پرش به محتوا

سبائیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
سبائيه‏ از فرق «غلاة» شيعه و پيروان عبد الله بن سبا هستند که او را از نظر انتساب به پدرش عبد الله بن سبا و از طرف مادر عبد الله بن السوداء مى‏ گفتند.
'''سبائیه‏''' از فرق «غلاة» شیعه و پیروان عبد الله بن سبا هستند که او را از نظر انتساب به پدرش عبد الله بن سبا و از طرف مادر عبد الله بن السوداء مى‏ گفتند.


==تاریخچه==
==تاریخچه==
عبد الله بن سبا در اصل از [[يمن]] و از يهودان [[صنعا]] بود و اظهار [[اسلام]] مى ‏کرد و به [[حجاز]] و [[بصره]] و [[کوفه]]  آمد و در زمان [[عثمان]] به [[دمشق]] سفر کرد. اهل آن شهر او را بيرون کردند به [[مصر]] رفت و در انقلابى که عليه عثمان روى داد، از سردستگان مخالفان او به شمار مى ‏رفت و بعد از سال 40 هجری قمری در گذشت. پيروان عبد الله بن سبا نخستين کسانى بودند که قايل به غيبت [[حضرت على]] و [[رجعت]] او به اين جهان شدند و گفتند او کشته نشده و نمی میرد تا  زمين را که از ستم و بيدادگر انبار شده، پر از دين و داد کند. در مناقب و رجال کشى روايت شده که هفتاد مرد از قوم زط از سبائيه پيش حضرت على (ع) آمده و او را به زبان خود خدا خواندند و بر وى سجده کردند. حضرت فرمود: «ويلکم لا تفعلوا انما انا مخلوق مثلکم». يعنى واى بر شما اين کار را نکنيد که من مثل شما آفريده‏ اى بيش نيستم. چون از اين عمل خوددارى نکردند، حضرت على (ع) فرمود: گودال هايى دراز کندند و در آن آتش ريختند و قنبر را گفت که: ايشان را بر گرفته و به آتش اندازد و بدين ترتيب ايشان را هلاک ساخت. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ  دوم، ص 224 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> از بزرگان [[شيعه]] که قصه او را روايت کرده‏ اند [[محمد بن قولويه]] و [[شيخ طوسى]] و کشّى و ديگران هستند که غالب آن روايات به [[امام محمد باقر (ع)]] و [[امام جعفر صادق (ع)]] مى ‏رسد. بنابراين، روايات و کتاب هاى «فرق الشيعة» [[نوبختى]] و «المقالات و الفرق» اشعرى و تواريخ اسلام، عبد الله بن سبا بر خلاف گمان کسانى که فکر کرده اند که چنين شخصى وجود نداشته و منشأ قصه او از طريق [[سيف بن عمر تميمى]] (در گذشته در 170 ه) در ذکر حوادث سال 30 هجرى بوده است، شخصى تاريخى است، زيرا چنان که گفتيم، شيعه اخبار مربوط به عبد الله بن سبا را از راویان خود مانند کشى و [[شيخ طوسى]] نقل کرده‏ اند و آنان نيز آن اخبار را از [[ائمه (ع)]] نقل نموده ‏اند. در کتاب «البدء و التاريخ» سبائيه، طياريه نيز خوانده شدند. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ  دوم، ص 226 با ویرایش و اصلاح عبارات </ref>ايشان مى ‏پنداشتند که نخواهند مرد و مرگ ايشان طيران جان هاى آنان در تاريکى آخر شب است و حضرت على (ع) زنده است و در ابرها زندگی می کند و هرگاه بانگ رعد بشنوند می گويند که على (ع) در حال غضب است و ايشان قايل به «[[تناسخ]]» و رجعت اند. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ  دوم، ص 226 با ویرایش و اصلاح عبارات
عبد الله بن سبا در اصل از [[يمن|یمن]] و از یهودان [[صنعا]] بود و اظهار [[اسلام]] مى ‏کرد و به [[حجاز]] و [[بصره]] و [[کوفه]]  آمد و در زمان [[عثمان]] به [[دمشق]] سفر کرد. اهل آن شهر او را بیرون کردند به [[مصر]] رفت و در انقلابى که علیه عثمان روى داد، از سردستگان مخالفان او به شمار مى ‏رفت و بعد از سال 40 هجری قمری در گذشت. پیروان عبد الله بن سبا نخستین کسانى بودند که قایل به غیبت [[حضرت على]] و [[رجعت]] او به این جهان شدند و گفتند او کشته نشده و نمی میرد تا  زمین را که از ستم و بیدادگر انبار شده، پر از دین و داد کند. در مناقب و رجال کشى روایت شده که هفتاد مرد از قوم زط از سبائیه پیش حضرت على (ع) آمده و او را به زبان خود خدا خواندند و بر وى سجده کردند. حضرت فرمود: «ویلکم لا تفعلوا انما انا مخلوق مثلکم». یعنى واى بر شما این کار را نکنید که من مثل شما آفریده‏ اى بیش نیستم. چون از این عمل خوددارى نکردند، حضرت على (ع) فرمود: گودال هایى دراز کندند و در آن آتش ریختند و قنبر را گفت که: ایشان را بر گرفته و به آتش اندازد و بدین ترتیب ایشان را هلاک ساخت. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ  دوم، ص 224 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> از بزرگان [[شيعه|شیعه]] که قصه او را روایت کرده‏ اند [[محمد بن قولويه|محمد بن قولویه]] و [[شيخ طوسى|شیخ طوسى]] و کشّى و دیگران هستند که غالب آن روایات به [[امام محمد باقر (ع)]] و [[امام جعفر صادق (ع)]] مى ‏رسد. بنابراین، روایات و کتاب هاى «فرق الشیعة» [[نوبختى]] و «المقالات و الفرق» اشعرى و تواریخ اسلام، عبد الله بن سبا بر خلاف گمان کسانى که فکر کرده اند که چنین شخصى وجود نداشته و منشأ قصه او از طریق [[سيف بن عمر تميمى|سیف بن عمر تمیمى]] (در گذشته در 170 ه) در ذکر حوادث سال 30 هجرى بوده است، شخصى تاریخى است، زیرا چنان که گفتیم، شیعه اخبار مربوط به عبد الله بن سبا را از راویان خود مانند کشى و [[شيخ طوسى|شیخ طوسى]] نقل کرده‏ اند و آنان نیز آن اخبار را از [[ائمه (ع)]] نقل نموده ‏اند. در کتاب «البدء و التاریخ» سبائیه، طیاریه نیز خوانده شدند. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ  دوم، ص 226 با ویرایش و اصلاح عبارات </ref>ایشان مى ‏پنداشتند که نخواهند مرد و مرگ ایشان طیران جان هاى آنان در تاریکى آخر شب است و حضرت على (ع) زنده است و در ابرها زندگی می کند و هرگاه بانگ رعد بشنوند می گویند که على (ع) در حال غضب است و ایشان قایل به «[[تناسخ]]» و رجعت اند. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ  دوم، ص 226 با ویرایش و اصلاح عبارات
</ref>
</ref>


==اعقتادات==
==اعقتادات==
عبد الله بن سبا اولين کسى بود که آهنگ واجب بودن امامت على (ع) را علنى کرد و از دشمنان وى بيزارى جست. از اين جااست که مخالفان شيعه بر آن اند که بنياد رافضى ‏گرى از [[يهوديت]] آمده است. بارى چون خبر شهادت حضرت على (ع) در [[مداين]] به عبد الله بن سبا رسيد به آن کسی که خبر آورده بود گفت: تو دروغ مى‏ گويى، على نمرده است اگر مغز او را در هفتاد انبان مى‏ کردى و هفتاد گواه بر قتل او مى‏ گرفتى بازهم باور نمى ‏کردم، او کشته نشده و نخواهد مرد تا آن که سراسر زمين از آن او شود. در «فرق الشيعة» نوبختى آمده است که چون حضرت على (ع) به شهادت رسيد، گفتند «او نمرده و نميرد و کشته نشود تا اين که تازيان را با چوب دست خود براند.ايشان نخستين دسته ‏اى بودند که پس از حضرت محمد (ص) قايل به توقف امامت حضرت على (ع) شدند. نو بختی اضافه می کند که  عبد الله  بن سبا در آغاز يهودى بود و سپس مسلمان شد و اين سخنان گزاف را از زمانى که يهودى بود درباره [[يوشع بن نون]] جانشين [[موسى]] مى ‏گفت! و چون مسلمان شد همان سخنان را درباره على (ع) از سر گرفت. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ  دوم، ص 225 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref>
عبد الله بن سبا اولین کسى بود که آهنگ واجب بودن امامت على (ع) را علنى کرد و از دشمنان وى بیزارى جست. از این جااست که مخالفان شیعه بر آن اند که بنیاد رافضى ‏گرى از [[يهوديت|یهودیت]] آمده است. بارى چون خبر شهادت حضرت على (ع) در [[مداين|مداین]] به عبد الله بن سبا رسید به آن کسی که خبر آورده بود گفت: تو دروغ مى‏ گویى، على نمرده است اگر مغز او را در هفتاد انبان مى‏ کردى و هفتاد گواه بر قتل او مى‏ گرفتى بازهم باور نمى ‏کردم، او کشته نشده و نخواهد مرد تا آن که سراسر زمین از آن او شود. در «فرق الشیعة» نوبختى آمده است که چون حضرت على (ع) به شهادت رسید، گفتند «او نمرده و نمیرد و کشته نشود تا این که تازیان را با چوب دست خود براند.ایشان نخستین دسته ‏اى بودند که پس از حضرت محمد (ص) قایل به توقف امامت حضرت على (ع) شدند. نو بختی اضافه می کند که  عبد الله  بن سبا در آغاز یهودى بود و سپس مسلمان شد و این سخنان گزاف را از زمانى که یهودى بود درباره [[يوشع بن نون|یوشع بن نون]] جانشین [[موسى]] مى ‏گفت! و چون مسلمان شد همان سخنان را درباره على (ع) از سر گرفت. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ  دوم، ص 225 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref>
کشى از امام باقر (ع) روايت مى ‏کند که عبد الله بن سبا دعوى نبوت مى ‏کرد و مى‏ پنداشت که [[امير المؤمنين على (ع)]] خدا است. حضرت او را بخواند و وى بدان گفته ‏ها اقرار کرد و گفت يا على (ع) در دل من چنين راه يافت که تو خدايى و من پيغمبرم. حضرت فرمود واى بر تو، شيطان بر تو دست يافته است. خدا مادرت را به عزايت بنشاند و او از توبه ابا مى‏ کرد. آن حضرت همچنان او را سه روز توبه مى ‏داد و چون توبه نکرد او را با آتش سوزاند. ماجراى عبد الله بن سبا و غلو او درباره حضرت على (ع) به طور مکرر در احاديث شيعه آمده است و مورخان اسلام چون [[طبرى]] و مسعودى و ديگران با اختلاف، روايات آن را بیان کرده اند. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ  دوم، ص 226 با ویرایش و اصلاح عبارات
کشى از امام باقر (ع) روایت مى ‏کند که عبد الله بن سبا دعوى نبوت مى ‏کرد و مى‏ پنداشت که [[امير المؤمنين على (ع)|امیر المؤمنین على (ع)]] خدا است. حضرت او را بخواند و وى بدان گفته ‏ها اقرار کرد و گفت یا على (ع) در دل من چنین راه یافت که تو خدایى و من پیغمبرم. حضرت فرمود واى بر تو، شیطان بر تو دست یافته است. خدا مادرت را به عزایت بنشاند و او از توبه ابا مى‏ کرد. آن حضرت همچنان او را سه روز توبه مى ‏داد و چون توبه نکرد او را با آتش سوزاند. ماجراى عبد الله بن سبا و غلو او درباره حضرت على (ع) به طور مکرر در احادیث شیعه آمده است و مورخان اسلام چون [[طبرى]] و مسعودى و دیگران با اختلاف، روایات آن را بیان کرده اند. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ  دوم، ص 226 با ویرایش و اصلاح عبارات
</ref>
</ref>


خط ۱۵: خط ۱۵:
[[رده: کلام اسلامی]]
[[رده: کلام اسلامی]]
[[رده: فرقه های دینی ]]
[[رده: فرقه های دینی ]]
<references />
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش