|
|
خط ۵۱: |
خط ۵۱: |
| وعده های الهی، که از بارزترین مصادیق قول خداوند هستند، در آیات متعدد، با تعبیر «اِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ» <ref>یونس/سوره ۱۰، آیه ۴. </ref><ref>یونس/سوره ۱۰، آیه ۵۵. </ref><ref>هود/سوره ۱۱، آیه ۴۵. </ref><ref>قصص/سوره ۲۸، آیه ۱۳. </ref><ref>روم/سوره ۳۰، آیه ۶۰. </ref><ref>لقمان/سوره ۳۱، آیه ۳۳. </ref><ref>غافر/سوره ۴۰، آیه ۵۵. </ref> وصف شده اند. | | وعده های الهی، که از بارزترین مصادیق قول خداوند هستند، در آیات متعدد، با تعبیر «اِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ» <ref>یونس/سوره ۱۰، آیه ۴. </ref><ref>یونس/سوره ۱۰، آیه ۵۵. </ref><ref>هود/سوره ۱۱، آیه ۴۵. </ref><ref>قصص/سوره ۲۸، آیه ۱۳. </ref><ref>روم/سوره ۳۰، آیه ۶۰. </ref><ref>لقمان/سوره ۳۱، آیه ۳۳. </ref><ref>غافر/سوره ۴۰، آیه ۵۵. </ref> وصف شده اند. |
| حق بودن وعده های الهی، مانند نصرت و اعزاز دین پیامبر، برگشت انسانها به سوی پروردگارشان، ثواب و عقاب یا برگرداندن موسی به مادرش، به معنای وقوع حتمی آن هاست. <ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره هود آیه ۴۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره قصص آیه ۱۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره روم آیه ۶۰، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره لقمان آیه ۳۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره غافر آیه ۵۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۴.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۵۵.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره هود آیه ۴۵.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره قصص آیه ۱۳.</ref>[۱۴۸][۱۴۹][۱۵۰] | | حق بودن وعده های الهی، مانند نصرت و اعزاز دین پیامبر، برگشت انسانها به سوی پروردگارشان، ثواب و عقاب یا برگرداندن موسی به مادرش، به معنای وقوع حتمی آن هاست. <ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره هود آیه ۴۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره قصص آیه ۱۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره روم آیه ۶۰، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره لقمان آیه ۳۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره غافر آیه ۵۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۴.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۵۵.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره هود آیه ۴۵.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره قصص آیه ۱۳.</ref>[۱۴۸][۱۴۹][۱۵۰] |
| همچنین تعابیری مانند «حَقَّ عَلَیهِمُ القَولُ»، [۱۵۱] «حَقَّ عَلیهِ کلمةُ العَذابِ» [۱۵۲] و مشابه این ها، [۱۵۳][۱۵۴][۱۵۵][۱۵۶] حاکی از محقق شدن قولِ وعیدی خداوند درباره گمراهی و عذاب کافران در دنیا و آخرت است.
| |
|
| |
| === دلالت واژه«حق» برعقیده===
| |
| واژه «حَق»، در دلالتی معرفتی، وصفی است برای عقیده، [۱۵۷] از این وجه، حوزه معنایی دیگر حق در قرآن، در زمینه عقیده و فعل انسان است.
| |
| در آیات متعدد، عقیده مطابق با واقع، حق نامیده شده است. [۱۵۸][۱۵۹][۱۶۰][۱۶۱][۱۶۲][۱۶۳][۱۶۴]
| |
| در این معنا حق مقابل «ظن» و «ضلال» قرار میگیرد. [۱۶۵][۱۶۶][۱۶۷]
| |
| مثال معروف حق و باطل در آیه ۱۷ سوره رعد بیان میکند که موضع انسانها در برابر حقیقت متفاوت است؛ برخی حق بودنِ حقایقی چون قرآن را درمی یابند و برخی نسبت به آن کور و چشم بسته اند. [۱۶۸]
| |
| مطابق این تمثیل، از آبی که خدا از آسمان فرو میفرستد، دشتها به قدر خود مقداری از آب را در خود روان میکنند و کف زائد را سیل میبرد.
| |
| همچنین زیور آلاتی که در آتش گداخته میشود، ماده خالصی دارد که باقی میماند و پس ماندههایی که بی فایده است. [۱۶۹][۱۷۰]
| |
| در این تمثیل، ویژگی مهم و مؤکد حق، ثبات و منشأ آثار بودن است و خصوصیت باطل، ظاهر نمایی و بی ثمری است. [۱۷۱][۱۷۲]
| |
| به همین ترتیب، در عالم هستی، موجودی حق است که ثابت باشد و هرچه ناپایدار و میرا باشد، از این جهت، باطل است. [۱۷۳]
| |
| براین اساس، اگر انسان معتقد به چیزی باشد که وجود خارجی ندارد، یا برای موجودات، خواص وجودی ای فرض کند که فاقد آن باشند، مانند استقلال یا بقا برای موجودات ممکن الموجود، یا اعتقاد به تجسد یافتن خدا در شخص انسانی، این عقاید باطل است. [۱۷۴][۱۷۵][۱۷۶]
| |
|
| |
| === عارفان به«حق» درقرآن===
| |
| قرآن افراد خاصی را به عنوان کسانی که حق (به طور خاص، حق بودنِ قرآن) را در مییابند، معرفی کرده است: کسانی که از جانب خدا به ایشان علم داده شده، صاحبان خردهای ناب، برخی از اهل کتاب، و مؤمنان. [۱۷۷][۱۷۸][۱۷۹][۱۸۰][۱۸۱][۱۸۲][۱۸۳]
| |
| این افراد به احوال اشک ریختن از سر معرفت حق، ایمان آوردن، نرم دلی و دارا بودن بصیرت، وصف شده اند. [۱۸۴][۱۸۵][۱۸۶][۱۸۷]
| |
|
| |
| === اتصاف افعال انسان به صفت حق===
| |
| علاوه بر حوزه معرفت، به بیان علامه طباطبائی [۱۸۸] در حوزه افعال انسانها نیز هر فعل هنگامی حق است که با غایت و نتیجه ای که برایش مقرر شده است (مانند سیری برای خوردن)، هماهنگ باشد، در غیر این صورت، فعل باطل است.
| |
| ظاهرآ تعبیر «بِغَیرِالحقّ» در توصیف برخی افعال انسانها از همین باب است؛ افعالی چون غلوّ در دین، بَغیْ (ظلم)، بیرون راندن مؤمنان از سرزمینشان و فَرَح. [۱۸۹][۱۹۰][۱۹۱][۱۹۲]
| |
| تعبیر «یا اَیها النّاسُ اِنَّما بَغیکُم عَلی اَنفُسِکُم» در آیه ۲۳ [[سوره یونس]]، [۱۹۳] و تأکید بر اینکه عذاب قوم مستکبر عاد در آخرت خوار کننده تر از عذاب دنیوی آنهاست، [۱۹۴] دلالتی ضمنی است بر اینکه این گونه اعمال، انسانها را به هدف و غایتی که در پی آناند نمیرساند. چون در عالم وجود، حقِ مطلق فقط خداوند است و تنها اوست که به سوی حق هدایت میکند[۱۹۵][۱۹۶] و دستیابی انسان به حقیقت در اندیشه و کردار، جز با پیروی از دین حق میسر نیست. [۱۹۷]
| |
|
| |
| === چیرگی دین حق برسایر ادیان===
| |
| دین حق، که همان اسلام است، [۱۹۸][۱۹۹][۲۰۰][۲۰۱][۲۰۲][۲۰۳][۲۰۴][۲۰۵][۲۰۶][۲۰۷][۲۰۸][۲۰۹][۲۱۰][۲۱۱][۲۱۲] به دلیل موافقت با فطرت و سنّت تکوین، انسانها را در دنیا و آخرت به سعادت میرساند [۲۱۳][۲۱۴] و به اراده الهی سرانجام بر همه ادیان چیره میگردد. [۲۱۵][۲۱۶]
| |
| قرآن در آیات متعدد، به تمثیل یا به تصریح، از پیروزی نهایی حق بر باطل خبر میدهد [۲۱۷][۲۱۸][۲۱۹] و انسانها را از معارضه با حق، کتمان حق، در هم آمیختن حق و باطل و تکذیب حق بازمی دارد. [۲۲۰][۲۲۱][۲۲۲]
| |
| چون گاهی حق، مدتی پوشیده میماند [۲۲۳][۲۲۴][۲۲۵][۲۲۶][۲۲۷] و مهلت دادن به باطل از سنّت های الهی است [۲۲۸][۲۲۹] و غلبه ظاهری باطل و دشواری التزام به حق ممکن است به یأس و تردید اهل حق بینجامد، [۲۳۰][۲۳۱]
| |
| در آیات متعدد، فرمان صبر به پیامبر، با تأکید بر حق بودن وعده های الهی قرین گشته [۲۳۲][۲۳۳][۲۳۴] و تواصی به حق، در کنار تواصی به صبر، از صفات مؤمنان شمرده شده است. [۲۳۵]
| |
|
| |
| === دلالت حقوقی واژه«حق» درقرآن===
| |
| گذشته از دو حوزه معنایی وجود شناسانه و معرفت شناسانه، واژه «حَق» در قرآن با دو دلالت حقوقی نیز به کار رفته است: یکی به معنای عمل یا تکلیفی که برعهده فرد است و بر انجام دادن آن تأکید شده است، مانند وصیت کردن [۲۳۶] یا رعایت بهره زوجه از سوی زوج در احکام طلاق، [۲۳۷][۲۳۸] و دیگری به معنای نصیب یا بهره ای که متعلق به فرد خاصی است، مانند آیاتی که به دادن حق خویشاوندان، مسکینان و در راه ماندگان امر میکند، [۲۳۹][۲۴۰] یا نگاه داشتن بهره ای معین از اموال را برای سائل و محروم، از ویژگی های نمازگزاران و متقین برمی شمارد. [۲۴۱][۲۴۲]
| |
|
| |
| === دلالت واژه«حق» برتأکید درقرآن===
| |
| واژه «حَق» در قرآن در یک ساختار نحوی ویژه ــ مثل: «یتلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»، [۲۴۳] «اِتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» [۲۴۴] ــ، برای تأکید بر انجام دادن کاری به نحو کامل و شایسته به کار رفته است؛ مانند تلاوت کتاب خدا، رعایت تقوای الهی، شناختن قدر خدا و جهاد. [۲۴۵][۲۴۶][۲۴۷][۲۴۸][۲۴۹][۲۵۰]
| |
| تعبیر حَقُّ الیقین نیز، که بعدها از مهم ترین اصطلاحات عرفانی شد، دوبار در قرآن به کار رفته است. [۲۵۱][۲۵۲]
| |
| اضافه حق به یقین در این ترکیب، اضافه بیانیه و برای تأکید بر حقانیت قرآن [۲۵۳] و راستی اخبار قیامت و وقوع حتمی آن [۲۵۴] است. [۲۵۵][۲۵۶][۲۵۷][۲۵۸][۲۵۹][۲۶۰][۲۶۱][۲۶۲]
| |
|
| |
| == وجوه استعمال واژه«حق» درحدیث==
| |
| در جوامع حدیثی، درباره شناخت حق، استواری در راه حق و تقابل آن با باطل، مطالب بسیاری آمده است.
| |
|
| |
| === آثار و برکات شناخت حق===
| |
| بنابر روایات، شناخت حق از نشانه های بصیرت و دانایی است. [۲۶۳]
| |
| همچنین کمال عقل در پیروی از حق و تواضع در برابر آن نهفته است. [۲۶۴][۲۶۵][۲۶۶]
| |
| در مقابل، پیروی از هوای نفس، فراموشی آخرت و کثرتِ نزاع جاهلانه، از جمله عواملی است که انسان را از حق باز میدارد. [۲۶۷][۲۶۸][۲۶۹][۲۷۰]
| |
| طبق حدیثی از پیامبر اکرم، راه معرفت حق، معرفت نفس، راه موافقت با حق، مخالفت با نفس، راه رسیدن به رضایت حق، سخط بر نفس، راه رسیدن به حق، هجرت از نفس، راه طاعت حق، عصیان بر نفس، راه ذکر حق، فراموش کردن نفس و راه قرب به حق و انس با آن، دوری و وحشت از نفس است. [۲۷۱][۲۷۲]
| |
| همچنین در حدیثی منسوب به علی علیهالسلام، معروف به «حدیث حقیقت»، امام در پی پرسش مُصرّانه کمیل بن زیاد از چیستی حقیقت، در چند عبارت عرفانی آن را وصف میکند.
| |
|
| |
| === لزوم عمل به حق وپایداری برآن===
| |
| در احادیث بر لزوم عمل به حق و پایداری بر آن بسیار تأکید شده است، حتی اگر پیامدهایی سخت، مانند قطعه قطعه شدن یا سوزانده شدن، داشته باشد. [۲۷۳][۲۷۴]
| |
| علی علیهالسلام به فرزند خود سفارش میکند برای حق به هر دشواری ای وارد شود و شکیبایی ورزیدن در راه حق را نیکوترین خصلت برمی شمارد. [۲۷۵]
| |
| قرین گشتن سفارش التزام به حق با توصیه به صبر، دشواری پایداری در راه حق را به خوبی نشان میدهد. [۲۷۶]
| |
| بنابر حدیثی از امام باقر علیهالسلام، «اِصبِر عَلَی الحَقِّ وَ اِن کان مُرّاً» وصیتِ همه امامان بوده است. [۲۷۷]
| |
| البته به تصریح امام علی علیهالسلام، حق به رغم سنگینی، گوارا، و باطل در عین سبکی، بد فرجام است و اهل حق مدتی کوتاه در سختی و مدتی طولانی در عافیت و آسایش اند. [۲۷۸][۲۷۹]
| |
| احادیث بسیاری نیز درباره لزوم بازگو کردن حق حتی در مواردی که به ضرر فرد باشد، و همچنین گفتن حق در رضا و غضب، وارد شده است. [۲۸۰][۲۸۱][۲۸۲][۲۸۳]
| |
| براساس حدیث مشهور نبوی، برترین جهاد، گفتن کلام حق در برابر سلطانِ جائر است. [۲۸۴][۲۸۵][۲۸۶]
| |
| برخی از خطبه های حضرت علی علیهالسلام، بر آمیختگی مداوم حق و باطل و در نتیجه لزوم افشای باطل برای جلوه گر ساختن حق دلالت دارد.
| |
| در کلام علی علیهالسلام این وضعیت شبهه ناک، جولانگاه شیطان برای استیلا یافتن بر اهل باطل خوانده شده، اما در عین حال بر این نکته تأکید شده است که دوستان خدا به لطف حق و با هدایت نور یقین، نجات مییابند. [۲۸۷][۲۸۸][۲۸۹]
| |
|
| |
| === صفات اهل حق در روایات شیعی===
| |
| از جمله مسائلی که در احادیث شیعی بسیار مورد توجه قرار گرفته، توصیف اهل حق است.
| |
| براساس این روایات، امامان علیهمالسلام با حقاند و حق با آنهاست، امر ایشان حق است و هر قضاوت حقی نزد آنهاست. [۲۹۰][۲۹۱][۲۹۲][۲۹۳]
| |
| علی علیهالسلام تصریح میکند که رایت حق در دست اهل بیت علیهمالسلام است و تنها راه رستگاری، همراهی با آنان و پیروی از آنان است. [۲۹۴][۲۹۵][۲۹۶]
| |
| همچنین نقل شده که دین حق دین همراه با ولایت است [۲۹۷] و روی گردانی از ولایت اهل حق مایه هلاک است. [۲۹۸]
| |
| اگرچه سخن مشهور علی علیهالسلام («اِعرِف الحَقَ تَعرِف اَهلَهُ») به «حارث بن حوط» در جنگ جمل، [۲۹۹][۳۰۰][۳۰۱][۳۰۲] بر این دلالت دارد که شناختن حق بر شناختن اهلِ آن مقدّم است؛ اما در احادیث متعددی از رسول خدا، که در کتاب های فریقین آمده است، علی علیهالسلام و عمار یاسر، صراحتاً معیار شناخت حق و اهل آن معرفی شده اند. [۳۰۳][۳۰۴][۳۰۵][۳۰۶]
| |
| مضمون این روایات، که به وقوع اختلاف و نبرد میان مسلمانان پس از رحلت پیامبر اشاره دارد، در واقع به مسلمانان کمک میکرد که در فضایی که حق و باطل به هم آمیخته بود، حق را از باطل تمییز دهند.
| |
|
| |
| "
| |