۱٬۵۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
=ریشهیابی لغت علوی= | =ریشهیابی لغت علوی= | ||
<br> | <br> | ||
علوی در لغت منسوب به امام علی علیه السلام است. این واژه در اصطلاح در معانی متعددی به کار رفته است که از جمله آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:<ref> | علوی در لغت منسوب به امام علی علیه السلام است. این واژه در اصطلاح در معانی متعددی به کار رفته است که از جمله آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ماده علوی.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
كسی كه از اولاد علی(ع) و [[فاطمه(س)]] و یا از نسل آنان باشد. در این تعریف واژه علوی با سید مترادف میشود. | كسی كه از اولاد علی(ع) و [[فاطمه(س)]] و یا از نسل آنان باشد. در این تعریف واژه علوی با سید مترادف میشود. | ||
<br> | <br> | ||
افرادی كه پس از قتل [[عثمان]]، علی(ع) را در اين قتل متهم ننموده و برای انتقام خون عثمان، از [[عایشه]] و [[معاويه]] حمایت نکردند. علوی در این تعریف در برابر عثمانی (عثمانیه) است.<ref> | افرادی كه پس از قتل [[عثمان]]، علی(ع) را در اين قتل متهم ننموده و برای انتقام خون عثمان، از [[عایشه]] و [[معاويه]] حمایت نکردند. علوی در این تعریف در برابر عثمانی (عثمانیه) است.<ref>هدایت پناه، بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا، قم، ۱۳۸۹ش، ص۲۵، ۳۱ و ۳۲.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
کسی که علی را برتر از سه خلیفه نخست میداند و پیرو او است. بر اساس این تعریف، اصطلاح علوی با اصطلاح شیعه در یک معنا به کار میرود.<ref> | کسی که علی را برتر از سه خلیفه نخست میداند و پیرو او است. بر اساس این تعریف، اصطلاح علوی با اصطلاح شیعه در یک معنا به کار میرود.<ref>دائره المعارف میدان لاروس، استانبول، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۳۰۱.</ref> | ||
=کاربرد واژه علوی در طول تاریخ= | =کاربرد واژه علوی در طول تاریخ= | ||
<br> | <br> | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
علویان در طول تاریخ در مناطق مختلف [[خراسان]]، [[ایران]]، [[عراق]]، [[حجاز]]، [[یمن]]، [[شام]] و [[شمال آفریقا]] میزیستهاند. | علویان در طول تاریخ در مناطق مختلف [[خراسان]]، [[ایران]]، [[عراق]]، [[حجاز]]، [[یمن]]، [[شام]] و [[شمال آفریقا]] میزیستهاند. | ||
<br> | <br> | ||
آنان بیشتر از فرزندان [[امام حسن(ع)]]، [[امام سجاد(ع)]] و [[محمد حنفیه]] بودند.<ref> | آنان بیشتر از فرزندان [[امام حسن(ع)]]، [[امام سجاد(ع)]] و [[محمد حنفیه]] بودند.<ref>کحالة، عمر رضا، معجم قبائل العرب القدیمة و الحدیثة، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ هفتم، 1414ق، ج5، ص344.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
این واژه از قرون میانه درباره شیعیان ساکن در منطقه شامات و آناتولی ([[ترکیه]] امروزی) و مغرب عربی به کار رفت. | این واژه از قرون میانه درباره شیعیان ساکن در منطقه شامات و آناتولی ([[ترکیه]] امروزی) و مغرب عربی به کار رفت. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
مردمان طبرستان به زهد و علم و پرهیزگارى سادات علوى معتقد بودند و آنها با رفتار و گفتار خود اسلام را به مردم معرفى مىکردند. | مردمان طبرستان به زهد و علم و پرهیزگارى سادات علوى معتقد بودند و آنها با رفتار و گفتار خود اسلام را به مردم معرفى مىکردند. | ||
<br> | <br> | ||
اهل طبرستان به نقل ابن اسفندیار از ستم و ناجوانمردى حاکمان خلیفه به ویژه محمد بن اوس که از سوى طاهریان در این منطقه بود، به ستوه آمده بودند. هر زمانى ساداتى به نواحى آنها مىآمدند، به او مىگراییدند و به زهد و علم و ورع آنها اعتقاد داشتند و معتقد بودند آنچه سیرت مسلمانى است، با سادات است.<ref> | اهل طبرستان به نقل ابن اسفندیار از ستم و ناجوانمردى حاکمان خلیفه به ویژه محمد بن اوس که از سوى طاهریان در این منطقه بود، به ستوه آمده بودند. هر زمانى ساداتى به نواحى آنها مىآمدند، به او مىگراییدند و به زهد و علم و ورع آنها اعتقاد داشتند و معتقد بودند آنچه سیرت مسلمانى است، با سادات است.<ref>فراى، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، ج 4، ص 179.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
طبرستان در این زمان زیر سلطه حاکمان طاهرى بود و ستم طاهریان و برخى از حاکمان محلى در گرایش مردم به علویان تأثیر زیادى داشت. در سال 227 ق قارن بن شهریار باوندى که به پیروزى طاهریان در منطقه کمک کرده بود و به پاداش خدمتش دوباره به حکومت کوههاى شروین رسید، اسلام را پذیرفت. | طبرستان در این زمان زیر سلطه حاکمان طاهرى بود و ستم طاهریان و برخى از حاکمان محلى در گرایش مردم به علویان تأثیر زیادى داشت. در سال 227 ق قارن بن شهریار باوندى که به پیروزى طاهریان در منطقه کمک کرده بود و به پاداش خدمتش دوباره به حکومت کوههاى شروین رسید، اسلام را پذیرفت. |
ویرایش