پرش به محتوا

گذری بر زمینه‌های تقریب در اندیشه‌ شیخ طوسی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۲: خط ۸۲:
در تفسیر التبیان، از تفاسیر اهل سنت بسیار نقل شده است، به طوری كه تعداد معروف‌ترین رجالی كه از آنها در این تفسیر شریف مطالبی نقل می‌شود بیش از ده نفر است؛ افرادی چون [[حسن بصری]]، [[قتاده بن دعاسه]]، [[ابوعلی جبائی]]، [[ابراهیم زجاج]]، [[ضحاك‌ بن مزاحم]]، [[ابوالقاسم عبدالله بن احمد بلخی]]، [[علی بن عیسی رمانی]]، [[ابوعبید جراح]]، محمد بن جریر طبری و عبدالملك بن عبدالعزیز بن جریح. <ref>ر. ك: کریمان، ج3، ص229ـ230</ref>.<br>
در تفسیر التبیان، از تفاسیر اهل سنت بسیار نقل شده است، به طوری كه تعداد معروف‌ترین رجالی كه از آنها در این تفسیر شریف مطالبی نقل می‌شود بیش از ده نفر است؛ افرادی چون [[حسن بصری]]، [[قتاده بن دعاسه]]، [[ابوعلی جبائی]]، [[ابراهیم زجاج]]، [[ضحاك‌ بن مزاحم]]، [[ابوالقاسم عبدالله بن احمد بلخی]]، [[علی بن عیسی رمانی]]، [[ابوعبید جراح]]، محمد بن جریر طبری و عبدالملك بن عبدالعزیز بن جریح. <ref>ر. ك: کریمان، ج3، ص229ـ230</ref>.<br>


برای مثال، در این تفسیر، ذیل آیه «الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ»<ref>(مائده/3)</ref> آمده است: ابن عباس و سدی و اكثر مفسران معتقدند معنای آیه این است كه: من برای شما فرایض، حدود، امر و نهی و حلال و حرامم را بنابر آن‌چه نازل كردم كامل نمودم، از این رو نه در آن زیادتی وجود دارد نه نقصی كه به واسطه نسخ بعد از این روز متوجه آن گردد... حَكم و سعید بن جبیر و قتاده می‌گویند معنای آیه این است كه: من برای شما حجتتان را كامل كردم ... و زجاج می‌گوید: اكملت لكم دینكم، یعنی شما را از ترس دشمنانتان نگه داشته‌ام و شما را بر آنها مسلط نموده‌ام ... آن‌گاه پس از نقل این نظرات، روایتی از امام [[محمد باقر]] و امام [[جعفر صادق]](علیه‌السلام) ذکر نموده و دلالت آیه را به نصب امام علی(علیه‌السلام) از طرف حضرت رسول (صلی الله علیه و آلعه) و ماجرای [[غدیرخم]] بیان می‌نماید. <ref>طوسی، بی‌تا، ج3، ص435</ref>.<br>
برای مثال، در این تفسیر، ذیل آیه «الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ»<ref>(مائده/3)</ref> آمده است: ابن عباس و سدی و اكثر مفسران معتقدند معنای آیه این است كه: من برای شما فرایض، حدود، امر و نهی و حلال و حرامم را بنابر آن‌چه نازل كردم كامل نمودم، از این رو نه در آن زیادتی وجود دارد نه نقصی كه به واسطه نسخ بعد از این روز متوجه آن گردد... حَكم و سعید بن جبیر و قتاده می‌گویند معنای آیه این است كه: من برای شما حجتتان را كامل كردم ... و زجاج می‌گوید: اكملت لكم دینكم، یعنی شما را از ترس دشمنانتان نگه داشته‌ام و شما را بر آنها مسلط نموده‌ام ... آن‌گاه پس از نقل این نظرات، روایتی از امام [[محمد باقر]] و امام [[جعفر صادق]](علیه‌السلام) ذکر نموده و دلالت آیه را به نصب امام علی(علیه‌السلام) از طرف حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) و ماجرای [[غدیرخم]] بیان می‌نماید. <ref>طوسی، بی‌تا، ج3، ص435</ref>.<br>


كتاب «خلاف» شیخ كه در واقع مصدر طرح نظرات فقهی مذاهب گوناگون اهل سنت است و فلسفه اصلی تدوین این كتاب نیز به شمار می‌رود پر است از آرای مختلف پیشگامان سنت و جماعت كه در این‌جا برای نمونه به دو مورد اشاره می‌كنیم. در كتاب الحج، جلد سوم، مسئله 140 چنین آمده است: «السعی بین صفا و المروه ركن، لایتم الحج الاّ به... و قال ابن مسعود و ابن عباس و ابی بن كعب: السعی سنه و لیس بواجب، و قال ابوحنیفه: واجب و لیس بركن و هو بمنزله المبیت بالمزدلفه». <ref>پیشین، ص 435</ref>.
كتاب «خلاف» شیخ كه در واقع مصدر طرح نظرات فقهی مذاهب گوناگون اهل سنت است و فلسفه اصلی تدوین این كتاب نیز به شمار می‌رود پر است از آرای مختلف پیشگامان سنت و جماعت كه در این‌جا برای نمونه به دو مورد اشاره می‌كنیم. در كتاب الحج، جلد سوم، مسئله 140 چنین آمده است: «السعی بین صفا و المروه ركن، لایتم الحج الاّ به... و قال ابن مسعود و ابن عباس و ابی بن كعب: السعی سنه و لیس بواجب، و قال ابوحنیفه: واجب و لیس بركن و هو بمنزله المبیت بالمزدلفه». <ref>پیشین، ص 435</ref>.
خط ۹۵: خط ۹۵:
پیشینه فقه مقارن را در اسلام باید در مكتب جعفری جست‌وجو كرد، زیرا نخستین مكتب فقهی كه از دامن اسلام سربرآورد، مكتب فقه جعفری بود.<br>
پیشینه فقه مقارن را در اسلام باید در مكتب جعفری جست‌وجو كرد، زیرا نخستین مكتب فقهی كه از دامن اسلام سربرآورد، مكتب فقه جعفری بود.<br>


امام صادق(علیه‌السلام) رئیس این مكتب با صاحبان اندیشه‌های مختلف كلامی و فقهی، مناظره می‌کرد و آرای فقهای حجاز و عراق<ref>- بعد از رحلت پیامبر( بعضی از تابعین كه به امامت تن نداده بودند با هم اختلافاتی داشتند كه هر گروهی مطابق روش و اصول خاص درباره‌ آن مسائل، فتوا می‌داد. به علاوه بعضی احكام كه عنصر محیط یا زمان در آنها مؤثر بود، برای مثال، در حجاز به نوعی مطرح می‌شد و در عراق یا خراسان رنگ دیگری به خود می‌گرفت. [ر.ك: خزائلی، پیشین، ص 423].</ref> را به تفصیل بیان کرده و رأی درست را درباره هر مسئله اظهار می‌نمود، از این رو امام صادق(علیه‌السلام) را باید مؤسس فقه مقارن دانست. <ref>ر.ک: خزائلی، 1362، ص‌423</ref>.
امام صادق(علیه‌السلام) رئیس این مكتب با صاحبان اندیشه‌های مختلف كلامی و فقهی، مناظره می‌کرد و آرای فقهای حجاز و عراق<ref>- بعد از رحلت پیامبر( بعضی از تابعین كه به امامت تن نداده بودند با هم اختلافاتی داشتند كه هر گروهی مطابق روش و اصول خاص درباره‌ آن مسائل، فتوا می‌داد. به علاوه بعضی احكام كه عنصر محیط یا زمان در آنها مؤثر بود، برای مثال، در حجاز به نوعی مطرح می‌شد و در عراق یا خراسان رنگ دیگری به خود می‌گرفت. [ر.ك: خزائلی، پیشین، ص 423].</ref> را به تفصیل بیان کرده و رأی درست را درباره هر مسئله اظهار می‌نمود، از این رو امام صادق(علیه‌السلام) را باید مؤسس فقه مقارن دانست. <ref>ر.ک: خزائلی، 1362، ص‌423</ref>.<br>
تاریخ فقه نشان می‌دهد كه اولین كتاب مستقل در باب فقه مقارن، كتابی است كه «محمد بن احمد بن جنید اسكافی»، دانشمند قرن چهارم نوشته است و مهم‌ترین كتاب پس از كتاب «جنید اسكافی» كتاب «خلاف» شیخ طوسی است كه در نوع خود بی‌نظیر است. <ref>پیشین، ص 424</ref>.
 
تاریخ فقه نشان می‌دهد كه اولین كتاب مستقل در باب فقه مقارن، كتابی است كه «محمد بن احمد بن جنید اسكافی»، دانشمند قرن چهارم نوشته است و مهم‌ترین كتاب پس از كتاب «جنید اسكافی» كتاب «خلاف» شیخ طوسی است كه در نوع خود بی‌نظیر است. <ref>پیشین، ص 424</ref>.<br>
 
ویژگی‌های فقه مقارن كه به نوعی حقوق تطبیقی<ref>- «حقوق تطبیقی» اثر تازه‌ای است كه از قرن نوزدهم در اروپا پدیدار شده است و روز به روز هم قلمرو آن وسعت می‌یابد و علمای حقوق در موضوع و هدف آن با هم اختلاف دارند. در نظر بعضی موضوع حقوق تطبیقی، مسائل بین‌الملل خصوصی است؛ به این معنا كه حقوق كشورها را با هم مطابقت می‌دهند. گروهی دیگر از متخصصان حقوق می‌گویند مقصود از حقوق تطبیقی، روش تطبیقی است و این روش برای مطالعه در كیفیت ظهور و توسعه مؤسسات حقوقی و تحولاتی كه هر كدام را عارض گردیده است، سودمند می‌باشد. [ر.ك: خزائلی، پیشین، ص 420 – 421].</ref> در اسلام به شمار می‌رود، عبارت است از:<br>
ویژگی‌های فقه مقارن كه به نوعی حقوق تطبیقی<ref>- «حقوق تطبیقی» اثر تازه‌ای است كه از قرن نوزدهم در اروپا پدیدار شده است و روز به روز هم قلمرو آن وسعت می‌یابد و علمای حقوق در موضوع و هدف آن با هم اختلاف دارند. در نظر بعضی موضوع حقوق تطبیقی، مسائل بین‌الملل خصوصی است؛ به این معنا كه حقوق كشورها را با هم مطابقت می‌دهند. گروهی دیگر از متخصصان حقوق می‌گویند مقصود از حقوق تطبیقی، روش تطبیقی است و این روش برای مطالعه در كیفیت ظهور و توسعه مؤسسات حقوقی و تحولاتی كه هر كدام را عارض گردیده است، سودمند می‌باشد. [ر.ك: خزائلی، پیشین، ص 420 – 421].</ref> در اسلام به شمار می‌رود، عبارت است از:<br>


خط ۱۰۴: خط ۱۰۶:
# به وسیله فقه مقارن، مواردی را به دست می‌آوریم كه فقها نسبت به آن اتّفاق نظر دارند و به اصطلاح فقهی، یكی از نتایج فقه مقارن، تحصیل موارد اجماع عامه و خاصه یا اجماع عامه یا اجماع خاصه است. <ref>پیشین، ص 421 ـ 422</ref>؛<br>
# به وسیله فقه مقارن، مواردی را به دست می‌آوریم كه فقها نسبت به آن اتّفاق نظر دارند و به اصطلاح فقهی، یكی از نتایج فقه مقارن، تحصیل موارد اجماع عامه و خاصه یا اجماع عامه یا اجماع خاصه است. <ref>پیشین، ص 421 ـ 422</ref>؛<br>


بنای شیخ طوسی در كتاب «خلاف» بر این بوده است كه آرای همه فقهای مذاهب مخالف را گردآوری نماید و اگر در مسئله‌ای میان فقهای شیعه، اختلاف وجود داشت، بیان كند و در پایان هر مسئله، نظر صحیح را اظهار نماید. <ref>ر.ك: مقدمه «الخلاف»، ج1، ص45</ref>. در این كتاب كه 78 باب دارد، تمامی زمینه‌های لازم برای ایجاد فقه مقارن، وجود دارد. از این‌رو فقهای بزرگ چون علامه حلی در «تذكره الاحكام» و «مختلف الشیعه» به پیروی از شیخ، حق فقه مقارن را ادا كردند. <ref>ر.ك: پیشین، ص406</ref>.
بنای شیخ طوسی در كتاب «خلاف» بر این بوده است كه آرای همه فقهای مذاهب مخالف را گردآوری نماید و اگر در مسئله‌ای میان فقهای شیعه، اختلاف وجود داشت، بیان كند و در پایان هر مسئله، نظر صحیح را اظهار نماید. <ref>ر.ك: مقدمه «الخلاف»، ج1، ص45</ref>. در این كتاب كه 78 باب دارد، تمامی زمینه‌های لازم برای ایجاد فقه مقارن، وجود دارد. از این‌رو فقهای بزرگ چون علامه حلی در «تذكره الاحكام» و «مختلف الشیعه» به پیروی از شیخ، حق فقه مقارن را ادا كردند. <ref>ر.ك: پیشین، ص406</ref>.<br>
 


==3 ـ داشتن وسعت مشرب فكری و روح آزاداندیشی==
==3 ـ داشتن وسعت مشرب فكری و روح آزاداندیشی==
گستره بینش شیخ طوسی نسبت به فقهای پیش از خود بیشتر است؛ به این معنا كه در مباحث علمی، نگاه خود را به دایره کتاب‌های معتبر شیعی، محدود نمی‌كند، بلكه بر خلاف دیگران از یك طرف همه احادیث اهل سنت را مردود نمی‌داند و از طرف دیگر برخی از احادیث منقول شیعه، حتی تعدادی از احادیثی كه در كتاب كافی نقل شده است، را نمی‌پذیرد. این روح آزاداندیشی شیخ طوسی است كه در جامعه بسته آن‌ روز، چنین فكر باز و روشنی داشته است و در حالی كه پیروان مذاهب، بر طبل جنگ و ستیز می‌كوبیدند و حاضر بودند برای به كرسی نشاندن مشرب فكری خود، دست به هر جنایتی بزنند و به هر راهی متوسل شوند، او با وسعت مشرب فكری‌اش به دنبال اثبات حق بود و از مذهب خود، كوركورانه دفاع نمی‌كرد، بلكه گستره اندیشه‌اش را برای ورود هر مذهب فكری و اعتقادی باز نگه می‌داشت تا از مجموع این آرا به یك جمع‌بندی واقع بینانه‌تری دست یابد.
گستره بینش شیخ طوسی نسبت به فقهای پیش از خود بیشتر است؛ به این معنا كه در مباحث علمی، نگاه خود را به دایره کتاب‌های معتبر شیعی، محدود نمی‌كند، بلكه بر خلاف دیگران از یك طرف همه احادیث اهل سنت را مردود نمی‌داند و از طرف دیگر برخی از احادیث منقول شیعه، حتی تعدادی از احادیثی كه در كتاب كافی نقل شده است، را نمی‌پذیرد. این روح آزاداندیشی شیخ طوسی است كه در جامعه بسته آن‌ روز، چنین فكر باز و روشنی داشته است و در حالی كه پیروان مذاهب، بر طبل جنگ و ستیز می‌كوبیدند و حاضر بودند برای به كرسی نشاندن مشرب فكری خود، دست به هر جنایتی بزنند و به هر راهی متوسل شوند، او با وسعت مشرب فكری‌اش به دنبال اثبات حق بود و از مذهب خود، كوركورانه دفاع نمی‌كرد، بلكه گستره اندیشه‌اش را برای ورود هر مذهب فكری و اعتقادی باز نگه می‌داشت تا از مجموع این آرا به یك جمع‌بندی واقع بینانه‌تری دست یابد.
بااین‌كه شیخ در تفسیر تبیان، آن‌جا كه درباره آیه‌ای نظر خلاف وجود داشته باشد،‌ نظرهای مذاهب را مطرح، آن‌گاه نظر امامیه را بیان می‌نماید، اما در بعضی از جاها تنها به نقل اقوال بسنده می‌كند و همین امر می‌تواند به معنای پذیرش نظرات آنان تلقی شود؛ برای مثال، ذیل آیه 177 اعراف (من یهدی الله فهو المهتدی...) آمده است: «قال الجبائی: معنی الآیه من یهدیه الله الی نیل الثواب... فهو المهتدی للایمان و الخیر... و قال البلخی: المهتدی هو الذی هداه الله فقبل الهدایه و اجاب الیها... و قیل: معنی «من یهدی الله» من یهدیه الله بهدایته «فهوالمهتدی». <ref>طوسی، پیشین، ج5، ص 35؛ ر.ك: فاضل، پیشین، ص537</ref>.
بااین‌كه شیخ در تفسیر تبیان، آن‌جا كه درباره آیه‌ای نظر خلاف وجود داشته باشد،‌ نظرهای مذاهب را مطرح، آن‌گاه نظر امامیه را بیان می‌نماید، اما در بعضی از جاها تنها به نقل اقوال بسنده می‌كند و همین امر می‌تواند به معنای پذیرش نظرات آنان تلقی شود؛ برای مثال، ذیل آیه 177 اعراف (من یهدی الله فهو المهتدی...) آمده است: «قال الجبائی: معنی الآیه من یهدیه الله الی نیل الثواب... فهو المهتدی للایمان و الخیر... و قال البلخی: المهتدی هو الذی هداه الله فقبل الهدایه و اجاب الیها... و قیل: معنی «من یهدی الله» من یهدیه الله بهدایته «فهوالمهتدی». <ref>طوسی، پیشین، ج5، ص 35؛ ر.ك: فاضل، پیشین، ص537</ref>.<br>
 


==4 ـ توجّه به قیاس و استحسان اهل سنت==
==4 ـ توجّه به قیاس و استحسان اهل سنت==
خط ۱۱۷: خط ۱۲۱:


==5 ـ دوری از تعصب قومی و نژادی و فكری==
==5 ـ دوری از تعصب قومی و نژادی و فكری==
در برشمردن زمینه‌های ایجاد تقریب بین مذاهب، بدون شك، تعصب به معنای طرفداری شدید، بی‌چون و چرا و غیر منطقی، آفت بزرگی است، زیرا  اصلاً مجالی برای هم‌اندیشی‌، وحدت و هم‌بستگی به وجود نمی‌آورد. به همین دلیل، عبدالحسین مغنیه از اعضای تقریب بین مذاهب اسلامی، در آغاز مجموعه‌ای به‌ نام «دعوه التقریب» كه مقالات جمعی از اندیشمندان و نویسندگان در آن درج شده است، ضمن بیان ضرورت تقریب، پنج هدف را برای منشورات جماعه‌التقریب، بر‌می‌شمارد كه هدف چهارم آن، جنگ و ستیز با تعصب ناپسند است؛ بیان مغنیه چنین است: «با تعصب ناپسند مبارزه می‌كنیم، زیرا تعصب، عقل‌ها و قلب‌ها را كور می‌كند و متون قرآن و سنت نبوی از تعصب نهی و به تسامح دینی و مذهبی و برادری بین مردم دعوت می‌‌نماید». <ref>جمعی از نویسندگان، ‌بی‌تا، ص6</ref>.<br>
در برشمردن زمینه‌های ایجاد تقریب بین مذاهب، بدون شك، تعصب به معنای طرفداری شدید، بی‌چون و چرا و غیر منطقی، آفت بزرگی است، زیرا  اصلاً مجالی برای هم‌اندیشی‌، وحدت و هم‌بستگی به وجود نمی‌آورد. به همین دلیل، [[عبدالحسین مغنیه]] از اعضای تقریب بین مذاهب اسلامی، در آغاز مجموعه‌ای به‌ نام «[[دعوة التقریب]]» كه مقالات جمعی از اندیشمندان و نویسندگان در آن درج شده است، ضمن بیان ضرورت تقریب، پنج هدف را برای منشورات جماعه‌التقریب، بر‌می‌شمارد كه هدف چهارم آن، جنگ و ستیز با تعصب ناپسند است؛ بیان مغنیه چنین است: «با تعصب ناپسند مبارزه می‌كنیم، زیرا تعصب، عقل‌ها و قلب‌ها را كور می‌كند و متون قرآن و سنت نبوی از تعصب نهی و به تسامح دینی و مذهبی و برادری بین مردم دعوت می‌‌نماید». <ref>جمعی از نویسندگان، ‌بی‌تا، ص6</ref>.<br>


امام علی(علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه به شدت از تعصب كوركورانه نهی کرده و می‌فرماید: «من در اعمال و رفتار جهانیان نظر دوختم، هیچ كس را نیافتم كه بدون علت درباره چیزی تعصب ورزد جز با دلیلی كه با آن ناآگاهان را بفریبد و یا برهانی آورد در عقل سفیهان نفوذ كند... <ref>دشتی، 1362ش، ص393</ref>.<br>
امام علی(علیه‌السلام) در [[نهج‌البلاغه]] به شدت از تعصب كوركورانه نهی کرده و می‌فرماید: «من در اعمال و رفتار جهانیان نظر دوختم، هیچ كس را نیافتم كه بدون علت درباره چیزی تعصب ورزد جز با دلیلی كه با آن ناآگاهان را بفریبد و یا برهانی آورد در عقل سفیهان نفوذ كند... <ref>دشتی، 1362ش، ص393</ref>.<br>


مردان بزرگ در میدان اندیشه و عمل، اهل تعصب، به معنای جانب‌داری كوركورانه از عقاید و اعمال خویش، نیستند. شهید مطهری در مقاله «الهامی از شیخ الطایفه» به این ویژگی شیخ طوسی به طور صریح اشاره كرده است. در آن‌جا آمده است: «شیخ طوسی، صد در صد یك عالم اسلامی است. جز رنگ اسلامی، رنگ دیگری ندارد. او از كسانی است كه از بركت تعلیمات اسلامی پا بر روی تعصبات قومی و نژادی گذاشتند، شعوبی‌گری‌ها را محكوم كردند و مقیاس‌های جهانی و انسانی را محترم شمردند.» <ref>ر.ك: مطهری، 1362ش، ص 339</ref>.<br>
مردان بزرگ در میدان اندیشه و عمل، اهل تعصب، به معنای جانب‌داری كوركورانه از عقاید و اعمال خویش، نیستند. شهید [[مطهری]] در مقاله «الهامی از شیخ الطایفه» به این ویژگی شیخ طوسی به طور صریح اشاره كرده است. در آن‌جا آمده است: «شیخ طوسی، صد در صد یك عالم اسلامی است. جز رنگ اسلامی، رنگ دیگری ندارد. او از كسانی است كه از بركت تعلیمات اسلامی پا بر روی تعصبات قومی و نژادی گذاشتند، شعوبی‌گری‌ها را محكوم كردند و مقیاس‌های جهانی و انسانی را محترم شمردند.» <ref>ر.ك: مطهری، 1362ش، ص 339</ref>.<br>


حضرت آیت‌الله جناتی به عنوان یكی از فعالان عرصه تقریب در كتاب «[[هم‌بستگی ادیان و مذاهب اسلامی]]» درباره پیامدهای مثبت كنارگذاشتن تعصبات به مسئله جالب توجهی اشاره می‌كند كه بدین شرح است: «[[ابوحنیفه]] پیشوای مذهب حنفیان قائل به جواز قرائت قرآن در نماز به فارسی بود. اكثر فقهای مذاهب در فقه مقارن خود این نظر را مورد نقد و بررسی قرار داده‌اند و این موجب شد كه فقهای متأخر حنفی به رأی سایر مذاهب نزدیك‌تر شوند. شیخ محمد شلتوت، شیخ الازهر مصر با این‌كه خود حنفی بود به جای تعصب‌ورزی نسبت به دیدگاه پیشوای مذهب فقهی خود با اخلاص تمام به اجماع فقیهان دیگر مذاهب فقهی پیوست و اعلام داشت كه قرآن اسمی است برای لفظ و معنای آن‌ ‌ـ حتی در قرائت نماز ـ‌ و نمی‌توان حمد و سوره را به غیر عربی خواند. <ref>جناتی، 1381‌ش، ص377</ref>.
حضرت آیت‌الله جناتی به عنوان یكی از فعالان عرصه تقریب در كتاب «[[هم‌بستگی ادیان و مذاهب اسلامی]]» درباره پیامدهای مثبت كنارگذاشتن تعصبات به مسئله جالب توجهی اشاره می‌كند كه بدین شرح است: «[[ابوحنیفه]] پیشوای مذهب حنفیان قائل به جواز قرائت قرآن در نماز به فارسی بود. اكثر فقهای مذاهب در فقه مقارن خود این نظر را مورد نقد و بررسی قرار داده‌اند و این موجب شد كه فقهای متأخر حنفی به رأی سایر مذاهب نزدیك‌تر شوند. [[شیخ محمد شلتوت]]، شیخ الازهر مصر با این‌كه خود حنفی بود به جای تعصب‌ورزی نسبت به دیدگاه پیشوای مذهب فقهی خود با اخلاص تمام به اجماع فقیهان دیگر مذاهب فقهی پیوست و اعلام داشت كه قرآن اسمی است برای لفظ و معنای آن‌ ‌ـ حتی در قرائت نماز ـ‌ و نمی‌توان حمد و سوره را به غیر عربی خواند. <ref>جناتی، 1381‌ش، ص377</ref>.
==6 ـ مبارزه با جمود فكری==
==6 ـ مبارزه با جمود فكری==
رابطه بسیار روشنی بین جمود فكری و تعصب كوركورانه از یك طرف و این دو با نفهمیدن حقیقت دین از طرف دیگر و این سه با عدم پذیرش آهنگ اتحاد بین مذاهب از طرف سوم وجود دارد. كسی كه فكرش بسته است همه چیز را در دایره محدود نگاه خویش می‌بیند و توجیه می‌كند، از این رو قدرت تشخیص ندارد و نمی‌تواند فكر و اندیشه مقابل خود را هر چند درست باشد، تحمل كند. نمونه بارز فكر جامد در تاریخ اسلام، خوارج هستند. آنها آن‌چنان در لاك فكر محدود و جاهلانه خود فرو رفته بودند كه حتی حاضر نبودند امیرمؤمنان را با آن اندیشه بلندش تحمل كنند چه برسد به دیگران.
رابطه بسیار روشنی بین جمود فكری و تعصب كوركورانه از یك طرف و این دو با نفهمیدن حقیقت دین از طرف دیگر و این سه با عدم پذیرش آهنگ اتحاد بین مذاهب از طرف سوم وجود دارد. كسی كه فكرش بسته است همه چیز را در دایره محدود نگاه خویش می‌بیند و توجیه می‌كند، از این رو قدرت تشخیص ندارد و نمی‌تواند فكر و اندیشه مقابل خود را هر چند درست باشد، تحمل كند. نمونه بارز فكر جامد در تاریخ اسلام، خوارج هستند. آنها آن‌چنان در لاك فكر محدود و جاهلانه خود فرو رفته بودند كه حتی حاضر نبودند امیرمؤمنان را با آن اندیشه بلندش تحمل كنند چه برسد به دیگران.<br>
بنابراین در طول تاریخ، علمای طراز اول با اندیشه‌های خشك و بی‌روح و انسان‌های جامد و ظاهرنگر، سروکار داشتند و همیشه هم با آنها مبارزه می‌كردند. در بین علمای معاصر، حضرت امام خمینی(رحمة الله)  به شدت با چنین اندیشه‌هایی برخورد كرده و هرگز بنای مماشات و مسامحه با آنها را در پیش نگرفته است. نمونه بارز موضع‌گیری سخت حضرت امام(رحمة الله) علیه عالمان قشری و ظاهر‌گرا، در «منشور روحانیت» ایشان آمده است.<ref>ـ برای مثال، در صفحه‌ی 8 از این منشور آمده است: «... امروز عده‌ای با ژست تقدس‌مآبی چنان تیشه به ریشه‌ دین و انقلاب و نظام می‌زنند كه گویی وظیفه‌ای غیر از این ندارند. خطر تحجر‌گرایان و مقدس‌نمایان احمق در حوزه‌های علمیه كم نیست. طلاّب عزیز لحظه‌ای از مكر این مارهای خوش‌خط و خال كوتاهی نكنند؛ اینها مروّج اسلام آمریكایی‌اند و دشمن رسول الله! (خمینی، 1385ش).</ref>
 
شیخ طوسی به عنوان یكی از اولین مطرح‌کنندگان اندیشه تقریب، به مبارزه بی‌امان خود با جمود فكری پرداخته است. شیخ در مقدمه كتاب نفیس خود، «المبسوط»، از گروه جامد‌فكران گله نموده و می‌گوید: «من همیشه می‌شنیدم كه فقهای اهل جماعت، فقه ما شیعیان امامیه را تحقیر می‌كردند... همواره در اشتیاق به‌سر می‌بردم كه كتابی تألیف كنم متضمّن فروع، ولی اشتغالات و گرفتاری‌ها مانع بود و از جمله چیزهایی كه عزم مرا می‌كاست این بود كه اصحاب ما كمتر، رغبت به این كار نشان می‌دادند، زیرا با متون اخبار و صریح الفاظِ روایات خو گرفته بودند و حتّی حاضر نبودند لفظی تغییر كند. كار جمود به آن‌جا كشیده شده بود كه اگر لفظی به‌جای لفظ دیگر قرار می‌گرفت، در شگفت می‌شدند و فهمشان از درك آن معنا كوتاهی می‌كرد.» <ref>مطهری، 1362ش، ص 356 ـ 357</ref>. شهید مطهری با اشاره به حریت شیخ طوسی می‌نویسد: «سراسر وجود شیخ طوسی از ایمان اسلامی و شور اسلامی و علاقه به خدمت به اسلام موج می‌زند، او یك دلباخته سراز پا نشاخته است ولی این شور ایمان و دلباختگی هرگز او را به سوی جمود و تقشر سوق نداده است،‌ او با جامدان و قشریان نبرد كرده است...» <ref>پیشین، ص 333</ref>. در این فضای خشك اندیشه و زندانی شدن روح آزاد، آزاداندیشی شیخ طوسی زمینه مناسبی برای ترویج تعالیم بلند اسلامی ایجاد كرده بود.
بنابراین در طول تاریخ، علمای طراز اول با اندیشه‌های خشك و بی‌روح و انسان‌های جامد و ظاهرنگر، سروکار داشتند و همیشه هم با آنها مبارزه می‌كردند. در بین علمای معاصر، حضرت [[امام خمینی]](رحمة الله)  به شدت با چنین اندیشه‌هایی برخورد كرده و هرگز بنای مماشات و مسامحه با آنها را در پیش نگرفته است. نمونه بارز موضع‌گیری سخت حضرت امام(رحمة الله) علیه عالمان قشری و ظاهر‌گرا، در «[[منشور روحانیت]]» ایشان آمده است.<ref>ـ برای مثال، در صفحه‌ی 8 از این منشور آمده است: «... امروز عده‌ای با ژست تقدس‌مآبی چنان تیشه به ریشه‌ دین و انقلاب و نظام می‌زنند كه گویی وظیفه‌ای غیر از این ندارند. خطر تحجر‌گرایان و مقدس‌نمایان احمق در حوزه‌های علمیه كم نیست. طلاّب عزیز لحظه‌ای از مكر این مارهای خوش‌خط و خال كوتاهی نكنند؛ اینها مروّج اسلام آمریكایی‌اند و دشمن رسول الله! (خمینی، 1385ش).</ref>
شیخ طوسی به عنوان یكی از اولین مطرح‌کنندگان اندیشه تقریب، به مبارزه بی‌امان خود با جمود فكری پرداخته است. شیخ در مقدمه كتاب نفیس خود، «[[المبسوط]]»، از گروه جامد‌فكران گله نموده و می‌گوید: «من همیشه می‌شنیدم كه فقهای اهل جماعت، فقه ما شیعیان امامیه را تحقیر می‌كردند... همواره در اشتیاق به‌سر می‌بردم كه كتابی تألیف كنم متضمّن فروع، ولی اشتغالات و گرفتاری‌ها مانع بود و از جمله چیزهایی كه عزم مرا می‌كاست این بود كه اصحاب ما كمتر، رغبت به این كار نشان می‌دادند، زیرا با متون اخبار و صریح الفاظِ روایات خو گرفته بودند و حتّی حاضر نبودند لفظی تغییر كند. كار جمود به آن‌جا كشیده شده بود كه اگر لفظی به‌جای لفظ دیگر قرار می‌گرفت، در شگفت می‌شدند و فهمشان از درك آن معنا كوتاهی می‌كرد.» <ref>مطهری، 1362ش، ص 356 ـ 357</ref>. شهید مطهری با اشاره به حریت شیخ طوسی می‌نویسد: «سراسر وجود شیخ طوسی از ایمان اسلامی و شور اسلامی و علاقه به خدمت به اسلام موج می‌زند، او یك دلباخته سراز پا نشاخته است ولی این شور ایمان و دلباختگی هرگز او را به سوی جمود و تقشر سوق نداده است،‌ او با جامدان و قشریان نبرد كرده است...» <ref>پیشین، ص 333</ref>. در این فضای خشك اندیشه و زندانی شدن روح آزاد، آزاداندیشی شیخ طوسی زمینه مناسبی برای ترویج تعالیم بلند اسلامی ایجاد كرده بود.
==7 ـ توجّه به عقل==
==7 ـ توجّه به عقل==
در حالی كه در بیشتر دوره‌های تاریخی بین اهل حدیث و ظاهر‌گرایان با عقل‌گرایان در مكاتب و مشرب‌های فكری ـ عقیدتی اهل سنّت، اختلاف شدید وجود داشت، در بین شیعیان اثناعشری با وجود چنین گرایش‌هایی، درگیری و نزاع به وجود نمی‌آمد، زیرا برای آن‌ها عقل و نقل هر دو به‌عنوان منابع شناخت، مطرح بود و توجه به عقل به معنای رها كردن نقل و گرایش به نقل به معنای بی‌توجهی به عقل نبود و این یكی از امتیازات مكتب عقیدتی شیعه به حساب می‌آید. با وجود چنین برداشت حاكمی از عقل و نقل به عنوان منابع شناختی در مكتب شیعه، باز هم برخی از دانشمندان طراز اول این مكتب به سمت نقل و برخی نیز به سمت عقل گرایش بیشتری پیدا كردند. <ref>ر.ک: سبحانی، ص 217ـ226</ref>.
در حالی كه در بیشتر دوره‌های تاریخی بین اهل حدیث و ظاهر‌گرایان با عقل‌گرایان در مكاتب و مشرب‌های فكری ـ عقیدتی اهل سنّت، اختلاف شدید وجود داشت، در بین شیعیان اثناعشری با وجود چنین گرایش‌هایی، درگیری و نزاع به وجود نمی‌آمد، زیرا برای آن‌ها عقل و نقل هر دو به‌عنوان منابع شناخت، مطرح بود و توجه به عقل به معنای رها كردن نقل و گرایش به نقل به معنای بی‌توجهی به عقل نبود و این یكی از امتیازات مكتب عقیدتی شیعه به حساب می‌آید. با وجود چنین برداشت حاكمی از عقل و نقل به عنوان منابع شناختی در مكتب شیعه، باز هم برخی از دانشمندان طراز اول این مكتب به سمت نقل و برخی نیز به سمت عقل گرایش بیشتری پیدا كردند. <ref>ر.ک: سبحانی، ص 217ـ226</ref>.
این گرایش به سمت نقل و دور شدن از عقل، گذشته از محدود كردن فضای ذهنی برای صدور احكام فقهی و احتجاجات كلامی، نوعی تعصب غیر منطقی در رویارویی با دیگر مذاهب اسلامی ایجاد می‌كرد. از این رو با قاطعیت می‌توان گفت بیشتر كسانی كه در گذشته مخالف طرح وحدت بین شیعه و سنی بودند و امروز هم با تمام وجود، «تقریب بین مذاهب اسلامی» را غیرممكن می‌دانند در طبقه ظاهرگرایان یا اهل حدیث یا نقل‌گرایان دو طرف عمده شیعه و سنی می‌گنجند.
این گرایش به سمت نقل و دور شدن از عقل، گذشته از محدود كردن فضای ذهنی برای صدور احكام فقهی و احتجاجات كلامی، نوعی تعصب غیر منطقی در رویارویی با دیگر مذاهب اسلامی ایجاد می‌كرد. از این رو با قاطعیت می‌توان گفت بیشتر كسانی كه در گذشته مخالف طرح وحدت بین شیعه و سنی بودند و امروز هم با تمام وجود، «تقریب بین مذاهب اسلامی» را غیرممكن می‌دانند در طبقه ظاهرگرایان یا اهل حدیث یا نقل‌گرایان دو طرف عمده شیعه و سنی می‌گنجند.<br>
شیخ طوسی نظر را واجب می‌داند و مراد او از نظر همان فكر است و تفكر هم خاص عقلاست. بنابراین تقلید كوركورانه صحیح نیست و هر كسی آزاد است بلكه لازم است كه اظهار‌نظر كند و تفكر و تعقل نماید، زیرا خداوند در مقام مذمت از كفار و مشركین می‌فرماید: «وقتی حضرت ابراهیم قومش را به عقل و فكر تحریص می‌كند آنها از به كار انداختن این موهبت الهی استنكاف كرده و می‌گویند انا وجدنا آبا‌ءنا علی‌هذا...»  <ref>ر.ك: فاضل، ج3، ص544</ref>.
 
شیخ طوسی نظر را واجب می‌داند و مراد او از نظر همان فكر است و تفكر هم خاص عقلاست. بنابراین تقلید كوركورانه صحیح نیست و هر كسی آزاد است بلكه لازم است كه اظهار‌نظر كند و تفكر و تعقل نماید، زیرا خداوند در مقام مذمت از كفار و مشركین می‌فرماید: «وقتی حضرت ابراهیم قومش را به عقل و فكر تحریص می‌كند آنها از به كار انداختن این موهبت الهی استنكاف كرده و می‌گویند انا وجدنا آبا‌ءنا علی‌هذا...»  <ref>ر.ك: فاضل، ج3، ص544</ref>.<br>
 
شیخ طوسی از جمله علمای بزرگی است كه گرایش او به سمت عقل با وجود مشرب فكری و سیعش، قوی‌تر از توجه او به نقل است و این از ویژگی‌های بارز شخصیتی این عالم فرزانه شیعه به شمار می‌رود. در گرایش عقلانی شیخ طوسی همین نكته بس كه وقتی جریان عقل‌گرایی شیعه پس از شیخ مفید به سید مرتضی، معروف به علم الهدی، سرایت كرد، شیخ طوسی از جمله شاگردان سید مرتضی به شمار می‌رود كه این جریان را كامل كرد و با آثاری چون «تمهید الاصول» در استحكام و گسترش دیدگاه مزبور نقش به سزایی ایفا كرد. <ref>ر.ك: پیشین، ص 224</ref>.
شیخ طوسی از جمله علمای بزرگی است كه گرایش او به سمت عقل با وجود مشرب فكری و سیعش، قوی‌تر از توجه او به نقل است و این از ویژگی‌های بارز شخصیتی این عالم فرزانه شیعه به شمار می‌رود. در گرایش عقلانی شیخ طوسی همین نكته بس كه وقتی جریان عقل‌گرایی شیعه پس از شیخ مفید به سید مرتضی، معروف به علم الهدی، سرایت كرد، شیخ طوسی از جمله شاگردان سید مرتضی به شمار می‌رود كه این جریان را كامل كرد و با آثاری چون «تمهید الاصول» در استحكام و گسترش دیدگاه مزبور نقش به سزایی ایفا كرد. <ref>ر.ك: پیشین، ص 224</ref>.
شهید مطهری درباره این ویژگی شیخ طوسی آورده است: «شیخ طوسی با آن‌كه محدّثی عظیم‌الشأن است و كتاب «تهذیب الاحكام» و كتاب «استبصار» او بهترین دلیل بر مدعاست، مسائل اصول دین را حق‌طلق عقل می‌داند به این معنا كه تعبد و تقلید را در این مسائل جایز نمی‌شمرد. وی در عده الاصول به گروهی از جامد‌فكران كه در شیعه پیدا شده‌اند، اشاره می‌كند و بر سبیل انتقاد می‌گوید: «اذا سئلوا عن التوحید والعدل او صفات الائمّة او صحة النّبوة قالوا روینا كذا» <ref>مطهری، 1362ش، ص356</ref> یعنی اگر از اینان در باب توحید یا عدل یا امامت یا نبوت پرسش شود به جای آن‌كه به دلیل عقلی استناد كنند به ذكر روایات می‌پردازند.
شهید مطهری درباره این ویژگی شیخ طوسی آورده است: «شیخ طوسی با آن‌كه محدّثی عظیم‌الشأن است و كتاب «تهذیب الاحكام» و كتاب «استبصار» او بهترین دلیل بر مدعاست، مسائل اصول دین را حق‌طلق عقل می‌داند به این معنا كه تعبد و تقلید را در این مسائل جایز نمی‌شمرد. وی در عده الاصول به گروهی از جامد‌فكران كه در شیعه پیدا شده‌اند، اشاره می‌كند و بر سبیل انتقاد می‌گوید: «اذا سئلوا عن التوحید والعدل او صفات الائمّة او صحة النّبوة قالوا روینا كذا» <ref>مطهری، 1362ش، ص356</ref> یعنی اگر از اینان در باب توحید یا عدل یا امامت یا نبوت پرسش شود به جای آن‌كه به دلیل عقلی استناد كنند به ذكر روایات می‌پردازند.
=نتیجه‌گیری و جمع‌بندی=
=نتیجه‌گیری و جمع‌بندی=
اندیشه تقریب بین مذاهب و وحدت امت اسلامی، تنها از ناحیه دانشمندان بزرگ اسلامی كه دارای مؤلّفه‌های این اندیشه به معنای واقعی هستند می‌تواند ترویج شود و با صرف شعار و بیان و گفتار ظاهری هرگز عملی نمی‌گردد. شیخ طوسی از جمله علمای بزرگ اسلامی است كه تمامی زمینه‌های لازم برای تقریب را تمام و كمال داراست؛ زمینه‌هایی چون عقل‌گرایی، دوری از جمود فكری، آزاداندیشی و پرهیز از تعصب قومی و نژادی و... كه برای ورود به جریان تقریب، داشتن چنین زمینه‌هایی ضروری است.
اندیشه تقریب بین مذاهب و وحدت امت اسلامی، تنها از ناحیه دانشمندان بزرگ اسلامی كه دارای مؤلّفه‌های این اندیشه به معنای واقعی هستند می‌تواند ترویج شود و با صرف شعار و بیان و گفتار ظاهری هرگز عملی نمی‌گردد. شیخ طوسی از جمله علمای بزرگ اسلامی است كه تمامی زمینه‌های لازم برای تقریب را تمام و كمال داراست؛ زمینه‌هایی چون عقل‌گرایی، دوری از جمود فكری، آزاداندیشی و پرهیز از تعصب قومی و نژادی و... كه برای ورود به جریان تقریب، داشتن چنین زمینه‌هایی ضروری است.<br>
شیخ طوسی ضمن حفظ عقاید شیعی خود، در مباحث فقهی، كلامی و تفسیری هرجا كه زمینه وحدت و تقریب بین امت اسلامی وجود داشت، وارد عمل می‌شد و بدون هیچ پروایی به بیان موضوع و طرح مسئله می‌پرداخت. برترین فكر تقریبی شیخ را می‌توان در كتاب «الخلاف» او یافت.
 
برگزاری كرسی درس مشترك بین شیعه و سنی در بغداد و استقبال چشم‌گیر علمای بزرگ از این اقدام، بی‌شك جزء بی‌نظیرترین اقدامات یك عالم دینی در جهت تقریب و وحدت امت اسلامی در جامعه آن روز تلقی می‌شود كه خوشبختانه بعد از قرن‌ها ترویج و توسعه‌ این اندیشه، امروز ثمراتش در حال ظهور و بروز است.
شیخ طوسی ضمن حفظ عقاید شیعی خود، در مباحث فقهی، كلامی و تفسیری هرجا كه زمینه وحدت و تقریب بین امت اسلامی وجود داشت، وارد عمل می‌شد و بدون هیچ پروایی به بیان موضوع و طرح مسئله می‌پرداخت. برترین فكر تقریبی شیخ را می‌توان در كتاب «الخلاف» او یافت.<br>
 
برگزاری كرسی درس مشترك بین شیعه و سنی در بغداد و استقبال چشم‌گیر علمای بزرگ از این اقدام، بی‌شك جزء بی‌نظیرترین اقدامات یك عالم دینی در جهت تقریب و وحدت امت اسلامی در جامعه آن روز تلقی می‌شود كه خوشبختانه بعد از قرن‌ها ترویج و توسعه‌ این اندیشه، امروز ثمراتش در حال ظهور و بروز است.<br>
 


=منابع و مآخذ=
=منابع و مآخذ=
۱٬۷۴۱

ویرایش