۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
فرمانروایان سلسله طلایی کین، که به مرور چینی شده بودند، برای مهار کردن اقوام صحرانورد آن سوی دیوار چین، آنان را به جان یکدیگر میانداختند [۱۵۹] چنانکه در پی کشته شدن قوتوله/ قوتیله/ خوتولا قاآن، آخرین فرمانروای خاقانی مغولها، به دست تاتارهای بوئیرنور در ۵۵۶/ ۱۱۶۱ و با به قدرت رسیدن تاتارها، حکومت کین در ۵۹۸/ ۱۲۰۲ چند قبیله متحد مغولی را ــ که طغرل (بعدها وانگ/ اونگ خان)، رئیس قبیله مسیحی کرائیت و تابع حکومت کین، فرماندهی ایشان را به عهده داشت ــ بر ضد تاتارها برانگیخت. [۱۶۰][۱۶۱] در همین سال، تِموچین (بعدها چنگیزخان) به خونخواهی پدرش، یسوکایْ بهادُر ــ که یکی از رؤسای خرده پای مغول و هم پیمان قدیمی طغرل بود و عدهای از تاتارها او را کشته بودند ــ و نیز به سبب آنکه خود را وارث فرمانروایی قوتوله قاآن میدانست، به عنوان متحد و تابعِ خان کرائیت، همه قبایل رقیب را در سرزمینهای مغولستان مقهور کرد و بویژه از تاتارها انتقام سختی گرفت. [۱۶۲][۱۶۳][۱۶۴] وی همچنین بقیه آنان را در واحدهای مختلف قومی ـ نظامی خود ــ که به مرور اقوام دیگری نیز به آنها میپیوستند ــ تقسیم کرد و تاتارها را «جلوداران» لشکر مغول گردانید و برخی از زنان ایشان را به همسری و برخی از کودکان آنان را به فرزند خواندگی برگزید. در نتیجه، عدهای از این تاتارها از همان ابتدا در دستگاه چنگیزخان و اخلافش، به مقامهای بالا رسیدند. [۱۶۵][۱۶۶][۱۶۷][۱۶۸][۱۶۹][۱۷۰][۱۷۱][۱۷۲] بدینسان، پس از آنکه چنگیزخان در ۶۰۲/۱۲۰۶ وحدت قبیلهای و قومی در مغولستان به وجود آورد، تاتارها نیز مانند دیگر اقوام ترک با مغولان درآمیختند [۱۷۳][۱۷۴][۱۷۵][۱۷۶] و از آن پس، تفکیک تاتارها و نقش تاریخی آنان، به ویژه از مغولان، تقریباً ناممکن شده است؛ چنانکه جوینی ، حتی در بیان حوادث پیش از چنگیز، تاتارها و مغولها را یکی گرفته [۱۷۷] و ابن اثیر در گزارش مفصّلی که از هجوم چنگیزخان و اخلافش در ابتدای قرن هفتم آورده، ایشان را در همه جا تاتار خوانده است. [۱۷۸][۱۷۹] در اشعار مولوی و سعدی نیز که هم زمان با فتنه مغول میزیستهاند، واژه تاتار برای مغول به کار رفته است [۱۸۰][۱۸۱][۱۸۲] (برای اطلاعات بیشتر از وضع فرهنگی تاتارها رجوع کنید به مغولها، ایلخانان). | فرمانروایان سلسله طلایی کین، که به مرور چینی شده بودند، برای مهار کردن اقوام صحرانورد آن سوی دیوار چین، آنان را به جان یکدیگر میانداختند [۱۵۹] چنانکه در پی کشته شدن قوتوله/ قوتیله/ خوتولا قاآن، آخرین فرمانروای خاقانی مغولها، به دست تاتارهای بوئیرنور در ۵۵۶/ ۱۱۶۱ و با به قدرت رسیدن تاتارها، حکومت کین در ۵۹۸/ ۱۲۰۲ چند قبیله متحد مغولی را ــ که طغرل (بعدها وانگ/ اونگ خان)، رئیس قبیله مسیحی کرائیت و تابع حکومت کین، فرماندهی ایشان را به عهده داشت ــ بر ضد تاتارها برانگیخت. [۱۶۰][۱۶۱] در همین سال، تِموچین (بعدها چنگیزخان) به خونخواهی پدرش، یسوکایْ بهادُر ــ که یکی از رؤسای خرده پای مغول و هم پیمان قدیمی طغرل بود و عدهای از تاتارها او را کشته بودند ــ و نیز به سبب آنکه خود را وارث فرمانروایی قوتوله قاآن میدانست، به عنوان متحد و تابعِ خان کرائیت، همه قبایل رقیب را در سرزمینهای مغولستان مقهور کرد و بویژه از تاتارها انتقام سختی گرفت. [۱۶۲][۱۶۳][۱۶۴] وی همچنین بقیه آنان را در واحدهای مختلف قومی ـ نظامی خود ــ که به مرور اقوام دیگری نیز به آنها میپیوستند ــ تقسیم کرد و تاتارها را «جلوداران» لشکر مغول گردانید و برخی از زنان ایشان را به همسری و برخی از کودکان آنان را به فرزند خواندگی برگزید. در نتیجه، عدهای از این تاتارها از همان ابتدا در دستگاه چنگیزخان و اخلافش، به مقامهای بالا رسیدند. [۱۶۵][۱۶۶][۱۶۷][۱۶۸][۱۶۹][۱۷۰][۱۷۱][۱۷۲] بدینسان، پس از آنکه چنگیزخان در ۶۰۲/۱۲۰۶ وحدت قبیلهای و قومی در مغولستان به وجود آورد، تاتارها نیز مانند دیگر اقوام ترک با مغولان درآمیختند [۱۷۳][۱۷۴][۱۷۵][۱۷۶] و از آن پس، تفکیک تاتارها و نقش تاریخی آنان، به ویژه از مغولان، تقریباً ناممکن شده است؛ چنانکه جوینی ، حتی در بیان حوادث پیش از چنگیز، تاتارها و مغولها را یکی گرفته [۱۷۷] و ابن اثیر در گزارش مفصّلی که از هجوم چنگیزخان و اخلافش در ابتدای قرن هفتم آورده، ایشان را در همه جا تاتار خوانده است. [۱۷۸][۱۷۹] در اشعار مولوی و سعدی نیز که هم زمان با فتنه مغول میزیستهاند، واژه تاتار برای مغول به کار رفته است [۱۸۰][۱۸۱][۱۸۲] (برای اطلاعات بیشتر از وضع فرهنگی تاتارها رجوع کنید به مغولها، ایلخانان). | ||
علت شهرت نام تاتارها | =علت شهرت نام تاتارها= | ||
به نظر میرسد سه عامل اصلی موجب شده باشد که نام تاتار در بین اغلب ملل دنیا و منابع گوناگون با نام مغول مترادف شود و حتی بیش از آن شهرت یابد: ۱) پیش از به قدرت رسیدن تموچین (چنگیزخان)، مغولها شهرت و شوکت خود را از دست داده بودند ــ به عبارت دیگر، پس از آنکه تاتارها، قوتوله قاآن را کشتند، مغولها شوکت خود را از دست دادند ــ و نام تاتارها بر سر زبانها افتاد. حتی بسیاری از اقوام دیگر نیز ــ چنانکه در زمان قدرت مغولها رایج بود ــ برای تفاخر میکوشیدند تا خود را به تاتارها منتسب کنند. [۱۸۳] ۲) در زمان چنگیزخان نیز تاتارها، ظاهراً به سبب اینکه جلوداران لشکر وی شدند، به شهرتشان افزوده شد. [۱۸۴] برای نمونه، نظامیانی که به احتمال نزدیک به یقین، از جنگجویان مغول و تاتار و ترک بودند و چنگیزخان آنان را مأمور تعقیب خوارزمشاه در غرب خراسان کرده بود، در برخی منابع، «تاتارهای مغربی» خوانده شدهاند. [۱۸۵] ۳) در پی تسخیر اروپای شرقی به دست اخلاف چنگیزخان در نیمه نخست قرن هفتم، کشیشان و مبلّغانی با نامههایی خطاب به «پادشاه و مردم تاتار» به دربار مغولان اعزام شدند، تا با ترویج مسیحیت در بین ایشان، غضب و احتمالاً حملات ایشان را ــ که بیشتر شَمَنپرست و کافر محسوب میشدند ــ به سوی جهان اسلام منحرف کنند، و از این راه بقیه اروپا را از گزند آنان نجات دهند. [۱۸۶][۱۸۷][۱۸۸] از آنجا که هجوم ویرانگر مغولان بر جهان اسلام و مسیحیت در قرون وسطا، به عذاب فراگیر الاهی تعبیر شده بود و از نشانههای «دوران ضد مسیح» یا «آخرالزمان» به شمار میآمد [۱۸۹][۱۹۰] (ضمناً برای دیدگاههایی در زمینه نسبت دادن تاتارها و مغولها به اقوام ویرانگر «یأجوج و مأجوج» در قرآن [۱۹۱] رجوع کنید به این آدرس [۱۹۲][۱۹۳][۱۹۴]) و از سوی دیگر، چون کلمه تاتار اتفاقاً به واژه تارتارُوس به معنای «دوزخ» در اساطیر یونان، بسیار شبیه بود، این مبلّغان واژه تارتار را با مفهوم «جهنمی» یا «وحشی»، از واژه تارتاروس، ساختند و آن را برای مهاجمان و فاتحان چنگیزی به کار بردند. در نتیجه، به رغم تأکیدهای بعدی همین مبلّغان مبنی بر اینکه نام صحیح ایشان «تاتار» است، در زبانهای ایتالیایی، انگلیسی و فرانسوی واژه تارتار رواج یافت، اما در زبانهای آلمانی و ممالک اروپای شرقی نام «تاتار» به کار رفت. [۱۹۵][۱۹۶][۱۹۷] [۱۹۸] | به نظر میرسد سه عامل اصلی موجب شده باشد که نام تاتار در بین اغلب ملل دنیا و منابع گوناگون با نام مغول مترادف شود و حتی بیش از آن شهرت یابد: ۱) پیش از به قدرت رسیدن تموچین (چنگیزخان)، مغولها شهرت و شوکت خود را از دست داده بودند ــ به عبارت دیگر، پس از آنکه تاتارها، قوتوله قاآن را کشتند، مغولها شوکت خود را از دست دادند ــ و نام تاتارها بر سر زبانها افتاد. حتی بسیاری از اقوام دیگر نیز ــ چنانکه در زمان قدرت مغولها رایج بود ــ برای تفاخر میکوشیدند تا خود را به تاتارها منتسب کنند. [۱۸۳] ۲) در زمان چنگیزخان نیز تاتارها، ظاهراً به سبب اینکه جلوداران لشکر وی شدند، به شهرتشان افزوده شد. [۱۸۴] برای نمونه، نظامیانی که به احتمال نزدیک به یقین، از جنگجویان مغول و تاتار و ترک بودند و چنگیزخان آنان را مأمور تعقیب خوارزمشاه در غرب خراسان کرده بود، در برخی منابع، «تاتارهای مغربی» خوانده شدهاند. [۱۸۵] ۳) در پی تسخیر اروپای شرقی به دست اخلاف چنگیزخان در نیمه نخست قرن هفتم، کشیشان و مبلّغانی با نامههایی خطاب به «پادشاه و مردم تاتار» به دربار مغولان اعزام شدند، تا با ترویج مسیحیت در بین ایشان، غضب و احتمالاً حملات ایشان را ــ که بیشتر شَمَنپرست و کافر محسوب میشدند ــ به سوی جهان اسلام منحرف کنند، و از این راه بقیه اروپا را از گزند آنان نجات دهند. [۱۸۶][۱۸۷][۱۸۸] از آنجا که هجوم ویرانگر مغولان بر جهان اسلام و مسیحیت در قرون وسطا، به عذاب فراگیر الاهی تعبیر شده بود و از نشانههای «دوران ضد مسیح» یا «آخرالزمان» به شمار میآمد [۱۸۹][۱۹۰] (ضمناً برای دیدگاههایی در زمینه نسبت دادن تاتارها و مغولها به اقوام ویرانگر «یأجوج و مأجوج» در قرآن [۱۹۱] رجوع کنید به این آدرس [۱۹۲][۱۹۳][۱۹۴]) و از سوی دیگر، چون کلمه تاتار اتفاقاً به واژه تارتارُوس به معنای «دوزخ» در اساطیر یونان، بسیار شبیه بود، این مبلّغان واژه تارتار را با مفهوم «جهنمی» یا «وحشی»، از واژه تارتاروس، ساختند و آن را برای مهاجمان و فاتحان چنگیزی به کار بردند. در نتیجه، به رغم تأکیدهای بعدی همین مبلّغان مبنی بر اینکه نام صحیح ایشان «تاتار» است، در زبانهای ایتالیایی، انگلیسی و فرانسوی واژه تارتار رواج یافت، اما در زبانهای آلمانی و ممالک اروپای شرقی نام «تاتار» به کار رفت. [۱۹۵][۱۹۶][۱۹۷] [۱۹۸] | ||
تاتارها بعد از مرگ چنگیز | =تاتارها بعد از مرگ چنگیز= | ||
پس از مرگ چنگیزخان در ۶۲۴/ ۱۲۲۷، امپراتوری مغول تجزیه شد و اخلاف وی، به ممالک غرب آسیا و سرزمینهای شرق اروپا تاختند و در متصرفات جدید ساکن شدند. از آن پس، در بیشتر منابع، همه مهاجمان تشکیل دهنده حکومتهای مستقل و نیمه مستقل مغولی، به ویژه در امپراتوری «اردوی زرّین» در سرزمینهای روسیه، «تاتار» خوانده شدهاند. [۱۹۹] روسها مردم اردوی زرّین را همواره تاتار نامیدهاند؛ چه در زمانی که زبان رسمی ایشان هنوز مغولی بود (تا قرن هشتم و مقارن ظهور عثمانیان) و چه در زمانی که زبان امپراتوری بکلی ترکی شده بود. [۲۰۰][۲۰۱][۲۰۲] | پس از مرگ چنگیزخان در ۶۲۴/ ۱۲۲۷، امپراتوری مغول تجزیه شد و اخلاف وی، به ممالک غرب آسیا و سرزمینهای شرق اروپا تاختند و در متصرفات جدید ساکن شدند. از آن پس، در بیشتر منابع، همه مهاجمان تشکیل دهنده حکومتهای مستقل و نیمه مستقل مغولی، به ویژه در امپراتوری «اردوی زرّین» در سرزمینهای روسیه، «تاتار» خوانده شدهاند. [۱۹۹] روسها مردم اردوی زرّین را همواره تاتار نامیدهاند؛ چه در زمانی که زبان رسمی ایشان هنوز مغولی بود (تا قرن هشتم و مقارن ظهور عثمانیان) و چه در زمانی که زبان امپراتوری بکلی ترکی شده بود. [۲۰۰][۲۰۱][۲۰۲] | ||
مسلمان شدن تاتارها | =مسلمان شدن تاتارها= | ||
گفتنی است که تاتارهای اردوی زرّین بسیار زودتر از همرزمان مغول خود در ایران، اسلام آوردند. برکه خان (حک: ۶۵۵ـ۶۶۴/ ۱۲۵۷ـ۱۲۶۶) نخستین خان تاتاری اردوی زرّین بود که مسلمان شد، [۲۰۳] اما در ایران در دوره هولاکو، انتشار اسلام در بین ایلخانان کُندتر بود. اولین ایلخان مغول که به اسلام گروید، تگودار (۶۸۰ ـ۶۸۳/ ۱۲۸۱ـ ۱۲۸۴) بود که پس از او، بسیاری از پیروانش نیز اسلام آوردند. [۲۰۴][۲۰۵] | گفتنی است که تاتارهای اردوی زرّین بسیار زودتر از همرزمان مغول خود در ایران، اسلام آوردند. برکه خان (حک: ۶۵۵ـ۶۶۴/ ۱۲۵۷ـ۱۲۶۶) نخستین خان تاتاری اردوی زرّین بود که مسلمان شد، [۲۰۳] اما در ایران در دوره هولاکو، انتشار اسلام در بین ایلخانان کُندتر بود. اولین ایلخان مغول که به اسلام گروید، تگودار (۶۸۰ ـ۶۸۳/ ۱۲۸۱ـ ۱۲۸۴) بود که پس از او، بسیاری از پیروانش نیز اسلام آوردند. [۲۰۴][۲۰۵] | ||
قره تاتارهای آناطولی | =قره تاتارهای آناطولی= | ||
در آسیای صغیر (ترکیه)، سلجوقیان آناطولی (سلاجقه روم) در ۶۴۰/ ۱۲۴۳، دست نشانده ایلخانان شدند و اقوامی از آنان در آنجا سُکنا گزیدند و با بومیان ترک آناطولی درآمیختند و به دلایلی نامعلوم «قره تاتار» (تاتارهای سیاه) نامیده شدند، که ظاهراً ربطی به گروه «تاتارهای سیاه» در تقسیم بندی چینیان ندارد. [۲۰۶] آنان هم زمان با جهانگشایی تیمور، به صورت کوچنشین، بین آماسیه و قیصریه به سر میبردهاند و جمعیتشان بین سی تا چهل هزار خانوار بوده است. [۲۰۷] این قره تاتارها ــ که به مرور فرهنگ ترکمنی غالب در آن نواحی را کسب کردند ــ در ابتدای قرن نهم به امپراتوری عثمانی پیوستند. [۲۰۸][۲۰۹] در پی پیروزی تیمور بر عثمانیان در ۸۰۲/ ۱۴۰۰، وی گروههایی از قره تاتارهای آناطولی را به موطنشان در آسیای مرکزی (ماوراءالنهر) بازگرداند، اما برخی از ایشان پس از مرگ تیمور در ۸۰۷/ ۱۴۰۵، دوباره به آناطولی بازگشتند. [۲۱۰][۲۱۱][۲۱۲] گفتنی است که برخی از قره تاتارهای یادشده، در ۸۲۲/ ۱۴۱۹ به نواحی بالکان کوچیدند و در غرب شهر فلبه (فیلیپو پولیس/ پلوودیف امروزی) ساکن شدند. نام شهر تَتَر/ تاتارپازارجق در بلغارستان نیز از نام ایشان گرفته شده است. [۲۱۳] | در آسیای صغیر (ترکیه)، سلجوقیان آناطولی (سلاجقه روم) در ۶۴۰/ ۱۲۴۳، دست نشانده ایلخانان شدند و اقوامی از آنان در آنجا سُکنا گزیدند و با بومیان ترک آناطولی درآمیختند و به دلایلی نامعلوم «قره تاتار» (تاتارهای سیاه) نامیده شدند، که ظاهراً ربطی به گروه «تاتارهای سیاه» در تقسیم بندی چینیان ندارد. [۲۰۶] آنان هم زمان با جهانگشایی تیمور، به صورت کوچنشین، بین آماسیه و قیصریه به سر میبردهاند و جمعیتشان بین سی تا چهل هزار خانوار بوده است. [۲۰۷] این قره تاتارها ــ که به مرور فرهنگ ترکمنی غالب در آن نواحی را کسب کردند ــ در ابتدای قرن نهم به امپراتوری عثمانی پیوستند. [۲۰۸][۲۰۹] در پی پیروزی تیمور بر عثمانیان در ۸۰۲/ ۱۴۰۰، وی گروههایی از قره تاتارهای آناطولی را به موطنشان در آسیای مرکزی (ماوراءالنهر) بازگرداند، اما برخی از ایشان پس از مرگ تیمور در ۸۰۷/ ۱۴۰۵، دوباره به آناطولی بازگشتند. [۲۱۰][۲۱۱][۲۱۲] گفتنی است که برخی از قره تاتارهای یادشده، در ۸۲۲/ ۱۴۱۹ به نواحی بالکان کوچیدند و در غرب شهر فلبه (فیلیپو پولیس/ پلوودیف امروزی) ساکن شدند. نام شهر تَتَر/ تاتارپازارجق در بلغارستان نیز از نام ایشان گرفته شده است. [۲۱۳] | ||
تاتارهای قرن نهم | =تاتارهای قرن نهم= | ||
در آغاز قرن نهم/ پانزدهم، اردوی زرّین تجزیه شد و خاناتی از قبیل خانات قازان، آستاراخان و کریمه، شکل گرفتند که مردم همه آنها نیز، به ویژه از طرف روسها، همواره تاتار خوانده شدهاند. [۲۱۴][۲۱۵][۲۱۶] این تاتارها به زبان روسیِ رایج در روسیه سفید سخن میگفتهاند. به گفته بارتولد، [۲۱۷] بررسیهای تازه نشان میدهد که ترک زبانان آستاراخان نیز که به قبیله نُوغای منسوب بودهاند، «تاتار» خوانده شدهاند (آستاراخان؛ خانات قازان، خانات کریمه). در تاریخ روسیه، دوران سلطه مهاجمان چنگیزی به دوران «یوغِ تاتار» معروف است. [۲۱۸][۲۱۹][۲۲۰] | در آغاز قرن نهم/ پانزدهم، اردوی زرّین تجزیه شد و خاناتی از قبیل خانات قازان، آستاراخان و کریمه، شکل گرفتند که مردم همه آنها نیز، به ویژه از طرف روسها، همواره تاتار خوانده شدهاند. [۲۱۴][۲۱۵][۲۱۶] این تاتارها به زبان روسیِ رایج در روسیه سفید سخن میگفتهاند. به گفته بارتولد، [۲۱۷] بررسیهای تازه نشان میدهد که ترک زبانان آستاراخان نیز که به قبیله نُوغای منسوب بودهاند، «تاتار» خوانده شدهاند (آستاراخان؛ خانات قازان، خانات کریمه). در تاریخ روسیه، دوران سلطه مهاجمان چنگیزی به دوران «یوغِ تاتار» معروف است. [۲۱۸][۲۱۹][۲۲۰] | ||
تأسیس تاتارستان | =تأسیس تاتارستان= | ||
در قرن دهم/ شانزدهم، روسها همه خانات آسیای مرکزی را مضمحل کردند، اما گرفتن کریمه از عثمانیان به طول انجامید. وارثان اردوی زرّین پس از پشت سر گذاشتن دوران امپراتوری روسیه تزاری، موفق شدند که در ۱۳۳۸/ ۱۹۲۰، کشور جمهوری خود مختار شورایی سوسیالیستی تاتارستان را در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی سابق تأسیس کنند، و بدینسان به واژه و نام تاتار، بُعد سیاسی و اجتماعی جدیدی بخشیدند. | در قرن دهم/ شانزدهم، روسها همه خانات آسیای مرکزی را مضمحل کردند، اما گرفتن کریمه از عثمانیان به طول انجامید. وارثان اردوی زرّین پس از پشت سر گذاشتن دوران امپراتوری روسیه تزاری، موفق شدند که در ۱۳۳۸/ ۱۹۲۰، کشور جمهوری خود مختار شورایی سوسیالیستی تاتارستان را در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی سابق تأسیس کنند، و بدینسان به واژه و نام تاتار، بُعد سیاسی و اجتماعی جدیدی بخشیدند. | ||
فهرست منابع | =فهرست منابع= | ||
(۱) تامس واکر آرنولد، الدّعوة الی الاسلام : بحث فی تاریخ نشر العقیدة الاسلامیة ، ترجمه الی العربیة و علق علیه حسن ابراهیم حسن ، عبدالمجید عابدین ، و اسماعیل نحراوی ، قاهره ۱۹۷۰. | (۱) تامس واکر آرنولد، الدّعوة الی الاسلام : بحث فی تاریخ نشر العقیدة الاسلامیة ، ترجمه الی العربیة و علق علیه حسن ابراهیم حسن ، عبدالمجید عابدین ، و اسماعیل نحراوی ، قاهره ۱۹۷۰. | ||
خط ۲۱۴: | خط ۲۰۱: | ||
(۶۸) idem، Og §uzlar ) Tدrkmenler ) : Tarihleri-Boy Te íkilہt i -Destanlar i ، Ankara ۱۹۶۷. | (۶۸) idem، Og §uzlar ) Tدrkmenler ) : Tarihleri-Boy Te íkilہt i -Destanlar i ، Ankara ۱۹۶۷. | ||
پانویس | =پانویس= |