۱٬۷۳۸
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
===3/4ـ چیستی وحدت === | ===3/4ـ چیستی وحدت === | ||
الف. اجتماعی؛ وحدت در لغت عبارت است از: یگانه شدن، یگانه بودن و اشتراك گروهی در یك مرام و مقصد، اشتراك همه افراد ملت در آمال و مقاصد كه مجموعهای واحد بهشمار آیند. | الف. اجتماعی؛ وحدت در لغت عبارت است از: یگانه شدن، یگانه بودن و اشتراك گروهی در یك مرام و مقصد، اشتراك همه افراد ملت در آمال و مقاصد كه مجموعهای واحد بهشمار آیند. <ref>معین، 1371ش، ج4، ص 4989</ref> در «لسانالعرب» آمده است: «الوحده فی المعنی التوحّد <ref>ابن منظور، 1412 ق، ج3، ص 449</ref> وحدت در اصطلاح به معنای انفراد است. واحد مطلقا جزئی ندارد، چون واحد وصف خدا آید؛ یعنی تجزی و تكثر در آن راه ندارد. <ref>راغب اصفهانی، 1373ش، ص857</ref> منظور از «وحدت انسانها»، توحید اعتقادی، دینی و كنار گذاشتن اختلافات فكری میان آنها نیست، بلکه باید با حفظ اختلافات، نسبت به هم همدل بوده و به حقوق یكدیگر احترام گذاشت. | ||
ب. وحدت اسلامی؛ فرقههای مسلمین همدیگر را به طور صحیح شناسایی نموده و از مواضع فكری و اعتقادی یكدیگر مطلع شوند و از نزاع بهدور باشند. | ب. وحدت اسلامی؛ فرقههای مسلمین همدیگر را به طور صحیح شناسایی نموده و از مواضع فكری و اعتقادی یكدیگر مطلع شوند و از نزاع بهدور باشند. <ref>صادقی اردستانی، بیتا، ص 502</ref> منظور از«وحدت اسلامی» التزام قلبی و عملی به مشترکات اسلام است که به طور قطع ثابت شده و در زمان رسول اکرم (ص)مورد قبول همه بوده، و معیار اخوت اسلامی است. | ||
===4/4ـ امت=== | ===4/4ـ امت=== | ||
اُمَّت، به قوم، قبیله، عشیره، گروههای نژادی و نیز ملت یا جامعهای مذهبی كه زیر پرچم هدایت یك پیامبر باشند اطلاق میشود | اُمَّت، به قوم، قبیله، عشیره، گروههای نژادی و نیز ملت یا جامعهای مذهبی كه زیر پرچم هدایت یك پیامبر باشند اطلاق میشود <ref>تركی، 1368ش، ص 30</ref> و در اصطلاح، به جماعتی از مردم گفته میشود كه خداوند برای آنان پیامبری مبعوث كرده و آنان به او ایمان آورده، و از اینرو، با خداوند پیمان بسته، و با او ارتباط یافتهاند. <ref>پیشین، ص97 ـ103</ref> واژه امت در معنایی نزدیك به شعب نیز به كار میرود. <ref>فارابی، 1973م، ص 117؛ ابوالفدا، 1840م، ص222</ref> | ||
==5ـ پیشینه پژوهش== | ==5ـ پیشینه پژوهش== | ||
الفـ پیشینه نگارشی؛ در مورد وحدت اسلامی و ناسیونالیسم كتابها و مقالات زیادی به چاپ رسیده است، از جمله: منابع فارسی: «مكاتب ناسیونالیسم» مونتسراتگیبرنا؛ «ناسیونالیزم» حمید بهزادی؛ «نظریههای ناسیونالیسم» اوموت اوزكریملی؛ «ناسیونالیسم و انقلاب» رضاداوری؛ «وحدت از نگاه امام خمینی(ره)» روح الله خمینی. منابع عربی: «الفتاوی الواضحه» شهید صدر؛ «الاسلام و القومیه» علی محمد نقوی؛ «تفسیر كبیر» محمد رازی و «المیزان» علامه طباطبایی. منابع انگلیسی: «ایده ناسیونالیسم» هانس | الفـ پیشینه نگارشی؛ در مورد وحدت اسلامی و ناسیونالیسم كتابها و مقالات زیادی به چاپ رسیده است، از جمله: <br> | ||
بـ پیشینه تاریخی؛ ملّیگرایی پدیدهای غربی بوده، كه بهقارههای دیـگـر راه یافته است. اولینبار در 1789م این واژه توسط آگوستین بارائل(Augustin Barraail) كشیش ضد انقلابی فرانسوی استعمال شد. (Andrew Heywood, 1998, p. 152) و به شكل دكترین سیاسی در آمد. آغاز ناسیونالیزم به قرن 16 میلادی و جـنـگهای مـذهـبـی سلاطین و شاهزادگان اروپایی برمیگردد. ناسیونالیزم استقلالطلب در ابتدای قرن20 شكل گرفت. (آصف، 1384ش، ص 73ـ78). ریشههای ناسیونالیسم بهعنوان یک باور و ایدئولوژی سیاسی با انقلاب فرانسه (1789) گره میخورد. این ایده در ایتالیا، آلمان و شوروی بـه ملّیگرایی افـراطـی و برتری ایـدئولوژی و حـزب خـاص انـجـامید. در ایـران نیز ملیگرایی، ابتدا بـا گـرایـش لیبرال در عصر مشروطه مطرح گردیده و سپس به شكل افراطی درآمد و ارزشهـای اسـلامـی را تحقیر كرد. | منابع فارسی: <br> | ||
[[«مكاتب ناسیونالیسم»]] مونتسراتگیبرنا؛ [[«ناسیونالیزم»]] حمید بهزادی؛ [[«نظریههای ناسیونالیسم»]] اوموت اوزكریملی؛ [[«ناسیونالیسم و انقلاب»]] رضاداوری؛ [[«وحدت از نگاه امام خمینی(ره)»]] روح الله خمینی. <br> | |||
منابع عربی: <br> | |||
[[«الفتاوی الواضحه»]] شهید صدر؛ [[«الاسلام و القومیه»]] علی محمد نقوی؛ [[«تفسیر كبیر»]] محمد رازی و [[«المیزان»]] [[علامه طباطبایی]]. منابع انگلیسی: [[«ایده ناسیونالیسم»]] [[هانس كوهن]]؛ «ناسیونالیسم جدید» [[اسنایدر]]؛ «دولت، ملت و ناسیونالیسم» [[جیلینس ارنست]] و [[«دایره المعارف ناسیونالیزم»]] [[الكساندر ماتیل]]. هر كدام از كتابهای مزبور، یا فقط به ناسیونالیسم، و یا تنها به وحدت اسلامی پرداخته است، اما این پژوهش با رویكرد تطبیقی، به هر دو مقوله پرداخته است. | |||
بـ پیشینه تاریخی؛ ملّیگرایی پدیدهای غربی بوده، كه بهقارههای دیـگـر راه یافته است. اولینبار در 1789م این واژه توسط [[آگوستین بارائل]](Augustin Barraail) كشیش ضد انقلابی فرانسوی استعمال شد. (Andrew Heywood, 1998, p. 152) و به شكل دكترین سیاسی در آمد. آغاز ناسیونالیزم به قرن 16 میلادی و جـنـگهای مـذهـبـی سلاطین و شاهزادگان اروپایی برمیگردد. ناسیونالیزم استقلالطلب در ابتدای قرن20 شكل گرفت. (آصف، 1384ش، ص 73ـ78). ریشههای ناسیونالیسم بهعنوان یک باور و ایدئولوژی سیاسی با انقلاب فرانسه (1789) گره میخورد. این ایده در ایتالیا، آلمان و شوروی بـه ملّیگرایی افـراطـی و برتری ایـدئولوژی و حـزب خـاص انـجـامید. در ایـران نیز ملیگرایی، ابتدا بـا گـرایـش لیبرال در عصر مشروطه مطرح گردیده و سپس به شكل افراطی درآمد و ارزشهـای اسـلامـی را تحقیر كرد. <ref>قهری، 1383ش، ص 69ـ79</ref> | |||
==6ـ فرضیه پژوهش== | ==6ـ فرضیه پژوهش== |
ویرایش