پرش به محتوا

محمود علی البناء

از ویکی‌وحدت
محمود علی‌البناء
اطلاعات شخصی
سال تولد1926 م، ۱۳۰۴ ش‌، ۱۳۴۴ ق
محل تولدمصر
سال درگذشت1985 م، ۱۳۶۳ ش‌، ۱۴۰۴ ق
استادانابراهیم سلام
فعالیت‌هاقاری برجسته و بین‌المللی قرآن کریم

محمود علی‌البناء قاری برجستۀ مصری بود. مسجدالاحمدی در شهر طنطاء اولین مکانی بود که وی در آنجا فراگیری قرآن را آغاز کرد. پس از آن با سپری کردن دورۀ مقدماتی، به مدرسۀ دینی واقع در مرکز استان «منوفیه» منتقل شده و در آنجا از محضر استادان بزرگ علم قرائت بهره‌ها جسته، علوم و فنون و قواعد تلاوت و قرائت‌های مختلف را آموخت. سپس در محضر استاد «ابراهیم سلام» که از بزرگترین اساتید شهر «طنطاء» بود، توانست در مسیر تعلیم این علوم به پیشرفتی چشمگیر نائل آید. پس از آن، با راهنمایی این استاد ارجمند وارد الازهر شده و پس از تحصیل در آنجا به تدریس در آن پرداخت. استاد مرحوم «علی‌البنّاء» پس از وفات شیخ «خلیل الحصری» به سمت شیخ‌القرآنی مصر منصوب شد و پس از وفات ایشان شیخ «عبدالباسط» عُهده‌دار این منصب شد.

زندگی‌نامه

محمود علی البناء در روستای (شبرا باص) مرکز شبین الکوم استان منوفیّه در روز جمعه 17 دسامبر سال 1926 میلادی متولد شد، پدرش نامی از نام‌های پیامبر(صلوات الله علیه) را بر او نهاد یعنی (محمود) چرا که قدوم این کودک مایۀ سپاسگزاری و ثناء از درگاه خداوند بود؛ پس از میلاد او برکت به خانه آمد و خیر و نیکی بر خانواده ریزش کرد با آمدن او روح نشاط و زندگی در خانواده و پدر خانواده دمیده شد، پدری که ازهیچ کوشش و عاملی که فرزندش را برای حفظ قرآن کریم کمک کند دریغ نکرد؛ زیرا می‌خواست که فرزندش پیشاپیش صفوف قاریان قرآن کریم قرار بگیرد، قاریانی که در صورت عمل به قرآن کریم از خاصّان درگاه خداوند خواهند شد، هنگامی که این طفل کوچک بزرگ شد پدرش او را به مکتب استاد موسی رحمة الله در روستای "شبرا باص" برد. استاد موسی بر یادگیری حفظ و تجوید شاگردانش بسیار حریص بود و بیشتر نسبت به محمود که چون ستاره‌ای در میان آنها می‌درخشید حرص داشت، کودکی که علائم نبوغ و نشانه‌های اهلیّت قرآن بالأخص مخارج الفاظ و دقت در گفتار از او پیدا بود، این در حالی است که او در سن 6 سالگی قرار داشت، مضافاً به هوش زیاد و التزام و دقت و ممارست، تعامل با کلمات قرآن کریم از چیزهائی بود که استاد موسی آن را از نشانه‌های نبوغ در فرزند با استعدادش می‌دانست. محمود علی البناء دربارۀ خاطرات کودکی و مکتب می‌گوید: "من بر آنچه که هر روز از مکتب فرا می‌گرفتم بسیار حریص بودم، کل شب را بیدار می‌ماندم و نمی‌خوابیدم مگر بعد از حفظ کردن قسمتی که باید فردا در مقابل استاد بیان می‌کردم و بعد از حفظ آن به قسمتی که قبلاً حفظ کرده‌بودم مراجعه می‌کردم تا بتوانم هر دو را بیان کنم تا اتصال مستحکمی میان قسمت‌های مختلفی که حفظ کرده بودم برقرار شود، … به یاد می‌آورم که روزی استاد مرا فَلَک کرد و دائماً آن را در ذهن دارم و تا آخر عمر هم فراموشش نخواهم کرد، این تنبیه در حالی بود که من هیچگونه تقصیری نداشتم نه در حفظ کردن و نه در اداء کردن، وقتی به خانه بازگشتم شدیداً گریه کرده و به مادرم گفتم: امروز استاد مرا تنبیه سختی کرد در حالی که من وظیفه‌ام را خوب انجام داده‌بودم، مادرم گفت: ای محمود استاد تو را به این جهت تنبیه کرد که من به او گفته بودم تو به مزرعه رفتی تا چیدن پنبه‌ها را تماشا کنی و در کنار آن به بازی بپردازی … و من می‌ترسم که اگر از قرآن دور شوی قرآن هم از تو دور گردد، من نسبت به تو و آینده‌ات بسیار نگرانم تو شبیه اهل قرآن هستی و فقط برای قرآن صلاحیت داری." استاد می‌گوید:" پدرم به شهر شبین الکوم رفت تا برای ملحق شدن من به مدرسۀ دینی آنجا (که تحت نظارت الازهر بود) اقدامات لازم را به عمل بیاورد اما یکی از دوستانش او را به مدرسۀ منشاوی در طنطا راهنمائی کرد که در آنجا مستقیماً حافظان قرآن را قبول می‌کردند، پدرم هم مرا به طنطا برد و من در حالی که بسیار کوچک بودم به مدرسه منشاوی ملحق شدم، ولی آنچه به من شجاعت می‌بخشید که در طنطا بمانم، توجه بسیار زیاد مردم بود که برای شنیدن صدایم در اطراف من جمع می‌شدند، من از استاد محمّد رفعت تقلید می‌کردم، احیاناً دعوت‌هائی برای قرائت به مناسبت‌های مختلف از طرف مسجد احمدی از من می‌شد، در آن زمان به کودک خارق‌العاده معروف شده بودم؛ چرا که در تقلید اساتید مدارسِ تلاوت بزرگ مانند استاد محمد رفعت، استاد محمد سلامه، استاد عبدالفتاح الشعشاعی، و استاد محمد السعودی … بسیار مهارت داشتم و اگر از من می‌خواستند که از اساتید بزرگ تقلید کنم تردید نمی‌کردم و بسیار خرسند هم می‌شدم و مستمعین با جمعیت‌های صد نفری و بیشتر خود به من شجاعت می‌بخشیدند و باعث نوآوری و قوّت صدای من می‌شدند، این در 12 سالگی از عمر من بود."

استاد البناء می‌گوید: "مهمترین چیز در قاری این است که حافظ و تجوید دان خوبی باشد و با اِتقان و استحکام بیان کند واین که صدای زیبا و ملکه تقلید داشته باشد، چرا که - در ابتداء - باید از مشاهیر قرّاء تقلید نماید اما در نهایت شخصیّت او به صدا و اداءِ منحصر به فرد او شناخته می‌شود به نحوی که وقتی صدای او را می‌شنوند می‌گویند: این فلانی است و نیز باید به مدرسه‌ای که آن را دوست دارد ملحق شود. به اساتید آن گوش فرا دهد و همراه با آنها پیش رود و پس از مدتی وقتی صدای او شنیده می‌شود می‌گویند این فلانی است. البته من تقلید مطلق را تأیید نمی‌کنم ولی باید در نهایت، قاری شخصیت خود را ظاهر کند".

در مکتب منشاوی طنطا استاد محمود علی البناء در میان طلاب شناخته و مشهور شد همه اساتید وهمچنین طلاب، دوست داشتند به صدای او گوش دهند، استاد می‌گوید:" استاد حسین معوض نسبت به طلاب سختگیر بود … روزی من در قرائت کسالت به خرج دادم و او مرا با چوبی که در دست داشت تهدید کرد … من نشستم و در برابرم جمع زیادی از طلاب حضورداشتند امّا ناگهان متوجه شدم که هر یک راه خود را گرفته و می‌رود و کسی جز من باقی نماند استاد حسین گفت: نترس ادامه بده … در پایان سال استاد حسین و استاد محرز به من گفتند: محمود تو باید به مکتب احمدی در طنطا بروی، در آنجا قرائات را فرا بگیر تا نامت فراگیر شود و به رادیو راه پیدا کنی چرا که استعداد خوبی داری که کمتر کسی از آن بهره‌مند است، … من به مکتب احمدی رفته و در آنجا، به دست مرحوم استاد محمد سلام که بسیار به کسانی که به مکتب او می‌آمدند توجه می‌کرد قرائات را فراگرفتم، استاد محمد سلام برای کسی که قصد داشت به مکتب او بیاید امتحانی در رابطه با حفظ، تجوید حروف، سلامت نطق، و آشنایی با مخارج الفاظ و دقت در اداء کلمات قرآنی و آراستگی ظاهر برگزار می‌کرد، و اگر تمامی این شروط در او جمع می‌شد آنگاه او را قبول می‌کرد."

استاد بناء دو سال در مکتب احمدی باقی ماند و پس از فراگرفتن علوم قرآن و قرائات ده‌گانه به دست استاد محمد سلام به قاهره که شهر علم و علماء می‌باشد منتقل گردید؛ چرا که الازهر شریف قبله دوستداران فراگیری دانش و معارف بیشتر است، این بعد از آن بود که بار قرآن را به دوش می‌کشید و نسبت به تجوید و تلاوت آن متمکن گردیده بود.

استاد بناء در بعضی از مصاحبه‌ها گفته است: "من از طریق بعضی از دوستان در بعضی از مساجد شبرا در قاهره شروع به قرائت کردم، از آن پس مردم با من آشنا شدند و دعوت‌های فراوانی به مناسبت‌های دینی که تجار بزرگ قاهره برگزار می‌کردند و رقابت شدیدی هم میان آنان از حیث انتخاب قاریان مشهور و معروف بود به سوی من متوجه شد."

در سال 1946 میلادی استاد بناء یکی از بزرگان موسیقی و نوابغِ تدریس مقامات آن را ملاقات کرد، آن فرد استاد درویش حریری بود که استاد بناء را در اتقان مقامات موسیقی و به کارگیری آنها درتلاوت کمک نمود.

اولین قرائت در رادیو

اولین قرائت استاد در رادیو در سال 1948 میلادی در سن 22 سالگی بود. قرائت او به صورت زنده پخش شد، این تلاوت از سورۀ هود از آنجا که - و الی هود أخاهم صالحاً - تا - وما توفیقی الّا بالله علیه توکّلت و الیه أنیب - ادامه یافت.

ویژگی‌های فنی قرائت

به اذعان بسیاری از کارشناسان فن تلاوت قرآن کریم، محمود علی‌البنا از صدایی پرحجم و با استحکام برخوردار بوده‌است. هر چند صدای ایشان در مقایسه با قاریان دیگر مصری از انعطاف کمتری برخوردار بوده که همین مساله باعث شده تا تحریرهای کمتری در تلاوت ایشان ببینیم ولی با تمام این اوصاف، شاهد استفاده درست و بجا از پرده‌های صوتی در تلاوت‌های ایشان هستیم. این موضوع که علی‌البنا به نحو شایسته‌ای از ویژگی‌های صوتی خودش در تلاوت‌ها استفاده می‌کند، برای مقلدین بسیار آموزنده است. از این روست که سبک و سیاق خواندن استاد به عنوان یک سبک آموزشی و کلاس قابل استفاده است و بسیاری از کسانی که در وادی قرائت تلاش می‌کنند، می‌توانند از تلاوت‌های ایشان استفاده کنند. اینکه یک قاری با شناخت و تسلط بر ویژگی‌های صوتی و توانایی‌های حنجره خود بتواند الحان و مقامات موسیقایی را بر آیات کلام وحی اجرا کند، اصل مهمی است که موجب موفقیت و تاثیر‌گذاری آن قاری می‌شود که ما این مهم را در سبک استاد علی‌البنا شاهد هستیم. همچنین از دیگر خصوصیات فنی تلاوت‌های ایشان حزنی است که در صدای استاد علی‌البنا وجود دارد. حزین تلاوت کردن قرآن کریم، عمل به فرمایش معصوم است که استاد علی‌البنا به خوبی آن را به منصه ظهور رسانده‌است.

سفر به کشورها

سفر استاد با قرآن یک سفر جهانی بود که در زمان و مکان خاصی در نمی‌آید، سایه‌ای بود که بر سر مسلمانان در همه جای نقاط دنیا درمدتی نزدیک به 40 سال در تردد بود، او به همۀ قارّه‌ها در طول سال‌ها مخصوصاً در ماه مبارک رمضان سفر کرده بود و با قرائت زیبایش دل‌های بی‌شماری را جذب کلام الهی نمود. دانشگاه الازهر او را برای حضور در بسیاری از کنفرانس‌ها دعوت می‌کرد. وزارت اوقاف او را به بسیاری از مسابقات بین‌المللی به عنوان داور فرستاد، دعوت‌های بسیار زیادی از طرف پادشاهان و رؤساء و شیوخ عرب برای احیاء مناسبت‌های مذهبی، مانند ولادت پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله)، شب معراج، و شب آغاز سال و نیز افتتاح کنفرانس‌های بین‌المللی که در کشورشان برگزار می‌شد، به او می‌رسید.

وفات

سرانجام این استاد شهیر علم قرائت قرآن کریم در 20 جولای 1985 میلادی مصادف با شنبه، ۲۹ تیر ۱۳۶۴ شمسی در سن 58 سالگی پس از بازگشت از امارات متحدۀ عربی بر اثر یک بیماری در شهر قاهره دیده از جهان فروبست. استاد محمود چند روز قبل از وفات، از پسرش احمد خواست تا قلم و کاغذی آماده کند و گفت: آنچه می‌گویم بنویس، مطالبی نسبت به نحوۀ تشییع و… املاء نموده و وصیتی هم نسبت به کیفیّت توزیع دارائی‌هایش بر حسب قوانین الهی ضمیمه کرد و گفت: آیا خواستۀ دیگری از من دارید یا نه؟ و همگان را در اشک و ماتم فرو برد، او از فرزندش خواست تا یک قرآن با او همراه کنند تا انیس تنهائی او در قبرش باشد. نام او را به جهت تکریم بر بعضی از خیابان‌های استان سوهاج گذارده‌اند.