confirmed، مدیران
۳۷٬۳۰۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
عـالم بزرگوار، مرحوم [[سید مرتضی]] در کتاب «عیون المعجزات» در منزلت این بانوی بزرگوار نوشته است: «وَ کَانَت مِنَ القـَانِتَاتِ؛ <ref>دلایل الامـامه، طـبری آمـلی، ص216؛ اثبات الوصیه، مسعودی، ص194</ref> او از بـانوانی بود که در مقام [[عبادت]] خدا، نهایت خضوع و خشوع را داشت.» | عـالم بزرگوار، مرحوم [[سید مرتضی]] در کتاب «عیون المعجزات» در منزلت این بانوی بزرگوار نوشته است: «وَ کَانَت مِنَ القـَانِتَاتِ؛ <ref>دلایل الامـامه، طـبری آمـلی، ص216؛ اثبات الوصیه، مسعودی، ص194</ref> او از بـانوانی بود که در مقام [[عبادت]] خدا، نهایت خضوع و خشوع را داشت.» | ||
=ایام نوجوانی و جوانی= | |||
وقتی امام جواد(ع) به دعوت [[معتصم عباسی]] از حجاز به جانب [[عراق]] حـرکت کـرد، به جانشینی حضرت امام هادی(ع) به عنوان امام پس از خویش تصریح فرمود. روزی امام جواد(ع) او را که هشت ساله بود در آغوش گرفت و به وی فرمود: به چه چیزی علاقه داری تا از سرزمین عـراق بـرایت به عنوان ارمغان بیاورم؟ [[امام علی النقی(ع)]] فرمود: شمشیری که چون آتش شعله ور گردد. سپس امام(ع) خطاب به موسی مبرقع که شش ساله بـود فـرمود: تو چه می خواهی؟ موسی عرض کـرد: یـک اسب سواری. امام جواد(ع) فرمود: «اَشبَهَنِی اَبُوالحَسَنِ وَ اَشبَهَ هَذَا اُمَّه: ابوالحسن «امام هادی» به من شبیه است؛ اما موسی به مادرش سمانه شباهت دارد.» <ref>پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسـلامی، بـناهای آرامگاهی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1378ش</ref> | |||
مـوسی مـبرقع با تبعید پدر بزرگوارش بـه بـغداد و سپس [[شهادت]] آن حضرت(ع)، در غم فراغ پدر، با سختیهای زیادی روبه رو گردید. فضای سیاسی اجتماعی توأم با اختناق و فشار سیاسی که خلیفۀ وقت به وجود آورده بود، فرزندان امام جواد(ع) را آزرده می ساخت، علی رغم ایـن مـرارتها، موسی مبرقع در آن کویر استبداد و ستم به رشد و شکوفایی خود ادامه داد و کوشید با تحصیل معارف دینی و فراگیری احکام شریعت از برادر ارجمندش به کمالات بالایی دست یابد. رفته رفته به درجه ای ارتـقا یـافت که [[شیعیان]]، ایشان را به عنوان امام زاده ای نیکو خصال و آراسته به فضیلت می شناختند. | |||
گاهی عده ای از تشنگان علوم و معارف دینی، مـسائل خود را از او می پرسیدند؛ ولی موسی مبرقع به دلیل منزلت فوق العاده ای که بـرای بـرادر خـود امام هادی(ع) قائل بود، تلاش داشت در مسائل اساسی و زیر بنایی، مردم را به آن بزرگوار ارجاع دهد و خود نـیز در پاسـخ به برخی امور و [[احکام شرعی]] با برادر مشورت می کرد و از دیدگاهها و نظرات آن امام همام در این باره فیض می برد. | |||
=پانویس= | =پانویس= |