۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شیعه' به 'شیعه') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''بدعت''' حکمی است که به دین افزوده و یا از آن کاسته | '''بدعت''' حکمی است که به دین افزوده و یا از آن کاسته شود بدون اینکه مستندی از [[قرآن]] یا [[سنّت]] داشته باشد. [[خداوند]] متعال دین خود را کامل و بیهیچ گونه کاستی به آدمیان هدیّه فرموده است و جایی برای افزودن یا کاستن در آن نگذاشته است و اعلام فرموده که [[دین]] خالص تنها از آنِ خداست و تنها همان را میپذیرد. با این همه، همواره کسانی بودهاند که آگاهانه یا ناآگاهانه آنچه را در دین نبوده است، به آن نسبت دادهاند و در دین بدعت گذاشتهاند. این مقاله ضمن معناشناسی بدعت به ابعاد مختلف آن مانند عوامل پیدایش بدعت، مصادیق بدعت و ... با استفاده از روش تفسیر موضوعی و تحلیل محتوای کیفی پرداخته است. حقیقت بدعت را سه مطلب تشکیل میدهد: | ||
1ـ دستکاری در امور دینی، اعمّ از اصول و فروع با افزودن و کاستن. | 1ـ دستکاری در امور دینی، اعمّ از اصول و فروع با افزودن و کاستن. | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
3ـ نبود دلیل خاص یا عام بر کاری که به دین نسبت داده شده است. | 3ـ نبود دلیل خاص یا عام بر کاری که به دین نسبت داده شده است. | ||
از این بیان روشن میشود که هر گونه نوآوری که در آن، این عناصر سهگانه وجود داشته باشد، بدعت است و در صورت نبود یک یا همگی آنها، از قلمرو بدعت خارج است. برای مواجهه با بدعتها، اوّلین گام آگاه ساختن مردم از حقیقت دین، دومین گام، جلوگیری از تقلید کورکورانه و سومین گام، | از این بیان روشن میشود که هر گونه نوآوری که در آن، این عناصر سهگانه وجود داشته باشد، بدعت است و در صورت نبود یک یا همگی آنها، از قلمرو بدعت خارج است. برای مواجهه با بدعتها، اوّلین گام آگاه ساختن مردم از حقیقت دین، دومین گام، جلوگیری از تقلید کورکورانه و سومین گام، برائت از بدعتگذاران است. پیریزی نظام [[امر به معروف و نهی از منکر]] نیز کمک خواهد کرد که بدعتها شناخته گردد و جلوی اجرای آن در جامعه گرفته شود. | ||
=تعریف= | =تعریف= | ||
== لغوی== | ==لغوی== | ||
بدعت از نظر لغوی یعنی چیزی را بدون سابقه و الگوی قبلی ایجاد کردن، یا گفتاری را بیپیشینه بر زبان آوردن میباشد. | بدعت از نظر لغوی یعنی چیزی را بدون سابقه و الگوی قبلی ایجاد کردن، یا گفتاری را بیپیشینه بر زبان آوردن میباشد. | ||
از اینروست که خداوند بدیعِ آسمان ها و زمین است و «بَدیعُ السَّماواتِ وَ الاْرْضِ...»، <ref>بقره/سوره۲، آیه۱۱۷. </ref> یعنی خداوند آسمانها و زمین را بیالگو و مانندی پیشین آفرید. | از اینروست که خداوند بدیعِ آسمان ها و زمین است و «بَدیعُ السَّماواتِ وَ الاْرْضِ...»، <ref>بقره/سوره۲، آیه۱۱۷. </ref> یعنی خداوند آسمانها و زمین را بیالگو و مانندی پیشین آفرید. | ||
این آیه نیز در همین معناست: «قُلْ ما کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ...»<ref>احقاف/سوره۴۶، آیه۹. </ref>، یعنی بگو من از میان | این آیه نیز در همین معناست: «قُلْ ما کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ...»<ref>احقاف/سوره۴۶، آیه۹. </ref>، یعنی بگو من از میان پیامبران نودرآمدی نبودم و پیش از من فرستادگان بسیاری آمدهاند. <ref>محمد ابن درید، جمهرة اللغة، ج۱، ص۲۹۸، به کوشش رمزی منیر بعلبکی، بیروت، ۱۹۸۷م.</ref><ref>محمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۲، ص۲۴۰-۲۴۱، به کوشش محمدعلی نجار، قاهره، الدار المصریه.</ref><ref>حسن ابوهلال عسکری، الفروق فی اللغة، ج۱، ص۳۵۳- ۳۵۴، به کوشش محمد علویمقدم و ابراهیم دسوقی شتا، مشهد، ۱۳۶۳ش.</ref> | ||
== اصطلاحی== | ==اصطلاحی== | ||
بدعت از لحاظ اصطلاحی یعنی امر تازهای که اصلی در | بدعت از لحاظ اصطلاحی یعنی امر تازهای که اصلی در کتاب و سنت ندارد، <ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۶۴، به کوشش محمود عادل، تهران، ۱۴۰۸ق/ ۱۳۶۷ش.</ref> به عبارت دیگر بدعت آن است که کسی گفتاری یا کرداری در دین وارد کند و در گفتار و کردار خویش به صاحب شریعت و نمونههای متقدم و اصول محکم دینی استناد نورزد <ref>حسین راغب اصفهانی، المفردات، ج۱، ص۳۹، به کوشش محمد سیدکیلانی، بیروت، دارالمعرفه. </ref> و در یک کلام بدعت یعنی کم و زیاد کردنِ دین و در عین حال این کار را به نام دین انجام دادن. <ref>علی سیدمرتضی، «الحدود و الحقائق»، الذکری الالفیة للشیخ الطوسی، ص۱۵۴، مشهد، ۱۳۹۲ق/۱۳۵۱ش، ج ۲.</ref> | ||
بدعت یک نوع تصرف در، توحید در تقنین است، بدعت گذار میخواهد حریم توحید را در قلمرو تقنین و تشریع بشکند و در حقیقت، خود را جای خدا بگذارد و قانون جعل کند و در میان مردم رواج بدهد. در واقع بدعت، عبارت است از نوآوری عقیده یا عملی در حوزه دین بدون استناد به منابع پذیرفته شده در استنباط احکام، همچون [[قرآن]] و سنت [[معصوم|معصومان]] علیهم السلام که از آن به تشریع در دین نیز تعبیر میشود. | بدعت یک نوع تصرف در، توحید در تقنین است، بدعت گذار میخواهد حریم توحید را در قلمرو تقنین و تشریع بشکند و در حقیقت، خود را جای خدا بگذارد و قانون جعل کند و در میان مردم رواج بدهد. در واقع بدعت، عبارت است از نوآوری عقیده یا عملی در حوزه دین بدون استناد به منابع پذیرفته شده در استنباط احکام، همچون [[قرآن]] و سنت [[معصوم|معصومان]] علیهم السلام که از آن به تشریع در دین نیز تعبیر میشود. | ||
مقابل بدعت، « سنّت » قرار دارد که عبارت است از مجموعه | مقابل بدعت، « سنّت » قرار دارد که عبارت است از مجموعه عقاید، اخلاقیات و احکام عملی که [[رسول خدا]] صلّی اللّه علیه و آله و [[امام|امامان]] علیهم السّلام، پایهگذاری کردهاند.<ref>عوائد الایام،ج۱، ص۱۱۳. </ref> | ||
==نسبت بین دو تعریف== | ==نسبت بین دو تعریف== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۴: | ||
صاحبنظران تعریفهای مختلفی از بدعت ارائه کردهاند که با یک نظر کلی میتوان این تعریفها را از هم جدا کرد: | صاحبنظران تعریفهای مختلفی از بدعت ارائه کردهاند که با یک نظر کلی میتوان این تعریفها را از هم جدا کرد: | ||
== عدم تقسیم== | ==عدم تقسیم== | ||
تعریفات مبتنی بر عدم تقسیم بدعت: | تعریفات مبتنی بر عدم تقسیم بدعت: | ||
۱.امر تازهای که در [[شریعت]] مبنایی ندارد؛ بر این اساس، بر امور تازهای که در شریعت دارای مبنایی هستند، شرعاً نمیتوان نام بدعت نهاد، هرچند از لحاظ لغوی میتوان آنها را بدعت نامید. <ref>عبدالرحمان ابن رجب، جامع العلوم و الحکم، ج۱، ص۲۵۲، بیروت، دارالمعرفه.</ref> | ۱.امر تازهای که در [[شریعت]] مبنایی ندارد؛ بر این اساس، بر امور تازهای که در شریعت دارای مبنایی هستند، شرعاً نمیتوان نام بدعت نهاد، هرچند از لحاظ لغوی میتوان آنها را بدعت نامید. <ref>عبدالرحمان ابن رجب، جامع العلوم و الحکم، ج۱، ص۲۵۲، بیروت، دارالمعرفه.</ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۷۷: | ||
۶.راه و روشی در دین ایجاد کردن که ساختگی و شبیه امور دینی باشد؛ با این آهنگ که در عبادت کردن خدا مبالغه گردد (این تعریف فقط شامل بدعت در امور عبادی میشود)، یا راه و روشی در دین ایجاد کردن که ساختگی و شبیه به امور دینی است و با این قید که قصد انجام دادن آن کار همان قصدی باشد که درمورد یک روش شرعی به کار میرود. <ref>ابراهیم شاطبی، الاعتصام، ج۱، ص۲۲، به کوشش خالد عبدالفتاح سبل ابوسلمان، بیروت، ۱۴۱۶ق/ ۱۹۹۶م.</ref> | ۶.راه و روشی در دین ایجاد کردن که ساختگی و شبیه امور دینی باشد؛ با این آهنگ که در عبادت کردن خدا مبالغه گردد (این تعریف فقط شامل بدعت در امور عبادی میشود)، یا راه و روشی در دین ایجاد کردن که ساختگی و شبیه به امور دینی است و با این قید که قصد انجام دادن آن کار همان قصدی باشد که درمورد یک روش شرعی به کار میرود. <ref>ابراهیم شاطبی، الاعتصام، ج۱، ص۲۲، به کوشش خالد عبدالفتاح سبل ابوسلمان، بیروت، ۱۴۱۶ق/ ۱۹۹۶م.</ref> | ||
== مبتنی بر تقسیم== | ==مبتنی بر تقسیم== | ||
پیش از ذکر نمونههایی از تعریفهای دسته دوم که مبتنی بر تقسیم بدعت هستند، گفتن این نکته لازم است که پایه و مایه این تعریفها را یک رویداد تاریخی مربوط به خلیفه دوم تشکیل میدهد. | پیش از ذکر نمونههایی از تعریفهای دسته دوم که مبتنی بر تقسیم بدعت هستند، گفتن این نکته لازم است که پایه و مایه این تعریفها را یک رویداد تاریخی مربوط به خلیفه دوم تشکیل میدهد. | ||
عمر در زمان خلافتش چون دید که مردم در ماه رمضان نمازهای مستحبی را به طور انفرادی میخوانند، از این کار خوشش نیامد و دستور داد که این نمازها را به صورت جماعت برگذار کنند (نماز تراویح). | عمر در زمان خلافتش چون دید که مردم در ماه رمضان نمازهای مستحبی را به طور انفرادی میخوانند، از این کار خوشش نیامد و دستور داد که این نمازها را به صورت جماعت برگذار کنند (نماز تراویح). | ||
خط ۸۴: | خط ۸۳: | ||
بدینسان، برخی از صاحب نظران کوشیدهاند که مفهوم بدعت را براساس تقسیمبندی تعریف کنند. | بدینسان، برخی از صاحب نظران کوشیدهاند که مفهوم بدعت را براساس تقسیمبندی تعریف کنند. | ||
=== تقسیمات دو بخشی=== | ===تقسیمات دو بخشی=== | ||
۱.بدعت دو گونه است: اگر امر تازهای با کتاب ، سنت یا اجماع مخالف باشد، این کار بدعت گمراه کننده است. | ۱.بدعت دو گونه است: اگر امر تازهای با کتاب ، سنت یا اجماع مخالف باشد، این کار بدعت گمراه کننده است. | ||
اما اگر امر تازهای باشد که موجب خیر شود و هیچ کس با آن امر مخالفت نورزد، این بدعت یک نوآوری تازهای است که نکوهیده نیست. <ref>بیهقى، احمد، مناقب الشافعى، ج۱، ص۴۶۹، به كوشش احمد صقر، قاهره، مكتبة دارالتراث.</ref> <ref>احمد ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۲، بیروت، دارالمعرفه.</ref> | اما اگر امر تازهای باشد که موجب خیر شود و هیچ کس با آن امر مخالفت نورزد، این بدعت یک نوآوری تازهای است که نکوهیده نیست. <ref>بیهقى، احمد، مناقب الشافعى، ج۱، ص۴۶۹، به كوشش احمد صقر، قاهره، مكتبة دارالتراث.</ref> <ref>احمد ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۲، بیروت، دارالمعرفه.</ref> | ||
خط ۹۴: | خط ۹۳: | ||
آن دسته اموری که با اصول و قواعد سنت آن حضرت موافق است، بدعتی نیکوست و هرآنچه با آن قواعد مخالف است، بدعت بد و گمراهی است. <ref>جریر بن عطیه، دیوان، ج۱، ص۱۹۷- ۱۹۸، شرح یوسف عید، بیروت، ۱۹۹۱م.</ref><ref>محمد اعلی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۳۳، به کوشش محمد وجیه و دیگران، استانبول، ۱۴۰۴ق.</ref> | آن دسته اموری که با اصول و قواعد سنت آن حضرت موافق است، بدعتی نیکوست و هرآنچه با آن قواعد مخالف است، بدعت بد و گمراهی است. <ref>جریر بن عطیه، دیوان، ج۱، ص۱۹۷- ۱۹۸، شرح یوسف عید، بیروت، ۱۹۹۱م.</ref><ref>محمد اعلی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۳۳، به کوشش محمد وجیه و دیگران، استانبول، ۱۴۰۴ق.</ref> | ||
=== تقسیمات پنج بخشی=== | ===تقسیمات پنج بخشی=== | ||
ظاهراً نخستین کسی که این تقسیم بندی را مطرح کرد، ابن عبدالسلام (ه م) بود. | ظاهراً نخستین کسی که این تقسیم بندی را مطرح کرد، ابن عبدالسلام (ه م) بود. | ||
او بر آن است که بدعت را میتوان براساس احکام خمسه فقهی وجوب، استحباب، حرمت، کراهت و اباحه تقسیمبندی کرد: مثلاً خواندن نحو برای فهمیدن کلام خدا بدعتی واجب است. | او بر آن است که بدعت را میتوان براساس احکام خمسه فقهی وجوب، استحباب، حرمت، کراهت و اباحه تقسیمبندی کرد: مثلاً خواندن نحو برای فهمیدن کلام خدا بدعتی واجب است. | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۱۹: | ||
اما بدعت نسبی امری دو سویه است؛ چه، نسبت به یک اعتبار، مستند به ادله شرعی است و از اینرو، نمیتوان آن را بدعت شمرد؛ اما نسبت به اعتباری دیگر فاقد هرگونه سند شرعی است و هیچ تفاوتی با بدعت حقیقی ندارد. | اما بدعت نسبی امری دو سویه است؛ چه، نسبت به یک اعتبار، مستند به ادله شرعی است و از اینرو، نمیتوان آن را بدعت شمرد؛ اما نسبت به اعتباری دیگر فاقد هرگونه سند شرعی است و هیچ تفاوتی با بدعت حقیقی ندارد. | ||
از اینروست که میتوان آن را بدعت نسبی نامید؛ مثل نماز نافله که فی نفسه مشروع است، اما اگر کسی آن را واجب تلقی کند، بدعت میشود؛ گرچه بدعت نسبی هم به نوبه خود دو گونه است: یک نوعش بدعتی است که سخت نزدیک به بدعت حقیقی است و نوع دیگرش بدعتی است که از بدعت حقیقی چندان دور است که سخت شبیه به یک سنت ناب است. <ref>ابراهیم شاطبی، الاعتصام، ج۱، ص۹۷-۲۰۰، به کوشش خالد عبدالفتاح سبل ابوسلمان، بیروت، ۱۴۱۶ق/ ۱۹۹۶م.</ref> | از اینروست که میتوان آن را بدعت نسبی نامید؛ مثل نماز نافله که فی نفسه مشروع است، اما اگر کسی آن را واجب تلقی کند، بدعت میشود؛ گرچه بدعت نسبی هم به نوبه خود دو گونه است: یک نوعش بدعتی است که سخت نزدیک به بدعت حقیقی است و نوع دیگرش بدعتی است که از بدعت حقیقی چندان دور است که سخت شبیه به یک سنت ناب است. <ref>ابراهیم شاطبی، الاعتصام، ج۱، ص۹۷-۲۰۰، به کوشش خالد عبدالفتاح سبل ابوسلمان، بیروت، ۱۴۱۶ق/ ۱۹۹۶م.</ref> | ||
=مصادیق= | =مصادیق= | ||
این بخش در پاسخ به این پرسش است که چه عملی بدعت است؟ و چه کسی بدعتگذار؟ تاریخ مسلمانان به روشنی نشان میدهد که از قرن اول هجری به بعد فرقهها و مذاهب مختلفی پیدا شدند و هر فرقه باورها و گرایشهای مخصوص به خود را داشت و هر یک - به استثنای فرقههایی معدود - خود را یکسره بر حق و بر آیین و سنت پیامبر (ص) میدانست و دیگر فرقهها را به بددینی و بدعت متهم میکرد. | این بخش در پاسخ به این پرسش است که چه عملی بدعت است؟ و چه کسی بدعتگذار؟ تاریخ مسلمانان به روشنی نشان میدهد که از قرن اول هجری به بعد فرقهها و مذاهب مختلفی پیدا شدند و هر فرقه باورها و گرایشهای مخصوص به خود را داشت و هر یک - به استثنای فرقههایی معدود - خود را یکسره بر حق و بر آیین و سنت پیامبر (ص) میدانست و دیگر فرقهها را به بددینی و بدعت متهم میکرد. | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۳۷: | ||
امامیه نیز به نوبه خود اهل سنت، غلات ، معتزله، خوارج و صوفیه را اهل بدعت میدانند. <ref>محمد ابنبابویه، الاعتقادات، ج۱، ص۹۷، به کوشش عصام عبدالسید، قم، ۱۴۱۳ق/۱۳۷۱ش. </ref><ref>محمد حر عاملی، رسالة الاثنی عشریة فی الرد علی الصوفیة، ج۱، ص۱۹۰، قم، ۱۴۰۸ق.</ref><ref>محمد علی وحید بهبهانی، ج۱، ص۸۴، خیراتیه، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۱۲ق.</ref><ref>حسن علامة حلی، منهاج الکرامة، ج۱، ص۱۱۱، به کوشش عبدالرحیم مبارک، قم، ۱۳۷۹ش.</ref>آنان همچنین کارهای برخی از خلفا را بدعت قلمداد کردهاند. <ref>علی ابوالقاسم کوفی، الاستغاثة، ج۱، ص۵، نجف، ۱۳۶۸ق.</ref> <ref>حدیقه الشیعة، منسوب به مقدس اردبیلی، ص۲۳۲، تهران، انتشارات علمیة اسلامیه.</ref> | امامیه نیز به نوبه خود اهل سنت، غلات ، معتزله، خوارج و صوفیه را اهل بدعت میدانند. <ref>محمد ابنبابویه، الاعتقادات، ج۱، ص۹۷، به کوشش عصام عبدالسید، قم، ۱۴۱۳ق/۱۳۷۱ش. </ref><ref>محمد حر عاملی، رسالة الاثنی عشریة فی الرد علی الصوفیة، ج۱، ص۱۹۰، قم، ۱۴۰۸ق.</ref><ref>محمد علی وحید بهبهانی، ج۱، ص۸۴، خیراتیه، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۱۲ق.</ref><ref>حسن علامة حلی، منهاج الکرامة، ج۱، ص۱۱۱، به کوشش عبدالرحیم مبارک، قم، ۱۳۷۹ش.</ref>آنان همچنین کارهای برخی از خلفا را بدعت قلمداد کردهاند. <ref>علی ابوالقاسم کوفی، الاستغاثة، ج۱، ص۵، نجف، ۱۳۶۸ق.</ref> <ref>حدیقه الشیعة، منسوب به مقدس اردبیلی، ص۲۳۲، تهران، انتشارات علمیة اسلامیه.</ref> | ||
== بیان بعضی از مصادیق== | ==بیان بعضی از مصادیق== | ||
بعضی مصادیق روشن بدعت عبارت است از: | بعضی مصادیق روشن بدعت عبارت است از: | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۸۸: | ||
در واقع با شکلگیری دانش اصول و نظری شدن استدلالات فقهی، آنچه در برخورد با اخبار حاکی از سنت اهمیت داشت، گزینش خبر صحیحتر در بوته « تعادل و تراجیح » بود و اخبار غیرقابل قبول، به جای آنکه متضمن بدعت دانسته شوند، با نامگذاریهای فنی، «طرح» شده و کنار گذاشته میشدند. | در واقع با شکلگیری دانش اصول و نظری شدن استدلالات فقهی، آنچه در برخورد با اخبار حاکی از سنت اهمیت داشت، گزینش خبر صحیحتر در بوته « تعادل و تراجیح » بود و اخبار غیرقابل قبول، به جای آنکه متضمن بدعت دانسته شوند، با نامگذاریهای فنی، «طرح» شده و کنار گذاشته میشدند. | ||
<br /> | |||
=در حوزه عقاید= | =در حوزه عقاید= | ||
همزمان با پایگیری نخستین مباحث نظری در حوزه عقاید در جهان اسلام ، زمینه برای دامنهای جدید از کاربرد اصطلاح بدعت نیز فراهم شده است. | همزمان با پایگیری نخستین مباحث نظری در حوزه عقاید در جهان اسلام ، زمینه برای دامنهای جدید از کاربرد اصطلاح بدعت نیز فراهم شده است. | ||
خط ۵۷۶: | خط ۵۷۳: | ||
[[رده: اصطلاحات فقهی]] | [[رده: اصطلاحات فقهی]] | ||
<references /> |