۱٬۰۰۷
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) (←منابع) |
M.r.nastooh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''دولت فاطمیون''' از [[شیعیان]] [[اسماعیلیه|اسماعیلی]] بودند، این خاندان در سالهای ۲۹۷ تا ۵۶۷ قمری بر مناطق وسیعی از سرزمینهای غرب آسیا و شمال [[افریقا]] فرمانروایی میکردند و با عنوان [[عبیدیان]] نیز شناخته میشدند. | '''دولت فاطمیون''' از [[شیعیان]] [[اسماعیلیه|اسماعیلی]] بودند، این خاندان در سالهای ۲۹۷ تا ۵۶۷ قمری بر مناطق وسیعی از سرزمینهای غرب آسیا و شمال [[افریقا]] فرمانروایی میکردند و با عنوان [[عبیدیان]] نیز شناخته میشدند. <br> | ||
مردم مصر به پیامبر و اهلالبیت ارادت و احترام کاملی دارند سابقه این امر به صدر اسلام و دوران فتح مصر توسط سپاه اسلام برمیگردد. در این سپاه جمعی از دوستداران حضرت علی علیهالسلام نظیر ابوذر | |||
گرچه پس از به قدرت رسیدن عمرو بن عاص فعالیت گستردهای در مصر برای دور ساختن مردم از اهلبیت علیهمالسلام صورت پذیرفت. بسیاری کشته و زندانی شدند و شماری تبعید گردیدند اما باآنهمه، دوستان حضرت علی علیهالسلام فراوان بودند. دوران حکومت امویان برای شیعیان و دوستداران اهلبیت علیهمالسلام بسیار تلخ و ملالآور بود. در این دوران سب و دشنام علی علیهالسلام رواج یافت و دوستان وی در انزوا قرار گرفتند. در دوران بنیعباس نیز این وضعیت ادامه داشت نخستین علوی که به مصر وارد شد و مردم با او بیعت کردند، علی بن محمد بن عبدالله از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام بود وی تلاشهایی برای احیای تشیع در مصر نمود اما در مقابله با جور وستم حکام بنیعباس ناکام ماند. ظهور فاطمیون در مصر آغازی مجدد بر افزایش محبت اهلبیت علیهمالسلام در این سرزمین بود. | |||
= سابقه تشیع در مصر = | |||
مردم [[مصر]] به [[پیامبر]] و [[اهلالبیت]] ارادت و احترام کاملی دارند سابقه این امر به صدر [[اسلام]] و دوران فتح مصر توسط سپاه اسلام برمیگردد. در این سپاه جمعی از دوستداران [[علی|حضرت علی علیهالسلام]] نظیر [[ابوذر غفاری]]، [[مقداد بن اسود کندی]] و [[ابوایوب انصاری]] حضور داشتند. | |||
این عده آشکارا به ولای علی مرتضی علیهالسلام اهتمام داشتند و به دعوت مردم بهسوی علی علیهالسلام معروف بودند و هیچگاه و در هیچ جایی از فراخواندن مردم به ولا و محبت آن حضرت بازنمیایستادند. مؤلف تاریخ شیعه میگوید: «گزاف نیست اگر بگوییم [[تشیع]] در همان روزی که اسلام وارد مصر شد به مصر راه یافت». | |||
قلوب مسلمانان [[مصر]] از اول اسلام مملو از عشق به حضرت علی علیهالسلام بوده است و انتصاب [[محمد بن ابی بکر]] و قیس از سوی ایشان به امارت مصر بر این ارادت افزود و باعث آشنایی بیشتر مردم با فضایل اهلبیت و افزایش نفوذ معنوی تشیع در آن سرزمین گردید. <ref>(سرزمین فاطمیان، محسن پاک آیین، باشگاه اندیشه)</ref> | |||
گرچه پس از به قدرت رسیدن [[عمرو بن عاص]] فعالیت گستردهای در مصر برای دور ساختن مردم از اهلبیت علیهمالسلام صورت پذیرفت. بسیاری کشته و زندانی شدند و شماری تبعید گردیدند اما باآنهمه، دوستان حضرت علی علیهالسلام فراوان بودند. دوران حکومت امویان برای شیعیان و دوستداران اهلبیت علیهمالسلام بسیار تلخ و ملالآور بود. در این دوران سب و دشنام علی علیهالسلام رواج یافت و دوستان وی در انزوا قرار گرفتند. در دوران بنیعباس نیز این وضعیت ادامه داشت نخستین علوی که به مصر وارد شد و مردم با او بیعت کردند، علی بن محمد بن عبدالله از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام بود وی تلاشهایی برای احیای تشیع در مصر نمود اما در مقابله با جور وستم حکام بنیعباس ناکام ماند. ظهور فاطمیون در مصر آغازی مجدد بر افزایش محبت اهلبیت علیهمالسلام در این سرزمین بود. | |||
شرایط منطقه در دوره ظهور فاطمیان | شرایط منطقه در دوره ظهور فاطمیان | ||
در آستانه شکلگیری حکومت فاطمیان، خراسان و ماوراءالنهر در اختیار سامانیان (389 ـ 261 ه)؛ بحرین و یمامه در حاکمیت قرامطه؛ مصر و شام تحت تسلط محمد بن طُغج اِخشیدی (334ـ323ه)؛ مغرب و افریقیه در سلطه فاطمیان (567 ـ297ه)؛ موصل در اختیار آلحَمدان (394ـ317ه)؛ اندلس زیر فرمان امویان اندلس (422 ـ 138 ه) و طبرستان و گرگان (جرجان) در حاکمیت دیلمیان بود. <ref>جوئل ل. کرمر، احیای فرهنگی در عهد آل¬بویه، ترجمه سعید حنایی کاشانی، (تهران، نشر دانشگاهی، 1375) ص 68.</ref> و بغداد پایتخت خلافت عباسیان بود که دست¬خوش تجزیه و ازهمپاشیدگی بود بعد از مدتی آلبویه قیام کرد و ابتدا سرزمینهای فارس، ری و اصفهان را در اختیار گرفت و در 334 ه وارد بغداد شد و المُستکفی، خلیفه عباسی (334 ـ 329 ه) را عزل کرد. <ref>ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، (تهران، دارسروش للطباعه، 1379) ج 6، ص 116ـ117؛ مسعودی، مُروج الذّهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، (تهران، علمی و فرهنگی، 1370) ج 2، ص739.</ref> | در آستانه شکلگیری حکومت فاطمیان، خراسان و ماوراءالنهر در اختیار سامانیان (389 ـ 261 ه)؛ بحرین و یمامه در حاکمیت قرامطه؛ مصر و شام تحت تسلط محمد بن طُغج اِخشیدی (334ـ323ه)؛ مغرب و افریقیه در سلطه فاطمیان (567 ـ297ه)؛ موصل در اختیار آلحَمدان (394ـ317ه)؛ اندلس زیر فرمان امویان اندلس (422 ـ 138 ه) و طبرستان و گرگان (جرجان) در حاکمیت دیلمیان بود. <ref>جوئل ل. کرمر، احیای فرهنگی در عهد آل¬بویه، ترجمه سعید حنایی کاشانی، (تهران، نشر دانشگاهی، 1375) ص 68.</ref> و بغداد پایتخت خلافت عباسیان بود که دست¬خوش تجزیه و ازهمپاشیدگی بود بعد از مدتی آلبویه قیام کرد و ابتدا سرزمینهای فارس، ری و اصفهان را در اختیار گرفت و در 334 ه وارد بغداد شد و المُستکفی، خلیفه عباسی (334 ـ 329 ه) را عزل کرد. <ref>ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، (تهران، دارسروش للطباعه، 1379) ج 6، ص 116ـ117؛ مسعودی، مُروج الذّهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، (تهران، علمی و فرهنگی، 1370) ج 2، ص739.</ref> |
ویرایش