پرش به محتوا

محمود علی البناء: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۰۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ اکتبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
==زندگی نامه==
==زندگی نامه==
محمود على البناء در روستاى ( شبرا باص ) مركز [[شبین الكوم]] استان منوفیّه در روز جمعه 17 دسامبر سال 1926 میلادی متولد شد، پدرش نامى از نام‌هاى پیامبر(صلوات الله علیه) را بر او نهاد یعنى (محمود) چرا كه قدوم این كودك مایۀ سپاسگزارى و ثناء از درگاه خداوند بود؛ پس از میلاد او بركت به خانه آمد و خیر و نیكى بر خانواده ریزش كرد با آمدن او روح نشاط و زندگى در خانواده و پدر خانواده دمیده شد، پدرى كه ازهیچ كوشش و عاملى كه فرزندش را براى حفظ قرآن كریم كمك كند دریغ نكرد؛ زیرا مى خواست كه فرزندش پیشاپیش صفوف قاریان قرآن كریم قرار بگیرد، قاریانى كه در صورت عمل به قرآن كریم از خاصّان درگاه خداوند خواهند شد، هنگامى كه این طفل كوچك بزرگ شد پدرش او را به مكتب استاد موسى رحمة الله  در روستاى "شبرا باص" برد. استاد موسى بر یادگیرى حفظ و تجوید شاگردانش بسیار حریص بود و بیشتر نسبت به محمود كه چون ستاره‌اى در میان آنها مى‌درخشید حرص داشت، كودكى كه علائم نبوغ و نشانه‌هاى اهلیّت قرآن بالأخص مخارج الفاظ  و دقت در گفتار از او پیدا بود، این در حالى است كه او در سن 6 سالگى قرار داشت، مضافاً به هوش زیاد و التزام و دقت و ممارست، تعامل با كلمات قرآن كریم از چیزهائى بود كه استاد موسى آن را از نشانه‌هاى نبوغ در فرزند با استعدادش مى‌دانست.
محمود على البناء در روستاى ( شبرا باص ) مركز [[شبین الكوم]] استان منوفیّه در روز جمعه 17 دسامبر سال 1926 میلادی متولد شد، پدرش نامى از نام‌هاى پیامبر(صلوات الله علیه) را بر او نهاد یعنى (محمود) چرا كه قدوم این كودك مایۀ سپاسگزارى و ثناء از درگاه خداوند بود؛ پس از میلاد او بركت به خانه آمد و خیر و نیكى بر خانواده ریزش كرد با آمدن او روح نشاط و زندگى در خانواده و پدر خانواده دمیده شد، پدرى كه ازهیچ كوشش و عاملى كه فرزندش را براى حفظ قرآن كریم كمك كند دریغ نكرد؛ زیرا مى خواست كه فرزندش پیشاپیش صفوف قاریان قرآن كریم قرار بگیرد، قاریانى كه در صورت عمل به قرآن كریم از خاصّان درگاه خداوند خواهند شد، هنگامى كه این طفل كوچك بزرگ شد پدرش او را به مكتب استاد موسى رحمة الله  در روستاى "شبرا باص" برد. استاد موسى بر یادگیرى حفظ و تجوید شاگردانش بسیار حریص بود و بیشتر نسبت به محمود كه چون ستاره‌اى در میان آنها مى‌درخشید حرص داشت، كودكى كه علائم نبوغ و نشانه‌هاى اهلیّت قرآن بالأخص مخارج الفاظ  و دقت در گفتار از او پیدا بود، این در حالى است كه او در سن 6 سالگى قرار داشت، مضافاً به هوش زیاد و التزام و دقت و ممارست، تعامل با كلمات قرآن كریم از چیزهائى بود كه استاد موسى آن را از نشانه‌هاى نبوغ در فرزند با استعدادش مى‌دانست.
محمود على البناء دربارۀ خاطرات كودكى و مكتب مى‌گوید: "من بر آنچه كه هر روز از مكتب فرا مى گرفتم بسیار حریص بودم، كل شب را بیدار مى ماندم و نمى خوابیدم مگر بعد از حفظ كردن قسمتى كه باید فردا در مقابل استاد بیان مى‌كردم و بعد از حفظ آن به قسمتى كه قبلاً حفظ كرده بودم مراجعه مى كردم تا بتوانم هر دو را بیان كنم تا اتصال مستحكمى میان قسمت‌هاى مختلفى كه حفظ كرده بودم برقرار شود،…  به یاد مى آورم كه روزى استاد مرا فَلَك كرد و دائماً آن را در ذهن دارم و تا آخر عمر هم فراموشش نخواهم كرد، این تنبیه در حالى بود كه من هیچگونه تقصیرى نداشتم نه در حفظ كردن و نه در اداء كردن، وقتى به خانه بازگشتم شدیداً گریه كرده و به مادرم گفتم: امروز استاد مرا تنبیه سختى كرد در حالى كه من وظیفه‌ام را خوب انجام داده‌بودم، مادرم گفت: اى محمود استاد تو را به این جهت تنبیه كرد كه من به او گفته بودم  تو به مزرعه رفتى تا چیدن پنبه‌ها را تماشا كنى و در كنار آن به بازى بپردازى … و من مى‌ترسم كه اگر از قرآن دور شوى قرآن هم از تو دور گردد، من نسبت به تو و آینده‌ات بسیار نگرانم تو شبیه اهل قرآن هستى و فقط براى قرآن صلاحیت دارى." استاد مى‌گوید:" پدرم به شهر شبین الكوم رفت تا براى ملحق شدن من به مدرسۀ دینى آنجا (كه تحت نظارت الازهر بود) اقدامات لازم را به عمل بیاورد اما یكى از دوستانش او را به مدرسۀ منشاوى در طنطا راهنمائى كرد كه در آنجا مستقیماً حافظان قرآن را قبول مى‌كردند، پدرم هم مرا به طنطا برد و من در حالى كه بسیار كوچك بودم به مدرسه منشاوى ملحق شدم، ولى آنچه به من شجاعت مى‌بخشید كه در طنطا بمانم، توجه بسیار زیاد مردم  بود كه براى شنیدن صدایم در اطراف من جمع مى‌شدند، من از استاد [[محمّد رفعت]] تقلید مى‌كردم، احیاناً دعوت‌هائى براى قرائت به مناسبت‌هاى مختلف از طرف مسجد احمدى از من مى‌شد، در آن زمان به كودك خارق‌العاده  معروف شده بودم؛ چرا كه در تقلید اساتید مدارسِ تلاوت بزرگ مانند استاد محمد رفعت، استاد [[محمد سلامه]]، استاد [[عبدالفتاح الشعشاعى]]، و استاد [[محمد السعودى]] … بسیار مهارت داشتم، و اگر از من مى‌خواستند كه از اساتید بزرگ تقلید كنم تردید نمى‌كردم و بسیار خرسند هم مى‌شدم و مستمعین با جمعیت‌هاى صد نفرى و بیشتر خود به من شجاعت مى‌بخشیدند و باعث نوآورى و قوّت صداى من مى‌شدند، این در 12 سالگى از عمر من بود."
محمود على البناء دربارۀ خاطرات كودكى و مكتب مى‌گوید: "من بر آنچه كه هر روز از مكتب فرا مى‌گرفتم بسیار حریص بودم، كل شب را بیدار مى‌ماندم و نمى‌خوابیدم مگر بعد از حفظ كردن قسمتى كه باید فردا در مقابل استاد بیان مى‌كردم و بعد از حفظ آن به قسمتى كه قبلاً حفظ كرده‌بودم مراجعه مى‌كردم تا بتوانم هر دو را بیان كنم تا اتصال مستحكمى میان قسمت‌هاى مختلفى كه حفظ كرده بودم برقرار شود،…  به یاد مى آورم كه روزى استاد مرا فَلَك كرد و دائماً آن را در ذهن دارم و تا آخر عمر هم فراموشش نخواهم كرد، این تنبیه در حالى بود كه من هیچگونه تقصیرى نداشتم نه در حفظ كردن و نه در اداء كردن، وقتى به خانه بازگشتم شدیداً گریه كرده و به مادرم گفتم: امروز استاد مرا تنبیه سختى كرد در حالى كه من وظیفه‌ام را خوب انجام داده‌بودم، مادرم گفت: اى محمود استاد تو را به این جهت تنبیه كرد كه من به او گفته بودم  تو به مزرعه رفتى تا چیدن پنبه‌ها را تماشا كنى و در كنار آن به بازى بپردازى … و من مى‌ترسم كه اگر از قرآن دور شوى قرآن هم از تو دور گردد، من نسبت به تو و آینده‌ات بسیار نگرانم تو شبیه اهل قرآن هستى و فقط براى قرآن صلاحیت دارى." استاد مى‌گوید:" پدرم به شهر شبین الكوم رفت تا براى ملحق شدن من به مدرسۀ دینى آنجا (كه تحت نظارت الازهر بود) اقدامات لازم را به عمل بیاورد اما یكى از دوستانش او را به مدرسۀ منشاوى در طنطا راهنمائى كرد كه در آنجا مستقیماً حافظان قرآن را قبول مى‌كردند، پدرم هم مرا به طنطا برد و من در حالى كه بسیار كوچك بودم به مدرسه منشاوى ملحق شدم، ولى آنچه به من شجاعت مى‌بخشید كه در طنطا بمانم، توجه بسیار زیاد مردم  بود كه براى شنیدن صدایم در اطراف من جمع مى‌شدند، من از استاد [[محمّد رفعت]] تقلید مى‌كردم، احیاناً دعوت‌هائى براى قرائت به مناسبت‌هاى مختلف از طرف مسجد احمدى از من مى‌شد، در آن زمان به كودك خارق‌العاده  معروف شده بودم؛ چرا كه در تقلید اساتید مدارسِ تلاوت بزرگ مانند استاد محمد رفعت، استاد [[محمد سلامه]]، استاد [[عبدالفتاح الشعشاعى]]، و استاد [[محمد السعودى]] … بسیار مهارت داشتم، و اگر از من مى‌خواستند كه از اساتید بزرگ تقلید كنم تردید نمى‌كردم و بسیار خرسند هم مى‌شدم و مستمعین با جمعیت‌هاى صد نفرى و بیشتر خود به من شجاعت مى‌بخشیدند و باعث نوآورى و قوّت صداى من مى‌شدند، این در 12 سالگى از عمر من بود."


استاد البناء مى‌گوید: "مهمترین چیز در قارى این است كه حافظ و تجوید دان خوبى باشد و با اِتقان و استحكام، بیان كند، واین كه صداى زیبا و ملكه تقلید داشته باشد، چرا كه - در ابتداء -  باید از مشاهیر قرّاء تقلید نماید اما در نهایت شخصیّت او به صدا و اداءِ منحصر به فرد او شناخته مى‌شود به نحوى كه وقتى صداى او را مى‌شنوند مى‌گویند: این فلانى است، و نیز باید به مدرسه‌ای كه آن را دوست دارد، ملحق شود به اساتید آن گوش فرا دهد و همراه با آنها پیش رود و پس از مدتى وقتى صداى او شنیده مى‌شود مى‌گویند این فلانى است. البته من تقلید مطلق را تأیید نمى‌كنم ولى باید در نهایت، قارى شخصیت خود را ظاهر كند".
استاد البناء مى‌گوید: "مهمترین چیز در قارى این است كه حافظ و تجوید دان خوبى باشد و با اِتقان و استحكام، بیان كند، واین كه صداى زیبا و ملكه تقلید داشته باشد، چرا كه - در ابتداء -  باید از مشاهیر قرّاء تقلید نماید اما در نهایت شخصیّت او به صدا و اداءِ منحصر به فرد او شناخته مى‌شود به نحوى كه وقتى صداى او را مى‌شنوند مى‌گویند: این فلانى است، و نیز باید به مدرسه‌ای كه آن را دوست دارد، ملحق شود به اساتید آن گوش فرا دهد و همراه با آنها پیش رود و پس از مدتى وقتى صداى او شنیده مى‌شود مى‌گویند این فلانى است. البته من تقلید مطلق را تأیید نمى‌كنم ولى باید در نهایت، قارى شخصیت خود را ظاهر كند".
خط ۴۳: خط ۴۳:
==اولین قرائت در رادیو==
==اولین قرائت در رادیو==
اولین قرائت استاد در رادیو در سال 1948 میلادی در سن 22 سالگى بود. قرائت او به صورت زنده پخش شد، این تلاوت از [[سورۀ هود]] از آنجا كه - و الى هود أخاهم صالحاً -  تا - وما توفیقى الّا بالله علیه توكّلت و الیه أنیب - ادامه یافت.
اولین قرائت استاد در رادیو در سال 1948 میلادی در سن 22 سالگى بود. قرائت او به صورت زنده پخش شد، این تلاوت از [[سورۀ هود]] از آنجا كه - و الى هود أخاهم صالحاً -  تا - وما توفیقى الّا بالله علیه توكّلت و الیه أنیب - ادامه یافت.
==ویژگی‌های فنی قرائت==
به اذعان بسیاری از کارشناسان فن تلاوت قرآن کریم، محمود علی البنا از صدایی پرحجم و با استحکام برخوردار بوده‌است. هر چند صدای ایشان در مقایسه با قاریان دیگر مصری از انعطاف کمتری برخوردار بوده که همین مساله باعث شده تا تحریرهای کمتری در تلاوت ایشان ببینیم ولی با تمام این اوصاف، شاهد استفاده درست و بجا از پرده‌های صوتی در تلاوت‌های ایشان هستیم.
این موضوع که علی البنا به نحو شایسته‌ای از ویژگی‌های صوتی خودش در تلاوت‌ها استفاده می‌کند، برای مقلدین بسیار آموزنده است. از این روست که سبک و سیاق خواندن استاد به عنوان یک سبک آموزشی و کلاس قابل استفاده است و بسیاری از کسانی که در وادی قرائت تلاش می کنند، می‌توانند از تلاوت‌های ایشان استفاده کنند.
اینکه یک قاری با شناخت و تسلط بر ویژگی‌های صوتی و توانایی‌های حنجره خود بتواند الحان و مقامات موسیقایی را بر آیات کلام وحی اجرا کند، اصل مهمی است که موجب موفقیت و تاثیر گذاری آن قاری می‌شود که ما این مهم را در سبک استاد علی البنا شاهد هستیم.
همچنین از دیگر خصوصیات فنی تلاوت‌های ایشان حزنی است که در صدای استاد علی البنا وجود دارد. حزین تلاوت کردن قرآن کریم، عمل به فرمایش معصوم است که استاد علی البنا به خوبی آن را به منصه ظهور رسانده‌است.


==سفر به كشورها==
==سفر به كشورها==
۵۶۵

ویرایش