۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حدیث''' سخنی است | '''حدیث''' سخنی است که حاکی قول یا فعل یا تقریر [[معصوم]] (ع) باشد و بر آن خبر و [[سنت]] و [[روایت]] نیز اطلاق می شود. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
فیّومی نوشته است که: حدیث به گفتهها و گزارشها اطلاق میشود. <ref>فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج ۱، ص ۶۸. </ref> | فیّومی نوشته است که: حدیث به گفتهها و گزارشها اطلاق میشود. <ref>فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج ۱، ص ۶۸. </ref> | ||
فراء گوید: واحد احادیث احدوثه است ولی بر خلاف قاعده در جمع حدیث استعمال شده. صاحب | فراء گوید: واحد احادیث احدوثه است ولی بر خلاف قاعده در جمع حدیث استعمال شده. صاحب کشاف آنرا اسم جمع دانسته. ابو حیان در تفسیر خود بنام (البحر) آنرا جمع حدیث (منتهی بر خلاف قیاس) گرفته مانند اباطیل جمع باطل <ref>قاسمی، جمالالدین، قواعد التحدیث، ص۶۱. </ref> | ||
این نکته مؤید است به آنچه برخی از عالمان آوردهاند که تازیان در روزگار جاهلیت بر روزهای مشهور خود، «الاحادیث» میگفتند، به لحاظ اینکه در آن روزها، حوادث بسیار رخ میداد و گزارش میشد و نقل میگردید. <ref>صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ص ۴.</ref> <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص ۳۹.</ref> | این نکته مؤید است به آنچه برخی از عالمان آوردهاند که تازیان در روزگار جاهلیت بر روزهای مشهور خود، «الاحادیث» میگفتند، به لحاظ اینکه در آن روزها، حوادث بسیار رخ میداد و گزارش میشد و نقل میگردید. <ref>صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ص ۴.</ref> <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص ۳۹.</ref> | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
این تعریف، بهنقد کشیده شده است. گفتهاند این تعریف نه جامع است و نه مانع . از یک سوی حدیثی که نقل به معنا شده باشد داخل در این تعریف نیست، پس جامع نیست؛ از سوی دیگر، عبارات بسیاری از فقیهان پیشین را که در آثار فقهی خود عین عبارتهای حدیث را با حذف سند و در قالب فتاوی میآوردند، فرا خواهد گرفت؛ مانند «شرایع» [[علی بن بابویه]]، «المقنع» و «الهدایه» صدوق، «النهایه» شیخ و... پس مانع نیست. | این تعریف، بهنقد کشیده شده است. گفتهاند این تعریف نه جامع است و نه مانع . از یک سوی حدیثی که نقل به معنا شده باشد داخل در این تعریف نیست، پس جامع نیست؛ از سوی دیگر، عبارات بسیاری از فقیهان پیشین را که در آثار فقهی خود عین عبارتهای حدیث را با حذف سند و در قالب فتاوی میآوردند، فرا خواهد گرفت؛ مانند «شرایع» [[علی بن بابویه]]، «المقنع» و «الهدایه» صدوق، «النهایه» شیخ و... پس مانع نیست. | ||
[[شیخ بهائی]] در وجیزه فرموده الحدیث | [[شیخ بهائی]] در وجیزه فرموده الحدیث کلام یحکی قول المعصوم او فعله او تقریره.سپس فرماید: و اما نفس الفعل و التقریر فیطلق علیهما اسم السنه لا الحدیث. و در پایان کلام خود آورده است که: بعید نیست که حدیث، «سخن» معصوم و یا «حکایت» سخن، فعل و تقریر معصوم باشد. <ref>شیخ بهائی، محمد بن حسین، الوجیزة فی الدرایة، ص ۴. </ref> | ||
میرزای قمی (رضواناللهعلیه) در تعریف حدیث نوشته است: حکایت سخن، فعل و تقریر معصوم را، حدیث گویند. <ref>میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد، قوانین الاصول، ص ۴۰۹. </ref> | میرزای قمی (رضواناللهعلیه) در تعریف حدیث نوشته است: حکایت سخن، فعل و تقریر معصوم را، حدیث گویند. <ref>میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد، قوانین الاصول، ص ۴۰۹. </ref> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
بعضی<ref>قاسمی، جمالالدین، قواعد التحدیث، ص ۶۱.</ref>احتمال دادهاند که چون حروف متعاقب یکدیگر میآید قهرا حرف بعدی پس از حرف قبل استعمال شده و حادث گردیده، یا ازآنجهت که در دل شنونده ایجاد معنی تازه میکند حدیث نامیده شده. اما خبر به معنی مخبر به استعمال شده. در تاج العروس آمده: خبر چیزی است که از دیگری نقل شود و اهل عربیت قید (احتمال الصدق و الکذب) را در آن اضافه کردهاند ولی نزد محدثین به معنی حدیث آمده. <ref>زببدی، مرتضی، تاج العروس، ج ۱۱، ص ۱۲۵. </ref> | بعضی<ref>قاسمی، جمالالدین، قواعد التحدیث، ص ۶۱.</ref>احتمال دادهاند که چون حروف متعاقب یکدیگر میآید قهرا حرف بعدی پس از حرف قبل استعمال شده و حادث گردیده، یا ازآنجهت که در دل شنونده ایجاد معنی تازه میکند حدیث نامیده شده. اما خبر به معنی مخبر به استعمال شده. در تاج العروس آمده: خبر چیزی است که از دیگری نقل شود و اهل عربیت قید (احتمال الصدق و الکذب) را در آن اضافه کردهاند ولی نزد محدثین به معنی حدیث آمده. <ref>زببدی، مرتضی، تاج العروس، ج ۱۱، ص ۱۲۵. </ref> | ||
باید دانست که نوعاً لغویین موارد استعمال را ذکر میکنند و توجه به اصل معنی لغوی که موارد استعمال نوعاً به مناسبتی که در مصادیق و اصل معنی برقرار است، نداشته و امتیاز آن را از فروع و مصادیق متذکر نمیشوند. مثلاً در اینجا ظاهر معنی خبر، اعلام غیر است چنانچه در مصباح المنیر و المنجد آمده و در معنی (الخبیر) که از اسماء الهی است گفتهاند (العالم). در آیه شریفه «فکیف تصبر علی مالم تحط به خبرا؛ <ref>کهف/سوره ۱۸، آیه ۶۸ </ref> (علما) [[تفسیر]] شده و در مثل گویند (علی الخبیر سقطت) ای علی العالم به، همچنین لفظ خبره که به معنی عالم آمده پس استعمال خبر در گفته پیغمبر (ص) ازلحاظ اعلام به مضمون خبر است. | باید دانست که نوعاً لغویین موارد استعمال را ذکر میکنند و توجه به اصل معنی لغوی که موارد استعمال نوعاً به مناسبتی که در مصادیق و اصل معنی برقرار است، نداشته و امتیاز آن را از فروع و مصادیق متذکر نمیشوند. مثلاً در اینجا ظاهر معنی خبر، اعلام غیر است چنانچه در مصباح المنیر و المنجد آمده و در معنی (الخبیر) که از اسماء الهی است گفتهاند (العالم). در آیه شریفه «فکیف تصبر علی مالم تحط به خبرا؛ <ref>کهف/سوره ۱۸، آیه ۶۸ </ref> (علما) [[تفسیر]] شده و در مثل گویند (علی الخبیر سقطت) ای علی العالم به، همچنین لفظ خبره که به معنی عالم آمده پس استعمال خبر در گفته پیغمبر (ص) ازلحاظ اعلام به مضمون خبر است. چنانکه اطلاق حدیث به لحاظ تازگی مضمون آن برای سامع یا در مقابل کلام الله قدیم (بنا به مذهب بعضی از اهل سنت) است. | ||
=رابطه سنت و حدیث= | =رابطه سنت و حدیث= |