confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
=تاریخ بعثت پیامبر اکرم(ص)= | =تاریخ بعثت پیامبر اکرم(ص)= | ||
به روایت [[اهل سنت]] آن حضرت | به روایت [[اهل سنت]] آن حضرت (ص) روز دوشنبه هفدهم یا هجدهم یا نوزدهم ماه مبارک رمضان، به [[پیامبری]] مبعوث گردیده اند. اما اجماع شیعه بر آن است که مبعث آن حضرت در روز بیست و هفتم ماه رجب صورت گرفت. روایات دال بر این مطلب در منابع شیعه بسیار است از آن جمله مرحوم [[كلینى]] با سند خود از [[امام صادق(ع)]] روایت كرده است كه فرمود: روزه بیست و هفتم رجب را فراموش نكن، زیرا آن روزى است كه محمد به [[نبوّت]] گماشته شده است. [[شیخ صدوق]]<ref>ر.ک:مقاله امام صادق (ع)</ref> و [[شیخ طوسی]]<ref>ر.ک:مقاله شیخ طوسی</ref> هم این را روایت كرده اند. و نیز روایات دیگری که دال بر این موضوع است از سایر ائمه یا صحابیان پیامبر اکرم (ص) نقل شده است. <ref> تاریخ تحقیقى اسلام( موسوعة التاریخ الاسلامى )، ج1، ص: 315</ref> | ||
=چگونگی بعثت پیامبر اکرم (ص)= | |||
آن حضرت در حالی كه در [[غار حرا]] در حوالی مکه معظمه به عبادت و نیایش میپرداخت، جبرئیل امین بر وی نازل شد و بر وی آیاتی از [[قرآن مجید]] را به عنوان طلیعه و آغاز كتاب هدایت و سعادت بخواند و وی را به كسوت نبوت مفتخر ساخت. نخستین آیاتی كه بر آن حضرت فرود آمد، آیههای سوره 96 قرآن مجید یعنی سوره علق بود. <ref> فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص 93؛ تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 385</ref> | |||
روایت شده است كه [[امام حسن عسکری(ع)]] كه در حال توصیف بعثت نبى اكرم (ص) بود، فرمود: «... تا این كه به چهل سالگى رسید، و خداوند قلب كریمش را بهترین و والاترین و خاشع ترین و مطیع ترین قلب ها یافت. پس به درهاى آسمان اجازه داد و آنها بازشدند و به ملائكه اجازه داد و آنها نازل شدند و در این حال محمد (ص) به آنها مى نگریست. پس رحمت از طرف عرش بر وى نازل شد و او به روح الامین، جبرئیل- طاووس ملائكه- نگاه مىكرد، جبرئیل نزد او فرود آمد و دستش را گرفت و تكان داد و گفت: اى محمد! بخوان، محمد فرمود: چه چیزى را بخوانم؟ گفت: اى محمد!<big>اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذی خَلَقَ * خَلَقَ الْاِنسانَ مِنْ عَلَقَ * اِقْرَا وَ رَبُّكَ الْاَكْرَمُ * اَلَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ....</big> <ref> (علق: 1-3)</ref> (قرآن را) به نام پروردگارت- كه هستى را آفرید- بخوان همو كه انسان را از خون بسته آفرید. بخوان كه پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو كه با قلم تعلیم داد و آن چه را كه انسان نمىدانست به او آموخت. | |||
سپس آنچه را كه مىبایست بر او نازل كرد و خودش به سوى پروردگارش بالا رفت. | |||
محمد (ص) از كوه پایین آمد در حالى كه عظمت خداوند و جلالت ابّهت الهى او را مدهوش خود كرده بود و به تب و لرز دچار شده بود. چیزى كه اضطرابش را بیشتر مىكرد، این بود كه مىترسید، قریشیان او را تكذیب كرده و او را به دیوانگى نسبت دهند، در حالى كه او عاقل ترین مردم و گرامىترین آنان بود و مبغوض ترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال دیوانگان بود؛ بنابراین، خداوند اراده كرد كه قلبش را مملوّ را شجاعت نماید و به او فراخى دل عنایت فرماید. براى همین از كنار هر سنگ و درختى كه ردّ مىشد، مىشنید كه مىگفتند: | |||
'''السّلام علیك یا رسول اللّه''' . <ref> تاريخ تحقيقى اسلام( موسوعة التاريخ الاسلامى )، ج1، ص: 316، به نقل از بحار الانوار، ج 18، ص 206</ref> | |||
به روایتی، جبرئیل امین با هفتاد هزار فرشته و میكائیل با هفتاد هزار فرشته فرود آمدند و برای آن حضرت، كرسی عزت و كرامت آوردند و تاج نبوت و [[رسالت]] را بر سر آن بزرگوار گذاشتند و لوای حمد را به دستش داده و گفتند بر فراز این كرسی برو و خدایت را سپاس گو. به روایت دیگر آن كرسی از یاقوت سرخ و پایهای از آن از زبرجد و پایهای از مروارید بود و چون فرشتگان به سوی آسمان صعود كردند، آن حضرت از كوه حرا پایین آمد و انوار جلال او را فراگرفته بود، به طوری كه كسی توان نظر كردن به چهره مباركش را نداشت و بر هر درخت گیاه و سنگی كه میگذشت، وی را [[سجده]] میكردند و با زبان فصیح میگفتند: | |||
'''السلام علیك یا نبی الله، السلام علیك یا رسول الله'''. | |||
همین كه وارد خانه شد از نور چهره مباركش خانه [[خدیجه كبری (س)]] منور شد و آن بانوی پرهیزكار پرسید: ای محمد! این چه نوری است كه در تو مشاهده میكنم؟ حضرت فرمود: این نور پیامبری است، بگو: | |||
<big>لا اله الله، محمد رسول الله</big>. | |||
خدیجه گفت: من سالهاست كه پیامبری تو را میدانم و هم اكنون نیز شهادت میدهم كه خدایی جز خداوند یكتا نیست و تو رسول و پیامبر خدایی. بدین گونه خدیجه نخستین كسی بود كه به همسرش حضرت محمد (ص) ایمان آورد. <ref> منتهي الآمال، ج 1، ص 47</ref> | |||
از میان مردان نیز [[امام علی بن ابیطالب (ع)]]، به محض دیدن چهره نورانی پیامبر (ص) به وی ایمان آورد و شهادتین را بر زبان جاری كرد. از آن پس پیامبر (ص) در كنار [[خانه خدا]] [[نماز]] میگذارد و خدیجه (س) و [[علی (ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی (ع)</ref> بر او اقتدا میكردند و نماز میخواندند. <ref> فرازهايي از تاريخ پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص 95</ref> این سه نفر، با جان و مال و هستی خویش اسلام را پرورانده و فراگیر نمودند. | |||
=پانویس= | =پانویس= |