۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
نسفی در کتاب عقاید، اسباب تسمیه علم کلام را به این اسم به شرح زیر خلاصه می کند: | نسفی در کتاب عقاید، اسباب تسمیه علم کلام را به این اسم به شرح زیر خلاصه می کند: | ||
1. عنوان مباحث آن، یعنی قول علمای کلام در مواردی از قبیل کلام در اثبات واجب، کلام در اثبات نبوت و غیره بوده است. | 1. عنوان مباحث آن، یعنی قول علمای کلام در مواردی از قبیل کلام در اثبات واجب، کلام در اثبات نبوت و غیره بوده است. | ||
2. مسأله کلام، مشهورترین مباحثی بوده است که در آن جدل و نزاع صورت گرفته بود. | 2. مسأله کلام، مشهورترین مباحثی بوده است که در آن جدل و نزاع صورت گرفته بود. | ||
3. علم کلام، قدرت تکلم را در محکوم کردن خصم و تحقیق درباره شرعیات، افزایش می دهد. | 3. علم کلام، قدرت تکلم را در محکوم کردن خصم و تحقیق درباره شرعیات، افزایش می دهد. | ||
4. چون اوّلین وسیله ای که تعلیم و تعلّم توسط آن صورت می گیرد، تکلم است، به این دلیل این اسم بر آن اطلاق شده و برای تمییز علم کلام از سایر علوم به آن اختصاص داده شده است. | 4. چون اوّلین وسیله ای که تعلیم و تعلّم توسط آن صورت می گیرد، تکلم است، به این دلیل این اسم بر آن اطلاق شده و برای تمییز علم کلام از سایر علوم به آن اختصاص داده شده است. | ||
5. علم کلام با مباحثه و گفتگو بین دو طرف تحقق می یابد، ولی علوم دیگر با مطالعه کتب. | 5. علم کلام با مباحثه و گفتگو بین دو طرف تحقق می یابد، ولی علوم دیگر با مطالعه کتب. | ||
6. اختلافات و مجادلاتی که در اکثر علوم به وقوع می پیوندد به کلام نیاز دارد.<ref>تحقیقی در مسائل کلامی از نظر متکلمان اشعری و معتزلی، دکتر اسعد شیخ الاسلامی، انتشارات امیرکبیر، 1363، صفحات 7و8.</ref> | 6. اختلافات و مجادلاتی که در اکثر علوم به وقوع می پیوندد به کلام نیاز دارد.<ref>تحقیقی در مسائل کلامی از نظر متکلمان اشعری و معتزلی، دکتر اسعد شیخ الاسلامی، انتشارات امیرکبیر، 1363، صفحات 7و8.</ref> | ||
قبیح است و فلان چیز حَسن و خوب است. امّا حکما «حسن و قبح» را مربوط به زندگی انسان می دانند و درباره خداوند و جهان هستی با این معیارها قضاوت نمی کنند. از این رو حکما، کلام را حکمت جدلی و فلسفه را حکمت برهانی می نامند. | متکلمین همانند فلاسفه مشاء صرفاً بر استدلال عقلی تکیه می کنند، با این تفاوت که اصول و مبادی عقلی آنها با اصول و مبادی فلاسفه تفاوت عمده دارد. متکلّمین غالباً استدلال خود را بر اساس «حسن و قبح» عقلی استوار می کنند، یعنی در استدلال آنها قضایایی ذکر می شود که حکایت می کند از این که فلان چیز زشت و قبیح است و فلان چیز حَسن و خوب است. امّا حکما «حسن و قبح» را مربوط به زندگی انسان می دانند و درباره خداوند و جهان هستی با این معیارها قضاوت نمی کنند. از این رو حکما، کلام را حکمت جدلی و فلسفه را حکمت برهانی می نامند. | ||
علم کلام در عین این که یک علم استدلالی و قیاسی است، از نظر مقدمات و مبادیی که در استدلالات خود به کار می برد مشتمل بر دو بخش است: عقلی و نقلی. | علم کلام در عین این که یک علم استدلالی و قیاسی است، از نظر مقدمات و مبادیی که در استدلالات خود به کار می برد مشتمل بر دو بخش است: عقلی و نقلی. | ||
در کلام عقلی به مسائلی پرداخته می شود که مقدمات آن صرفاً از عقل گرفته شده است، و اگر فرضاً به نقل استناد شود به عنوان ارشاد و تأیید حکم عقل است، مثل مسائل مربوط به توحید و نبوت و برخی از مسائل معاد. | در کلام عقلی به مسائلی پرداخته می شود که مقدمات آن صرفاً از عقل گرفته شده است، و اگر فرضاً به نقل استناد شود به عنوان ارشاد و تأیید حکم عقل است، مثل مسائل مربوط به توحید و نبوت و برخی از مسائل معاد. | ||
در کلام نقلی، به مسائلی پرداخته می شود که هر چند از اصول دین می باشد و باید به آنها موءمن و معتقد بود، ولی نظر به این که این مسائل فرع بر نبوت است، نه مقدم بر نبوت و نه عین آن، کافی است که از طریق وحی الهی یا سخن قطعی پیامبر مطلب اثبات شود، مثل مسائل مربوط به امامت و اکثر مسائل مربوط به معاد.<ref>آشنایی با علوم اسلامی، (جلد دوم)، شهید مطهری، انتشارات صدرا، چاپ نوزدهم، مرداد1376، ص 21.</ref> | در کلام نقلی، به مسائلی پرداخته می شود که هر چند از اصول دین می باشد و باید به آنها موءمن و معتقد بود، ولی نظر به این که این مسائل فرع بر نبوت است، نه مقدم بر نبوت و نه عین آن، کافی است که از طریق وحی الهی یا سخن قطعی پیامبر مطلب اثبات شود، مثل مسائل مربوط به امامت و اکثر مسائل مربوط به معاد.<ref>آشنایی با علوم اسلامی، (جلد دوم)، شهید مطهری، انتشارات صدرا، چاپ نوزدهم، مرداد1376، ص 21.</ref> | ||
=مکاتب کلامی= | |||
مکاتب کلامی مهم به سه دسته معتزله، اشاعره و شیعه تقسیم می گردد. | مکاتب کلامی مهم به سه دسته معتزله، اشاعره و شیعه تقسیم می گردد. | ||
در مورد چگونگی پیدایش معتزله گفته اند که خوارج، عقیده داشتند که مرتکب گناه کبیره کافر است و همیشه در جهنم خواهد بود، عده کثیری از مسلمانان معتقدند که مرتکب گناه کبیره، موءمن است. روزی واصل بن عطا، با استاد خود حسن بصری، این موضوع را در میان گذاشت و گفت مرتکب کبیره نه موءمن است و نه کافر، بلکه منزلتی بین منزلتین دارد. سپس وی از حلقه درس استاد بیرون رفت و به تقریر نظریه خود پرداخت و به خاطر جدایی از حلقه درس استاد واصل و اتباع او را معتزله نام نهادند. کلمه «اعتزال» از نظر تاریخ عبارت است از اعتزال واصل | در مورد چگونگی پیدایش معتزله گفته اند که خوارج، عقیده داشتند که مرتکب گناه کبیره کافر است و همیشه در جهنم خواهد بود، عده کثیری از مسلمانان معتقدند که مرتکب گناه کبیره، موءمن است. روزی واصل بن عطا، با استاد خود حسن بصری، این موضوع را در میان گذاشت و گفت مرتکب کبیره نه موءمن است و نه کافر، بلکه منزلتی بین منزلتین دارد. سپس وی از حلقه درس استاد بیرون رفت و به تقریر نظریه خود پرداخت و به خاطر جدایی از حلقه درس استاد واصل و اتباع او را معتزله نام نهادند. کلمه «اعتزال» از نظر تاریخ عبارت است از اعتزال واصل |