پرش به محتوا

تاریخ وجوب نمازهای یومیه در اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
3. روایاتى که فریقین درباره حضرت زهرا(علیها السلام) از پیامبر نقل کرده اند مبنى بر این که جوهره وجود فاطمه(علیها السلام) از میوه اى بوده که در شب معراج از دست جبرئیل تناول کرده و به صورت نطفه درآمده است.34 با توجه به این که بر اساس قول مشهور میلاد حضرت زهرا در سال پنجم بعثت بوده، معلوم مى شود که معراج در فاصله نه ماه پیش از میلاد ایشان یا اندکى پیش تر واقع شده است. بدین ترتیب بعد از گذشت سه سال، معراج واقع شده و اندکى پس از آن، یعنى در سال چهارم، حضرت خدیجه به فرزندش فاطمه باردار گردیده و در اواخر سال چهارم و اوایل سال پنجم میلاد زهرا(علیها السلام) واقع شده است.35
3. روایاتى که فریقین درباره حضرت زهرا(علیها السلام) از پیامبر نقل کرده اند مبنى بر این که جوهره وجود فاطمه(علیها السلام) از میوه اى بوده که در شب معراج از دست جبرئیل تناول کرده و به صورت نطفه درآمده است.34 با توجه به این که بر اساس قول مشهور میلاد حضرت زهرا در سال پنجم بعثت بوده، معلوم مى شود که معراج در فاصله نه ماه پیش از میلاد ایشان یا اندکى پیش تر واقع شده است. بدین ترتیب بعد از گذشت سه سال، معراج واقع شده و اندکى پس از آن، یعنى در سال چهارم، حضرت خدیجه به فرزندش فاطمه باردار گردیده و در اواخر سال چهارم و اوایل سال پنجم میلاد زهرا(علیها السلام) واقع شده است.35


ابن اسحاق مى گوید: یکى از دانشمندان براى من حدیث کرد که جبرئیل نماز را بر پیامبر (فرود) آورد آن گاه که بر او(صلى الله علیه وآله)واجب شد، درحالى که ایشان در بلندى هاى [[مکه]] بود. پاشنه پا را به گوشه اى از دره زد که چشمه اى از آن جارى شد. جبرئیل وضو گرفت و رسول خدا بدو مى نگریست این براى آن بود که طهارت نماز را به او یاد دهد. سپس پیامبر(صلى الله علیه وآله)وضو گرفت همان گونه که از جبرئیل دیده بود. آن گاه جبرئیل برخاست و براى او نماز گزارد. پیامبر نیز به همراه نماز او نماز گزارد. جبرئیل رفت و پیامبر(صلى الله علیه وآله) به سوى خدیجه آمد تا همان گونه که جبرئیل به او یاد داده بود، طهارت نماز را به خدیجه یاد دهد. خدیجه نیز چونان وضوى پیامبر(صلى الله علیه وآله)وضو گرفت. سپس پیامبر(صلى الله علیه وآله)براى او، همان گونه که جبرئیل برایش نماز گزارده بود، نماز گزارد، آن گاه خدیجه نیز مانند او نماز گزارد.36
====روایات داله بر تقدم بعثت بر معراج====
* ابن اسحاق مى گوید: یکى از دانشمندان براى من حدیث کرد که جبرئیل نماز را بر پیامبر (فرود) آورد آن گاه که بر او(صلى الله علیه وآله)واجب شد، درحالى که ایشان در بلندى هاى [[مکه]] بود. پاشنه پا را به گوشه اى از دره زد که چشمه اى از آن جارى شد. جبرئیل [[وضو]] گرفت و رسول خدا بدو مى نگریست این براى آن بود که طهارت نماز را به او یاد دهد. سپس پیامبر(صلى الله علیه وآله)وضو گرفت همان گونه که از [[جبرئیل]] دیده بود. آن گاه جبرئیل برخاست و براى او نماز گزارد. پیامبر نیز به همراه نماز او نماز گزارد. جبرئیل رفت و پیامبر(صلى الله علیه وآله) به سوى [[خدیجه]] آمد تا همان گونه که جبرئیل به او یاد داده بود، [[طهارت]] نماز را به خدیجه یاد دهد. خدیجه نیز چونان وضوى پیامبر(صلى الله علیه وآله)وضو گرفت. سپس پیامبر(صلى الله علیه وآله)براى او، همان گونه که جبرئیل برایش نماز گزارده بود، نماز گزارد، آن گاه خدیجه نیز مانند او نماز گزارد.36


على بن ابراهیم گوید: پیامبر(صلى الله علیه وآله) چون به 37 سالگى رسید، در خواب مى دید که کسى به او «یا رسول الله» مى گوید، زمان زیادى بدین منوال گذشت تا آن که در میان کوه ها مشغول شبانى گوسفندان ابوطالب بود که نگاهش به فردى افتاد که به او مى گفت «یا رسول الله». به او گفت تو کیستى؟ پاسخ داد: جبرئیل، خداوند مرا به سوى تو فرستاده تا تو را به عنوان فرستاده خویش برگزیند. پیامبر(صلى الله علیه وآله)موضوع را به خدیجه خبر داد .... پیامبر این خبر را از دیگران مخفى مى کرد تا آن گاه که جبرئیل بر او نازل شد و آبى از آسمان فرود آورد و گفت: اى محمد برخیز و براى نماز وضو بگیر! جبرئیل او را وضو گرفتن (بر صورت و دست ها تا آرنج و مسح سر و پاها تا بر آمدگى روى پا) آموخت و به او رکوع و سجود یاد داد. هنگامى که چهل ساله شد او را به نماز فرمان داد و حدود نماز را به او آموخت، اما وقت نماز را بر او نازل نکرد. بنابراین، پیامبر(صلى الله علیه وآله) هر از گاهى دو رکعت، دو رکعت نماز مى گزارد و على بن ابى طالب(علیه السلام)همدم پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، در رفت و آمدش همراه او بود و از او جدا نمى شد. بارى زمانى على(علیه السلام)بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شد و او را در حال نماز دید. وقتى نماز گزاردن او را دید پرسید: اى ابوالقاسم! این چه کارى است؟ پاسخ داد: این نمازى است که خداوند مرا بدان فرمان داده است. پیامبر(صلى الله علیه وآله) على(علیه السلام) را به اسلام دعوت کرد و او اسلام آورد و با او نماز گزارد و خدیجه نیز اسلام آورد. در آن هنگام کسى نماز نمى گزارد جز پیامبر(صلى الله علیه وآله) و على(علیه السلام) و خدیجه پشت سر او (نماز مى خواندند)... .37
* على بن ابراهیم گوید: پیامبر(صلى الله علیه وآله) چون به 37 سالگى رسید، در خواب مى دید که کسى به او «یا [[رسول الله]]» مى گوید، زمان زیادى بدین منوال گذشت تا آن که در میان کوه ها مشغول شبانى گوسفندان [[ابوطالب]] بود که نگاهش به فردى افتاد که به او مى گفت «یا رسول الله». به او گفت تو کیستى؟ پاسخ داد: جبرئیل، خداوند مرا به سوى تو فرستاده تا تو را به عنوان فرستاده خویش برگزیند. پیامبر(صلى الله علیه وآله)موضوع را به خدیجه خبر داد .... پیامبر این خبر را از دیگران مخفى مى کرد تا آن گاه که جبرئیل بر او نازل شد و آبى از آسمان فرود آورد و گفت: اى محمد برخیز و براى نماز وضو بگیر! جبرئیل او را وضو گرفتن (بر صورت و دست ها تا آرنج و مسح سر و پاها تا بر آمدگى روى پا) آموخت و به او رکوع و سجود یاد داد. هنگامى که چهل ساله شد او را به نماز فرمان داد و حدود نماز را به او آموخت، اما وقت نماز را بر او نازل نکرد. بنابراین، پیامبر(صلى الله علیه وآله) هر از گاهى دو رکعت، دو رکعت نماز مى گزارد و [[على بن ابى طالب]](علیه السلام)همدم پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، در رفت و آمدش همراه او بود و از او جدا نمى شد. بارى زمانى على(علیه السلام)بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شد و او را در حال نماز دید. وقتى نماز گزاردن او را دید پرسید: اى ابوالقاسم! این چه کارى است؟ پاسخ داد: این نمازى است که خداوند مرا بدان فرمان داده است. پیامبر(صلى الله علیه وآله) على(علیه السلام) را به اسلام دعوت کرد و او اسلام آورد و با او نماز گزارد و خدیجه نیز اسلام آورد. در آن هنگام کسى نماز نمى گزارد جز پیامبر(صلى الله علیه وآله) و على(علیه السلام) و خدیجه پشت سر او (نماز مى خواندند)... .37


ابن شهرآشوب نیز در مناقب در بیان درجات بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله) هفتمین آن ها را عبادات مى داند و بر این باور است که در زمانى که ایشان در مکه بودند فقط طهارت و نماز تشریع شد، (در آغاز) نماز بر ایشان واجب بود و بر مسلمانان مستحب. سپس نمازهاى پنج گانه بعد از اسراء واجب شد و این در سال نهم بعثت ایشان بود.38
* [[ابن شهرآشوب]] نیز در مناقب در بیان درجات بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله) هفتمین آن ها را عبادات مى داند و بر این باور است که در زمانى که ایشان در مکه بودند فقط طهارت و نماز تشریع شد، (در آغاز) نماز بر ایشان واجب بود و بر مسلمانان مستحب. سپس نمازهاى پنج گانه بعد از اسراء واجب شد و این در سال نهم بعثت ایشان بود.38


چنان که پیشتر اشاره کردیم، در بعضى روایات به نمازهایى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مسیر عروج خود برگزار کرده اند، اشاره شده است. على بن ابراهیم قمى از پدرش و او از محمد بن ابى عمیر، و او از هشام بن سالم از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این باره فرموده اند:
چنان که پیشتر اشاره کردیم، در بعضى روایات به نمازهایى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مسیر عروج خود برگزار کرده اند، اشاره شده است.


...جبرئیل مرا فرود آورد و گفت: نماز بگزار، نماز گزاردم. سپس گفت: میدانى در کجا نماز خواندى؟ گفتم: نه. گفت: در طیبه (مدینه) نماز گزاردى که محل هجرت تو خواهد بود. سپس سوار شدم و به اندازه اى که خدا خواست گذشتیم جبرئیل گفت: فرود بیا و نماز بگزار. فرود آمدم و نماز گزاردم. جبرئیل گفت: میدانى در کجا نماز خواندى؟ گفتم: نه. گفت: در طور سینا نماز خواندى; جایى که خداوند با موسى سخن گفت. سپس سوار شدم و به مقدارى که خداوند خواست گذشتیم، جبریل گفت: فرود بیا و نماز بگزار. فرود آمدم و نماز خواندم. گفت: میدانى در کجا نماز گزاردى؟ گفتم: نه. گفت: در بیت لحم; ناحیه اى در بیت المقدس، جایى که عیسى(علیه السلام) به دنیا آمد. سپس سوار شدم و گذشتیم تا به بیت المقدس رسیدیم ... وارد مسجد شدم در حالى که جبرئیل همراه و در کنارم بود. در آن جا ابراهیم و موسى و عیسى را در جمع پیامبرانى که خداوند مى خواست، درک کردیم. آنان به سوى من آمدند و نماز برپا شد. شک نداشتم که جبرئیل بر ما امامت خواهد کرد، اما زمانى که صف ها را منظم کردند، جبرئیل بازویم را گرفت و مرا جلو انداخت و من بر آنان امامت کردم و بر این کار فخر نمیکنم!39
* على بن ابراهیم قمى از پدرش و او از محمد بن ابى عمیر، و او از هشام بن سالم از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این باره فرموده اند: ...جبرئیل مرا فرود آورد و گفت: نماز بگزار، نماز گزاردم. سپس گفت: میدانى در کجا نماز خواندى؟ گفتم: نه. گفت: در طیبه (مدینه) نماز گزاردى که محل هجرت تو خواهد بود. سپس سوار شدم و به اندازه اى که خدا خواست گذشتیم جبرئیل گفت: فرود بیا و نماز بگزار. فرود آمدم و نماز گزاردم. جبرئیل گفت: میدانى در کجا نماز خواندى؟ گفتم: نه. گفت: در طور سینا نماز خواندى; جایى که خداوند با موسى سخن گفت. سپس سوار شدم و به مقدارى که خداوند خواست گذشتیم، جبریل گفت: فرود بیا و نماز بگزار. فرود آمدم و نماز خواندم. گفت: میدانى در کجا نماز گزاردى؟ گفتم: نه. گفت: در بیت لحم; ناحیه اى در بیت المقدس، جایى که عیسى(علیه السلام) به دنیا آمد. سپس سوار شدم و گذشتیم تا به بیت المقدس رسیدیم ... وارد مسجد شدم در حالى که جبرئیل همراه و در کنارم بود. در آن جا ابراهیم و موسى و عیسى را در جمع پیامبرانى که خداوند مى خواست، درک کردیم. آنان به سوى من آمدند و نماز برپا شد. شک نداشتم که جبرئیل بر ما امامت خواهد کرد، اما زمانى که صف ها را منظم کردند، جبرئیل بازویم را گرفت و مرا جلو انداخت و من بر آنان امامت کردم و بر این کار فخر نمیکنم!39


در روایت دیگرى هارون بن خارجه از امام صادق(علیه السلام)در بیان فضیلت مسجد کوفه چنین نقل کرده است:
* در روایت دیگرى هارون بن خارجه از [[امام صادق]](علیه السلام)در بیان فضیلت مسجد کوفه چنین نقل کرده است: ... هیچ [[فرشته]] مقرب و پیامبر مرسلى نبوده مگر آن که در [[مسجد کوفه]] نماز گزارده است، حتى حضرت محمد (صلى الله علیه وآله)در شب اسراء زمانى که جبرئیل به او گفت: یا محمد این مسجد کوفه است، ایشان گفت: براى من اجازه بگیر تا دو رکعت نماز بگزارم. جبرئیل براى او اجازه گرفت و او را فرود آورد و دو رکعت نماز در آن بگزارد.40
 
... هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلى نبوده مگر آن که در مسجد کوفه نماز گزارده است، حتى حضرت محمد (صلى الله علیه وآله)در شب اسراء زمانى که جبرئیل به او گفت: یا محمد این مسجد کوفه است، ایشان گفت: براى من اجازه بگیر تا دو رکعت نماز بگزارم. جبرئیل براى او اجازه گرفت و او را فرود آورد و دو رکعت نماز در آن بگزارد.40


این روایات به روشنى بر وجود نماز، در مقطع زمانى پیش از معراج دلالت دارند، زیرا مفروض روایات آن است که هنوز پیامبر(صلى الله علیه وآله)معراج را درک نکرده و نماز به شکل کنونى بر او عرضه نشده بود.
این روایات به روشنى بر وجود نماز، در مقطع زمانى پیش از معراج دلالت دارند، زیرا مفروض روایات آن است که هنوز پیامبر(صلى الله علیه وآله)معراج را درک نکرده و نماز به شکل کنونى بر او عرضه نشده بود.


در میان روایات شیعى که در مستندات دیدگاه نخست آوردیم، روایتى بود که در آن، به صراحت دیدگاه سوم تکذیب شده است و بنابر آن پیامبر(صلى الله علیه وآله) هیچ نمازى پیش از بعثت و نزول وحى قرآنى نخوانده بودند، اما مى توان گفت که روایت یادشده به رغم تعارض ابتدایى با دیدگاه سوم، با آن منافاتى ندارد.
===سخن علامه مجلسی در رسالت پیامبر===
 
در تبیین سازگارى و عدم تعارض این روایت با دیدگاه سوم دو احتمال قابل طرح است:
 
نخست، آن که آیه دهم سوره علق و دیگر آیاتِ قابل استناد در این بحث، در همان آغاز بعثت نازل نشده باشند; یعنى زمانى نازل شده باشند که آیاتى پیش از آن مبنى بر تشریع نماز فرود آمده بوده است و درنتیجه، آن نماز، معهود به سابقه باشد. این احتمال به دلیل اجماعى بودن نزول سوره هاى علق، مزمّل و مدثّر در ابتداى بعثت، دور از ذهن است و دلیلى بر آن نداریم، مگر آن که ثابت شود آیات مورد استناد در این سوره ها در مقطع زمانى متأخر از نزول اصل سوره نازل شده اند که این احتمال نیز بسیار بعید است، زیرا هیچ یک از دانشمندان علوم قرآنى چنین ادعایى نکرده و در ترتیب نزول سوره ها علق اولین سوره بوده و سوره هاى مدثّر و مزمّل نیز با فاصله یک سوره در پى آن، نازل شده اند41 و کسى آیات مورد استناد در این بحث را از آن ها استثنا نکرده است.42 بنابراین، وجود عبادتى به نام نماز در آن مقطع زمانى قطعى است، هر چند نماز با شرایط و اوقات مشخص، بعدها در سفر معراج تشریع شد.
 
بنابراین، سخن آلوسى که مى گوید: «خلافى در این نیست که نماز در شب اسراء واجب شد»43 و به دنبال آن نتیجه مى گیرد که اخبار نماز خواندن على(علیه السلام) و جعفر با پیامبر(صلى الله علیه وآله)در سال هاى نخست دعوت پیامبر (صلى الله علیه وآله) و تجلیل ابوطالب از آنان نادرست است، بر خلاف آیات قرآن و اجماع عالمانى است که سوره هاى پیشگفته را نازل شده در اوایل بعثت مى دانند، و از معیارهاى علمى دور شده و بین دو نوع نماز فرق قائل نشده است.
 
دوم، آن که مقصود از نماز در این روایت، نماز معهود کنونى باشد نه نمازى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیش از نزول قرآن مى خوانده اند. با این احتمال، بین این دو مطلب هیچ تنافى نخواهد ماند. توضیح این که ممکن است مقصود از نماز در این دو دیدگاه متفاوت باشد. یکى به معناى عبادت ویژه و معروفى که اکنون مى شناسیم و اجزا و مقدمات و شرایط و وقت خاصى دارد، و دیگرى عبادتى که پیامبر(صلى الله علیه وآله)پیش از بعثت و پس از آن تا زمان معراج، انجام مى داده و کیفیت آن بر ما معلوم نیست. بنابراین، تکذیب در این روایت، به وجود نماز به شکل فعلى باز مى گردد و اِخبار به وجود آن در روایات دیگر به معناى وجود عبادتى است به این نام که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از ابتداى انجام مناسک عبادى خود، خداى را با آن مى پرستید.
 
اکنون که به اجمال نمازگزار بودن پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیش از معراج و وجوب نمازهاى یومیه در سفر معراج روشن شد، بحث فشرده و کوتاه خود را با بیانى از علامه مجلسى(قدس سره)به پایان مى بریم. ایشان در این باب مى گوید:
اکنون که به اجمال نمازگزار بودن پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیش از معراج و وجوب نمازهاى یومیه در سفر معراج روشن شد، بحث فشرده و کوتاه خود را با بیانى از علامه مجلسى(قدس سره)به پایان مى بریم. ایشان در این باب مى گوید:


آن چه از اخبار معتبر و آثار مستفیض بر من آشکار شده، این است که پیامبر(صلى الله علیه وآله)پیش از بعثت از زمانى که خداوند عقلش را به کمال آورد، نبى و مؤید به روح القدس بوده و فرشته با او سخن مى گفته و او صدا (هاى وحیانى) را مى شنیده و خوابِ وحیانى نیز مى دیده است ... و همواره پیش از بعثت، خدا را به انواع عبادات پرستش کرده است. [این عبادات ]یا موافق با آن چه بعدها به مردم ابلاغ کرده و یا به صورت دیگر، یا طبق با شریعت [[ابراهیم]] یا دیگر پیامبران پیشین بوده است، نه به گونه اى که تابع آنان و عامل به شرایع آنان به شمار آید، بلکه به این معنا که آن چه به او وحى مى شد، طبق بعضى از شرایع گذشته بود و با آن چه بعد از رسالت بر او نازل شد نسخ گردید.44
آن چه از اخبار معتبر و آثار مستفیض بر من آشکار شده، این است که پیامبر(صلى الله علیه وآله)پیش از بعثت از زمانى که خداوند عقلش را به کمال آورد، نبى و مؤید به روح القدس بوده و فرشته با او سخن مى گفته و او صدا (هاى وحیانى) را مى شنیده و خوابِ وحیانى نیز مى دیده است ... و همواره پیش از بعثت، خدا را به انواع عبادات پرستش کرده است. [این عبادات ]یا موافق با آن چه بعدها به مردم ابلاغ کرده و یا به صورت دیگر، یا طبق با شریعت [[ابراهیم]] یا دیگر پیامبران پیشین بوده است، نه به گونه اى که تابع آنان و عامل به شرایع آنان به شمار آید، بلکه به این معنا که آن چه به او وحى مى شد، طبق بعضى از شرایع گذشته بود و با آن چه بعد از رسالت بر او نازل شد نسخ گردید.44


=نتیجه=
نتیجه آن که آغاز نمازهاى واجب یومیه بر مردم پس از معراج بوده است، اما پیامبر(صلى الله علیه وآله) و بعضى از نزدیکانش، مانند حضرت على و خدیجه(علیهما السلام) پیش از آن نیز نماز مى گزاردند. اگرچه مى توان از برخى آیات قرآن مانند: «کلا لا تطعه و اسجد و اقترب»45 نیز بر واجب بودن نمازى که پیامبر پس از بعثت (و پیش از معراج) مى خوانده دلیل آورد، ولى به یقین آن نماز، نماز واجب یومیه نبوده و ایشان هر از گاهى دو رکعت مى خواندند. حتى با توجه به روایاتى که برخى از آن ها را پیش تر گزارش کردیم، و با عنایت به اخبارى که علامه مجلسى در این گفته خویش بدان استناد کرده است، پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیش از بعثت نیز نمازگزار بودند، اما چگونگى و واجب یا مستحب بودن آن بر ما روشن نیست.
نتیجه آن که آغاز نمازهاى واجب یومیه بر مردم پس از معراج بوده است، اما پیامبر(صلى الله علیه وآله) و بعضى از نزدیکانش، مانند حضرت على و خدیجه(علیهما السلام) پیش از آن نیز نماز مى گزاردند. اگرچه مى توان از برخى آیات قرآن مانند: «کلا لا تطعه و اسجد و اقترب»45 نیز بر واجب بودن نمازى که پیامبر پس از بعثت (و پیش از معراج) مى خوانده دلیل آورد، ولى به یقین آن نماز، نماز واجب یومیه نبوده و ایشان هر از گاهى دو رکعت مى خواندند. حتى با توجه به روایاتى که برخى از آن ها را پیش تر گزارش کردیم، و با عنایت به اخبارى که علامه مجلسى در این گفته خویش بدان استناد کرده است، پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیش از بعثت نیز نمازگزار بودند، اما چگونگى و واجب یا مستحب بودن آن بر ما روشن نیست.


خط ۳۲۰: خط ۳۱۱:


45. محمد باقر مجلسى، همان، ج18، ص277. ایشان براى اثبات دیدگاه خود، افزون بر مطابق دانستن آن با فطرت، به شش وجه استناد کرده است. این سخن در جاى خود قابل تأمل بوده و شاید بتوان بر اساس آیاتى که پیامبر را امى دانسته و توانایى بر خواندن و نوشتن، به ویژه آگاهى به کتاب هاى پیشینیان، اعم از آسمانى و غیر آن را از ایشان نفى کرده است، فقط قایل به ارتباط محدود ایشان با فرشتگان الهى شد.
45. محمد باقر مجلسى، همان، ج18، ص277. ایشان براى اثبات دیدگاه خود، افزون بر مطابق دانستن آن با فطرت، به شش وجه استناد کرده است. این سخن در جاى خود قابل تأمل بوده و شاید بتوان بر اساس آیاتى که پیامبر را امى دانسته و توانایى بر خواندن و نوشتن، به ویژه آگاهى به کتاب هاى پیشینیان، اعم از آسمانى و غیر آن را از ایشان نفى کرده است، فقط قایل به ارتباط محدود ایشان با فرشتگان الهى شد.
[[رده: عبادات]]