |||
==== توسعه جنبش های اسلامی ==== | |||
دومین دوره شکلگیری و توسعه جنبشهای اسلامی در [[الجزایر]] را باید به سالهای پس از 1962، یعنی دوران خروج اشغالگران فرانسوی و به قدرت رسیدن انقلابیون دانست.<br> | |||
بعد از پیروزی انقلاب و کسب استقلال، نیروهای ملیگرا که فعالیتهای چشمگیری در سالهای پایانی قیام مردم [[الجزایر]] داشته و از سوی نیروهای تکنوکرات را در اختیار داشتند توانستند قدرت را قبضه کنند. پیش از پیروزی انقلاب و در سالهای پس از جنگ جهانی دوم '''فرحت عباس''' که تحصیلکرده فرانسه و عضو حزب اتحاد مردم الجزایر بود جنبش دانشجویان مسلمان را در پاریس تشکیل داد او در خلال جنگ جهانی دوم «حزب بیانیه آزادی مردم الجزایر» را بنیاد نهاد و خواهان آزادی الجزایر در قالب یک جمهوری شد. | |||
این سازمان فعالیتهای نظامی و سیاسی را به طور همزمان در برنامه خویش جهت رسیدن به آزادی الجزایر گنجانده بود. آنها توانستند «جبهه آزادیبخش ملی» را در 1954 تشکیل دهند، همچنین درون این جبهه سیاسی یک جبهه نظامی به نام «ارتش آزادیبخش الجزایر» تشکیل دادند. (30) در واقع این گروه بعد از پیروزی انقلاب بیشترین نقش و سهم را در ساختار قدرت الجزایر به دست آوردند ولی به رغم داشتن گرایشهای اسلامی در ابتدای شکلگیری، پس از آنکه به قدرت رسیدند، تغییر خط و مشی داده و به سوی نوعی استبداد حزبی با گرایشهای غیرمذهبی و سوسیالیستی حرکت کردند. این موضوع سبب شد تا دور تازه جنبش اسلامی در الجزایر با رویکرد تلاش برای حاکمیت دین در جامعه الجزایر شکل بگیرد. جریانهای اسلامگرا در این دوره نسبت به اعطای آزادیهای سیاسی – اجتماعی و اجرای حدود اسلامی اصرار داشته و خواستار دگرگونی سریع در همه ابعاد جامعه و تأسیس حکومت اسلامی از طریق جهاد و یا مبارزه انتخاباتی شدند. (31) مبانی، اصول و اهداف شکلگیری نسل دوم جنبشهای اسلامی الجزایر – جنبشهای پس از استقلال – را به خوبی میتوان از میثاقنامهها و اساسنامههای احزاب و جریانهای اسلامگرا استخراج کرد. | |||
«انجمن الدعوة» که به عنوان یکی از احزاب شاخص اسلامگرا در سال 1989 م به ریاست «شیخ احمد سحنون» و با حضور شخصیتهایی چون محفوظ نحناح، عباس مدنی، عبدالله جابالله، علی بلحاج و محمدسعید تأسیس شد (32) مهمترین اهداف خود را این گونه اعلام میدارد: 1. اصلاح وضعیت عقیدتی جامعه 2. دعوت به اخلاق اسلامی 3. بهبود اوضاع اقتصادی از هم پاشیده الجزایر و 4. جهاد علمی. ««جبهه نجات اسلامی»، به عنوان اصلیترین حزب اسلامگرای الجزایر پس از انقلاب، که پس از رایزنیهای فراوان میان داعیان رجوع به فرهنگ اسلامی و از دل انجمن الدعوه به رهبری عباس مدنی و شیخ علی بلحاج پا به عرصه ظهور نهاد (33) در افکار و آراء دینی خود را متأثر از شیخبن بادیس و ابراهیمی دانسته و قائل به بازگشت به کتاب و سنت و روش سلف صالح معرفی کردند. آنها همچنین تفکرات انقلابی موجود در نوشتههای حسنالبناء و سیدقطب را مبنای عمل خود قرار دادند. (34) به اعتقاد جبهه نجات اسلامی، اسلام در حصار زمان و مکان نمیگنجد و محدود به حوزهای خاص نمیگردد بلکه صلاحیت حضور در کلیه عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی... را دارا میباشد. ضرورت اجرای شریعت اسلامی، فراهم کردن آزادی ملت و رفع ظلم و استبداد، تکیه بر اقتصاد اسلامی و منع تعاملات حرم، و تلاش برای وحدت مسلمانان از جمله اصول این حرکت دانسته شده است. (35) در همین خصوص، «شیخ عبدالباقی صحراوی» به عنوان مسنترین عضو برجسته جبهه نجات اسلامی، در بدو تأسیس جبهه، تلاش برای وحدت اسلامی، ارائه راهحلهای اسلامی برای زندگی انسانی، جایگزین کردن اعتدال و میانهروی سیاسی به جای سرکوب و خشونت، تأمین منابع امت اسلامی الجزایر و ارائه راه نجات اسلامی به مردم را از هدفهای جبهه نجات اسلامی ذکر میکند. (36) | |||
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت به رغم تنوع بالا در میان جریانهای اسلامگرا در دوران پسا استقلال در الجزایر مبنا و انگیزه اصلی جنبشهای اسلامی را میتوان تلاش برای بازگشت به اسلام و آموزههای اسلامی در عرصههای مختلف دانست. این مبانی در اهداف گروهها و احزاب اسلامگرا که همان تلاش سخت و نرم در دو جبهه مبارزات مسلحانه – تا پیش از دهه 90 میلادی – و مبارزات سیاسی در قالب رقابتهای انتخاباتی به ویژه انتخابات پارلمانی برای کسب قدرت و در نهایت استقرار حکومتی دینی تجلی یافته است. به گونهای که عباس مدنی پس از پیروزی در انتخابات سال 1992 به صراحت از برنامههای حزب برای استقرار حکومتی دینی مشابه آنچه در ایران رخ داده است سخن گفت. (37) | |||