۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
تحول معنایی کلمه، همان است که در عربی ملاحظه میشود: نخست بر نشانههای مادی و ملموس اطلاق شد و سپس بر پدیدههای طبیعی و آثاری که بر قدرت الهی دلالت دارد. همه این معانی بارها در عهد عتیق به کار رفته است. | تحول معنایی کلمه، همان است که در عربی ملاحظه میشود: نخست بر نشانههای مادی و ملموس اطلاق شد و سپس بر پدیدههای طبیعی و آثاری که بر قدرت الهی دلالت دارد. همه این معانی بارها در عهد عتیق به کار رفته است. | ||
== واژه کهن سامی== | |||
جفری میکوشد ثابت کند که این کلمه از طریق مسیحیان سریانی به عربی راه یافته است: بلاشر میپندارد که اعراب، واژه را از عبری وام گرفتهاند نه از سریانی. | جفری میکوشد ثابت کند که این کلمه از طریق مسیحیان سریانی به عربی راه یافته است: بلاشر میپندارد که اعراب، واژه را از عبری وام گرفتهاند نه از سریانی. | ||
احتمالاً شباهت معانی گوناگون کلمه در عربی و آن دو زبان دیگر، محققان را به چنین نتیجهای کشانده است، اما بعید نیست که این لفظ، از واژگان مشترک و کهن سامی برخاسته و بدون رابطهای مستقیم با عبری و سریانی، در لهجههای کهن جزیرة العرب به کار رفته باشد. | احتمالاً شباهت معانی گوناگون کلمه در عربی و آن دو زبان دیگر، محققان را به چنین نتیجهای کشانده است، اما بعید نیست که این لفظ، از واژگان مشترک و کهن سامی برخاسته و بدون رابطهای مستقیم با عبری و سریانی، در لهجههای کهن جزیرة العرب به کار رفته باشد. | ||
علت این گمان آن است که اولاً تحول حرف ث (در لفظ عبری) به یاء (در لفظ عربی) - اگر چه عموماً بعید نیست - نمیتواند ناگهانی و بدون مقدمه صورت گرفته باشد، و ما را از چنین تحولی آگاهی نیست. | علت این گمان آن است که اولاً تحول حرف ث (در لفظ عبری) به یاء (در لفظ عربی) - اگر چه عموماً بعید نیست - نمیتواند ناگهانی و بدون مقدمه صورت گرفته باشد، و ما را از چنین تحولی آگاهی نیست. | ||
== سنتهای ادبی عرب== | |||
از سوی دیگر معنای اصلی کلمات عربی، به کهنترین جوانب زندگی بدوی و اصیلترین سنتهای ادبی عرب تعلق دارد: | از سوی دیگر معنای اصلی کلمات عربی، به کهنترین جوانب زندگی بدوی و اصیلترین سنتهای ادبی عرب تعلق دارد: | ||
خط ۴۵: | خط ۴۳: | ||
=لغت شناسی= | =لغت شناسی= | ||
== اشتقاق== | |||
چنانکه ملاحظه میشود، آیه از یک همزه آغازی (حمله صوتی)، یک مصوت طویل و یک نیم مصوت ترکیب یافته است که در زبان عربی بسیار نادر است. | چنانکه ملاحظه میشود، آیه از یک همزه آغازی (حمله صوتی)، یک مصوت طویل و یک نیم مصوت ترکیب یافته است که در زبان عربی بسیار نادر است. | ||
همین امر لغت شناسان را که پیوسته در صدد یافتن اشتقاق کلمه از یک فعل ثلاثیند، به راههای گوناگون و بی سرانجام کشانده است: ایشان نخست میبایست ۳ حرف اصلی کلمه را مییافتند و برای این کار، اجباراً ۲ راه موجود است: ۱. همزه + نیم مصوت + نیم مصوت؛ ۲. همزه + همزه+ نیم مصوت. حال بر حسب اینکه نیم مصوتها واو باشند یا یاء)، Y) چند شکل تازه به وجود میآید: أی ی، [۱۳][۱۴][۱۵][۱۶] أوی (نظر سیبویه که مورد تأیید ابن فارس، [۱۷] جوهری، [۱۸] راغب، [۱۹] فیروزآبادی [۲۰] و ابن منظور [۲۱] است)، أ اُ ی، (مورد توجه ابن فارس [۲۲]) و أی (ابن دُرید [۲۳] آیه را ذیل این ریشه آورده و به اصل دیگری اشاره نکرده است). | همین امر لغت شناسان را که پیوسته در صدد یافتن اشتقاق کلمه از یک فعل ثلاثیند، به راههای گوناگون و بی سرانجام کشانده است: ایشان نخست میبایست ۳ حرف اصلی کلمه را مییافتند و برای این کار، اجباراً ۲ راه موجود است: ۱. همزه + نیم مصوت + نیم مصوت؛ ۲. همزه + همزه+ نیم مصوت. حال بر حسب اینکه نیم مصوتها واو باشند یا یاء)، Y) چند شکل تازه به وجود میآید: أی ی، [۱۳][۱۴][۱۵][۱۶] أوی (نظر سیبویه که مورد تأیید ابن فارس، [۱۷] جوهری، [۱۸] راغب، [۱۹] فیروزآبادی [۲۰] و ابن منظور [۲۱] است)، أ اُ ی، (مورد توجه ابن فارس [۲۲]) و أی (ابن دُرید [۲۳] آیه را ذیل این ریشه آورده و به اصل دیگری اشاره نکرده است). | ||
خط ۵۴: | خط ۵۱: | ||
در این میان حتی به شکل غریب اُوَویَ اشاره شده که گویا وجود خارجی هم نداشته است، اما جوهری [۲۹] آن را به سیبویه نسبت داده، و سپس ابن بَرّی بر او خرده میگیرد و میگوید: سیبویه چنین چیزی ندارد و این وجه از ساختههای جوهری است. [۳۰] | در این میان حتی به شکل غریب اُوَویَ اشاره شده که گویا وجود خارجی هم نداشته است، اما جوهری [۲۹] آن را به سیبویه نسبت داده، و سپس ابن بَرّی بر او خرده میگیرد و میگوید: سیبویه چنین چیزی ندارد و این وجه از ساختههای جوهری است. [۳۰] | ||
== ریشه فعلی== | |||
علاوه بر این لازم است ریشه فعلی کلمه نیز بررسی شود، از این رو چندین فعل و چندین شاهد شعری در کتابهای لغت آمده است که معنای آنها از معنای آیه = علامت، به دور نیست: تَأیَّا (با حرف اضافه ب): در جایی ماندن، آهنگ چیزی کردن؛ تَأَیَّافی: در کاری نگریستن. [۳۱] | علاوه بر این لازم است ریشه فعلی کلمه نیز بررسی شود، از این رو چندین فعل و چندین شاهد شعری در کتابهای لغت آمده است که معنای آنها از معنای آیه = علامت، به دور نیست: تَأیَّا (با حرف اضافه ب): در جایی ماندن، آهنگ چیزی کردن؛ تَأَیَّافی: در کاری نگریستن. [۳۱] | ||
همین باب و همین معنی را ابن فارس [۳۲] نیز آورده است، اما معنی «انتظار چیزی داشتن» را بر آن افزوده و شاهدی از لبید در تأیید آن آورده است. | همین باب و همین معنی را ابن فارس [۳۲] نیز آورده است، اما معنی «انتظار چیزی داشتن» را بر آن افزوده و شاهدی از لبید در تأیید آن آورده است. | ||
خط ۶۲: | خط ۵۸: | ||
اگر آیه - چنانکه گذشت - به معنای نشان سر راه نیامده باشد، دیگر دلیلی ندارد که فعلی به معنای نشان گذاردن از آن اخذ شده باشد. | اگر آیه - چنانکه گذشت - به معنای نشان سر راه نیامده باشد، دیگر دلیلی ندارد که فعلی به معنای نشان گذاردن از آن اخذ شده باشد. | ||
== جمع== | |||
در جمع کلمه، علاوه بر آی و آیات، شکل آیاء نیز یک بار در شعر آمده [۳۴][۳۵] که برخی جمع الجمع پنداشته به شاذ بودن آن اشاره کردهاند. | در جمع کلمه، علاوه بر آی و آیات، شکل آیاء نیز یک بار در شعر آمده [۳۴][۳۵] که برخی جمع الجمع پنداشته به شاذ بودن آن اشاره کردهاند. | ||
مجموعه مباحث دانشمندان لغت شناس، نخست در ابن منظور [۳۶] و سپس در زبیدی [۳۷] و از آن پس در همه قاموسهای بزرگ جمع آوری شده است. لِیْن نیز همه این اقوال را جمع و ترجمه کرده ذیل آیه آورده است. | مجموعه مباحث دانشمندان لغت شناس، نخست در ابن منظور [۳۶] و سپس در زبیدی [۳۷] و از آن پس در همه قاموسهای بزرگ جمع آوری شده است. لِیْن نیز همه این اقوال را جمع و ترجمه کرده ذیل آیه آورده است. | ||
خط ۷۱: | خط ۶۶: | ||
معنی اصلی آن در اینجا نیز نشان و علامت است. | معنی اصلی آن در اینجا نیز نشان و علامت است. | ||
== پدیدههای عالم== | |||
در اصطلاح قرآن، پدیدههای عالم «آیه» خوانده شدهاند، زیرا همگی نشان و دلیل بر عظمت و قدرت و علم خدایند. | در اصطلاح قرآن، پدیدههای عالم «آیه» خوانده شدهاند، زیرا همگی نشان و دلیل بر عظمت و قدرت و علم خدایند. | ||
== معجزات== | |||
معجزات پیامبران قبلی و پیامبر اسلام (ص) نیز آیه خوانده شده است، از آن رو که نشان راستگویی و صدق رسالت آنان است؛ برای مثال: رستاخیز نزدیک شد و ماه بشکافت. و اگر آیتی ببینند، روی برگردانند و گویند جادویی پیوسته است. [۳۹] | معجزات پیامبران قبلی و پیامبر اسلام (ص) نیز آیه خوانده شده است، از آن رو که نشان راستگویی و صدق رسالت آنان است؛ برای مثال: رستاخیز نزدیک شد و ماه بشکافت. و اگر آیتی ببینند، روی برگردانند و گویند جادویی پیوسته است. [۳۹] | ||
چنانكه در مورد معجزه معروف موسی (عليهالسلام ) ید بیضاء مىخوانيم: «و اضمم يدك الى جناحك تخرج بيضاء من غير سوء آية اخرى»؛ دستت را در گریبان تا زير بغل فرو بر، به هنگامى كه خارج مى شود سفيدى و درخشندگى بىعيب و نقصى دارد و اين معجزه ديگر است.[۴۰] | چنانكه در مورد معجزه معروف موسی (عليهالسلام ) ید بیضاء مىخوانيم: «و اضمم يدك الى جناحك تخرج بيضاء من غير سوء آية اخرى»؛ دستت را در گریبان تا زير بغل فرو بر، به هنگامى كه خارج مى شود سفيدى و درخشندگى بىعيب و نقصى دارد و اين معجزه ديگر است.[۴۰] | ||
== دلیل خداشناسی و معاد== | |||
به معنى دليل و نشانه خداشناسی و يا معاد نيز آمده است ، چنانكه مىخوانيم: «و جعلنا الليل و النهار آيتين»؛ ما شب و روز را دو دليل (براى شناسایى خدا) قرار داديم. [۴۱] | به معنى دليل و نشانه خداشناسی و يا معاد نيز آمده است ، چنانكه مىخوانيم: «و جعلنا الليل و النهار آيتين»؛ ما شب و روز را دو دليل (براى شناسایى خدا) قرار داديم. [۴۱] | ||
و در مورد استدلال براى معاد مىفرمايد: «و من آياته انك ترى الارض خاشعة فاذا انزلنا عليها الماء اهتزت و ربت ان الذى احياها لمحيى الموتى انه على كل شى ء قدير»؛ از نشانههاى او اين است كه زمین را پژمرده و خاموش میبينى؛ اما هنگامى كه آب (باران) بر آن فرو مى ريزيم به جنبش مىآيد و گیاهان آن مىرويد، همان كسى كه زمين را زنده كرد مردگان را نيز زنده مىكند، او بر همه چيز قادر است. [۴۲] | و در مورد استدلال براى معاد مىفرمايد: «و من آياته انك ترى الارض خاشعة فاذا انزلنا عليها الماء اهتزت و ربت ان الذى احياها لمحيى الموتى انه على كل شى ء قدير»؛ از نشانههاى او اين است كه زمین را پژمرده و خاموش میبينى؛ اما هنگامى كه آب (باران) بر آن فرو مى ريزيم به جنبش مىآيد و گیاهان آن مىرويد، همان كسى كه زمين را زنده كرد مردگان را نيز زنده مىكند، او بر همه چيز قادر است. [۴۲] | ||
== اشیا چشمگیر== | |||
به معنى اشياء چشمگير مانند بناهاى مرتفع و عالى، نيز آمده است، چنانكه مىخوانيم: «اتبنون بكل ريع آية تعبثون»؛ آيا در هر مكان مرتفعى بنائی مىسازيد و در آن سرگرم مىشويد؟ [۴۳] | به معنى اشياء چشمگير مانند بناهاى مرتفع و عالى، نيز آمده است، چنانكه مىخوانيم: «اتبنون بكل ريع آية تعبثون»؛ آيا در هر مكان مرتفعى بنائی مىسازيد و در آن سرگرم مىشويد؟ [۴۳] | ||
== معانی تبعی== | |||
معانی تبعی و فرعی که در لابهلای تفاسیر به آنها اشاره شده است، عبارت است از حکمی از احکام [۴۴] و نیز: قصه، رسالت، شخص، کالبد، جماعت، سخن سودمند. [۴۵][۴۶][۴۷] | معانی تبعی و فرعی که در لابهلای تفاسیر به آنها اشاره شده است، عبارت است از حکمی از احکام [۴۴] و نیز: قصه، رسالت، شخص، کالبد، جماعت، سخن سودمند. [۴۵][۴۶][۴۷] | ||
خط ۱۰۱: | خط ۹۱: | ||
هر کدام از این بخشها یک علامت است که همانند علائم طبیعی به خدای سبحان و یا بخشی از معارف اعتقادی، احکام عملی، و یا اصول اخلاقی که منظور خداوند است دلالت میکند. [۵۰] | هر کدام از این بخشها یک علامت است که همانند علائم طبیعی به خدای سبحان و یا بخشی از معارف اعتقادی، احکام عملی، و یا اصول اخلاقی که منظور خداوند است دلالت میکند. [۵۰] | ||
== تعریف== | |||
فرازهاى قرآن كه با نشانههاى خاصى از هم تفكيك شده، آيه نام دارد؛ چنانكه در خود قرآن مىخوانيم: «تلك آيات الله نتلوها عليك بالحق». [۵۱] | فرازهاى قرآن كه با نشانههاى خاصى از هم تفكيك شده، آيه نام دارد؛ چنانكه در خود قرآن مىخوانيم: «تلك آيات الله نتلوها عليك بالحق». [۵۱] | ||
== تعداد== | |||
تعداد آیات قرآن از مسائل مورد اختلاف میان قراء صدر اسلام بوده است. قراءِ مدینه دو رقم ۶ هزار و ۲۱۴، ۶ را به دست دادهاند، قراء مکه شمار آیات را ۲۱۹، ۶، قراء شام ۲۲۵، ۶ و قراء بصره ۲۰۴، ۶ و قراء کوفه ۲۳۶، ۶ گفتهاند. [۵۲][۵۳] | تعداد آیات قرآن از مسائل مورد اختلاف میان قراء صدر اسلام بوده است. قراءِ مدینه دو رقم ۶ هزار و ۲۱۴، ۶ را به دست دادهاند، قراء مکه شمار آیات را ۲۱۹، ۶، قراء شام ۲۲۵، ۶ و قراء بصره ۲۰۴، ۶ و قراء کوفه ۲۳۶، ۶ گفتهاند. [۵۲][۵۳] | ||
== اقسام== | |||
در اینجا چند مطلب دیگر درباره آیات قرآن مجید مطرح است که ذیلاً بررسی میشود: | در اینجا چند مطلب دیگر درباره آیات قرآن مجید مطرح است که ذیلاً بررسی میشود: | ||
۱. بلندترین و کوتاهترین آیه: بلندترین آیه قرآن کریم «آیه دَین» است. [۵۴] | ۱. بلندترین و کوتاهترین آیه: بلندترین آیه قرآن کریم «آیه دَین» است. [۵۴] | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۱۰: | ||
مفسران فریقین در این زمینه کوششهای فراوانی مبذول داشتهاند. حتی پارهای از دانشمندان، در این زمینه کتابهای جداگانهای نوشتهاند. | مفسران فریقین در این زمینه کوششهای فراوانی مبذول داشتهاند. حتی پارهای از دانشمندان، در این زمینه کتابهای جداگانهای نوشتهاند. | ||
== سیوطی== | |||
سیوطی میگوید: دانستن مناسبت، علم شریفی است که مفسران توجه اندکی بدان مبذول داشتهاند. | سیوطی میگوید: دانستن مناسبت، علم شریفی است که مفسران توجه اندکی بدان مبذول داشتهاند. | ||
== فخرالدین رازی== | |||
یکی از اینان که به این مطلب توجه کافی کرده، فخرالدین رازی (۵۴۴ -۶۰۶ق/۱۱۴۹- ۱۲۰۹م) است که بیشتر لطایف قرآن مجید را نهفته در ترتیبات و روابط میداند. | یکی از اینان که به این مطلب توجه کافی کرده، فخرالدین رازی (۵۴۴ -۶۰۶ق/۱۱۴۹- ۱۲۰۹م) است که بیشتر لطایف قرآن مجید را نهفته در ترتیبات و روابط میداند. | ||
وی سپس از قول ابن عربی میافزاید: پیوند آیات قرآنی به یکدیگر چنان است که گویی همگی کلمه واحدی است با معانی هماهنگ و مبانی همسنگ. | وی سپس از قول ابن عربی میافزاید: پیوند آیات قرآنی به یکدیگر چنان است که گویی همگی کلمه واحدی است با معانی هماهنگ و مبانی همسنگ. | ||
== محمد بن ابراهیم== | |||
در این زمینه از ابوبکر محمد بن ابراهیم نیشابوری (۲۴۲- ۳۱۹ق/ ۸۵۶ -۹۳۱م) به عنوان نخستین کس نام برده میشود که دارای دانش فراوان در شریعت و ادب بود و چون بر کرسی درس مینشست، شرح میداد که چرا این آیه در کنار آن آیه گذاشته شده است و چرا آن سوره در پهلوی این سوره آمده است. | در این زمینه از ابوبکر محمد بن ابراهیم نیشابوری (۲۴۲- ۳۱۹ق/ ۸۵۶ -۹۳۱م) به عنوان نخستین کس نام برده میشود که دارای دانش فراوان در شریعت و ادب بود و چون بر کرسی درس مینشست، شرح میداد که چرا این آیه در کنار آن آیه گذاشته شده است و چرا آن سوره در پهلوی این سوره آمده است. | ||
او دانشوران بغداد را از این رو خوار میشمرد که از این مناسبتها آگاهی نداشتند. | او دانشوران بغداد را از این رو خوار میشمرد که از این مناسبتها آگاهی نداشتند. | ||
== عزالدین بن عبدالسلام== | |||
عزالدین بن عبدالسلام (۵۷۷ -۶۶۰ق/۱۱۸۱-۱۲۶۲م) در برابر قائلان به ربط و مناسبت ایستاده میگوید: مناسبت، علمی نیکوست، ولی شرط ارتباط پسندیده سخن این است که در امری متحد که آغاز و انجام آن با یکدیگر مرتبط باشد، واقع گردد و اگر در امری که اجزاء آن با یکدیگر مرتبط نباشد، رخ دهد، تکلفآمیز خواهد بود و جز ربطی رکیک حاصل نخواهد شد که شایان احسن الحدیث (قرآن مجید) نیست. | عزالدین بن عبدالسلام (۵۷۷ -۶۶۰ق/۱۱۸۱-۱۲۶۲م) در برابر قائلان به ربط و مناسبت ایستاده میگوید: مناسبت، علمی نیکوست، ولی شرط ارتباط پسندیده سخن این است که در امری متحد که آغاز و انجام آن با یکدیگر مرتبط باشد، واقع گردد و اگر در امری که اجزاء آن با یکدیگر مرتبط نباشد، رخ دهد، تکلفآمیز خواهد بود و جز ربطی رکیک حاصل نخواهد شد که شایان احسن الحدیث (قرآن مجید) نیست. | ||
قرآن در طی ۲۰ و چند سال نازل گشته است و درباره احکام گوناگونی است که به دلایل مختلف صدور یافته است و سخنی که چنین باشد، بخشهای مختلف آن را نتوان باهم پیوند داد. | قرآن در طی ۲۰ و چند سال نازل گشته است و درباره احکام گوناگونی است که به دلایل مختلف صدور یافته است و سخنی که چنین باشد، بخشهای مختلف آن را نتوان باهم پیوند داد. | ||
== ولیالدین ملّوی== | |||
ولیالدین ملّوی (۷۱۳-۷۷۴ق/ ۱۳۱۳-۱۳۷۲م) بر خلاف این سخن میراند و اظهار میدارد: آنکه گفته است که نباید برای توالی آیات مناسبتی جست، گرفتار وهم گشته است. | ولیالدین ملّوی (۷۱۳-۷۷۴ق/ ۱۳۱۳-۱۳۷۲م) بر خلاف این سخن میراند و اظهار میدارد: آنکه گفته است که نباید برای توالی آیات مناسبتی جست، گرفتار وهم گشته است. | ||
== تحلیل== | |||
سخن درست آن است که آیات قرآن بر حسب وقایع است تنزیلاً و بر پایه حکمت است ترتیباً و تأصیلاً. مصحف مطابق لوح محفوظ است که سورهها و آیات آن به طور توقیفی مرتب گشته است به همان گونهای که بر بیت العزة فرود آمده است و اسلوب و نظم درخشان آن از معجزات آشکار است. | سخن درست آن است که آیات قرآن بر حسب وقایع است تنزیلاً و بر پایه حکمت است ترتیباً و تأصیلاً. مصحف مطابق لوح محفوظ است که سورهها و آیات آن به طور توقیفی مرتب گشته است به همان گونهای که بر بیت العزة فرود آمده است و اسلوب و نظم درخشان آن از معجزات آشکار است. | ||
آنچه در هر آیهای باید پیش از هر چیز جست و جو شود، این است که تکمیل کننده ماقبل خود است یا مستقل. آنگاه در مورد آیه مستقل باید پژوهش گردد که با قبل خود چه مناسبتی دارد. | آنچه در هر آیهای باید پیش از هر چیز جست و جو شود، این است که تکمیل کننده ماقبل خود است یا مستقل. آنگاه در مورد آیه مستقل باید پژوهش گردد که با قبل خود چه مناسبتی دارد. | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۳۵: | ||
وضع سورهها نسبت به یکدیگر نیز چنین است (ارتباط و مناسبت بین سورهها). [۶۹] | وضع سورهها نسبت به یکدیگر نیز چنین است (ارتباط و مناسبت بین سورهها). [۶۹] | ||
== مفسران== | |||
از میان همه مفسران مسلمان، آنکه بیشترین توجه را به ربط و مناسبت آیات و سورهها داشته است، طبرسی (د ۵۴۸ق/۱۱۵۳م) است که در آغاز هر سوره، [۷۰] ربط و مناسبت آن را با سوره قبلی بیان داشته است و در طی تفسیر هر آیه ذیل عنوان «النظم» به شرح پیوند معنوی آن با آیات قبل و بعد پرداخته است. | از میان همه مفسران مسلمان، آنکه بیشترین توجه را به ربط و مناسبت آیات و سورهها داشته است، طبرسی (د ۵۴۸ق/۱۱۵۳م) است که در آغاز هر سوره، [۷۰] ربط و مناسبت آن را با سوره قبلی بیان داشته است و در طی تفسیر هر آیه ذیل عنوان «النظم» به شرح پیوند معنوی آن با آیات قبل و بعد پرداخته است. | ||
از دیگر مفسرانی که بیش و کم به این امر توجهی کردهاند، محمود بن عبدالله آلوسی (۱۲۱۷-۱۲۷۰ق/ ۱۸۰۲-۱۸۵۴م) در روح المعانی، سید محمدرشید رضا (۱۲۸۱-۱۳۵۳ق/ ۱۸۶۴-۱۹۳۴م) در المنار، را میتوان نام برد. | از دیگر مفسرانی که بیش و کم به این امر توجهی کردهاند، محمود بن عبدالله آلوسی (۱۲۱۷-۱۲۷۰ق/ ۱۸۰۲-۱۸۵۴م) در روح المعانی، سید محمدرشید رضا (۱۲۸۱-۱۳۵۳ق/ ۱۸۶۴-۱۹۳۴م) در المنار، را میتوان نام برد. | ||
== کتب تألیف شده== | |||
مهمترین کتابی که تاکنون مستقلاً در زمینه کشف مناسبات آیات و سورههای قرآن مجید نوشته شده، نظم الدرر فی مناسبات الآیات و السور از ابوالحسن برهانالدین عمر بقاعی (۸۰۹ - ۸۸۵ق/۱۴۰۶- ۱۴۸۰م) است که چاپ آن در ۲۰ و اندی مجلد در حیدرآباد دکن از ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م تا فراتر از ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م ادامه یافته است. [۷۱] | مهمترین کتابی که تاکنون مستقلاً در زمینه کشف مناسبات آیات و سورههای قرآن مجید نوشته شده، نظم الدرر فی مناسبات الآیات و السور از ابوالحسن برهانالدین عمر بقاعی (۸۰۹ - ۸۸۵ق/۱۴۰۶- ۱۴۸۰م) است که چاپ آن در ۲۰ و اندی مجلد در حیدرآباد دکن از ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م تا فراتر از ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م ادامه یافته است. [۷۱] | ||
=احکام آیات قرآن= | =احکام آیات قرآن= | ||
== اقسام== | |||
احکام آیات سه گونه است: | احکام آیات سه گونه است: | ||
۱. احکام مترتّب بر آیات نه به عنوان آیه، بلکه به عنوان جزئی از قرآن مانند حرمت مسّ آن بدون طهارت، گرفتن مزد بر تلاوت یا تعلیم آن و قرار دادن آن به عنوان مهر در نکاح. | ۱. احکام مترتّب بر آیات نه به عنوان آیه، بلکه به عنوان جزئی از قرآن مانند حرمت مسّ آن بدون طهارت، گرفتن مزد بر تلاوت یا تعلیم آن و قرار دادن آن به عنوان مهر در نکاح. | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۵۱: | ||
کسی که نمیتواند سورۀ حمد را بخواند و وقت برای آموختن تنگ است، واجب است در نماز هفت آیه از سورۀ دیگر که میداند، بخواند. [۷۲] | کسی که نمیتواند سورۀ حمد را بخواند و وقت برای آموختن تنگ است، واجب است در نماز هفت آیه از سورۀ دیگر که میداند، بخواند. [۷۲] | ||
== تکرار آیه در نماز== | |||
تکرار آیه در نماز اعم از واجب و مستحب جایز است. [۷۳] | تکرار آیه در نماز اعم از واجب و مستحب جایز است. [۷۳] | ||
== ترتیب و موالات در قرائت== | |||
رعایت ترتیب بین آیات حمد و نیز سوره [۷۴] و موالات بین آنها هنگام قرائت در نماز واجب است. [۷۵] | رعایت ترتیب بین آیات حمد و نیز سوره [۷۴] و موالات بین آنها هنگام قرائت در نماز واجب است. [۷۵] | ||
== نماز جمعه== | |||
اکتفا به قرائت یک آیه به جای سورۀ کوتاه در خطبه نماز جمعه، جایز است. [۷۶] | اکتفا به قرائت یک آیه به جای سورۀ کوتاه در خطبه نماز جمعه، جایز است. [۷۶] | ||
== جنب و حائض و نفساء== | |||
قرائت بیش از هفت آیه از غیر عزائم بر جنب، حائض و نفساء، مکروه است. [۷۷][۷۸][۷۹] | قرائت بیش از هفت آیه از غیر عزائم بر جنب، حائض و نفساء، مکروه است. [۷۷][۷۸][۷۹] | ||
== مستحبات هنگام قرائت== | |||
مستحب است قاری قرآن هنگام تلاوت آیاتی که با «یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» یا «أَیُّهَا النّٰاسُ» آغاز میشود، «لبیّک ربّنا» بگوید. همچنین مستحب است اگر آیه متضمّن رحمت الهی است، آن را از خدا بخواهد و چنانچه متذکّر غضب و عذاب الهی است، از آن به خدا پناه ببرد. [۸۰][۸۱] | مستحب است قاری قرآن هنگام تلاوت آیاتی که با «یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» یا «أَیُّهَا النّٰاسُ» آغاز میشود، «لبیّک ربّنا» بگوید. همچنین مستحب است اگر آیه متضمّن رحمت الهی است، آن را از خدا بخواهد و چنانچه متذکّر غضب و عذاب الهی است، از آن به خدا پناه ببرد. [۸۰][۸۱] | ||
== نمازهای مستحبی== | |||
در برخی نمازهای مستحبی مانند غفیله آیاتی خاص خوانده میشود. همچنین قرائت بعضی آیات در برخی نمازها مستحب است مانند قرائت پنج آیه (۱۹۰-۱۹۴) از سورۀ آلعمران در رکعت پنجم از نافلههای ظهر، آیات ۲۱ تا پایان سورۀ حشر در رکعت دوم نوافل ظهر [۸۲] و رکعت چهارم از نوافل مغرب، [۸۳] ده آیۀ اول سورۀ بقره در رکعت نخست از دو رکعت نافلۀ بین مغرب و عشا، و آیات ۲۸۴ تا پایان سورۀ یاد شده در رکعت دوم آن. [۸۴] | در برخی نمازهای مستحبی مانند غفیله آیاتی خاص خوانده میشود. همچنین قرائت بعضی آیات در برخی نمازها مستحب است مانند قرائت پنج آیه (۱۹۰-۱۹۴) از سورۀ آلعمران در رکعت پنجم از نافلههای ظهر، آیات ۲۱ تا پایان سورۀ حشر در رکعت دوم نوافل ظهر [۸۲] و رکعت چهارم از نوافل مغرب، [۸۳] ده آیۀ اول سورۀ بقره در رکعت نخست از دو رکعت نافلۀ بین مغرب و عشا، و آیات ۲۸۴ تا پایان سورۀ یاد شده در رکعت دوم آن. [۸۴] | ||
== موارد استحباب قرائت== | |||
قرائت بعضی آیات در برخی حالتها، زمانها یا مکانها مستحب است مانند قرائت آخرین آیۀ سورۀ کهف هنگام خوابیدن، [۸۵] پنجاه آیه بعد از تعقیب نماز صبح، [۸۶] ده آیۀ نخست سورۀ بقره و سه آیۀ پایانی آن، همراه آیة الکرسی، آیۀ سخره ، سورۀ توحید و سه آیۀ آخر سورۀ حشر برای حاجی هنگام وقوف در عرفات. [۸۷] | قرائت بعضی آیات در برخی حالتها، زمانها یا مکانها مستحب است مانند قرائت آخرین آیۀ سورۀ کهف هنگام خوابیدن، [۸۵] پنجاه آیه بعد از تعقیب نماز صبح، [۸۶] ده آیۀ نخست سورۀ بقره و سه آیۀ پایانی آن، همراه آیة الکرسی، آیۀ سخره ، سورۀ توحید و سه آیۀ آخر سورۀ حشر برای حاجی هنگام وقوف در عرفات. [۸۷] | ||