confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
دهرى، منسوب به دهر (روزگار) به کسى گفته مىشود که مىپندارد عالم، قدیم و پیوسته بر یک حالت بوده و پدید آورنده و مدبّرى ندارد و حیات، محدود به حیات دنیایی است و پس از مرگ، برانگیختگى و حیاتى وجود ندارد؛<ref>خویی، ابو القاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۳۹۰.</ref> <ref>علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۷.</ref> چنان که در قرآن کریم بدان اشاره شده است. <ref>جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۴.</ref> اما در اصطلاح؛ دهریه به گروهی از فیلسوف مسلکان مادی گفته میشود که معتقد به سرمدی بودن دهر یا روزگارند و آنان منسوب به دهرند.<ref>مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش، سوم، ص۱۹۵.</ref>غزالی نیز ضمن تقسیم فلاسفه به دهریون، طبیعیون و الاهیون، در تعریف دهریون مینویسد: «آنها گروهی از متقدمین هستند که آفریدگار مدبر عالم قادر را انکار، و گمان کردهاند که عالم بخودی خود و بدون آفریننده، همیشه موجود بوده و همواره حیوان از نطفه و نطفه از حیوان پدید آمده است. چنین بوده و تا ابد نیز چنین خواهد بود». <ref>غزالی، ابوحامد محمد، المنقذ من الضلال، تصحیح محمد محمد جابر، بیروت، المکتبة الثقافیة، بیتا، ص۱۲۸.</ref> در تعریفی عامتر و صحیحتر؛ «دهری» به کسی گویند که منکر مبدا و معاد است و تمامی حوادث را به دهر نسبت میدهد. <ref>علامه طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۸۴ش، بیستم، ج۱۸، ص۲۶۵.</ref>(یعنی آنچه که امروزه مادی گرا و یا ماتریالیسم خوانده میشود.) حال چه فیلسوف باشد یا غیر آن. در موارد بسیاری، به دهریه، همانند اصناف دیگر کفار و مشرکین زندیق نیز گفته میشود.<ref>منتظری، سعید رضا، زندیق و زنادیق، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹ش، اول، ص۵۰.</ref> | دهرى، منسوب به دهر (روزگار) به کسى گفته مىشود که مىپندارد عالم، قدیم و پیوسته بر یک حالت بوده و پدید آورنده و مدبّرى ندارد و حیات، محدود به حیات دنیایی است و پس از مرگ، برانگیختگى و حیاتى وجود ندارد؛<ref>خویی، ابو القاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۳۹۰.</ref> <ref>علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۷.</ref> چنان که در قرآن کریم بدان اشاره شده است. <ref>جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۴.</ref> اما در اصطلاح؛ دهریه به گروهی از فیلسوف مسلکان مادی گفته میشود که معتقد به سرمدی بودن دهر یا روزگارند و آنان منسوب به دهرند.<ref>مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش، سوم، ص۱۹۵.</ref>غزالی نیز ضمن تقسیم فلاسفه به دهریون، طبیعیون و الاهیون، در تعریف دهریون مینویسد: «آنها گروهی از متقدمین هستند که آفریدگار مدبر عالم قادر را انکار، و گمان کردهاند که عالم بخودی خود و بدون آفریننده، همیشه موجود بوده و همواره حیوان از نطفه و نطفه از حیوان پدید آمده است. چنین بوده و تا ابد نیز چنین خواهد بود». <ref>غزالی، ابوحامد محمد، المنقذ من الضلال، تصحیح محمد محمد جابر، بیروت، المکتبة الثقافیة، بیتا، ص۱۲۸.</ref> در تعریفی عامتر و صحیحتر؛ «دهری» به کسی گویند که منکر مبدا و معاد است و تمامی حوادث را به دهر نسبت میدهد. <ref>علامه طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۸۴ش، بیستم، ج۱۸، ص۲۶۵.</ref>(یعنی آنچه که امروزه مادی گرا و یا ماتریالیسم خوانده میشود.) حال چه فیلسوف باشد یا غیر آن. در موارد بسیاری، به دهریه، همانند اصناف دیگر کفار و مشرکین زندیق نیز گفته میشود.<ref>منتظری، سعید رضا، زندیق و زنادیق، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹ش، اول، ص۵۰.</ref> | ||
== | ==تاریخچه== | ||
دهريه نام خود را از اين آيه قرآن: «وَ قالُوا ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ ...» جاثيه/ 23. | دهريه نام خود را از اين آيه قرآن: «وَ قالُوا ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ ...» جاثيه/ 23. | ||
گرفته اند. بنابراين آيه اصطلاح دهر بر كسانى اطلاق مى شود كه اعتقاد به خدا ندارند و منكر آفرينش عالم و عنايت الهى شدند.آنچه را كه در اديان حقه و شرايع آسمانى از رستاخيز و وعد و وعيد آمده دهريه قبول ندارند.می گويند مادّه فانى نشود و | گرفته اند. بنابراين آيه اصطلاح دهر بر كسانى اطلاق مى شود كه اعتقاد به خدا ندارند و منكر آفرينش عالم و عنايت الهى شدند.آنچه را كه در اديان حقه و شرايع آسمانى از رستاخيز و وعد و وعيد آمده دهريه قبول ندارند.می گويند مادّه فانى نشود و آن چه را كه در عالم «حادث» مى شود بر اساس قوانين طبيعى است و قايل به «قدم» و ديرينگى زمان هستند. شهرستانى می گويد دهريه منكر «معقولات» شدند و جز به «محسوسات» اعتراف نكردند به قول جاحظ: آنان منكر شياطين و جن و ملائكه هستند. غزّالى در «المنقذ من الضلال» بين دهريه و طبيعيون فرق گذاشته و می گويد:اينان منكر جوهريت نفسند. سيد جمال الدين افغانى رساله اى در ردّ دهريه به نام «نيچريه» نگاشته است. عبد اللّه علاء الدين بغدادى دهلوى رساله اى به نام «الدرة السنية فى الرد على المادية و اثبات النواميس الشرعية بالادلة العقلية» در ردّ آن گروه نوشته است.مذهب دهريه به جهت انكار خداوند و اصالت ماده مورد ردّ علماى اهل كتاب قرار گرفته چنان كه سعيد فيومى از علماى يهود در ردّ ايشان كتابى به تحرير در آورده است. بعضى از دانشمندان مانند زكرياى رازى از پيروان اين مذهب بوده اند و از اين جهت ابو حاتم رازى كتاب «اعلام النبوه» را در ردّ او نوشته است.محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم،ص 196</ref> | ||