۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
امر بهمعروف دراصطلاح بهمعناى فرمان دادن به هر کارى است که حُسن آن از نظر عقل و [[شرع]] شناخته شده است و نهى از منکر به معناى باز داشتن از هر کارى است که حُسن آن از منظر عقل و شرع ناشناخته است یا عقل یا شرع به قُبح آن حکم مىکند .<ref>بصائر | امر بهمعروف دراصطلاح بهمعناى فرمان دادن به هر کارى است که حُسن آن از نظر عقل و [[شرع]] شناخته شده است و نهى از منکر به معناى باز داشتن از هر کارى است که حُسن آن از منظر عقل و شرع ناشناخته است یا عقل یا شرع به قُبح آن حکم مىکند .<ref>بصائر ذوىالتمییز، ج4، ص57، 120؛ التحقیق، ج12، ص 239؛ مصطلحات الفقه، ص 88 ـ 89</ref> در منابع، تعبیراتى گوناگون در تعریف امر به معروف و نهى از منکر شده؛ ولى از مجموع آنها همین معنا قابل استنباط است . <ref>التعریفات، ص 50 .</ref>امر به معروف و نهى از منکر دو فرع مهم از فروع دین و از ضروریات [[اسلام]] به شمار مىرود و با توجه به اینکه احکامى مشترک دارند و غالبا در آیات و روایات در کنار هم آمدهاند، هر دو موضوع در یک مقاله طرح شده است. این دو واجب مربوط به حوزه عمل و از همینرو جایگاه اصلى آن علم فقه است، با این حال براى اولین بار موضوع امر به معروف و نهى از منکر به وسیله معتزله به علم کلام نیز راه یافت. <ref>)فصل الاعتزال، ص 139؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 10، ص 201 ـ 203.</ref> | ||
طرح این مبحث در کلام [[معتزله]] از آن رو بوده است که اعتقاد به امر به معروف و نهى از منکر همراه با 4 اصل دیگر توحید، عدل، وعد و وعید و منزلت بین المنزلتین « اصول خمسه » معتزله را شکل مىداده است. از نظر معتزله همه مؤمنان در حد توان خود به اقامه احکام شرع مکلفاند و باید در امر به معروف و نهى از منکر شیوههاى گوناگون اجراى آن را که شامل قیام مسلحانه نیز هست بهکار گیرند .<ref>فصل الاعتزال، ص 139؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 10، ص 201 ـ 203.</ref> دیگر متکلمان نیز با پیروى از معتزله امر به معروف و نهى از منکر را در ردیف مباحث کلامى پیگیرى کردهاند . <ref>کشف المراد، ص 340.</ref> | طرح این مبحث در کلام [[معتزله]] از آن رو بوده است که اعتقاد به امر به معروف و نهى از منکر همراه با 4 اصل دیگر توحید، عدل، وعد و وعید و منزلت بین المنزلتین « اصول خمسه » معتزله را شکل مىداده است. از نظر معتزله همه مؤمنان در حد توان خود به اقامه احکام شرع مکلفاند و باید در امر به معروف و نهى از منکر شیوههاى گوناگون اجراى آن را که شامل قیام مسلحانه نیز هست بهکار گیرند .<ref>فصل الاعتزال، ص 139؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 10، ص 201 ـ 203.</ref> دیگر متکلمان نیز با پیروى از معتزله امر به معروف و نهى از منکر را در ردیف مباحث کلامى پیگیرى کردهاند . <ref>کشف المراد، ص 340.</ref> | ||
از مباحثى که مشترکا در منابع کلامى و فقهى دنبال شده، گستره معروف و منکر است. البته در شمول معروف و منکر بر واجب و حرام تردیدى نیست؛ ولى در شمول آن بر مستحب و مکروه اختلاف است؛ بسیارى مانند زمخشرى، طوسى و محقق حلى فقط مفهوم معروف را توسعه داده و اشتمال منکر بر مکروه را نپذیرفتهاند <ref>الکشاف، ج 1، ص 397؛ الاقتصاد، ص 148؛ | از مباحثى که مشترکا در منابع کلامى و فقهى دنبال شده، گستره معروف و منکر است. البته در شمول معروف و منکر بر واجب و حرام تردیدى نیست؛ ولى در شمول آن بر مستحب و مکروه اختلاف است؛ بسیارى مانند زمخشرى، طوسى و محقق حلى فقط مفهوم معروف را توسعه داده و اشتمال منکر بر مکروه را نپذیرفتهاند <ref>الکشاف، ج 1، ص 397؛ الاقتصاد، ص 148؛ شرایعالاسلام، ج 1، ص 341</ref> | ||
و در عین حال برخى این توسعه را در هر دو مفهوم پذیرفته و معروف را شامل واجب و مستحب، و منکر را شامل حرام و مکروه دانستهاند <ref>الجوامع | و در عین حال برخى این توسعه را در هر دو مفهوم پذیرفته و معروف را شامل واجب و مستحب، و منکر را شامل حرام و مکروه دانستهاند <ref>الجوامع الفقهیه، ص 697 ؛ جواهرالکلام، ج 21، ص 363.</ref> | ||
البته در این صورت امر به مستحب و نهى از مکروه، مستحب است. | البته در این صورت امر به مستحب و نهى از مکروه، مستحب است. | ||
از تعابیر احادیث و فقها مىتوان استفاده کرد که امر به معروف و نهى از منکر معنایى فراگیر دارد و مىتواند در قالب موعظه و نصیحت نیز محقق شود، همچنانکه برخى از مراتب امر به معروف و نهى از منکر بدون هرگونه گفتارى محقق مىگردد، بنابراین مىتوان گفت امر به معروف و نهى از منکر در اصطلاح عبارت است از هر اقدامى که به تحقق معروف کمک و از وقوع منکر جلوگیرى کند؛ چه با گفتار باشد و چه با کردار و رفتار . <ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 381؛ آلاء الرحمن، ج 1، ص 325.</ref> | از تعابیر احادیث و فقها مىتوان استفاده کرد که امر به معروف و نهى از منکر معنایى فراگیر دارد و مىتواند در قالب موعظه و نصیحت نیز محقق شود، همچنانکه برخى از مراتب امر به معروف و نهى از منکر بدون هرگونه گفتارى محقق مىگردد، بنابراین مىتوان گفت امر به معروف و نهى از منکر در اصطلاح عبارت است از هر اقدامى که به تحقق معروف کمک و از وقوع منکر جلوگیرى کند؛ چه با گفتار باشد و چه با کردار و رفتار . <ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 381؛ آلاء الرحمن، ج 1، ص 325.</ref> | ||
در عین حال برخى از فقها با الهام از مفهوم کلمه « امر » و « نهى » شرط کردهاند که امر به معروف و نهى از منکر از موضع برتر و آمرانه باشد؛ مثلاً باید گفت « نماز بخوان » و « شراب ننوش » و با خواهش و موعظه کردن امر به معروف و نهى از منکر محقق نمىشود .<ref> | در عین حال برخى از فقها با الهام از مفهوم کلمه « امر » و « نهى » شرط کردهاند که امر به معروف و نهى از منکر از موضع برتر و آمرانه باشد؛ مثلاً باید گفت « نماز بخوان » و « شراب ننوش » و با خواهش و موعظه کردن امر به معروف و نهى از منکر محقق نمىشود .<ref>تحریر الوسیله، ج 1، ص 465.</ref> | ||
تعلیم جاهل نیز هرچند اصطلاحا با امر به معروف و نهى از منکر متفاوت است؛ ولى با همان ملاک واجب شده است، ازاینرو در برخى روایات بر آموزش جاهل نیز امر به معروف و نهى از منکر اطلاق شده است :<ref>آذرخشى | تعلیم جاهل نیز هرچند اصطلاحا با امر به معروف و نهى از منکر متفاوت است؛ ولى با همان ملاک واجب شده است، ازاینرو در برخى روایات بر آموزش جاهل نیز امر به معروف و نهى از منکر اطلاق شده است :<ref>آذرخشى دیگر، ص 161.</ref> « إِنّما یُؤمَر بالمعروفِ و یُنهى عنالمنکر مومنٌ فیتعظ أو جاهِلٌ فیتعلَّم ».<ref>بحارالانوار، ج 100، ص 71</ref> | ||
در منابع حدیثى شیعه روایاتى که در باب امر به معروف و نهى از منکر گرد آمده، قابل ملاحظه است. از مجموع این روایات مىتوان استفاده کرد که اسلام با نگرشى جامعه گرایانه مىخواهد همه افراد جامعه اسلامى بهگونهاى تربیت شوند که نسبت به رفتار یکدیگر احساس مسئولیت کنند، زیرا مصالح و سعادت دنیوى و اخروى افراد جامعه به یکدیگر مرتبط است و بر این پایه نقش امر به معروف و نهى از منکر ممتاز و برجسته شده است. بنابر روایات، همه کارهاى نیک حتى جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر همانند آب دهان در برابر دریاى پهناور است ؛<ref>نهج البلاغه، حکمت 374.</ref> همچنین اقامه واجبات دیگر، امنیت راهها، حلیت داد و ستد، برطرف شدن ظلم، آبادانى زمین، انتقام از دشمنان و سامان یافتن همه کارها در گرو امر به معروف و نهى از منکر است . <ref>وسائل | در منابع حدیثى شیعه روایاتى که در باب امر به معروف و نهى از منکر گرد آمده، قابل ملاحظه است. از مجموع این روایات مىتوان استفاده کرد که اسلام با نگرشى جامعه گرایانه مىخواهد همه افراد جامعه اسلامى بهگونهاى تربیت شوند که نسبت به رفتار یکدیگر احساس مسئولیت کنند، زیرا مصالح و سعادت دنیوى و اخروى افراد جامعه به یکدیگر مرتبط است و بر این پایه نقش امر به معروف و نهى از منکر ممتاز و برجسته شده است. بنابر روایات، همه کارهاى نیک حتى جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر همانند آب دهان در برابر دریاى پهناور است ؛<ref>نهج البلاغه، حکمت 374.</ref> همچنین اقامه واجبات دیگر، امنیت راهها، حلیت داد و ستد، برطرف شدن ظلم، آبادانى زمین، انتقام از دشمنان و سامان یافتن همه کارها در گرو امر به معروف و نهى از منکر است . <ref>وسائل الشیعه، ج 11، ص 395.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
قرآن کریم با تعبیراتى گوناگون به موضوع امر به معروف و نهى از منکر پرداخته است. در شمارى از آیات تعبیر امر به معروف و نهى از منکر در کنار یکدیگر بهکار رفته است: « والمُؤمِنونَ والمُؤمِنـتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ » ( توبه / 9، 71 و نیز آلعمران / 3، 104، 110؛ حجّ / 22، 41؛ لقمان / 31، 17 )؛ همچنین تعبیراتى مانند « امر به عُرف » ( اعراف / 7، 199 )، « امر به عدل » ( نحل / 16، 90 )، « امر به قسط » ( آلعمران / 3، 21 ) و « نهى از سوء » ( اعراف / 7، 165 )، « نهى از فحشا » ( نحل / 16، 90 )، « نهى از فساد » ( هود / 11، 116 ) و « نهى از گناه » ( مائده / 5، 63 ) به این دو فریضه اشاره دارد. در برخى آیات، به ویژه در ضمن قصص قرآنى نیز بدون تصریح به واژه معروف یا منکر، مصادیقى از امر به معروف و نهى از منکر آمده است. ( مائده / 5، 63؛ فرقان / 25، 72 ) | قرآن کریم با تعبیراتى گوناگون به موضوع امر به معروف و نهى از منکر پرداخته است. در شمارى از آیات تعبیر امر به معروف و نهى از منکر در کنار یکدیگر بهکار رفته است: « والمُؤمِنونَ والمُؤمِنـتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ » ( توبه / 9، 71 و نیز آلعمران / 3، 104، 110؛ حجّ / 22، 41؛ لقمان / 31، 17 )؛ همچنین تعبیراتى مانند « امر به عُرف » ( اعراف / 7، 199 )، « امر به عدل » ( نحل / 16، 90 )، « امر به قسط » ( آلعمران / 3، 21 ) و « نهى از سوء » ( اعراف / 7، 165 )، « نهى از فحشا » ( نحل / 16، 90 )، « نهى از فساد » ( هود / 11، 116 ) و « نهى از گناه » ( مائده / 5، 63 ) به این دو فریضه اشاره دارد. در برخى آیات، به ویژه در ضمن قصص قرآنى نیز بدون تصریح به واژه معروف یا منکر، مصادیقى از امر به معروف و نهى از منکر آمده است. ( مائده / 5، 63؛ فرقان / 25، 72 ) | ||
محتواى این آیات بر لزوم امر به معروف و نهى از منکر در جامعه اسلامى و نکوهش و هلاکت امتهاى پیشین بر اثر ترک این دو فریضه دلالت دارد. فقیهان براى وجوب امر به معروف و نهى از منکر به بیشتر این آیات استدلال کردهاند .<ref>احکامالقرآن، جصاص، ج2، ص29؛ مسالکالافهام، ج 2، ص 372؛ زبدة | محتواى این آیات بر لزوم امر به معروف و نهى از منکر در جامعه اسلامى و نکوهش و هلاکت امتهاى پیشین بر اثر ترک این دو فریضه دلالت دارد. فقیهان براى وجوب امر به معروف و نهى از منکر به بیشتر این آیات استدلال کردهاند .<ref>احکامالقرآن، جصاص، ج2، ص29؛ مسالکالافهام، ج 2، ص 372؛ زبدة البیان، ص 411.</ref> | ||
برخى نزول آیات قرآن را در تشریع امر به معروف و نهى از منکر داراى سیر تدریجى مىدانند؛ یعنى در مرحله نخست به تشویق آن پرداخته، سپس سرنوشت شوم ترک این دو کار را یادآور شده، در مرحله بعد آن دو را واجب کرده و در نهایت عمل به آن دو را صفت لازم مؤمنان دانسته است . <ref>امر به معروف و نهى از منکر، ص 27 ـ 28.</ref> شمارى از متکلمان و فقیهان افزون بر ادله نقلى ( کتاب، سنت، اجماع ) براى وجوب امر به معروف و نهى از منکر به دلیل عقل نیز استدلال کرده و گفتهاند که امر به معروف و نهى از منکر از بارزترین راههاى هدایت انسان است و از باب قاعده لطف ( نزدیک ساختن بندگان به طاعت و دور ساختن آنان از معصیت از سر لطف ) انجام دادن آن بر همه لازم است . <ref>الاقتصاد، ص 147.</ref> | برخى نزول آیات قرآن را در تشریع امر به معروف و نهى از منکر داراى سیر تدریجى مىدانند؛ یعنى در مرحله نخست به تشویق آن پرداخته، سپس سرنوشت شوم ترک این دو کار را یادآور شده، در مرحله بعد آن دو را واجب کرده و در نهایت عمل به آن دو را صفت لازم مؤمنان دانسته است . <ref>امر به معروف و نهى از منکر، ص 27 ـ 28.</ref> شمارى از متکلمان و فقیهان افزون بر ادله نقلى ( کتاب، سنت، اجماع ) براى وجوب امر به معروف و نهى از منکر به دلیل عقل نیز استدلال کرده و گفتهاند که امر به معروف و نهى از منکر از بارزترین راههاى هدایت انسان است و از باب قاعده لطف ( نزدیک ساختن بندگان به طاعت و دور ساختن آنان از معصیت از سر لطف ) انجام دادن آن بر همه لازم است . <ref>الاقتصاد، ص 147.</ref> | ||
فقها درباره اینکه این وجوب عینى است یا کفایى، اختلاف نظر دارند و آن را غالبا در ذیل آیه 104 آلعمران / 3 طرح کردهاند: « ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَى الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ واُولکَ هُمُ المُفلِحون ». اکثر مفسران « مِنْ » در « مِنکُم » را تبعیضیه دانسته و وجوب کفایى را نتیجه گرفتهاند؛ یعنى امر به معروف و نهى از منکر بر همه شما واجب نیست، زیرا همه براى آن شایستگى لازم را ندارند، بلکه باید گروهى از میان شما که با معروف و منکر و شرایط امر به معروف و نهى از منکر آشنا هستند به این مهم مبادرت ورزند ؛ <ref>الکشاف، ج 1، ص 396؛ | فقها درباره اینکه این وجوب عینى است یا کفایى، اختلاف نظر دارند و آن را غالبا در ذیل آیه 104 آلعمران / 3 طرح کردهاند: « ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَى الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ واُولکَ هُمُ المُفلِحون ». اکثر مفسران « مِنْ » در « مِنکُم » را تبعیضیه دانسته و وجوب کفایى را نتیجه گرفتهاند؛ یعنى امر به معروف و نهى از منکر بر همه شما واجب نیست، زیرا همه براى آن شایستگى لازم را ندارند، بلکه باید گروهى از میان شما که با معروف و منکر و شرایط امر به معروف و نهى از منکر آشنا هستند به این مهم مبادرت ورزند ؛ <ref>الکشاف، ج 1، ص 396؛ تفسیر بیضاوى، ج 1، ص 278.</ref> | ||
همچنین در وجه کفایى بودن گفتهاند که با تحقق غرض شارع یعنى تحقق معروف و از میان رفتن منکر، وجوب از دیگران برداشته مىشود <ref> | همچنین در وجه کفایى بودن گفتهاند که با تحقق غرض شارع یعنى تحقق معروف و از میان رفتن منکر، وجوب از دیگران برداشته مىشود <ref>مختلفالشیعه، ج 4، ص 471 ـ 472.</ref> | ||
استفاده وجوب کفایى از آیه قابل خدشه است، زیرا آیه فقط دلالت مىکند که امر به معروف و نهى از منکر بر همه واجب نیست، چون همه مردم شرایط آن را ندارند و ساقط شدن واجب از غیر واجدان شرایط به معناى وجوب کفایى نیست، چنانکه ساقط شدن وجوب حجّ از غیر افراد مستطیع دلیل بر کفایى بودن آن نیست .<ref> | استفاده وجوب کفایى از آیه قابل خدشه است، زیرا آیه فقط دلالت مىکند که امر به معروف و نهى از منکر بر همه واجب نیست، چون همه مردم شرایط آن را ندارند و ساقط شدن واجب از غیر واجدان شرایط به معناى وجوب کفایى نیست، چنانکه ساقط شدن وجوب حجّ از غیر افراد مستطیع دلیل بر کفایى بودن آن نیست .<ref>اربعین، ص 244 ـ 245.</ref> | ||
در برابر، بعضى از فقها مانند شیخ طوسى با تمسک به عموم آیات و روایات به وجوب عینى امر به معروف و نهى از منکر قائل شدهاند. مستند آنان آیه 110 آلعمران / 3 است: « کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ وتَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ »، زیرا خطاب در این آیه به عموم مسلمانان و وظیفه امر به معروف و نهى از منکر بر عهده همه است. اینان « مِنْ » را در آیه 104 آلعمران / 3: « و لتَکُن مِنکُم » بیانیّه و به معناى « کونوا امة » و خطاب آیه را عام دانستهاند .<ref>)فقه القرآن، ج 1، ص 356؛ الاقتصاد، ص 147؛ | در برابر، بعضى از فقها مانند شیخ طوسى با تمسک به عموم آیات و روایات به وجوب عینى امر به معروف و نهى از منکر قائل شدهاند. مستند آنان آیه 110 آلعمران / 3 است: « کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ وتَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ »، زیرا خطاب در این آیه به عموم مسلمانان و وظیفه امر به معروف و نهى از منکر بر عهده همه است. اینان « مِنْ » را در آیه 104 آلعمران / 3: « و لتَکُن مِنکُم » بیانیّه و به معناى « کونوا امة » و خطاب آیه را عام دانستهاند .<ref>)فقه القرآن، ج 1، ص 356؛ الاقتصاد، ص 147؛ النهایه، ص 299.</ref> | ||
به نظر مىرسد براى اثبات وجوب عینى استدلال به شمول خطاب صحیح نباشد، زیرا هم در واجب کفایى و هم در واجب عینى خطاب عام است و تفاوت فقط در این است که در واجب کفایى با تحقق غرض شارع وجوب از دیگران ساقط مىشود، به علاوه، اصولاً اختلاف در عینى یا کفایى بودن این دو فریضه بىثمر و حداقل کمثمر است ،<ref>مسالک الافهام، ج 2، ص 373؛ | به نظر مىرسد براى اثبات وجوب عینى استدلال به شمول خطاب صحیح نباشد، زیرا هم در واجب کفایى و هم در واجب عینى خطاب عام است و تفاوت فقط در این است که در واجب کفایى با تحقق غرض شارع وجوب از دیگران ساقط مىشود، به علاوه، اصولاً اختلاف در عینى یا کفایى بودن این دو فریضه بىثمر و حداقل کمثمر است ،<ref>مسالک الافهام، ج 2، ص 373؛ المیزان، ج 3، ص 373.</ref> | ||
زیرا در صورتى که با امر و نهى غرض ( تحقق معروف و مرتفع شدن منکر ) محقق شود و نیز در صورتى که به مقدار کافى اقدام به امر و نهى شود، بهگونهاى که قیام دیگران بىفایده باشد، همه فقها حتى آنها که وجوب آن را عینى مىدانند، قائل به سقوط وجوب از دیگران هستند، با وجود این، برخى نتیجه این اختلاف نظر را در قالب مثالى این گونه توضیح دادهاند: اگر در شهرى شخصى نماز نمىخواند یا شراب مىنوشد و در آن شهر فقط 10 نفر واجد شرایط وجود دارند اگر یکى از 10 نفر امر و نهى کرد و تأثیر سخن او در حدّ گمان قوى ( ظن ) است در صورتى که وجوب را کفایى بدانیم همین اقدام شخص اول قبل از حصول نتیجه، وجوب را از 9 نفر دیگر ساقط مىکند و اگر وجوب را عینى بدانیم ساقط نمىکند . <ref> | زیرا در صورتى که با امر و نهى غرض ( تحقق معروف و مرتفع شدن منکر ) محقق شود و نیز در صورتى که به مقدار کافى اقدام به امر و نهى شود، بهگونهاى که قیام دیگران بىفایده باشد، همه فقها حتى آنها که وجوب آن را عینى مىدانند، قائل به سقوط وجوب از دیگران هستند، با وجود این، برخى نتیجه این اختلاف نظر را در قالب مثالى این گونه توضیح دادهاند: اگر در شهرى شخصى نماز نمىخواند یا شراب مىنوشد و در آن شهر فقط 10 نفر واجد شرایط وجود دارند اگر یکى از 10 نفر امر و نهى کرد و تأثیر سخن او در حدّ گمان قوى ( ظن ) است در صورتى که وجوب را کفایى بدانیم همین اقدام شخص اول قبل از حصول نتیجه، وجوب را از 9 نفر دیگر ساقط مىکند و اگر وجوب را عینى بدانیم ساقط نمىکند . <ref>اربعین، ص 244 ـ 245</ref>. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
برخى با تمسک به آیه 105 مائده / 5 گمان بردهاند که اگر شخصى مراقب خویش بوده و در جهت اصلاح خویش اقدام کند لازم نیست نگران عملکرد دیگر افراد جامعه باشد، زیرا هنگامى که شخص هدایت یافته باشد گمراهى دیگران به او ضرر نمىزند: « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا عَلَیکُم اَنفُسَکُم لایَضُرُّکُم مَن ضَلَّ اِذَا اهتَدَیتُم اِلَى اللّهِ مَرجِعُکُم ». حتى برخى گفتهاند که ظاهر آیه بر عدم وجوب امر به معروف و نهى از منکر دلالت دارد <ref> | برخى با تمسک به آیه 105 مائده / 5 گمان بردهاند که اگر شخصى مراقب خویش بوده و در جهت اصلاح خویش اقدام کند لازم نیست نگران عملکرد دیگر افراد جامعه باشد، زیرا هنگامى که شخص هدایت یافته باشد گمراهى دیگران به او ضرر نمىزند: « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا عَلَیکُم اَنفُسَکُم لایَضُرُّکُم مَن ضَلَّ اِذَا اهتَدَیتُم اِلَى اللّهِ مَرجِعُکُم ». حتى برخى گفتهاند که ظاهر آیه بر عدم وجوب امر به معروف و نهى از منکر دلالت دارد <ref>تفسیر قرطبى، ج 6 ، ص 223</ref> | ||
در حالى که در آیه مزبور سخن از هدایت است و انسان آنگاه هدایت یافته که به وظایف خویش از جمله امر به معروف و نهى از منکر عمل کرده باشد. البته در صورتى که به وظیفه خود عمل کند یا شرایط یا زمینه براى انجام دادن این تکلیف فراهم نباشد، گمراهى دیگران به او زیانى نمىزند، | در حالى که در آیه مزبور سخن از هدایت است و انسان آنگاه هدایت یافته که به وظایف خویش از جمله امر به معروف و نهى از منکر عمل کرده باشد. البته در صورتى که به وظیفه خود عمل کند یا شرایط یا زمینه براى انجام دادن این تکلیف فراهم نباشد، گمراهى دیگران به او زیانى نمىزند، | ||
افزون بر این، آیه اصولاً در مقام بیان این واقعیت است که مؤمنان باید در راهشان ثابت قدم باشند و گمراهى دیگران آنان را متزلزل نسازد، زیرا گمراهى آنان به مؤمنان ضررى نمىزند ؛ <ref> | افزون بر این، آیه اصولاً در مقام بیان این واقعیت است که مؤمنان باید در راهشان ثابت قدم باشند و گمراهى دیگران آنان را متزلزل نسازد، زیرا گمراهى آنان به مؤمنان ضررى نمىزند ؛ <ref>المیزان، ج 6 ، ص 169.</ref> | ||
به عبارت دیگر، انسان باید در انتخاب مسیر حق * و تفکر صحیح تحت تأثیر جامعه قرار نگیرد؛ حق، حق است، گرچه اکثریت از آن روى برگردانند و باطل، باطل * است، گرچه اکثریت به آن روى آورند، همچنانکه على علیهالسلام مىفرماید: در مسیر هدایت به سبب اندک بودن رهروانش به وحشت نیفتید ؛ <ref>نهج البلاغه، خطبه 192.</ref> همچنین این آیه نمىتواند ناسخ آیات وجوب امر به معروف و نهى از منکر باشد، زیرا این آیات نسخ را برنمىتابد . <ref> | به عبارت دیگر، انسان باید در انتخاب مسیر حق * و تفکر صحیح تحت تأثیر جامعه قرار نگیرد؛ حق، حق است، گرچه اکثریت از آن روى برگردانند و باطل، باطل * است، گرچه اکثریت به آن روى آورند، همچنانکه على علیهالسلام مىفرماید: در مسیر هدایت به سبب اندک بودن رهروانش به وحشت نیفتید ؛ <ref>نهج البلاغه، خطبه 192.</ref> همچنین این آیه نمىتواند ناسخ آیات وجوب امر به معروف و نهى از منکر باشد، زیرا این آیات نسخ را برنمىتابد . <ref>المیزان، ج 6 ، ص 169</ref> | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
قرآن کریم امر به معروف و نهى از منکر را سنت خداوند دانسته و براساس روایتى از پیغمبر اکرم صلىاللهعلیهوآله آمران به معروف و ناهیان از منکر جانشینان خداوند در عمل به این وظیفهاند :(1) . « اِنَّ اللّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ والاِحسـنِ وایتاىءِ ذِى القُربى و یَنهى عَنِ الفَحشاءِ والمُنکَرِ والبَغىِ » ( نحل / 16، 90 )<ref>مجمع | قرآن کریم امر به معروف و نهى از منکر را سنت خداوند دانسته و براساس روایتى از پیغمبر اکرم صلىاللهعلیهوآله آمران به معروف و ناهیان از منکر جانشینان خداوند در عمل به این وظیفهاند :(1) . « اِنَّ اللّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ والاِحسـنِ وایتاىءِ ذِى القُربى و یَنهى عَنِ الفَحشاءِ والمُنکَرِ والبَغىِ » ( نحل / 16، 90 )<ref>مجمع البیان، ج 2، ص 807</ref> و تورات و انجیل بهجاآوردن این دو واجب را از اوصاف پیامبر این امت برشمرده است .(2) ( اعراف / 7، 157 ) <ref>همان، ج 4، ص 750.</ref> | ||
عمل کردن به این دو فریضه شاخص امت اسلامى و رمز برترى آنان بر سایر امتها معرفى شده است: « کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ وتَنهَونَ عَنِالمُنکَرِ » ( آلعمران / 3، 110 ) و مسلمانان مأمور شدهاند که بدین منظور گروه و تشکیلاتى توانمند فراهم آورند تا به رستگارى نایل آیند: « ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَى الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ و اُولکَ هُمُ المُفلِحون » ( آلعمران / 3، 104 ) و به هنگام برخوردارى از قدرت و حاکمیت از این تفضل الهى در جهت بسط امر به معروف و نهى از منکر بهره گیرند: « اَلَّذینَ اِن مَکَّنّـهُم فِى الاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وءاتَوُا الزَّکوةَ واَمَروا بِالمَعروفِ ونَهَوا عَنِ المُنکَرِ ». ( حجّ / 22، 41 ) از آیات قرآن کریم مىتوان استفاده کرد که سرنوشت ترک کنندگان نهى از منکر با سرنوشت مرتکبان منکر گره خورده است و هلاکت و خسران فرجام شوم آنان است. ( اعراف / 7، 163 ـ 166 ) | عمل کردن به این دو فریضه شاخص امت اسلامى و رمز برترى آنان بر سایر امتها معرفى شده است: « کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ وتَنهَونَ عَنِالمُنکَرِ » ( آلعمران / 3، 110 ) و مسلمانان مأمور شدهاند که بدین منظور گروه و تشکیلاتى توانمند فراهم آورند تا به رستگارى نایل آیند: « ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَى الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ و اُولکَ هُمُ المُفلِحون » ( آلعمران / 3، 104 ) و به هنگام برخوردارى از قدرت و حاکمیت از این تفضل الهى در جهت بسط امر به معروف و نهى از منکر بهره گیرند: « اَلَّذینَ اِن مَکَّنّـهُم فِى الاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وءاتَوُا الزَّکوةَ واَمَروا بِالمَعروفِ ونَهَوا عَنِ المُنکَرِ ». ( حجّ / 22، 41 ) از آیات قرآن کریم مىتوان استفاده کرد که سرنوشت ترک کنندگان نهى از منکر با سرنوشت مرتکبان منکر گره خورده است و هلاکت و خسران فرجام شوم آنان است. ( اعراف / 7، 163 ـ 166 ) | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
امر به معروف و نهى از منکر در شریعت اسلامى در قیاس با ادیان دیگر از اهمیت بیشترى برخوردار است و از همینرو یکى از اوصاف پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در تورات امر به معروف و نهى از منکر شمرده شده است: « اَلَّذینَ یَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِىَّ الاُمِّىَّ الَّذى یَجِدونَهُ مَکتوبـًا عِندَهُم فِى التَّورةِ والاِنجیلِ یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ و یَنههُم عَنِ المُنکَرِ ». ( اعراف / 7، 157 ) شاید اهمیت فوق العاده امر به معروف و نهى از منکر در اسلام از آن روست که این دین براى همه مردم در تمامى اعصار تشریع شده ( سبأ / 34، 28؛ آلعمران / 3، 19 ) و آخرین شریعت الهى است ( احزاب / 33، 40 )، ازاینرو لازم است همه مؤمنان، به ویژه دانشمندان در بسط و حفظ شریعت بکوشند و با عمل به این دو فریضه، جانشین خدا و پیامبران بر روى زمین باشند و اسلام را جاودانه کنند. با این همه، این دو فریضه ویژه اسلام نیست و در شرایع پیشین نیز واجب بوده، گرچه محدوده آن به گستردگى اسلام نبوده است. | امر به معروف و نهى از منکر در شریعت اسلامى در قیاس با ادیان دیگر از اهمیت بیشترى برخوردار است و از همینرو یکى از اوصاف پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در تورات امر به معروف و نهى از منکر شمرده شده است: « اَلَّذینَ یَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِىَّ الاُمِّىَّ الَّذى یَجِدونَهُ مَکتوبـًا عِندَهُم فِى التَّورةِ والاِنجیلِ یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ و یَنههُم عَنِ المُنکَرِ ». ( اعراف / 7، 157 ) شاید اهمیت فوق العاده امر به معروف و نهى از منکر در اسلام از آن روست که این دین براى همه مردم در تمامى اعصار تشریع شده ( سبأ / 34، 28؛ آلعمران / 3، 19 ) و آخرین شریعت الهى است ( احزاب / 33، 40 )، ازاینرو لازم است همه مؤمنان، به ویژه دانشمندان در بسط و حفظ شریعت بکوشند و با عمل به این دو فریضه، جانشین خدا و پیامبران بر روى زمین باشند و اسلام را جاودانه کنند. با این همه، این دو فریضه ویژه اسلام نیست و در شرایع پیشین نیز واجب بوده، گرچه محدوده آن به گستردگى اسلام نبوده است. | ||
بر پایه روایتى از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مراد از « الَّذیِن یأمُروُنَ بِالقِسْطِ » در آیه 21 آلعمران / 3 گروهى از بنىاسرائیلاند که قاتلان پیامبران را امر به معروف و نهى از منکر کردند و در این راه به شهادت رسیدند :(1) « اِنَّ الَّذینَ یَکفُرونَ بِـ ٔ یـتِ اللّهِ و یَقتُلونَ النَّبِیّینَ بِغَیرِ حَقٍّ ویَقتُلونَ الَّذینَ یَأمُرونَ بِالقِسطِ مِنَ النّاسِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ اَلیم »؛<ref>جامع | بر پایه روایتى از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مراد از « الَّذیِن یأمُروُنَ بِالقِسْطِ » در آیه 21 آلعمران / 3 گروهى از بنىاسرائیلاند که قاتلان پیامبران را امر به معروف و نهى از منکر کردند و در این راه به شهادت رسیدند :(1) « اِنَّ الَّذینَ یَکفُرونَ بِـ ٔ یـتِ اللّهِ و یَقتُلونَ النَّبِیّینَ بِغَیرِ حَقٍّ ویَقتُلونَ الَّذینَ یَأمُرونَ بِالقِسطِ مِنَ النّاسِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ اَلیم »؛<ref>جامع البیان، مج 3، ج 3، ص 294؛ مجمع البیان، ج 2، ص 720.</ref> | ||
همچنین جمعى از « ربّانیون » [ دانشمندان مسیحى ] و « احبار » [ علماى یهود ] که از گفتار گناهآلود و حرام خوارگى نهى نمىکردند نکوهش شدهاند: « لَولا یَنههُمُ الرَّبّـنِیّونَ والاَحبارُ عَن قَولِهِمُ الاِثمَ واَکلِهِمُ السُّحتَ لَبِئسَ ما کانوا یَصنَعون ». ( مائده / 5، 63 ) شمارى از بنىاسرائیل بر اثر کفر و ترک نهى از منکر از سوى داود و عیسى علیهماالسلام لعنت شدند: « لُعِنَ الَّذینَ کَفَروا مِن بَنى اِسرءیلَ عَلى لِسانِ داوودَ و عیسَى ابنِ مَریَمَ ذلِکَ بِما عَصَوا وکانوا یَعتَدون * کانوا لا یَتَناهَونَ عَن مُنکَرٍ فَعَلوهُ ». ( مائده / 5، 78 ـ 79 ) | همچنین جمعى از « ربّانیون » [ دانشمندان مسیحى ] و « احبار » [ علماى یهود ] که از گفتار گناهآلود و حرام خوارگى نهى نمىکردند نکوهش شدهاند: « لَولا یَنههُمُ الرَّبّـنِیّونَ والاَحبارُ عَن قَولِهِمُ الاِثمَ واَکلِهِمُ السُّحتَ لَبِئسَ ما کانوا یَصنَعون ». ( مائده / 5، 63 ) شمارى از بنىاسرائیل بر اثر کفر و ترک نهى از منکر از سوى داود و عیسى علیهماالسلام لعنت شدند: « لُعِنَ الَّذینَ کَفَروا مِن بَنى اِسرءیلَ عَلى لِسانِ داوودَ و عیسَى ابنِ مَریَمَ ذلِکَ بِما عَصَوا وکانوا یَعتَدون * کانوا لا یَتَناهَونَ عَن مُنکَرٍ فَعَلوهُ ». ( مائده / 5، 78 ـ 79 ) | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
قائلان به این نظر به ادلهاى از جمله روایتى از امام صادق علیهالسلام استناد کردهاند. در این روایت، امام علیهالسلام وجوب امر به معروف و نهى از منکر را مشروط به قدرت و علم کرده است و آنگاه در تأیید این نظر به آیات « و لتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَى الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَر » ( آلعمران / 3، 104 ) و نیز « و مِن قَومِ موسى اُمَّةٌ یَهدونَ بِالحَقِّ وبِهِ یَعدِلون » ( اعراف / 7، 159 ) استناد فرموده، با این استدلال که در این دو آیه خداوند وظیفه امر به معروف و نهى از منکر را تنها بر عهده گروهى خاص: « اُمَّةٌ » نهاده و بر همگان واجب نکرده است .<ref>وسائل | قائلان به این نظر به ادلهاى از جمله روایتى از امام صادق علیهالسلام استناد کردهاند. در این روایت، امام علیهالسلام وجوب امر به معروف و نهى از منکر را مشروط به قدرت و علم کرده است و آنگاه در تأیید این نظر به آیات « و لتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَى الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَر » ( آلعمران / 3، 104 ) و نیز « و مِن قَومِ موسى اُمَّةٌ یَهدونَ بِالحَقِّ وبِهِ یَعدِلون » ( اعراف / 7، 159 ) استناد فرموده، با این استدلال که در این دو آیه خداوند وظیفه امر به معروف و نهى از منکر را تنها بر عهده گروهى خاص: « اُمَّةٌ » نهاده و بر همگان واجب نکرده است .<ref>وسائل الشیعه، ج 6 ، ص 126.</ref> | ||
درباره شرط دوم، فقیهان این نکته را یادآور شدهاند که ممکن است در مواردى امر به معروف و نهى از منکر بر مخاطب تأثیر نداشته باشد؛ ولى آثار جانبى دیگرى همچون آشکار شدن بدعتها و پیشگیرى از مشتبه شدن معروف و منکر داشته باشد که در این صورت نیز باید حقیقت را آشکار کرد و سکوت و کتمان جایز نیست :<ref> | درباره شرط دوم، فقیهان این نکته را یادآور شدهاند که ممکن است در مواردى امر به معروف و نهى از منکر بر مخاطب تأثیر نداشته باشد؛ ولى آثار جانبى دیگرى همچون آشکار شدن بدعتها و پیشگیرى از مشتبه شدن معروف و منکر داشته باشد که در این صورت نیز باید حقیقت را آشکار کرد و سکوت و کتمان جایز نیست :<ref>تحریرالوسیله، ج 1، ص 456.</ref> | ||
« اِنَّ الَّذینَ یَکتُمونَ ما اَنزَلنا مِنَ البَیِّنـتِ والهُدى مِن بَعدِ ما بَیَّنّـهُ لِلنّاسِ فِى الکِتـبِ اُولکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ ویَلعَنُهُمُ اللّـعِنون ». ( بقره / 2، 159، 173 ) | « اِنَّ الَّذینَ یَکتُمونَ ما اَنزَلنا مِنَ البَیِّنـتِ والهُدى مِن بَعدِ ما بَیَّنّـهُ لِلنّاسِ فِى الکِتـبِ اُولکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ ویَلعَنُهُمُ اللّـعِنون ». ( بقره / 2، 159، 173 ) | ||
برخى از فقیهان اهل سنت نیز با استناد به آیه « و ذَکِّر فَاِنَّ الذِّکرى تَنفَعُ المُؤمِنین » ( اعلى / 87، 9 ) و نیز برخى روایات، امر به معروف و نهى از منکر را در هر صورت بر مکلف واجب مىدانند؛ چه تأثیر داشته باشد یا نداشته باشد .<ref>اعانة | برخى از فقیهان اهل سنت نیز با استناد به آیه « و ذَکِّر فَاِنَّ الذِّکرى تَنفَعُ المُؤمِنین » ( اعلى / 87، 9 ) و نیز برخى روایات، امر به معروف و نهى از منکر را در هر صورت بر مکلف واجب مىدانند؛ چه تأثیر داشته باشد یا نداشته باشد .<ref>اعانة الطالبین، ج 4، ص 184؛ مغنى المحتاج، ج 4، ص 211</ref> | ||
درباره شرط چهارم، نظر مشهور فقیهان این است که در صورت ترس از زیان مالى و جانى بر خود یا دیگران، وجوب ساقط مىگردد <ref> | درباره شرط چهارم، نظر مشهور فقیهان این است که در صورت ترس از زیان مالى و جانى بر خود یا دیگران، وجوب ساقط مىگردد <ref>شرایع الاسلام، ج 1، ص 342؛ جواهرالکلام، ج 21، ص 371؛ اعانة الطالبین، ج 4، ص 184.</ref> | ||
برخى براى اثبات این حکم به آیه 150 اعراف / 7 استناد کردهاند که به موجب آن هارون براى حفظ جان خویش از تداوم نهى از منکر امتناع کرد :<ref> | برخى براى اثبات این حکم به آیه 150 اعراف / 7 استناد کردهاند که به موجب آن هارون براى حفظ جان خویش از تداوم نهى از منکر امتناع کرد :<ref>تفسیر قرطبى، ج 7، ص 184.</ref> « اِنَّ القَومَ استَضعَفونى و کادوا یَقتُلونَنى ». برخى نیز آیه 195 بقره / 2 را که از افکندن خود در هلاکت به دست خویش منع کرده است: « و لا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ » دلیل بر این امر دانستهاند ؛<ref>مجمع البیان، ج 2، ص 516 </ref> | ||
امّا بسیارى از فقها در این مسئله تفصیل داده و آن را در موردى پذیرفتهاند که مفسده مترتب بر امر و نهى بیش از مفسده مترتب بر ترک معروف و ارتکاب منکر باشد؛ ولى اگر معروف و منکر از امورى است که از نظر شارع مقدس اهمیت فراوانى دارد، مانند حفظ اسلام و عقاید و نوامیس قرآن و احکام ضرورى باید با مقایسه اهم و مهمّ، مهمتر را در نظر گرفت و با مجرد ضرر و حَرَج وجوب امر به معروف و نهى از منکر برداشته نمىشود. چه بسا براى حفظ اینگونه امور باید جان یا جانهایى فدا شود و در این صورت تحمل ضررهاى غیر جانى یا مشقتها به طریق اولى واجب است . <ref>الکاشف، ج2، ص124؛ | امّا بسیارى از فقها در این مسئله تفصیل داده و آن را در موردى پذیرفتهاند که مفسده مترتب بر امر و نهى بیش از مفسده مترتب بر ترک معروف و ارتکاب منکر باشد؛ ولى اگر معروف و منکر از امورى است که از نظر شارع مقدس اهمیت فراوانى دارد، مانند حفظ اسلام و عقاید و نوامیس قرآن و احکام ضرورى باید با مقایسه اهم و مهمّ، مهمتر را در نظر گرفت و با مجرد ضرر و حَرَج وجوب امر به معروف و نهى از منکر برداشته نمىشود. چه بسا براى حفظ اینگونه امور باید جان یا جانهایى فدا شود و در این صورت تحمل ضررهاى غیر جانى یا مشقتها به طریق اولى واجب است . <ref>الکاشف، ج2، ص124؛ تحریرالوسیله، ج1، ص465.</ref> | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
از آیات قرآن نیز مىتوان شواهدى در تأیید این نظر ارائه کرد؛ آیه 21 آلعمران / 3 از کشته شدن شمارى از پیامبران و نیز کشته شدن امر کنندگان به معروف به دست گروهى از بنىاسرائیل خبر مىدهد: | از آیات قرآن نیز مىتوان شواهدى در تأیید این نظر ارائه کرد؛ آیه 21 آلعمران / 3 از کشته شدن شمارى از پیامبران و نیز کشته شدن امر کنندگان به معروف به دست گروهى از بنىاسرائیل خبر مىدهد: | ||
« اِنَّ الَّذینَ یَکفُرونَ بِـ ٔ یـتِ اللّهِ و یَقتُلونَ النَّبِیّینَ بِغَیرِ حَقٍّ ویَقتُلونَ الَّذینَ یَأمُرونَ بِالقِسطِ مِنَ النّاسِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ اَلیم ». براساس روایتى در ذیل آیه، پیغمبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در پاسخ این پرسش که عذاب چه کسى از همه سختتر است فرمود: عذاب شخصى که پیامبرى یا آمر به معروف و ناهى از منکرى را بکشد، آنگاه آیه فوق را تلاوت کرده و فرمود: بنىاسرائیل در آغاز روز 43 پیامبر را کشتند. 112 مرد صالح از میان آنان برخاستند و قاتلان را امر به معروف و نهى از منکر کردند. بنىاسرائیل همه آنان را نیز در غروب همان روز کشتند .<ref> | « اِنَّ الَّذینَ یَکفُرونَ بِـ ٔ یـتِ اللّهِ و یَقتُلونَ النَّبِیّینَ بِغَیرِ حَقٍّ ویَقتُلونَ الَّذینَ یَأمُرونَ بِالقِسطِ مِنَ النّاسِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ اَلیم ». براساس روایتى در ذیل آیه، پیغمبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در پاسخ این پرسش که عذاب چه کسى از همه سختتر است فرمود: عذاب شخصى که پیامبرى یا آمر به معروف و ناهى از منکرى را بکشد، آنگاه آیه فوق را تلاوت کرده و فرمود: بنىاسرائیل در آغاز روز 43 پیامبر را کشتند. 112 مرد صالح از میان آنان برخاستند و قاتلان را امر به معروف و نهى از منکر کردند. بنىاسرائیل همه آنان را نیز در غروب همان روز کشتند .<ref>جامعالبیان، مج3، ج3، ص 294؛ مجمعالبیان، ج 2، ص 720.</ref> | ||
براساس نقل دیگرى آن حضرت در ذیل این آیه فرمود: بهترین جهاد سخنى است که براى دفاع از حق در پیش روى سلطان ستمگر گفته و شخص مجاهد در این راه کشته مىشود ؛(<ref>مجمع | براساس نقل دیگرى آن حضرت در ذیل این آیه فرمود: بهترین جهاد سخنى است که براى دفاع از حق در پیش روى سلطان ستمگر گفته و شخص مجاهد در این راه کشته مىشود ؛(<ref>مجمع البیان، ج 2، ص 423.</ref> | ||
همچنین بر پایه روایتى حضرت على علیهالسلام مراد آیه « و مِنَ النّاسِ مَن یَشرى نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ » ( بقره / 2، 207 ) را مردى دانسته که بر اثر امر به معروف و نهى از منکر کشته مىشود <ref>همان، ص 535</ref> | همچنین بر پایه روایتى حضرت على علیهالسلام مراد آیه « و مِنَ النّاسِ مَن یَشرى نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ » ( بقره / 2، 207 ) را مردى دانسته که بر اثر امر به معروف و نهى از منکر کشته مىشود <ref>همان، ص 535</ref> | ||
و درباره آیه « یـبُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأمُر بِالمَعروفِ وانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلى ما اَصابَکَ » ( لقمان / 31، 17 ) فرمود که مراد از صبر، استقامت در برابر دشواریها و رنجهایى است که در راه امر به معروف و نهى از منکر وجود دارد .(<ref>الصافى، ج4، ص145؛ | و درباره آیه « یـبُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأمُر بِالمَعروفِ وانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلى ما اَصابَکَ » ( لقمان / 31، 17 ) فرمود که مراد از صبر، استقامت در برابر دشواریها و رنجهایى است که در راه امر به معروف و نهى از منکر وجود دارد .(<ref>الصافى، ج4، ص145؛ تفسیر قرطبى، ج 14، ص 47؛ احکام القرآن، جصاص، ج 3، ص 515 .</ref> | ||
آیات 13 ـ 27 یس / 36 نیز به ماجراى مردى فداکار پرداخته که به سبب امر به معروف و نهى از منکر و دفاع از پیامبران الهى سرانجام به شهادت رسید .<ref> | آیات 13 ـ 27 یس / 36 نیز به ماجراى مردى فداکار پرداخته که به سبب امر به معروف و نهى از منکر و دفاع از پیامبران الهى سرانجام به شهادت رسید .<ref>مجمع،البیان، ج 8 ، ص 658</ref> | ||
شهید مىگوید: اگر امر به معروف و نهى از منکر به صورت جهاد * باشد مسلم است که مىتوان تا سرحد کشته شدن پیش رفت. او در ادامه مىگوید: بسیارى از عامه امر به معروف و نهى از منکر را اگرچه به کشته شدن آمر و ناهى بینجامد جایز شمرده و به آیه « و کَاَیِّن مِن نَبِىٍّ قـتَلَ مَعَهُ رِبِّیّونَ کَثیرٌ » استدلال کردهاند، زیرا خدا آنان را از آن رو که به سبب امر به معروف و نهى از منکر کشته شدهاند ستوده است .(<ref>القواعد والفوائد، ص206؛ | شهید مىگوید: اگر امر به معروف و نهى از منکر به صورت جهاد * باشد مسلم است که مىتوان تا سرحد کشته شدن پیش رفت. او در ادامه مىگوید: بسیارى از عامه امر به معروف و نهى از منکر را اگرچه به کشته شدن آمر و ناهى بینجامد جایز شمرده و به آیه « و کَاَیِّن مِن نَبِىٍّ قـتَلَ مَعَهُ رِبِّیّونَ کَثیرٌ » استدلال کردهاند، زیرا خدا آنان را از آن رو که به سبب امر به معروف و نهى از منکر کشته شدهاند ستوده است .(<ref>القواعد والفوائد، ص206؛ تفسیر قرطبى، ج4، ص31.</ref> | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
و نیز سیره بسیارى از اولیاى الهى که در راستاى امر به معروف و نهى از منکر تا سر حد شهادت پیش رفتند مؤید همین نظر است که در امور مهم و اساسى دشواریها نمىتواند مانع امر به معروف و نهى از منکر باشد ، <ref>امر به معروف و نهى از منکر، ص 192 ـ 193.</ref> | و نیز سیره بسیارى از اولیاى الهى که در راستاى امر به معروف و نهى از منکر تا سر حد شهادت پیش رفتند مؤید همین نظر است که در امور مهم و اساسى دشواریها نمىتواند مانع امر به معروف و نهى از منکر باشد ، <ref>امر به معروف و نهى از منکر، ص 192 ـ 193.</ref> | ||
بنابراین استناد به آیه « ولا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ » ( بقره / 2، 195 ) براى عدم وجوب امر به معروف و نهى از منکر در همه موارد ضرر <ref>مجمع | بنابراین استناد به آیه « ولا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ » ( بقره / 2، 195 ) براى عدم وجوب امر به معروف و نهى از منکر در همه موارد ضرر <ref>مجمع البیان، ج 2، ص 538 .</ref> صحیح نیست. | ||
برخى بر شرطهاى چهارگانه فوق شرط عدالت را نیز افزودهاند؛ یعنى امر و نهى کننده خود نیز باید واجبات را انجام دهد و از محرمات بپرهیزد. آنان براى لزوم این شرط افزون بر روایات، به شمارى از آیات نیز استدلال کردهاند ؛ <ref>مستدرک الوسائل، ج 12، ص 203؛ | برخى بر شرطهاى چهارگانه فوق شرط عدالت را نیز افزودهاند؛ یعنى امر و نهى کننده خود نیز باید واجبات را انجام دهد و از محرمات بپرهیزد. آنان براى لزوم این شرط افزون بر روایات، به شمارى از آیات نیز استدلال کردهاند ؛ <ref>مستدرک الوسائل، ج 12، ص 203؛ تفسیر قرطبى، ج 4، ص 31.</ref> | ||
از جمله آیاتى که به نکوهش کسانى پرداخته که دیگران را به نیکى فرا مىخوانند؛ ولى خویشتن را فراموش کرده و به گفته خود عمل نمىکنند: « اَتَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ وتَنسَونَ اَنفُسَکُم » ( بقره / 2، 44 )، « لِمَ تَقولونَما لا تَفعَلون » ( صفّ / 61، 2 )، « کَبُرَ مَقتـًا عِندَ اللّهِ اَن تَقولوا ما لا تَفعَلون » ( صفّ / 61، 3 )؛ ولى فقها و مفسران این شرط را نپذیرفته و گفتهاند که سرزنش در این آیات بر اثر امر به نیکیها نیست، بلکه به سبب ترک واجب و ارتکاب منکر است و در آیه 2 صفّ / 61 شاید نکوهش از این جهت است که آنان برخلاف ادعاى خود برخى کارها را انجام نمىدادند ،<ref>احکامالقرآن، ابنعربى، ج1، ص266؛ جواهرالکلام، ج 21، ص 373؛ | از جمله آیاتى که به نکوهش کسانى پرداخته که دیگران را به نیکى فرا مىخوانند؛ ولى خویشتن را فراموش کرده و به گفته خود عمل نمىکنند: « اَتَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ وتَنسَونَ اَنفُسَکُم » ( بقره / 2، 44 )، « لِمَ تَقولونَما لا تَفعَلون » ( صفّ / 61، 2 )، « کَبُرَ مَقتـًا عِندَ اللّهِ اَن تَقولوا ما لا تَفعَلون » ( صفّ / 61، 3 )؛ ولى فقها و مفسران این شرط را نپذیرفته و گفتهاند که سرزنش در این آیات بر اثر امر به نیکیها نیست، بلکه به سبب ترک واجب و ارتکاب منکر است و در آیه 2 صفّ / 61 شاید نکوهش از این جهت است که آنان برخلاف ادعاى خود برخى کارها را انجام نمىدادند ،<ref>احکامالقرآن، ابنعربى، ج1، ص266؛ جواهرالکلام، ج 21، ص 373؛ تفسیر قرطبى، ج 6 ، ص 164.</ref> | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
==مراتب امر به معروف و نهى از منکر== | ==مراتب امر به معروف و نهى از منکر== | ||
این دو فریضه داراى مراتب سه گانه قلبى، زبانى و عملى است. از این مراحل به « انکار قلبى » « انکار زبانى » و « انکار با دست » تعبیر مىشود .<ref>)شرائع الاسلام، ج 1، ص 343.</ref> همین مراحل در برخى روایات نیز آمده است. بر پایه روایتى امام باقر علیهالسلام فرمود: با دلهاى خود منکر را ناخوش دارید و با زبانهاى خود از آن باز دارید و با دست خود بر پیشانى کسانى که مرتکب آن مىشوند بکوبید و در راه خدا از سرزنش هیچکس بیم نداشته باشید . <ref>وسائل | این دو فریضه داراى مراتب سه گانه قلبى، زبانى و عملى است. از این مراحل به « انکار قلبى » « انکار زبانى » و « انکار با دست » تعبیر مىشود .<ref>)شرائع الاسلام، ج 1، ص 343.</ref> همین مراحل در برخى روایات نیز آمده است. بر پایه روایتى امام باقر علیهالسلام فرمود: با دلهاى خود منکر را ناخوش دارید و با زبانهاى خود از آن باز دارید و با دست خود بر پیشانى کسانى که مرتکب آن مىشوند بکوبید و در راه خدا از سرزنش هیچکس بیم نداشته باشید . <ref>وسائل الشیعه، ج 11، ص 403.</ref> | ||
دانشوران در تفسیرِ انکار قلبى بر یک نظر نیستند. تفاسیر مختلف را مىتوان در سه نظر جمعبندى کرد: 1. اعتقاد به وجوب واجبات و حرمت محرمات . <ref> | دانشوران در تفسیرِ انکار قلبى بر یک نظر نیستند. تفاسیر مختلف را مىتوان در سه نظر جمعبندى کرد: 1. اعتقاد به وجوب واجبات و حرمت محرمات . <ref>النهایه، ص 300-299</ref> ـ 2. راضى نبودن به گناه .<ref>کفایهالاحکام، ج 1، ص 405</ref> | ||
3. اظهار کراهت قلبى از گناه .<ref>منتهى المطلب، ج 2، ص 993.</ref> | 3. اظهار کراهت قلبى از گناه .<ref>منتهى المطلب، ج 2، ص 993.</ref> | ||
خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
برخى از فقیهان و مفسران رعایت این مراتب را از مقدم شدن اصلاح بر قتال در آیه « واِن طَـافَتانِ مِنَالمُؤمِنینَ اقتَتَلوا فَاَصلِحوا بَینَهُما فَاِن بَغَت اِحدهُما عَلَى الاُخرى فَقـتِلوا الَّتىتَبغى حَتّى تَفىءَ اِلى اَمرِ اللّهِ » ( حجرات / 49، 9 ) استفاده کردهاند ،<ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 378؛ | برخى از فقیهان و مفسران رعایت این مراتب را از مقدم شدن اصلاح بر قتال در آیه « واِن طَـافَتانِ مِنَالمُؤمِنینَ اقتَتَلوا فَاَصلِحوا بَینَهُما فَاِن بَغَت اِحدهُما عَلَى الاُخرى فَقـتِلوا الَّتىتَبغى حَتّى تَفىءَ اِلى اَمرِ اللّهِ » ( حجرات / 49، 9 ) استفاده کردهاند ،<ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 378؛ التفسیر الکبیر، ج 3، ص 316.</ref> چنانکه عدهاى از پیش افتادن « فَعِظُوهنَّ » ( موعظه کردن ) بر « واهجُروُهنَّ » ( دورى کردن ) و « واهجُروهُنَّ » بر « واضرِبوهُنَّ » ( زدن ) در آیه « فَعِظوهُنَّ واهجُروهُنَّ فِىالمَضاجِعِ واضرِبوهُنَّ » ( نساء / 4، 34 ) نیز همین نتیجه را گرفتهاند .<ref>التفسیرالکبیر، ج 3، ص 316.</ref> | ||
برخى فقها رعایت ترتیب را مقتضاى جمع بین ادله امر به معروف و نهى از منکر و ادله حرمت زیان رساندن به مؤمنان دانستهاند که اطلاقات ادله مذکور را مقیّد مىسازد .<ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 378</ref> | برخى فقها رعایت ترتیب را مقتضاى جمع بین ادله امر به معروف و نهى از منکر و ادله حرمت زیان رساندن به مؤمنان دانستهاند که اطلاقات ادله مذکور را مقیّد مىسازد .<ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 378</ref> | ||
مفسران در خصوص انکار قلبى تأکید کردهاند که اگر کسى راضى به عمل ناپسند گناهکار باشد خود از جمله گناهکاران به شمار مىرود. این مطلب را برخى در ذیل آیه 91 بقره / 2: « قُل فَلِمَ تَقتُلونَ اَنبِیاءَ اللّهِ مِن قَبلُ اِن کُنتُم مُؤمِنِین » و بعضى در ذیل آیه 183 آلعمران / 3 مطرح کردهاند: « قُل قَد جاءَکُم رُسُلٌ مِن قَبلى بِالبَیِّنـتِ و بِالَّذى قُلتُم فَلِمَ قَتَلتُموهُم اِن کُنتُم صـدِقین ». خداوند در این دو آیه قتل پیامبران را به یهود * دوران پیامبر نسبت مىدهد، با اینکه این عمل را بنىاسرائیل در گذشته انجام داده بودند. این نسبت از آن روى بود که این یهودیان به عمل پیشینیان خود راضى بودند .<ref>) | مفسران در خصوص انکار قلبى تأکید کردهاند که اگر کسى راضى به عمل ناپسند گناهکار باشد خود از جمله گناهکاران به شمار مىرود. این مطلب را برخى در ذیل آیه 91 بقره / 2: « قُل فَلِمَ تَقتُلونَ اَنبِیاءَ اللّهِ مِن قَبلُ اِن کُنتُم مُؤمِنِین » و بعضى در ذیل آیه 183 آلعمران / 3 مطرح کردهاند: « قُل قَد جاءَکُم رُسُلٌ مِن قَبلى بِالبَیِّنـتِ و بِالَّذى قُلتُم فَلِمَ قَتَلتُموهُم اِن کُنتُم صـدِقین ». خداوند در این دو آیه قتل پیامبران را به یهود * دوران پیامبر نسبت مىدهد، با اینکه این عمل را بنىاسرائیل در گذشته انجام داده بودند. این نسبت از آن روى بود که این یهودیان به عمل پیشینیان خود راضى بودند .<ref>)مجمعالبیان، ج 1، ص 316؛ تفسیر قرطبى، ج 2، ص 22.</ref> | ||
برخى مفسران نیز این موضوع را در ذیل آیه 140 نساء / 4 بیان کردهاند . <ref>مجمع | برخى مفسران نیز این موضوع را در ذیل آیه 140 نساء / 4 بیان کردهاند . <ref>مجمع البیان، ج 3، ص 195؛ تفسیر قرطبى، ج 5 ، ص 268.</ref> | ||
این آیه مؤمنان را مخاطب ساخته و از آنان مىخواهد که هرگاه شنیدند آیات خدا مورد انکار و استهزا قرار مىگیرد با کافران همنشینى نکنند وگرنه درصورت همنشینى، مانند کافران خواهند بود: « وقَد نَزَّلَ عَلَیکُم فِى الکِتـبِ اَن اِذا سَمِعتُم ءایـتِ اللّهِ یُکفَرُ بِها و یُستَهزَاُ بِها فَلا تَقعُدوا مَعَهُم حَتّى یَخوضوا فى حَدیثٍ غَیرِهِ اِنَّکُم اِذًا مِثلُهُم ». شایان ذکر است که برخى، از این آیه نتیجه گرفتهاند که در مجلس گناه، کسى که قدرت جلوگیرى از وقوع گناه را ندارد باید آن را ترک کند و گرنه در گناه گناهکاران شریک خواهد بود .(<ref> | این آیه مؤمنان را مخاطب ساخته و از آنان مىخواهد که هرگاه شنیدند آیات خدا مورد انکار و استهزا قرار مىگیرد با کافران همنشینى نکنند وگرنه درصورت همنشینى، مانند کافران خواهند بود: « وقَد نَزَّلَ عَلَیکُم فِى الکِتـبِ اَن اِذا سَمِعتُم ءایـتِ اللّهِ یُکفَرُ بِها و یُستَهزَاُ بِها فَلا تَقعُدوا مَعَهُم حَتّى یَخوضوا فى حَدیثٍ غَیرِهِ اِنَّکُم اِذًا مِثلُهُم ». شایان ذکر است که برخى، از این آیه نتیجه گرفتهاند که در مجلس گناه، کسى که قدرت جلوگیرى از وقوع گناه را ندارد باید آن را ترک کند و گرنه در گناه گناهکاران شریک خواهد بود .(<ref>تفسیر قرطبى، ج 5 ، ص 268.</ref> | ||
به گفته طبرسى این آیه دلالت بر حرمت همنشینى با فاسقان و بدعتگزاران دارد. جمعى از مفسران گفتهاند: به همین دلیل، اگر شخصى دروغ بگوید و همنشینان او بخندند خداوند بر آنان غضب مىکند .<ref>مجمع | به گفته طبرسى این آیه دلالت بر حرمت همنشینى با فاسقان و بدعتگزاران دارد. جمعى از مفسران گفتهاند: به همین دلیل، اگر شخصى دروغ بگوید و همنشینان او بخندند خداوند بر آنان غضب مىکند .<ref>مجمع البیان، ج 3، ص 195.</ref> | ||
به نظر مىرسد ترک مجلس گناه یکى از درجات مرتبه قلبى و نوعى ابراز کراهت قلبى است. | به نظر مىرسد ترک مجلس گناه یکى از درجات مرتبه قلبى و نوعى ابراز کراهت قلبى است. | ||
خط ۲۰۴: | خط ۲۰۴: | ||
بدون تردید در کنار وظیفه عمومى مردم در انجام دادن این دو فریضه مهم جامه عمل پوشاندن به مرتبه سوم امر به معروف و برخى از درجات این مرتبه، نیازمند قدرت، تشکیلات و حکومت است، زیرا اگر همه آحاد جامعه بدون اذن حاکم اسلامى به این مرحله عمل کنند برخوردهاى اجتماعى موجب هرج و مرج شده و نظم و امنیت جامعه اسلامى خدشهدار مىشود، بنابراین، جامعه نیازمند تشکیلاتى مقتدر است که صلاحیت قصاص و اجراى حدود و تعزیرات را داشته باشد. البته همچنانکه آحاد جامعه وظیفه دارند به دو مرحله نخست ( انکار قلبى و زبانى ) قیام کنند نسبت به ایجاد چنین تشکیلات قدرتمندى نیز وظیفه دارند. | بدون تردید در کنار وظیفه عمومى مردم در انجام دادن این دو فریضه مهم جامه عمل پوشاندن به مرتبه سوم امر به معروف و برخى از درجات این مرتبه، نیازمند قدرت، تشکیلات و حکومت است، زیرا اگر همه آحاد جامعه بدون اذن حاکم اسلامى به این مرحله عمل کنند برخوردهاى اجتماعى موجب هرج و مرج شده و نظم و امنیت جامعه اسلامى خدشهدار مىشود، بنابراین، جامعه نیازمند تشکیلاتى مقتدر است که صلاحیت قصاص و اجراى حدود و تعزیرات را داشته باشد. البته همچنانکه آحاد جامعه وظیفه دارند به دو مرحله نخست ( انکار قلبى و زبانى ) قیام کنند نسبت به ایجاد چنین تشکیلات قدرتمندى نیز وظیفه دارند. | ||
از برخى آیات قرآنى نیز استفاده مىشود که برخى از مراتب امر به معروف و نهى از منکر بر عهده گروهى خاص است؛ از جمله: 1. « ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَى الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ .» ( آلعمران / 3، 104 ) وظیفه امر به معروف و نهى از منکر در این آیه بر عهده جمعیتى ویژه ( اُمَّةٌ ) نهاده شده است، با این حال خطاب در آیه متوجه همه مسلمانان است و همه وظیفه دارند در تشکیل چنین جمعیتى بکوشند. <ref>دراسات فى | از برخى آیات قرآنى نیز استفاده مىشود که برخى از مراتب امر به معروف و نهى از منکر بر عهده گروهى خاص است؛ از جمله: 1. « ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَى الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ .» ( آلعمران / 3، 104 ) وظیفه امر به معروف و نهى از منکر در این آیه بر عهده جمعیتى ویژه ( اُمَّةٌ ) نهاده شده است، با این حال خطاب در آیه متوجه همه مسلمانان است و همه وظیفه دارند در تشکیل چنین جمعیتى بکوشند. <ref>دراسات فى ولایة الفقیه، ج 2، ص 227.</ref> | ||
برخى فقها با تمسک به این آیه تشکیل دادن حکومت * اسلامى را بر آحاد مردم واجب دانستهاند؛ حکومتى که یکى از شئون آن اجراى برخى مراتب امر به معروف و نهى از منکر است. <ref>دراسات فى | برخى فقها با تمسک به این آیه تشکیل دادن حکومت * اسلامى را بر آحاد مردم واجب دانستهاند؛ حکومتى که یکى از شئون آن اجراى برخى مراتب امر به معروف و نهى از منکر است. <ref>دراسات فى ولایة الفقیه، ج 2، ص 227.</ref> | ||
برخى به قرینه واژه « اُمَّةٌ » در این آیه، مراد از امت را در چند آیه بعد: « کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ و تَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ » ( آلعمران / 3، 110 ) نیز همین معنا دانستهاند ؛ <ref>دراسات فى | برخى به قرینه واژه « اُمَّةٌ » در این آیه، مراد از امت را در چند آیه بعد: « کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ و تَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ » ( آلعمران / 3، 110 ) نیز همین معنا دانستهاند ؛ <ref>دراسات فى ولایة الفقیه، ج 2، ص 227.</ref> | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۱۷: | ||
2. « اَلَّذینَ اِن مَکَّنّـهُم فِى الاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وءاتَوُا الزَّکوةَ واَمَروا بِالمَعروفِ ونَهَوا عَنِ المُنکَرِ ولِلّهِ عـقِبَةُ الاُمور .» ( حجّ / 22، 41 ) امر به معروف و نهى از منکرى که آیه از آن سخن گفته برخى مراتبى است که موکول به داشتن قدرت و حاکمیت است، همچنانکه مقصود از اقامه نماز و پرداخت زکات صرفا انجام دادن این دو فریضه به گونه فردى نیست، بلکه مقصود، اشاعه و ترویج این دو فریضه در جامعه است. وقوع این آیه پس از آیات جنگ گواه این مطلب است. | 2. « اَلَّذینَ اِن مَکَّنّـهُم فِى الاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وءاتَوُا الزَّکوةَ واَمَروا بِالمَعروفِ ونَهَوا عَنِ المُنکَرِ ولِلّهِ عـقِبَةُ الاُمور .» ( حجّ / 22، 41 ) امر به معروف و نهى از منکرى که آیه از آن سخن گفته برخى مراتبى است که موکول به داشتن قدرت و حاکمیت است، همچنانکه مقصود از اقامه نماز و پرداخت زکات صرفا انجام دادن این دو فریضه به گونه فردى نیست، بلکه مقصود، اشاعه و ترویج این دو فریضه در جامعه است. وقوع این آیه پس از آیات جنگ گواه این مطلب است. | ||
قرطبى با استدلال به همین آیه مراتبى از امر و نهى را که متوقف بر حبس، تعزیر و زندان و تبعید باشد بر عهده سلطان یا جانشین او دانسته است .<ref> | قرطبى با استدلال به همین آیه مراتبى از امر و نهى را که متوقف بر حبس، تعزیر و زندان و تبعید باشد بر عهده سلطان یا جانشین او دانسته است .<ref>تفسیر قرطبى، ج 4، ص 31.</ref> | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۲۳: | ||
در احادیث بسیارى نیز امر به معروف و نهى از منکر مشروط به داشتن قدرت شده است .<ref>الکافى، ج5 ، ص59 ؛ | در احادیث بسیارى نیز امر به معروف و نهى از منکر مشروط به داشتن قدرت شده است .<ref>الکافى، ج5 ، ص59 ؛ وسائلالشیعه، ج11، ص400.</ref> | ||
در اجراى وظیفه امر به معروف و نهى از منکر، از سوى حاکمان مسلمان در برخى از کشورهاى اسلامى تشکیلاتى با عنوان « اداره حِسْبه » تأسیس کردهاند. این تشکیلات، نظارت و بازرسى و ارشاد و هدایت مردم در جامعه اسلامى را بر عهده داشته و آنها را در امور اجتماعى به رعایت موازین اسلامى و عدل و انصاف دعوت کرده و از منکر و حرام و ستم به دیگران باز مىداشته است .<ref>معالم القربه، ص 23 ، 61 </ref> | در اجراى وظیفه امر به معروف و نهى از منکر، از سوى حاکمان مسلمان در برخى از کشورهاى اسلامى تشکیلاتى با عنوان « اداره حِسْبه » تأسیس کردهاند. این تشکیلات، نظارت و بازرسى و ارشاد و هدایت مردم در جامعه اسلامى را بر عهده داشته و آنها را در امور اجتماعى به رعایت موازین اسلامى و عدل و انصاف دعوت کرده و از منکر و حرام و ستم به دیگران باز مىداشته است .<ref>معالم القربه، ص 23 ، 61 </ref> | ||
در صدر اسلام این وظیفه را خلفا شخصا بر عهده داشتند ،<ref> | در صدر اسلام این وظیفه را خلفا شخصا بر عهده داشتند ،<ref>التراتیب الاداریه، ج 1، ص 286</ref>. | ||
چنانکه بر پایه روایتى على علیهالسلام هر بامداد از دارالحکومه بیرون مىآمد و در بازارهاى کوفه بازرگانان و فروشندگان را به بردبارى، گشادهرویى و انصاف فرا مىخواند و آنان را از سوگند، دروغ، ستم و کمفروشى باز مىداشت .<ref>الکافى، ج 5 ، ص 151؛ | چنانکه بر پایه روایتى على علیهالسلام هر بامداد از دارالحکومه بیرون مىآمد و در بازارهاى کوفه بازرگانان و فروشندگان را به بردبارى، گشادهرویى و انصاف فرا مىخواند و آنان را از سوگند، دروغ، ستم و کمفروشى باز مىداشت .<ref>الکافى، ج 5 ، ص 151؛ النهایه، ص 371.</ref> | ||
==ولایت در امر به معروف و نهى از منکر== | ==ولایت در امر به معروف و نهى از منکر== | ||
از آنجا که امر به معروف و نهى از منکر جنبه فردى ندارد و وظیفهاى اجتماعى است و در روابط انسان با دیگران معنا مىیابد، بهگونهاى دخالت در امور دیگران ( امر و نهى شونده ) به حساب مىآید، ازاینرو عمل کردن به این دو فریضه نیاز به سلطه و ولایت دارد و خداوند که بر همه موجودات ولایت دارد براى مؤمنان نسبت به یکدیگر این ولایت و حق قانونى را قرار داده است: « والمُؤمِنونَ والمُؤمِنـتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِالمُنکَر ». ( توبه / 9، 71 ) از ادله وجوب امر به معروف و نهى از منکر برمىآید که امر و نهى در اینجا مولوى است <ref> | از آنجا که امر به معروف و نهى از منکر جنبه فردى ندارد و وظیفهاى اجتماعى است و در روابط انسان با دیگران معنا مىیابد، بهگونهاى دخالت در امور دیگران ( امر و نهى شونده ) به حساب مىآید، ازاینرو عمل کردن به این دو فریضه نیاز به سلطه و ولایت دارد و خداوند که بر همه موجودات ولایت دارد براى مؤمنان نسبت به یکدیگر این ولایت و حق قانونى را قرار داده است: « والمُؤمِنونَ والمُؤمِنـتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِالمُنکَر ». ( توبه / 9، 71 ) از ادله وجوب امر به معروف و نهى از منکر برمىآید که امر و نهى در اینجا مولوى است <ref>تحریرالوسیله، ج 1، ص 465</ref>. و ازاینرو نیازمند جعل ولایت از سوى خداست. | ||
اینکه آمر به واجبات امر و ناهى از محرمات نهى مىکند دلیل ارشادى بودن آن نیست، چنانکه امر و نهى پدر و مادر به تکالیف الهى مىتواند مولوى باشد، بنابراین، در صورت عمل نکردن امر و نهى شونده به مقتضاى امر و نهى، بعید نیست که وى دو معصیت کرده باشد، زیرا هم به تکلیف خویش عمل نکرده و هم فرمان ولایى آمر یا ناهى را اطاعت نکردهاست .<ref>دراسات فى | اینکه آمر به واجبات امر و ناهى از محرمات نهى مىکند دلیل ارشادى بودن آن نیست، چنانکه امر و نهى پدر و مادر به تکالیف الهى مىتواند مولوى باشد، بنابراین، در صورت عمل نکردن امر و نهى شونده به مقتضاى امر و نهى، بعید نیست که وى دو معصیت کرده باشد، زیرا هم به تکلیف خویش عمل نکرده و هم فرمان ولایى آمر یا ناهى را اطاعت نکردهاست .<ref>دراسات فى ولایة الفقیه، ج 2، ص 225.</ref> | ||
خط ۲۴۲: | خط ۲۴۲: | ||
1. فلاح و رستگارى | 1. فلاح و رستگارى | ||
آیه 104 آلعمران / 3 آمران به معروف و ناهیان از منکر را اهل فلاح و رستگارى * دانسته است؛ به بیان دیگر، در این آیه فلاح و رستگارى مؤمنان متوقف بر امر به معروف و نهى از منکر شده است .<ref>مجمع | آیه 104 آلعمران / 3 آمران به معروف و ناهیان از منکر را اهل فلاح و رستگارى * دانسته است؛ به بیان دیگر، در این آیه فلاح و رستگارى مؤمنان متوقف بر امر به معروف و نهى از منکر شده است .<ref>مجمع البیان، ج2 ، ص 807</ref> | ||
خط ۲۷۵: | خط ۲۷۵: | ||
براساس این آیات، شمارى از بنىاسرائیل که در ساحل دریا زندگى مىکردند فرمان خداوند را مبنى بر حرمت کار در روز شنبه زیر پا گذاشتند و با احداث کانال، ماهیان فراوانى را که روز شنبه به ساحل نزدیک مىشدند به دام انداخته و روز یکشنبه به صید آنها مىپرداختند. در مقابل این جمع گروهى نهى از منکر کرده و آنان را از نافرمانى خدا بازمىداشتند و گروهى دیگر در برابر این نافرمانى سکوت کرده و حتى به ناهیان از منکر اعتراض مىکردند که چرا تبهکاران را پند مىدهید. قرآن، تنها نجات کسانى را گزارش کرده است که نهى از منکر کردند: « فَلَمّا نَسوا ما ذُکِّروا بِهِ اَنجَینا الَّذینَ یَنهَونَ عَنِ السّوءِ واَخَذنَا الَّذینَ ظَـلَموا بِعَذابٍ بَـ ٔ سٍ بِما کانوا یَفسُقون ». ( اعراف / 7، 165 ) | براساس این آیات، شمارى از بنىاسرائیل که در ساحل دریا زندگى مىکردند فرمان خداوند را مبنى بر حرمت کار در روز شنبه زیر پا گذاشتند و با احداث کانال، ماهیان فراوانى را که روز شنبه به ساحل نزدیک مىشدند به دام انداخته و روز یکشنبه به صید آنها مىپرداختند. در مقابل این جمع گروهى نهى از منکر کرده و آنان را از نافرمانى خدا بازمىداشتند و گروهى دیگر در برابر این نافرمانى سکوت کرده و حتى به ناهیان از منکر اعتراض مىکردند که چرا تبهکاران را پند مىدهید. قرآن، تنها نجات کسانى را گزارش کرده است که نهى از منکر کردند: « فَلَمّا نَسوا ما ذُکِّروا بِهِ اَنجَینا الَّذینَ یَنهَونَ عَنِ السّوءِ واَخَذنَا الَّذینَ ظَـلَموا بِعَذابٍ بَـ ٔ سٍ بِما کانوا یَفسُقون ». ( اعراف / 7، 165 ) | ||
مفسران از این آیه استفاده کردهاند که خداوند دو گروه تجاوزگران و بىتفاوتان را به عذابى سخت گرفتار کرد .<ref> | مفسران از این آیه استفاده کردهاند که خداوند دو گروه تجاوزگران و بىتفاوتان را به عذابى سخت گرفتار کرد .<ref>المیزان، ج 8 ، ص 310</ref>. | ||
از آیه 116 هود / 11 نیز برمىآید که تنها نهى کنندگان از فساد از عذاب نجات مىیابند: « فَلَولا کَانَ مِنَ القُرونِ مِن قَبلِکُم اولوا بَقِیَّةٍ یَنهَونَ عَنِ الفَسادِ فِى الاَرضِ اِلاّ قَلِیلاً مِمَّن اَنجَینا مِنهُم واتَّبَعَ الَّذینَ ظَـلَموا ما اُترِفوا فیهِ و کانوا مُجرِمین » برپایه روایتى از امام باقر علیهالسلام در ذیل آیات 78 ـ 79 مائده / 5 آنان که مورد لعن داود بودند تبدیل به میمون شدند و آنان که مورد لعن عیسى علیهالسلام قرار گرفتند خوک گشتند. <ref> | از آیه 116 هود / 11 نیز برمىآید که تنها نهى کنندگان از فساد از عذاب نجات مىیابند: « فَلَولا کَانَ مِنَ القُرونِ مِن قَبلِکُم اولوا بَقِیَّةٍ یَنهَونَ عَنِ الفَسادِ فِى الاَرضِ اِلاّ قَلِیلاً مِمَّن اَنجَینا مِنهُم واتَّبَعَ الَّذینَ ظَـلَموا ما اُترِفوا فیهِ و کانوا مُجرِمین » برپایه روایتى از امام باقر علیهالسلام در ذیل آیات 78 ـ 79 مائده / 5 آنان که مورد لعن داود بودند تبدیل به میمون شدند و آنان که مورد لعن عیسى علیهالسلام قرار گرفتند خوک گشتند. <ref>المیزان، ج 8 ، ص 310.</ref> | ||
از پیغمبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در ذیل این آیه نقل شده است که امر به معروف و نهى از منکر کنید. دست نادان را بگیرید و او را به راه حق بیاورید و گرنه خدا دلهاى شما را مانند یکدیگر و همه شما را لعنت مىکند، همچنانکه آنان را لعنت کرد .<ref> | از پیغمبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در ذیل این آیه نقل شده است که امر به معروف و نهى از منکر کنید. دست نادان را بگیرید و او را به راه حق بیاورید و گرنه خدا دلهاى شما را مانند یکدیگر و همه شما را لعنت مىکند، همچنانکه آنان را لعنت کرد .<ref>مجمعالبیان، ج 3، ص 289.</ref> | ||
بر پایه نقل دیگرى از امام صادق علیهالسلام آنان که این آیات در نکوهش آنان نازل شده با اینکه خود اهل معصیت نبوده و در مجالس گناهکاران شرکت نمىکردند، لعنت شدهاند و جرم آنان این بود که به معصیت کاران لبخند مىزدند و با ایشان انس داشتند .<ref>الصافى، ج 2، ص 75</ref>. روایتى نیز از امام باقر علیهالسلام دراین باره نقل شده است .<ref>الکافى، ج 5 ، ص 56</ref> | بر پایه نقل دیگرى از امام صادق علیهالسلام آنان که این آیات در نکوهش آنان نازل شده با اینکه خود اهل معصیت نبوده و در مجالس گناهکاران شرکت نمىکردند، لعنت شدهاند و جرم آنان این بود که به معصیت کاران لبخند مىزدند و با ایشان انس داشتند .<ref>الصافى، ج 2، ص 75</ref>. روایتى نیز از امام باقر علیهالسلام دراین باره نقل شده است .<ref>الکافى، ج 5 ، ص 56</ref> | ||
خط ۲۸۸: | خط ۲۸۸: | ||
کسانى که در برابر انجام منکر هیچگونه واکنشى نشان ندهند مانند گناهکاران و در گناه آنها شریکاند، از همینرو از مؤمنان خواسته شده که هرگاه تمسخر آیات قرآن را شنیدند با کافران همنشین نشوند. در غیر این صورت در گناه همانند آنها خواهند بود: « و قَد نَزَّلَ عَلَیکُم فِى الکِتـبِ اَن اِذا سَمِعتُم ءایـتِ اللّهِ یُکفَرُ بِها و یُستَهزَاُ بِها فَلا تَقعُدوا مَعَهُم حَتّى یَخوضوا فى حَدیثٍ غَیرِهِ اِنَّکُم اِذًا مِثلُهُم ...». ( نساء / 4، 140 ) مفسران از این آیه استفاده کردهاند که سکوت و همنشینى با فاسقان موجب شریک شدن در گناه آنان مىشود ؛<ref> | کسانى که در برابر انجام منکر هیچگونه واکنشى نشان ندهند مانند گناهکاران و در گناه آنها شریکاند، از همینرو از مؤمنان خواسته شده که هرگاه تمسخر آیات قرآن را شنیدند با کافران همنشین نشوند. در غیر این صورت در گناه همانند آنها خواهند بود: « و قَد نَزَّلَ عَلَیکُم فِى الکِتـبِ اَن اِذا سَمِعتُم ءایـتِ اللّهِ یُکفَرُ بِها و یُستَهزَاُ بِها فَلا تَقعُدوا مَعَهُم حَتّى یَخوضوا فى حَدیثٍ غَیرِهِ اِنَّکُم اِذًا مِثلُهُم ...». ( نساء / 4، 140 ) مفسران از این آیه استفاده کردهاند که سکوت و همنشینى با فاسقان موجب شریک شدن در گناه آنان مىشود ؛<ref>جامعالبیان، مج 4، ج 5 ، ص 443</ref>.همچنین در ذیل آیه 63 مائده / 5 گفتهاند که ترک کننده نهى از منکر مانند کسى است که مرتکب منکر شود .<ref>تفسیر قرطبى، ج 6 ، ص 153.</ref> | ||
خط ۲۹۵: | خط ۲۹۵: | ||
1. شروع از خویشتن | 1. شروع از خویشتن | ||
هرچند امر به معروف و نهى از منکر مشروط به عدالت نیست؛ ولى چون در امر به معروف و نهى از منکر نوعى برترى لازم است، اگر آمر به معروف و ناهى از منکر خود ساخته نباشد، از نظر اخلاقى صلاحیت انجام دادن چنین کارى را ندارد و امر و نهى او صورى و بدون تأثیر جدى خواهد بود. از آیه « ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَى الخَیر ...» نیز شاید بتوان استفاده کرد که باید گروههایى مهذّب و خود ساخته به این مهم اقدام کنند، چنانکه از آیه 6 تحریم / 66: « قوا اَنفُسَکُم واَهلیکُم نارًا » شروع از خویشتن استفاده مىشود. شاید بتوان از آیه 44 بقره / 2 استفاده کرد که التزام به اوامر و نواهى پیش از امر و نهى دیگران شرط عقلى است: « اَتَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ و تَنسَونَ اَنفُسَکُم واَنتُم تَتلونَ الکِتـبَ اَفَلا تَعقِلون ». برخى روایات نیز بر همین نکته تأکید کرده که شما باید ابتدا به خویشتن بپردازید، آنگاه دیگران را از گناه باز دارید .<ref>نهج البلاغه، خطبه 129؛ | هرچند امر به معروف و نهى از منکر مشروط به عدالت نیست؛ ولى چون در امر به معروف و نهى از منکر نوعى برترى لازم است، اگر آمر به معروف و ناهى از منکر خود ساخته نباشد، از نظر اخلاقى صلاحیت انجام دادن چنین کارى را ندارد و امر و نهى او صورى و بدون تأثیر جدى خواهد بود. از آیه « ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَى الخَیر ...» نیز شاید بتوان استفاده کرد که باید گروههایى مهذّب و خود ساخته به این مهم اقدام کنند، چنانکه از آیه 6 تحریم / 66: « قوا اَنفُسَکُم واَهلیکُم نارًا » شروع از خویشتن استفاده مىشود. شاید بتوان از آیه 44 بقره / 2 استفاده کرد که التزام به اوامر و نواهى پیش از امر و نهى دیگران شرط عقلى است: « اَتَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ و تَنسَونَ اَنفُسَکُم واَنتُم تَتلونَ الکِتـبَ اَفَلا تَعقِلون ». برخى روایات نیز بر همین نکته تأکید کرده که شما باید ابتدا به خویشتن بپردازید، آنگاه دیگران را از گناه باز دارید .<ref>نهج البلاغه، خطبه 129؛ نورالثقلین، ج 1، ص 75</ref> البته اینگونه اوامر حمل بر استحباب شده است، زیرا وجوب امر به معروف و نهى از منکر و التزام به معروف و ترک منکر دو واجب مستقل است. | ||
خط ۳۰۷: | خط ۳۰۷: | ||
3. شکیبایى | 3. شکیبایى | ||
لقمان در نصایح خود به فرزندش او را به برپا داشتن نماز و امر به معروف و نهى از منکر و شکیبایى در برابر مشکلات فرا مىخواند: « یـبُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأْمُر بِالمَعروفِ وَانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلى ما اَصابَکَ ...». ( لقمان / 31، 17 <ref>)مجمع | لقمان در نصایح خود به فرزندش او را به برپا داشتن نماز و امر به معروف و نهى از منکر و شکیبایى در برابر مشکلات فرا مىخواند: « یـبُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأْمُر بِالمَعروفِ وَانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلى ما اَصابَکَ ...». ( لقمان / 31، 17 <ref>)مجمع البیان، ج 8 ، ص 500 ؛ احکام القرآن، جصاص، ج 3، ص 515 .</ref> | ||
بر پایه روایتى از على علیهالسلام مقصود صبر * بر مشقت و مشکلاتى است که از امر به معروف و نهى از منکر ناشى مىشود ،(1) زیرا ممکن است همان تهمتهایى که به پیامبران زدند، مانند جنون ( حجر / 15، 6 )، سحر ( مدثّر / 74، 24 )، سفاهت ( اعراف / 7، 66 ) و ضلالت ( اعراف / 7، 61 ) به امر و نهىکنندگان نیز بزنند. به گفته برخى مفسران سفارش به حق و صبر در آیه 3 عصر / 103 به امر به معروف و نهى از منکر اشاره دارد :<ref> | بر پایه روایتى از على علیهالسلام مقصود صبر * بر مشقت و مشکلاتى است که از امر به معروف و نهى از منکر ناشى مىشود ،(1) زیرا ممکن است همان تهمتهایى که به پیامبران زدند، مانند جنون ( حجر / 15، 6 )، سحر ( مدثّر / 74، 24 )، سفاهت ( اعراف / 7، 66 ) و ضلالت ( اعراف / 7، 61 ) به امر و نهىکنندگان نیز بزنند. به گفته برخى مفسران سفارش به حق و صبر در آیه 3 عصر / 103 به امر به معروف و نهى از منکر اشاره دارد :<ref>مجمعالبیان، ج 10، ص 815 ؛ المیزان، ج 20، ص 357</ref>« والعَصر * اِنَّ الاِنسـنَ لَفى خُسر * اِلاَّ الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلُوا الصّــلِحـتِ وتَواصَوا بِالحَقِّ وتَواصَوا بِالصَّبر ». | ||
4. شفقت و مهربانى | 4. شفقت و مهربانى | ||
هرگاه امر به معروف و نهى از منکر همراه با شفقت و از سر خیرخواهى باشد اثر بیشترى دارد، چنانکه لقمان فرزندش را با تعبیر « یا بنىّ » که حکایت از مهربانى دارد مخاطب مىسازد (1) <ref>مجمع | هرگاه امر به معروف و نهى از منکر همراه با شفقت و از سر خیرخواهى باشد اثر بیشترى دارد، چنانکه لقمان فرزندش را با تعبیر « یا بنىّ » که حکایت از مهربانى دارد مخاطب مىسازد (1) <ref>مجمع البیان، ج 8 ، ص 499</ref> و مؤمن آلفرعون هنگامى که موسى را امر به معروف ( خروج از شهر ) مىکند مىگوید: «... اِنّى لَکَ مِنَ النّـصِحین ». ( قصص / 28، 20 ) | ||
خط ۳۲۱: | خط ۳۲۱: | ||
6 . گفتار نیکو و نرم | 6 . گفتار نیکو و نرم | ||
شایسته است که امر به معروف و نهى از منکر با سخن نیکو باشد :<ref>روح المعانى، مج 1، ج 1، ص 488</ref> « و قولوا لِلنّاسِ حُسنـًا » ( بقره / 2، 83 )؛ همچنین از آیه 44 طه: « فَقولا لَهُ قَولاً لَیِّنـًا » لزوم ملایمت و نرمى در گفتار به هنگام امر به معروف و نهى از منکر استفاده شده است .<ref>)مجمع | شایسته است که امر به معروف و نهى از منکر با سخن نیکو باشد :<ref>روح المعانى، مج 1، ج 1، ص 488</ref> « و قولوا لِلنّاسِ حُسنـًا » ( بقره / 2، 83 )؛ همچنین از آیه 44 طه: « فَقولا لَهُ قَولاً لَیِّنـًا » لزوم ملایمت و نرمى در گفتار به هنگام امر به معروف و نهى از منکر استفاده شده است .<ref>)مجمع البیان، ج 7، ص 20؛ تفسیر قرطبى، ج 11، ص 134.</ref> | ||
خط ۳۳۷: | خط ۳۳۷: | ||
با توجه به گستره معنایى « معروف » و « منکر » هر یک از این دو مصادیق فراوانى در قرآن کریم دارد. مؤلفان به برخى از مصادیق این دو اشاره کردهاند .<ref>امر به معروف و نهى از منکر، ص 83 ـ 84 ؛ | با توجه به گستره معنایى « معروف » و « منکر » هر یک از این دو مصادیق فراوانى در قرآن کریم دارد. مؤلفان به برخى از مصادیق این دو اشاره کردهاند .<ref>امر به معروف و نهى از منکر، ص 83 ـ 84 ؛ منهاجالصالحین، ج 1، ص 420.</ref> | ||