۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
در شرع اباحه آن است كه شریعت حكم به آن نكند بلكه شخص مخیر بین فعل یا ترك آن باشد. به عبارت دیگر، «اباحه» در اصطلاح [[فقها]] حكمى است كه عارى از طلب باشد و «تخییر» حكمى است كه بین فعل و ترك آن مخیر باشد و مكلّف بتواند آن را انجام دهد یا ندهد. در لغت، اباحه و اباحت به معنى مباح كردن، حلال كردن و جایز شمردن آمده كه مقابل حظر و تحریم است.اباحه در اصطلاح، معمولا بر افعال سهل انگارانه اخلاقى كه منع شرعى و عرفى دارد، اطلاق مى شود.چنان كه بعضى از فرق غلاة و متصوّفه را متهم به اباحه كرده اند.بعضى از [[غلاة]] شیعه مى گفتند كه ما باید بار تكلیف را از دوش برداریم و كارى یا چیزى را بر خود حرام نشماریم. برخى دیگر مى گفتند كه حرام و حلالى كه در [[قرآن]] و [[سنت]] آمده است، مقصود از آن ها تبرّاى از دشمنان امامان و تولاى به ایشان و دوستان ایشان است.بعضى معتقد بودند كه شناختن امام و مهر ورزیدن به وى براى ایشان كافى است و دیگر احتیاجى از پرهیز چیزهاى «[[حرام]]» ندارند از این رو انجام هر كارى را و لو این كه مخالف [[شرع]] باشد بر خود مباح مى دانستند. | در شرع اباحه آن است كه شریعت حكم به آن نكند بلكه شخص مخیر بین فعل یا ترك آن باشد. به عبارت دیگر، «اباحه» در اصطلاح [[فقها]] حكمى است كه عارى از طلب باشد و «تخییر» حكمى است كه بین فعل و ترك آن مخیر باشد و مكلّف بتواند آن را انجام دهد یا ندهد. در لغت، اباحه و اباحت به معنى مباح كردن، حلال كردن و جایز شمردن آمده كه مقابل حظر و تحریم است.اباحه در اصطلاح، معمولا بر افعال سهل انگارانه اخلاقى كه منع شرعى و عرفى دارد، اطلاق مى شود.چنان كه بعضى از فرق غلاة و متصوّفه را متهم به اباحه كرده اند.بعضى از [[غلاة]] شیعه مى گفتند كه ما باید بار تكلیف را از دوش برداریم و كارى یا چیزى را بر خود حرام نشماریم. برخى دیگر مى گفتند كه حرام و حلالى كه در [[قرآن]] و [[سنت]] آمده است، مقصود از آن ها تبرّاى از دشمنان امامان و تولاى به ایشان و دوستان ایشان است.بعضى معتقد بودند كه شناختن امام و مهر ورزیدن به وى براى ایشان كافى است و دیگر احتیاجى از پرهیز چیزهاى «[[حرام]]» ندارند از این رو انجام هر كارى را و لو این كه مخالف [[شرع]] باشد بر خود مباح مى دانستند. | ||
عبد القاهر بغدادى در كتاب «الفرق بین الفرق» از بعضى فرقه هاى اباحى نام برده است و مى نویسد كه: «[[ | عبد القاهر بغدادى در كتاب «الفرق بین الفرق» از بعضى فرقه هاى اباحى نام برده است و مى نویسد كه: «[[بابكیه|بابكیه]]» را در كوهستان شان جشنى است و در آن شب مردان و زنان شان با هم گرد آیند و مى گسارند و ساز و ناى نوازند، ناگاه چراغ را بكشند و جامه بركنند و مردان در زنان آویزند. «[[معتزله]]» مى گفتند: آیا افعال آدمى را پیش از [[وحى]] یا در فاصله میان دو وحى باید اصولا مجاز شمرد یا ممنوع؟ و چون آنان میزان «[[عقل]]» را در «حسن و قبح اعمال» جارى می دانستند مى گفتند: افعال خوب و سودمند روا و افعال زشت و زیان بخش ناروا است. [[جاحظ]] كه یكى از بزرگان «معتزله» بوده مى گفت: هر چه در قرآن و سنت نهى نشده باشد مباح مطلق است. «[[اسماعیلیه|اسماعیلیه]]» مى گفتند: «اذا ظهرت الحقایق بطلت الشرایع» یعنى اگر حقایق [[دین|دین]] آشكار شود، [[شرایع|شرایع]] و [[قوانین|قوانین]] باطل مى گردد.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی،مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1272 خورشیدی، چاپ دوم، ص 4 با ویرایش محدود.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |