۲۲٬۰۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
خط ۵۱: | خط ۲۷: | ||
دعبل بن علی بن رزین بن سلیمان بن تمیم بن نهشل بن خداش بن خالد بن عبد بن دعبل بن انس بن خزیمة بن سلامان بن اسلم بن حارثة بن عمرو بن عامر بن مزیقیا<ref>الأغانی ج۲۰ ص۱۳۱؛ به نقل دیوان دعبل الخزاعی، ص۴.</ref> (۱۴۸-۲۴۶ق) | دعبل بن علی بن رزین بن سلیمان بن تمیم بن نهشل بن خداش بن خالد بن عبد بن دعبل بن انس بن خزیمة بن سلامان بن اسلم بن حارثة بن عمرو بن عامر بن مزیقیا<ref>الأغانی ج۲۰ ص۱۳۱؛ به نقل دیوان دعبل الخزاعی، ص۴.</ref> (۱۴۸-۲۴۶ق) | ||
نام دعبل را محمد، حسن و عبدالرحمن ذکر کردهاند و کنیهاش ابوجعفر،<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۷۹.</ref> یا ابوعلی است. | نام دعبل را محمد، حسن و عبدالرحمن ذکر کردهاند و کنیهاش ابوجعفر،<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۷۹.</ref> یا ابوعلی است. | ||
دایه دعبل، وی را از جهت شوخطبعیای که در او بود، دعبل لقب داد و مقصودش ذعبل بود و ذال تبدیل به دال شد<ref>امینی، الغدیر، ج۲، ص۵۲۵.</ref> چنانکه در دیوان دعبل آمده، وی در سال ۱۴۸ق متولد شد، ولی ابن حجر در «لسان»، سال تولد وی را ۱۴۲ق ذکر میکند. وی اصالتاً کوفی است و گفته شده که از قرقیس بوده است. او ساکن بغداد بود <ref>دیوان دعبل الخزاعی، ص۵.</ref> | دایه دعبل، وی را از جهت شوخطبعیای که در او بود، دعبل لقب داد و مقصودش ذعبل بود و ذال تبدیل به دال شد<ref>امینی، الغدیر، ج۲، ص۵۲۵.</ref> چنانکه در دیوان دعبل آمده، وی در سال ۱۴۸ق متولد شد، ولی ابن حجر در «لسان»، سال تولد وی را ۱۴۲ق ذکر میکند. وی اصالتاً کوفی است و گفته شده که از قرقیس بوده است. او ساکن بغداد بود <ref>دیوان دعبل الخزاعی، ص۵.</ref> | ||
دعبل در سال ۲۴۶ یا ۲۴۷ ق/۸۶۱<ref>مابن معتز، طبقات شعراء المحدثین، ص۹۷.</ref> کشته شد و دلیل قتلش هجو خلفای عباسی بود.درباره مکان دفن او اختلاف است: شوش زویله و اهواز<ref>ر.ک: امینی، الغدیر، ج۲، ص۵۴۸.</ref>. | دعبل در سال ۲۴۶ یا ۲۴۷ ق/۸۶۱<ref>مابن معتز، طبقات شعراء المحدثین، ص۹۷.</ref> کشته شد و دلیل قتلش هجو خلفای عباسی بود.درباره مکان دفن او اختلاف است: شوش زویله و اهواز<ref>ر.ک: امینی، الغدیر، ج۲، ص۵۴۸.</ref>. | ||
خط ۸۰: | خط ۵۶: | ||
او دو فرزند به نامهای عبدالله و حسین داشت که از حسین دیوانی بر جای مانده که در حدود ۲۰۰ برگ است <ref>امینی، الغدیر، ج۲، ص۵۱۹.</ref>. | او دو فرزند به نامهای عبدالله و حسین داشت که از حسین دیوانی بر جای مانده که در حدود ۲۰۰ برگ است <ref>امینی، الغدیر، ج۲، ص۵۱۹.</ref>. | ||
== خلقیات، سفرها و مناصب == | == خلقیات، سفرها و مناصب == | ||
او شاعری تندزبان و بدهجو بود<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۷۸</ref>.اما در مسافرت هایی که داشت گاهی دزدان و رهزنان او را میدیدند و آزارش نمیکردند، بلکه با او به خوردن و نوشیدن مینشستند و دربارهاش نیکی مینمودند. او نیز هرگاه آنان را میدید سفره خوراک میگسترد و آنها را دعوت میکرد و غلامان خود ثقیف و شعف را که خواننده بودند صدا میکرد تا برایش بخوانند. | او شاعری تندزبان و بدهجو بود<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۷۸.</ref>.اما در مسافرت هایی که داشت گاهی دزدان و رهزنان او را میدیدند و آزارش نمیکردند، بلکه با او به خوردن و نوشیدن مینشستند و دربارهاش نیکی مینمودند. او نیز هرگاه آنان را میدید سفره خوراک میگسترد و آنها را دعوت میکرد و غلامان خود ثقیف و شعف را که خواننده بودند صدا میکرد تا برایش بخوانند. | ||
او بیشتر در بغداد میزیست و از ترس معتصم که به هجوش پرداخته بود، مدتی از آن شهر بیرون رفت و دوباره برگشت و به گشت و گذار در آفاق پرداخت. به بصره و دمشق رفت و در زمان مطلب بن عبدالله بن مالک به مصر رفت و به دست او والی «أسوان» شد. ولی وقتی دید دعبل او را هجو کرده عزلاش کرد. | او بیشتر در بغداد میزیست و از ترس معتصم که به هجوش پرداخته بود، مدتی از آن شهر بیرون رفت و دوباره برگشت و به گشت و گذار در آفاق پرداخت. به بصره و دمشق رفت و در زمان مطلب بن عبدالله بن مالک به مصر رفت و به دست او والی «أسوان» شد. ولی وقتی دید دعبل او را هجو کرده عزلاش کرد. | ||
دعبل، با برادرش رزین، سفری به حجاز کرد و با دیگر برادرش علی، به ری و خراسان رفت.او هنگام گذر از قم مدتی در آنجا میماند و شیعیان آن جا هر سال، پنجاههزار درهم بدو میدادند<ref>ابن معتز، طبقات شعراء المحدثین، ص۲۹۸.</ref>. | دعبل، با برادرش رزین، سفری به حجاز کرد و با دیگر برادرش علی، به ری و خراسان رفت.او هنگام گذر از قم مدتی در آنجا میماند و شیعیان آن جا هر سال، پنجاههزار درهم بدو میدادند<ref>ابن معتز، طبقات شعراء المحدثین، ص۲۹۸.</ref>. | ||
خط ۸۶: | خط ۶۲: | ||
عبدالحسین امینی، نویسنده کتاب الغدیر، نوشته: هجو سرایی و بدگویی تند و بسیار از جانب دعبل، مربوط به کسانی است که او آنها را از دشمنان خاندان پیامبر(ص) و غصب کننده مقام آنان میدانسته و به این وسیله به خدا تقرب میجسته است <ref>امینی، الغدیر، ج۲، ص۵۲۷.</ref>. | عبدالحسین امینی، نویسنده کتاب الغدیر، نوشته: هجو سرایی و بدگویی تند و بسیار از جانب دعبل، مربوط به کسانی است که او آنها را از دشمنان خاندان پیامبر(ص) و غصب کننده مقام آنان میدانسته و به این وسیله به خدا تقرب میجسته است <ref>امینی، الغدیر، ج۲، ص۵۲۷.</ref>. | ||
از جمله کسانی که دعبل به هجوشان پرداخته، این افراد هستند: | از جمله کسانی که دعبل به هجوشان پرداخته، این افراد هستند: | ||
• مطلب بن عبدالله بن مالک، حاکم مصر | * • مطلب بن عبدالله بن مالک، حاکم مصر | ||
• محمد بن عبدالملک بن زیات | * • محمد بن عبدالملک بن زیات | ||
• ابراهیم بن مهدی | * • ابراهیم بن مهدی | ||
• مأمون، خلیفه عباسی به ویژه در قصیده رائیهای که دعبل بعد از شهادت امام رضا(ع) سرود. | * • مأمون، خلیفه عباسی به ویژه در قصیده رائیهای که دعبل بعد از شهادت امام رضا(ع) سرود. | ||
• میمون بن هارون | * • میمون بن هارون | ||
• ابوعباد | * • ابوعباد | ||
• معتصم | * • معتصم | ||
• متوکل | * • متوکل | ||
• دینار بن عبدالله | * • دینار بن عبدالله | ||
• یحیی بن عبدالله | * • یحیی بن عبدالله | ||
• حسن بن سهل | * • حسن بن سهل | ||
• سهل بن رجاء و پدرش | * • سهل بن رجاء و پدرش | ||
• طاهریان، امیران خراسان و سیستان | * • طاهریان، امیران خراسان و سیستان. | ||
== راویان شعر از دعبل == | == راویان شعر از دعبل == | ||
راویان شعر از جانب دعبل عبارتند از | راویان شعر از جانب دعبل عبارتند از | ||
• محمد بن زید | * • محمد بن زید | ||
• حمدوی شاعر | * • حمدوی شاعر | ||
• محمد بن قاسم <ref>مهرویهامینی، الغدیر، ج۲، ص۵۲۹.</ref> | * • محمد بن قاسم <ref>مهرویهامینی، الغدیر، ج۲، ص۵۲۹.</ref>. | ||
= نقل حدیث = | = نقل حدیث = | ||
دعبل از اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) بوده و محضر امام جواد(ع) را نیز درک کرده است <ref>امینی، الغدیر، ج۲، ص۵۳۱.</ref>. | دعبل از اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) بوده و محضر امام جواد(ع) را نیز درک کرده است <ref>امینی، الغدیر، ج۲، ص۵۳۱.</ref>. | ||
= استادان= | = استادان= | ||
برخی کسانی که دعبل از آنها روایت کرده: | برخی کسانی که دعبل از آنها روایت کرده: | ||
• حافظ شعبه بن حجاج (متوفی ۱۶۰) | * • حافظ شعبه بن حجاج (متوفی ۱۶۰) | ||
• حافظ سفیان ثوری (متوفی ۱۶۱) | * • حافظ سفیان ثوری (متوفی ۱۶۱) | ||
• مالک بن انس، پیشوای مالکیان (متوفی ۱۷۹) | * • مالک بن انس، پیشوای مالکیان (متوفی ۱۷۹) | ||
• ابوسعید سالم بن بصری (متوفی پس از ۲۰۰) | * • ابوسعید سالم بن بصری (متوفی پس از ۲۰۰) | ||
• ابوعبدالله محمد بن عمرو واقدی(متوفی ۲۰۷) | * • ابوعبدالله محمد بن عمرو واقدی(متوفی ۲۰۷) | ||
• مامون، خلیفه عباسی (متوفی ۲۱۸) | * • مامون، خلیفه عباسی (متوفی ۲۱۸) | ||
• ابوالفضل عبدالله بن سعد زهری بغدادی (متوفی ۲۶۰) | * • ابوالفضل عبدالله بن سعد زهری بغدادی (متوفی ۲۶۰) | ||
• محمد بن سلامه | * • محمد بن سلامه | ||
• سعید بن سفیان اسملی مدنی | * • سعید بن سفیان اسملی مدنی | ||
• محمد بن اسماعیل | * • محمد بن اسماعیل | ||
• مجاشع بن عمر | * • مجاشع بن عمر | ||
• موسی بن سهل راسبی | * • موسی بن سهل راسبی. | ||
= راویان حدیث از او = | = راویان حدیث از او = | ||
برخی کسانی که از دعبل نقل حدیث کردهاند: | برخی کسانی که از دعبل نقل حدیث کردهاند: | ||
• ابوالحسن علی، برادر دعبل | * • ابوالحسن علی، برادر دعبل | ||
• موسی بن حماد یزیدی | * • موسی بن حماد یزیدی | ||
• ابوالصلت هروی (متوفی ۲۳۶) | * • ابوالصلت هروی (متوفی ۲۳۶) | ||
• هارون بن عبدالله مهلبی (در امالی و عیون) | * • هارون بن عبدالله مهلبی (در امالی و عیون) | ||
• علی بن حکیم (در اصول کافی) | * • علی بن حکیم (در اصول کافی) | ||
• عبدالله بن سعید اشقری (اغانی و غیرآن) | * • عبدالله بن سعید اشقری (اغانی و غیرآن) | ||
• موسی بن عیسی مروزی | * • موسی بن عیسی مروزی | ||
• ابن منادی، احمد بن ا بیداود(متوفی ۲۷۲) (تاریخ ابن عساکر) | * • ابن منادی، احمد بن ا بیداود(متوفی ۲۷۲) (تاریخ ابن عساکر) | ||
• محمد بن موسی بریری (تاریخ ابن عساکر) | * • محمد بن موسی بریری (تاریخ ابن عساکر) | ||
== تائیه دعبل == | == تائیه دعبل == | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۱۲: | ||
علامه امینی، در جلد دوم الغدیر درباره کشته شدن او نوشته: | علامه امینی، در جلد دوم الغدیر درباره کشته شدن او نوشته: | ||
او ۹۷ سال و چند ماه عمر کرده است. آوردهاند که او مالک بن طوق را به اشعاری هجو کرد و چون هجویهاش به مالک رسید وی را طلبید و شاعر گریخت و به بصره که اسحاق بن عباس عباسی فرماندارش بود آمد. اسحاق نیز از هجویه دعبل درباره نزار آگاهی داشت و چون شاعر به شهر درآمد، کسی را به دستگیری وی گماشت و نطع و شمشیر خواست تا گردن دعبل را بزند. دعبل در انکار آن قصیده سوگند به طلاق میخورد و به هر قسمی که او را از کشته شدن میرهاند، متوسل میشد و آن چکامه را ساخته و پرداخته دشمنانش میدانست، که به قصد کشته شدن او گفته و به وی نسبت دادهاند. اسحاق چوبدستی خواست و با آن دعبل را تا میتوانست زد و او را به کارهای تحقیر آمیزی وادار نمود. او بعد از این کار دعبل را رها کرد و دعبل به اهواز گریخت. مالک، ده هزار درهم به مردی داد تا او را ناآگاهانه بکشد. آن مرد او را در روستایی از نواحی(شوش) | او ۹۷ سال و چند ماه عمر کرده است. آوردهاند که او مالک بن طوق را به اشعاری هجو کرد و چون هجویهاش به مالک رسید وی را طلبید و شاعر گریخت و به بصره که اسحاق بن عباس عباسی فرماندارش بود آمد. اسحاق نیز از هجویه دعبل درباره نزار آگاهی داشت و چون شاعر به شهر درآمد، کسی را به دستگیری وی گماشت و نطع و شمشیر خواست تا گردن دعبل را بزند. دعبل در انکار آن قصیده سوگند به طلاق میخورد و به هر قسمی که او را از کشته شدن میرهاند، متوسل میشد و آن چکامه را ساخته و پرداخته دشمنانش میدانست، که به قصد کشته شدن او گفته و به وی نسبت دادهاند. اسحاق چوبدستی خواست و با آن دعبل را تا میتوانست زد و او را به کارهای تحقیر آمیزی وادار نمود. او بعد از این کار دعبل را رها کرد و دعبل به اهواز گریخت. مالک، ده هزار درهم به مردی داد تا او را ناآگاهانه بکشد. آن مرد او را در روستایی از نواحی(شوش) پیدا کرد و بعد از نماز عشاء با چوبدستی که سرش زهرآگین بود به پشت پای دعبل زد و فردای آن روز دعبل از دنیا رفت. | ||
= منابع = | = منابع = | ||
# ابن شهر آشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، تصحیح: محمد صادق بحر العلوم، المطبعة الحیدریة، نجف اشرف، بیتا. | # ابن شهر آشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، تصحیح: محمد صادق بحر العلوم، المطبعة الحیدریة، نجف اشرف، بیتا. |