پرش به محتوا

اخلاق تقریبی برای مسافران حج (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی « <sub> <div class="wikiInfo"> {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | |- !عنوان مقاله!! data-type="a...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
</div>
</div>


نقش عظیم اخلاق در تعمیق وحدت اسلامی آن هم در سفر زیارتی حج بر کسی پوشیده نیست .استاد شهید مطهری بعنوان یکی از عالمان برجسته و زمان شناس معاصر در  نوشتار ذیل تحت عنوان اخلاق و آداب سفر نکات بسیار ارزشمند و کلیدی را  جهت آموزش مسافران حج بصورت درسواره مطرح نموده اند . هر چند مطالب ذکر شده در این قسمت بیش از دو درس نمی باشد اماظاهرا بنای استاد شهید بر تکمیل این سلسله از دروس بود. امید است این نوشتار که تحت عنوان اخلاق تقریبی ذکر شده است نقطه شروعی برای  تحقیقاتی عمیق در این زمینه باشد ان شاء الله.


== اخلاق و آداب سفر ==


== درس اول: فايده و لزوم درس اخلاق براى مسافران حج‏ ==


اخلاق و آداب سفر


درس اول: فايده و لزوم درس اخلاق براى مسافران حج‏
اخلاق و آداب سفر، بخشى از اخلاق و آداب انسانى است. هر انسانى از آن نظر كه انسان است بايد داراى خُلقها و خويهاى پسنديده و بزرگوارانه باشد.  
اخلاق و آداب سفر، بخشى از اخلاق و آداب انسانى است. هر انسانى از آن نظر كه انسان است بايد داراى خُلقها و خويهاى پسنديده و بزرگوارانه باشد.  


خط ۳۰: خط ۳۱:
يعنى از جمله اخلاق بزرگوارانه اين است كه آدمى در مقابل بديهاى مردم خوبى كند به اينكه از انتقام صرف‏نظر كند و ببخشايد، به كسى كه از احسان به او دريغ داشته است احسان كند، با كسى كه پيوند با او را بريده است از نو پيوند كند، كسى را كه از او عيادت نكرده است عيادت كند.
يعنى از جمله اخلاق بزرگوارانه اين است كه آدمى در مقابل بديهاى مردم خوبى كند به اينكه از انتقام صرف‏نظر كند و ببخشايد، به كسى كه از احسان به او دريغ داشته است احسان كند، با كسى كه پيوند با او را بريده است از نو پيوند كند، كسى را كه از او عيادت نكرده است عيادت كند.


اخلاق بر دو قسم است: عمومى و خصوصى. اخلاق عمومى وظايفى است كه انسان در همه جا و همه وقت بايد رعايت كند. ولى اخلاق خصوصى ناشى از
اخلاق بر دو قسم است: عمومى و خصوصى. اخلاق عمومى وظايفى است كه انسان در همه جا و همه وقت بايد رعايت كند. ولى اخلاق خصوصى ناشى ازوظايف و تكاليفى است كه انسان در شرايط خاص و زمان خاص و يا نسبت به افراد خاص پيدا مى‏كند. مثلًا اخلاق خانوادگى نوع خاصى از اخلاق است، اخلاق كسبى نوعى ديگر است.
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حج)، ج‏25، ص: 52
وظايف و تكاليفى است كه انسان در شرايط خاص و زمان خاص و يا نسبت به افراد خاص پيدا مى‏كند. مثلًا اخلاق خانوادگى نوع خاصى از اخلاق است، اخلاق كسبى نوعى ديگر است.




خط ۸۶: خط ۸۵:


پس معلوم شد كه استطاعت اخلاقى و روحى و به عبارت ديگر صلاحيت اجتماعى نيز شرط است و اين استطاعت از استطاعت مالى و بدنى و طريقى از نظر اسلام مهم‏تر است، زيرا اين را شرط وجود قرار داده كه الزاماً بايد آن را به وجود آورد و تحصيل كرد نه شرط وجوب.
پس معلوم شد كه استطاعت اخلاقى و روحى و به عبارت ديگر صلاحيت اجتماعى نيز شرط است و اين استطاعت از استطاعت مالى و بدنى و طريقى از نظر اسلام مهم‏تر است، زيرا اين را شرط وجود قرار داده كه الزاماً بايد آن را به وجود آورد و تحصيل كرد نه شرط وجوب.
درس دوم: آشنايى با چند لغت‏
 
 
== درس دوم: آشنايى با چند لغت‏ ==
 
 
وقتى كه مى‏گوييم «اخلاق و آداب سفر» بايد معنى اخلاق و معنى آداب و فرق ميان آنها را بدانيم. حتى خوب است بدانيم چرا به سفر، سفر مى‏گويند و چرا همسفر را «رفيق» مى‏گويند.
وقتى كه مى‏گوييم «اخلاق و آداب سفر» بايد معنى اخلاق و معنى آداب و فرق ميان آنها را بدانيم. حتى خوب است بدانيم چرا به سفر، سفر مى‏گويند و چرا همسفر را «رفيق» مى‏گويند.
اخلاق‏
اخلاق‏
خط ۱۰۲: خط ۱۰۵:
به عبارت ديگر عكس‏العمل هر فردى در مقابل فرد ديگر متفاوت است؛ ممكن است عكس‏العملى باشد كه به زيان او و اجتماع باشد و ممكن است عكس‏العملى باشد مفيد به حال او و اجتماع. اگر عكس‏العمل‏هاى انسان در برابر ديگران هميشه خوب و مفيد باشد و انسان عادت كند كه هميشه عكس‏العمل خوب نشان بدهد، گفته مى‏شود خلقيات او خوب است.
به عبارت ديگر عكس‏العمل هر فردى در مقابل فرد ديگر متفاوت است؛ ممكن است عكس‏العملى باشد كه به زيان او و اجتماع باشد و ممكن است عكس‏العملى باشد مفيد به حال او و اجتماع. اگر عكس‏العمل‏هاى انسان در برابر ديگران هميشه خوب و مفيد باشد و انسان عادت كند كه هميشه عكس‏العمل خوب نشان بدهد، گفته مى‏شود خلقيات او خوب است.
آداب‏
آداب‏
آداب جمع ادب است. تشريفاتى كه انسان براى كارهاى خود قرار مى‏دهد، آداب آن كار ناميده مى‏شود. مثلًا خوردن يك عمل طبيعى است. انسان مى‏تواند احياناً مانند حيوانات با دهان آب يا غذا بخورد و مى‏تواند با دست بخورد و يا با قاشق بخورد، مى‏تواند با دست راست بخورد و يا با دست چپ بخورد، مى‏تواند با دست‏
آداب جمع ادب است. تشريفاتى كه انسان براى كارهاى خود قرار مى‏دهد، آداب آن كار ناميده مى‏شود. مثلًا خوردن يك عمل طبيعى است. انسان مى‏تواند احياناً مانند حيوانات با دهان آب يا غذا بخورد و مى‏تواند با دست بخورد و يا با قاشق بخورد، مى‏تواند با دست راست بخورد و يا با دست چپ بخورد، مى‏تواند با دست‏ نشُسته يا قاشق كثيف بخورد و مى‏تواند با دست پاكيزه و يا قاشق پاكيزه بخورد.
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حج)، ج‏25، ص: 58
نشُسته يا قاشق كثيف بخورد و مى‏تواند با دست پاكيزه و يا قاشق پاكيزه بخورد.
اينكه انسان غذا را با دست راست بخورد و دست يا قاشقش شسته باشد، هنگام شروع‏ بسم اللَّه‏ بگويد، با تأنّى بخورد، لقمه‏ها را زياد بجود، آداب غذا خوردن ناميده مى‏شود.
اينكه انسان غذا را با دست راست بخورد و دست يا قاشقش شسته باشد، هنگام شروع‏ بسم اللَّه‏ بگويد، با تأنّى بخورد، لقمه‏ها را زياد بجود، آداب غذا خوردن ناميده مى‏شود.
افراد هنگام برخورد به يكديگر معمولًا آدابى را رعايت مى‏كنند. بعضيها سر خود را مى‏جنبانند يا كلاه خود را برمى‏دارند و شنيده‏ام بعضى از ملتها بينى‏هاى خود را به هم مى‏مالند، و آنها كه يادشان نرفته كه انسانند و مى‏دانند بهترين وسيله تفهيم معنويات براى انسان سخن است و بهترين آرزويى كه يك نفر براى يك نفر ديگر بايد بكند اين است كه براى او سلامت و صلح و مسالمت بخواهد، اينها وقتى كه به يكديگر مى‏رسند مى‏گويند: «سلام عليك» يعنى من براى تو از خداوند سلامت و مسالمت آرزو مى‏كنم.
افراد هنگام برخورد به يكديگر معمولًا آدابى را رعايت مى‏كنند. بعضيها سر خود را مى‏جنبانند يا كلاه خود را برمى‏دارند و شنيده‏ام بعضى از ملتها بينى‏هاى خود را به هم مى‏مالند، و آنها كه يادشان نرفته كه انسانند و مى‏دانند بهترين وسيله تفهيم معنويات براى انسان سخن است و بهترين آرزويى كه يك نفر براى يك نفر ديگر بايد بكند اين است كه براى او سلامت و صلح و مسالمت بخواهد، اينها وقتى كه به يكديگر مى‏رسند مى‏گويند: «سلام عليك» يعنى من براى تو از خداوند سلامت و مسالمت آرزو مى‏كنم.
خط ۱۱۱: خط ۱۱۲:
سفر
سفر
كلمه سفر از ماده سفور است كه به معنى برداشتن پرده از روى يك چيز است. غزالى (به نقل‏ محجة البيضاء) مى‏گويد: سفر ازآن‏جهت سفر ناميده شده است كه پرده از روى اخلاق واقعى انسان برمى‏دارد. فقط در مسافرت مى‏توان به اخلاق واقعى اشخاص پى برد و آنها را شناخت. مى‏گويد: شخصى مى‏خواست درباره ديگرى شهادت بدهد، به او گفتند: آيا با او سفر كرده‏اى؟ گفت: نه. گفتند: پس او را نمى‏شناسى.
كلمه سفر از ماده سفور است كه به معنى برداشتن پرده از روى يك چيز است. غزالى (به نقل‏ محجة البيضاء) مى‏گويد: سفر ازآن‏جهت سفر ناميده شده است كه پرده از روى اخلاق واقعى انسان برمى‏دارد. فقط در مسافرت مى‏توان به اخلاق واقعى اشخاص پى برد و آنها را شناخت. مى‏گويد: شخصى مى‏خواست درباره ديگرى شهادت بدهد، به او گفتند: آيا با او سفر كرده‏اى؟ گفت: نه. گفتند: پس او را نمى‏شناسى.
مى‏گويد: اگر كسى را ديديد كه مردمى كه با او معامله و دادوستد كرده‏اند و كسانى‏
مى‏گويد: اگر كسى را ديديد كه مردمى كه با او معامله و دادوستد كرده‏اند و كسانى‏ كه با او مسافرت كرده‏اند از او تمجيد مى‏كنند، قطعاً بدانيد آدم خوبى است‏ .
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حج)، ج‏25، ص: 59
كه با او مسافرت كرده‏اند از او تمجيد مى‏كنند، قطعاً بدانيد آدم خوبى است‏ .
به طور كلى هر چيزى كه انسان را در شرايط غير عادى كه آرامش روح را بهم مى‏زند قرار دهد، پرده از روى اخلاق واقعى انسان برمى‏دارد. انسان در حال عادى حكم آب راكد را دارد كه در حوضى جمع شده است؛ به واسطه ركود، مخلوطهاى آب ته‏نشين مى‏شود و آب بسيار صاف و زلال مشاهده مى‏شود. اما همين‏كه يك چوب داخل آب ببريد و آب را تكان بدهيد و زير و رو كنيد، آن‏وقت مى‏بينيد چقدر كثافت داخل اين آب است. بسا افرادى كه در شرايط عادى به دل و نفس خود مراجعه مى‏كنند، آن را مانند همان آب حوض صاف و پاك مى‏بينند و خودشان غافلند كه اگر شرايط جديدى به وجود آيد و موجباتى پيدا شود كه صفات پليد ته‏نشين‏شده باطن ظهور كند معلوم خواهد شد كه چقدر آلودگيها در روح آنها بوده است. غزالى مى‏گويد: يكى از فوايد سفر اين است كه ماهيت هركس را بر خودش روشن مى‏كند. اخلاق واقعى هركسى در سفر ظاهر مى‏شود. در سفر معلوم مى‏شود كه كى شجاع است و كى ترسو، كى مهربان است و كى بى‏عاطفه، كى خدمتگزار است و كى لافزن و دروغگو، كى حليم و پرحوصله است و كى كم‏ظرفيت و سبك؟ و از اين روست كه سفر را سفر گفته‏اند.
به طور كلى هر چيزى كه انسان را در شرايط غير عادى كه آرامش روح را بهم مى‏زند قرار دهد، پرده از روى اخلاق واقعى انسان برمى‏دارد. انسان در حال عادى حكم آب راكد را دارد كه در حوضى جمع شده است؛ به واسطه ركود، مخلوطهاى آب ته‏نشين مى‏شود و آب بسيار صاف و زلال مشاهده مى‏شود. اما همين‏كه يك چوب داخل آب ببريد و آب را تكان بدهيد و زير و رو كنيد، آن‏وقت مى‏بينيد چقدر كثافت داخل اين آب است. بسا افرادى كه در شرايط عادى به دل و نفس خود مراجعه مى‏كنند، آن را مانند همان آب حوض صاف و پاك مى‏بينند و خودشان غافلند كه اگر شرايط جديدى به وجود آيد و موجباتى پيدا شود كه صفات پليد ته‏نشين‏شده باطن ظهور كند معلوم خواهد شد كه چقدر آلودگيها در روح آنها بوده است. غزالى مى‏گويد: يكى از فوايد سفر اين است كه ماهيت هركس را بر خودش روشن مى‏كند. اخلاق واقعى هركسى در سفر ظاهر مى‏شود. در سفر معلوم مى‏شود كه كى شجاع است و كى ترسو، كى مهربان است و كى بى‏عاطفه، كى خدمتگزار است و كى لافزن و دروغگو، كى حليم و پرحوصله است و كى كم‏ظرفيت و سبك؟ و از اين روست كه سفر را سفر گفته‏اند.
سفر به طور كلى مفيد و لازم است. قطع نظر از اينكه اخلاق واقعى هركسى را بر خودش ظاهر مى‏كند، حقايق ديگرى را نيز بر انسان روشن مى‏كند: آدمى را پخته و جهان‏ديده مى‏نمايد، فوايد مادى و معنوى فراوانى دارد. در مدح سفر سخنان زيادى رسيده است. قرآن كريم به سير در زمين امر مى‏كند و آن را موجب باز شدن چشم و گوش و ازدياد عقل و تجربه مى‏داند. در سوره مباركه حج، آيه 46 مى‏فرمايد:
سفر به طور كلى مفيد و لازم است. قطع نظر از اينكه اخلاق واقعى هركسى را بر خودش ظاهر مى‏كند، حقايق ديگرى را نيز بر انسان روشن مى‏كند: آدمى را پخته و جهان‏ديده مى‏نمايد، فوايد مادى و معنوى فراوانى دارد. در مدح سفر سخنان زيادى رسيده است. قرآن كريم به سير در زمين امر مى‏كند و آن را موجب باز شدن چشم و گوش و ازدياد عقل و تجربه مى‏داند. در سوره مباركه حج، آيه 46 مى‏فرمايد:
أَ فَلَمْ يَسيروا فِى الْارْضِ فَتَكونَ لَهُمْ قُلوبٌ يَعْقِلونَ بِها اوْ آذانٌ يَسْمَعونَ بِها يعنى آيا در زمين گردش نكرده‏اند تا روحيه‏هايى متفكر و گوشهايى باز و شنوا پيدا كنند؟
أَ فَلَمْ يَسيروا فِى الْارْضِ فَتَكونَ لَهُمْ قُلوبٌ يَعْقِلونَ بِها اوْ آذانٌ يَسْمَعونَ بِها يعنى آيا در زمين گردش نكرده‏اند تا روحيه‏هايى متفكر و گوشهايى باز و شنوا پيدا كنند؟
پيغمبر اكرم مى‏فرمود: سافِروا تَصِحّوا  مسافرت كنيد، صحت مى‏يابيد. در ديوان‏
پيغمبر اكرم مى‏فرمود: سافِروا تَصِحّوا  مسافرت كنيد، صحت مى‏يابيد. در ديوان‏ منسوب به مولى امير المؤمنين‏ است:
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حج)، ج‏25، ص: 60
منسوب به مولى امير المؤمنين‏ است:
تَغَرَّبْ عَنِ الْاوْطانِ فى طَلَبِ الْعُلى‏ وَ سافِرْ فَفِى الأَسْفارِ خَمْسُ فَوائِدِ
تَغَرَّبْ عَنِ الْاوْطانِ فى طَلَبِ الْعُلى‏ وَ سافِرْ فَفِى الأَسْفارِ خَمْسُ فَوائِدِ
تَفَرُّجُ هَمٍّ وَ اكْتِسابُ مَعيشَةٍ وَ عِلْمٍ وَ آدابٍ وَ صُحْبَةُ ماجِدِ
تَفَرُّجُ هَمٍّ وَ اكْتِسابُ مَعيشَةٍ وَ عِلْمٍ وَ آدابٍ وَ صُحْبَةُ ماجِدِ
خط ۱۳۹: خط ۱۳۶:


يعنى از بس كه يك جا ماندم از نظرها افتاده و پست شدم، آرى هركس در يك نقطه زياد بماند عزتش تبديل به خوارى مى‏شود، زياد ماندن مرد در جايگاه خودش رنگ و بوى و مزه او را مى‏برد.
يعنى از بس كه يك جا ماندم از نظرها افتاده و پست شدم، آرى هركس در يك نقطه زياد بماند عزتش تبديل به خوارى مى‏شود، زياد ماندن مرد در جايگاه خودش رنگ و بوى و مزه او را مى‏برد.
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حج)، ج‏25، ص: 61
 
رفيق‏
رفيق‏
كلمه رفيق از ماده رفق است كه به معنى نرمى است. از قديم‏الايام كلمه رفيق به همسفر اطلاق مى‏شده است. در احاديث همين تعبير به كار رفته است. پيغمبر اكرم فرمود: الرَّفيقَ ثُمَّ السَّفَرَ  يعنى اول رفيق خوب انتخاب كنيد، بعد تصميم به مسافرت بگيريد.
كلمه رفيق از ماده رفق است كه به معنى نرمى است. از قديم‏الايام كلمه رفيق به همسفر اطلاق مى‏شده است. در احاديث همين تعبير به كار رفته است. پيغمبر اكرم فرمود: الرَّفيقَ ثُمَّ السَّفَرَ  يعنى اول رفيق خوب انتخاب كنيد، بعد تصميم به مسافرت بگيريد.
اين كلمه ازآن‏جهت براى همسفر انتخاب شده است كه لازم‏ترين شرط همسفرى، رفق و نرمى و ملايمت است. انسان بايد كوشش كند حد اكثر ملايمت و همراهى را با رفقاى خود داشته باشد.
اين كلمه ازآن‏جهت براى همسفر انتخاب شده است كه لازم‏ترين شرط همسفرى، رفق و نرمى و ملايمت است. انسان بايد كوشش كند حد اكثر ملايمت و همراهى را با رفقاى خود داشته باشد.
پس معلوم شد كه سفر به نوبه خود اخلاق و آدابى دارد. بايد آنها را بدانيم و بكار ببنديم.
پس معلوم شد كه سفر به نوبه خود اخلاق و آدابى دارد. بايد آنها را بدانيم و بكار ببنديم.
تمرين:
1. فرق ميان خَلق و خُلق چيست؟
2. آداب يعنى چه؟
3. چرا به سفر، سفر گفته مى‏شود؟
4. فوايد سفر چيست؟
5. كلمه رفيق يعنى چه؟


== [[رده: شبهات اعتقادی - سیاسی ،وحدت اسلامی ]] ==
 
 
=پانویس=
=پانویس=
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}
== منبع ==
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حج)، ج‏25، ص: 61-51- با تلخیص و ویرایش-
== [[رده: وحدت اسلامیٰ ٰاخلاق تقریبی ]] ==
۸۷۵

ویرایش