پرش به محتوا

بررسی نظریه قرائات سبعه در قرآن از منظر فریقین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸۸: خط ۲۸۸:




رابعا :  عدم  تواتر برخی از قرائات  درقران کریم – نظیر مالک و ملک -  مستلزم  عدم تواتراصل کلمات قرانی نخواهد بود چون  واژه ها و کلمات قران متواتر بوده  و عدم تواتر برخی قرائات فقط در محدوده  هیئات و اعراب  کلمات می باشد  .
رابعا :  عدم  تواتر برخی از قرائات  درقران کریم – نظیر مالک و ملک -  مستلزم  عدم تواتراصل کلمات قرانی نخواهد بود چون  واژه ها و کلمات قران متواتر بوده  و عدم تواتر برخی قرائات فقط در محدوده  هیئات و اعراب  کلمات می باشد  .<ref>البیان فی تفسیر القران ص 159 ان مقتضى هذا الدليل الحكم بتواتر جميع القراءات ، وتخصيصه بالسبع أيضا تحكم باطل . ولا سيما أن في غير القراء السبعة من هو أعظم منهم وأوثق ، كما اعترف به بعضهم ، وستعرف ذلك . ولو سلمنا أن القراء السبعة أو ثق من غيرهم ، وأعرف بوجوه القراءات ، فلا يكون هذا سببا لتخصيص التواتر بقراءاتهم دون غيرهم . نعم ذلك يوجب ترجيح قراءاتهم على غيرها في مقام العمل ، وبين الامرين بعد المشرقين ، والحكم بتواتر جميع القراءات باطل بالضرورة ....ان الاختلاف في القراءة إنما يكون سببا لالتباس ما هو القرآن بغيره ، وعدم تميزه من حيث الهيئة أو من حيث الاعراب ، وهذا لا ينافي تواتر أصل القرآن ، فالمادة متواترة وإن اختلف في هيئتها أو في إعرابها ، وإحدى الكيفيتين أو الكيفيات من القرآن قطعا وإن لم تعلم بخصوصها</ref>


==5- ادله قائلین به عدم تواتر قرائات سبعه==  
==5- ادله قائلین به عدم تواتر قرائات سبعه==  
در اثبات  عدم تواتر قرائات سبعه که دیدگاه قاطبه امامیه و برخی از اهل سنت است  دلائلی اقامه شده است که برخی از انها را به نقل از کتاب ارزشمند البیان فی تفسیر القران علامه خوئی بیان می کنیم :
در اثبات  عدم تواتر قرائات سبعه که دیدگاه قاطبه امامیه و برخی از اهل سنت است  دلائلی اقامه شده است که برخی از انها را به نقل از کتاب ارزشمند البیان فی تفسیر القران علامه خوئی بیان می کنیم :


خط ۲۹۶: خط ۲۹۸:
دلیل اول : نقل قرائات سبعه  از طریق خبر واحد به دیگران   
دلیل اول : نقل قرائات سبعه  از طریق خبر واحد به دیگران   
ایه الله خوئی در این زمینه می نویسد :  
ایه الله خوئی در این زمینه می نویسد :  
تحقیق و استقراء حال روایان از قراء سبعه بیانگر ان است که قرائات قراء سبعه از طریق اخبار احاد بدست ما رسیده است بنابر این ادعای قطع به تواتر قرائات ناصحیح خواهد بود مضافا به اینکه برخی از روایان از قراء سبعه وثاقتشان ثابت نشده است .  
تحقیق و استقراء حال روایان از قراء سبعه بیانگر ان است که قرائات قراء سبعه از طریق اخبار احاد بدست ما رسیده است بنابر این ادعای قطع به تواتر قرائات ناصحیح خواهد بود مضافا به اینکه برخی از روایان از قراء سبعه وثاقتشان ثابت نشده است . <ref>البيان في تفسير القرآن - السيد الخوئي - ص 151 الأول : إن استقراء حال الرواة يورث القطع بأن القراءات نقلت إلينا بأخبار الآحاد . وقد اتضح ذلك فيما أسلفناه في تراجمهم فكيف تصح دعوى القطع بتواترها عن القراء . على أن بعض هؤلاء الرواة لم تثبت وثاقته</ref>


    
    
دلیل دوم : نقل قرائات سبعه از طریق خبر واحد به راویان  
دلیل دوم : نقل قرائات سبعه از طریق خبر واحد به راویان  
ایشان در بیان دلیل دوم می فرماید :  
ایشان در بیان دلیل دوم می فرماید :  
.تحقیق در طرق  راویان از قراء نیز مقتضی ان است که قرائات مذکور-قراء سبعه -  از طریق خبر واحد به انان منتقل شده است در این صورت  اطمینان راویان به تواتر قرائات قراء سبعه ناممکن  خواهد بود .  
 
 
تحقیق در طرق  راویان از قراء نیز مقتضی ان است که قرائات مذکور-قراء سبعه -  از طریق خبر واحد به انان منتقل شده است در این صورت  اطمینان راویان به تواتر قرائات قراء سبعه ناممکن  خواهد بود .   <ref>البيان في تفسير القرآن - السيد الخوئي - ص 151 الثاني : إن التأمل في الطرق التي أخذ عنها القراء ، يدلنا دلالة قطعية على أن هذه القراءات إنما نقلت إليهم بطريق الآحاد</ref>


   
   
دلیل سوم : ثبوت تواتر قرائات به  قراء سبعه نه تواتر النبی ص  
دلیل سوم : ثبوت تواتر قرائات به  قراء سبعه نه تواتر النبی ص  
ایشان در تبیین دلیل سوم می فرماید :  
ایشان در تبیین دلیل سوم می فرماید :  
اسناد راویانی که قرائات سبعه را از قراء خاص نقل می کنند بیانگر ان است  که تواتر "قرائات از قراء" ثابت است در حالی که معیار اصلی ثبوت  تواتر "قرائات عن النبی ص" می باشد که منشا اثار شرعی خواهد بود .


اسناد راویانی که قرائات سبعه را از قراء خاص نقل می کنند بیانگر ان است  که تواتر "قرائات از قراء" ثابت است در حالی که معیار اصلی ثبوت  تواتر "قرائات عن النبی ص" می باشد که منشا اثار شرعی خواهد بود . <ref>همان الثالث : اتصال أسانيد القراءات بالقراء أنفسهم يقطع تواتر الأسانيد حتى لو كانت رواتها في جميع الطبقات ممن يمتنع تواطؤهم على الكذب ، فإن كل قارئ إنما ينقل قراءته بنفسه</ref>
    
    
دلیل چهارم  : اجتهاد قراء سبعه در نوع قرائتشان  
دلیل چهارم  : اجتهاد قراء سبعه در نوع قرائتشان  
ایشان در تبیین دلیل مذکور می فرماید :  
ایشان در تبیین دلیل مذکور می فرماید :  
نوع استدلال و احتجاج قراء سبعه به صحت قرائت خویش بیانگر ان است که قرائتشان بر مبنای اجتهاد شخصی شان بوده است  در نتیجه چنین اجتهادی تنها بر ای صاحبانش حجیت داشته و برای دیگران فاقد حجیت خواهد بود .   
نوع استدلال و احتجاج قراء سبعه به صحت قرائت خویش بیانگر ان است که قرائتشان بر مبنای اجتهاد شخصی شان بوده است  در نتیجه چنین اجتهادی تنها بر ای صاحبانش حجیت داشته و برای دیگران فاقد حجیت خواهد بود .<ref>همان الرابع : احتجاج كل قارئ من هؤلاء على صحة قراءته ، واحتجاج تابعيه على ذلك أيضا ، وإعراضه عن قراءة غيره دليل قطعي على أن القراءات تستند إلى اجتهاد القراء وآرائهم ، لأنها لو كانت متواترة عن النبي صلى الله عليه وآله وسلم لم يحتج في إثبات صحتها إلى الاستدلال والاحتجاج</ref>  
 
 
دلیل پنجم : نقض  تواتر قرائات  با وجود مخالفت بسیاری از اعلام فریقین با ان   
دلیل پنجم : نقض  تواتر قرائات  با وجود مخالفت بسیاری از اعلام فریقین با ان   
مفاد دلیل مذکور ان است که برغم مخالفت بسیاری از اعلام  اهل سنت چگونه می توان تواتر قرائات سبعه را اثبات نمود .   
مفاد دلیل مذکور ان است که برغم مخالفت بسیاری از اعلام  اهل سنت چگونه می توان تواتر قرائات سبعه را اثبات نمود .   




ایه الله خوئی در ادامه دلیل مذکور گفتار برخی از این اعلام را در مخالفت با تواتر قرائات سبعه بیان می کند ..  
ایه الله خوئی در ادامه دلیل مذکور گفتار برخی از این اعلام را در مخالفت با تواتر قرائات سبعه بیان می کند .<ref>البيان في تفسير القرآن - السيد الخوئي - ص 152 الخامس : ان في إنكار جملة من أعلام المحققين على جملة من القراءات دلالة  واضحة على عدم تواترها ، إذ لو كانت متواترة لما صح هذا الانكار  فهذا ابن جرير الطبري أنكر قراءة ابن عامر ، وطعن في كثير من المواضع في بعض القراءات المذكورة في السبع ، وطعن بعضهم على قراءة حمزة ، وبعضهم على قراءة أبي عمرو ، وبعضهم على قراءة ابن كثير  وأن كثيرا من العلماء أنكروا تواتر ما لا يظهر وجهه في اللغة العربية ، وحكموا بوقوع الخطأ فيه من بعض القراء وقد تقدم في ترجمة حمزة إنكار قراءته من إمام الحنابلة أحمد ، ومن يزيد بن هارون ، ومن ابن مهدي ومن أبي بكر بن عياش ، ومن ابن دريد ...</ref>




دلیل ششم : نامعقول بودن تواتر قرائت قراءسبعه  
دلیل ششم : نامعقول بودن تواتر قرائت قراءسبعه  
باید گفت علاوه بر دلائل متقنی که از کتاب  البیان فی تفسیر القران ذکر گردید نامعقول بودن تواتر قرائات قراء سبعه را می توان بعنوان ششمین دلیل - برعدم تواتر-  ان دانست  . تصدیق  این امر با تصوردقیق تواتر قرائات امری بدیهی خواهد بود چون معنای تواتر قرائات قراءسبعه از دیدگاه قائلین بدان  ان است  که قران به این هفت قرائت نازل شده و پیامبر ص ان را به همین گونه قرائت کرده اند .بدیهی است تصور این امر – که  جبرئیل قران را به هفت وجه  برای پیامبر ص  قرائت  و نازل نموده –  سبب وهن قران  بوده و ان را از مرتبه عالی تنزل خواهد داد .   
باید گفت علاوه بر دلائل متقنی که از کتاب  البیان فی تفسیر القران ذکر گردید نامعقول بودن تواتر قرائات قراء سبعه را می توان بعنوان ششمین دلیل - برعدم تواتر-  ان دانست  . تصدیق  این امر با تصوردقیق تواتر قرائات امری بدیهی خواهد بود چون معنای تواتر قرائات قراءسبعه از دیدگاه قائلین بدان  ان است  که قران به این هفت قرائت نازل شده و پیامبر ص ان را به همین گونه قرائت کرده اند .بدیهی است تصور این امر – که  جبرئیل قران را به هفت وجه  برای پیامبر ص  قرائت  و نازل نموده –  سبب وهن قران  بوده و ان را از مرتبه عالی تنزل خواهد داد .   


==6- حجیت  یا عدم حجیت قرائات سبعه==  
==6- حجیت  یا عدم حجیت قرائات سبعه== <ref>این مباحث با اندکی تغییر-حذف برخی از قسمتها -  ازکتاب  البیان فی تفسیر القران ص 164-168 نقل شده است .</ref>
   
   
از جمله مباحث مهم در مساله قرائات سبعه ،مبحث حجیت و عدم حجیت ان است .  
از جمله مباحث مهم در مساله قرائات سبعه ،مبحث حجیت و عدم حجیت ان است .  
خط ۳۳۷: خط ۳۵۲:




ایشان در ادامه قرائنی را در تایید اینکه مبنای قرائات قراء ،اجتهادات شخصی انها بوده و نمی توان انرا بعنوان روایت عن النبی ص  پذیرفت ، ذکر می کند . نکته دیگر در عدم حجیت قرائات ان است که  مطالعه و بررسی تراجم برخی از قرا حاکی از عدم وثاقت برخی از انهاست .  .  
ایشان در ادامه قرائنی را در تایید اینکه مبنای قرائات قراء ،اجتهادات شخصی انها بوده و نمی توان انرا بعنوان روایت عن النبی ص  پذیرفت ، ذکر می کند . نکته دیگر در عدم حجیت قرائات ان است که  مطالعه و بررسی تراجم برخی از قرا حاکی از عدم وثاقت برخی از انهاست .  <ref>جهت تفصیل بیشتر رک به :  البیان فی تفسیر القران ص 164-166 ذهب جماعة إلى حجية هذه القراءات ، فجوزوا أن يستدل بها على الحكم الشرعي ، كما استدل على حرمة وطئ الحائض بعد نقائها من الحيض وقبل أن تغتسل ، بقراءة الكوفيين - غير حفص - قوله تعالى : " ولا تقربوهن حتى يطهرن " بالتشديد . ولكن الحق عدم حجية هذه القراءات ، فلا يستدل بها على الحكم الشرعي .والدليل على ذلك أن كل واحد من هؤلاء القراء يحتمل فيه الغلط والاشتباه ، ولم يرد دليل من العقل ، ولا من الشرع على وجوب اتباع قارئ منهم بالخصوص ، وقد استقل العقل ، وحكم الشرع بالمنع عن اتباع غير العلم .  ... ان القراءات لم يتضح كونها رواية ، لتشملها هذه الأدلة ، فلعلها اجتهادات من القراء ، ويؤيد هذا الاحتمال ما تقدم من تصريح بعض الاعلام بذلك ، بل إذا لاحظنا السبب الذي من أجله اختلف القراء في قراءاتهم – وهو خلو المصاحف المرسلة إلى الجهات من النقط والشكل - يقوى هذا الاحتمال جدا .  قال ابن أبي هاشم :" إن السبب في اختلاف القراءات السبع وغيرها  ان الجهات التي وجهت إليها المصاحف كان بها من الصحابة من حمل عنه أهل تلك الجهة وكانت المصاحف خالية من النقط والشكل . قال : فثبت أهل كل ناحية على ما كانوا تلقوه سماعا عن الصحابة ، بشرط موافقة الخط ، وتركوا ما يخالف الخط . . . فمن ثم نشأالاختلاف بين قراء الأمصار "...... ان رواة كل قراءة من هذه القراءات ، لم تثبت وثاقتهم أجمع ، فلا تشمل أدلة حجية خبر الثقة روايتهم . ويظهر ذلك مما قدمناه في ترجمة أحوال القراء ورواتهم</ref>
 
 
نتیجه انکه دلیلی بر حجیت قرائات سبعه وجود ندارد .  
نتیجه انکه دلیلی بر حجیت قرائات سبعه وجود ندارد .  


خط ۳۴۴: خط ۳۶۱:




ایه الله خوئی در این زمینه می نویسد : جمهوراعلام فریقین بجواز قرائات سبع در نماز فتوا داده بلکه عده ای از انان ادعای اجماع نموده اند حتی برخی از انان فتوا به جواز قرائات عشره داده و برخی دیگر نیز به جواز هر قرائتی که مطابق اصول ادبیات عربی یا مطابق یکی از مصاحف عثمانی – حتی بنحو احتمال البته بشرط صحت سند  -  باشد قائل شده اند  
ایه الله خوئی در این زمینه می نویسد : جمهوراعلام فریقین بجواز قرائات سبع در نماز فتوا داده بلکه عده ای از انان ادعای اجماع نموده اند حتی برخی از انان فتوا به جواز قرائات عشره داده و برخی دیگر نیز به جواز هر قرائتی که مطابق اصول ادبیات عربی یا مطابق یکی از مصاحف عثمانی – حتی بنحو احتمال البته بشرط صحت سند  -  باشد قائل شده اند<ref>البیان فی تفسیر القران ص 167-ذهب الجمهور من علماء الفريقين إلى جواز القراءة بكل واحدة من القراءات السبع في الصلاة ، بل ادعي على ذلك الاجماع في كلمات غير واحد منهم وجوز بعضهم القراءة بكل واحدة من العشر ، وقال بعضهم بجواز القراءة بكل قراءة وافقت العربية ولو بوجه ، ووافقت أحد المصاحف العثمانية ولو احتمالا ، وصح سندها ، ولم يحصرها في عدد معين </ref>


   
   
نقد ایه الله خوئی ره  به دیدگاه جمهور فریقین :
== نقد ایه الله خوئی ره  به دیدگاه جمهور فریقین ==
 
ایشان معتقد است مقتضای اصل اولیه ، عدم جواز قرائات مذکوردر نماز می باشد:     
ایشان معتقد است مقتضای اصل اولیه ، عدم جواز قرائات مذکوردر نماز می باشد:     
حق ان است که قاعده اولیه مقتضی عدم جواز هر نوع قرائتی – در نماز-  است که از ناحیه پیامبر ص یا یکی از معصومین  ثابت نشده است بجهت انکه در قرائت  نماز، شرط لازم  احراز قران بودن است بنابر این قرائتی که فاقد شرط مذکور باشد مشروعیت نخواهد داشت .  
حق ان است که قاعده اولیه مقتضی عدم جواز هر نوع قرائتی – در نماز-  است که از ناحیه پیامبر ص یا یکی از معصومین  ثابت نشده است بجهت انکه در قرائت  نماز، شرط لازم  احراز قران بودن است بنابر این قرائتی که فاقد شرط مذکور باشد مشروعیت نخواهد داشت .  
خط ۳۵۶: خط ۳۷۴:
    
    
ایشان در ادامه نسبت به لزوم قرائت سوره کامل بعد از حمد درنماز می فرماید :
ایشان در ادامه نسبت به لزوم قرائت سوره کامل بعد از حمد درنماز می فرماید :
لازم است سوره ای جهت قرائت انتخاب گردد که اختلاف قرائت دران نباشد .
نکته پایانی انکه  از منظر ایشان در صورتی که مشروعیت قرائتی خاص از ناحیه معصومین ثابت گردد و یا در عصر انان متعارف بین مسلمین باشد در اینصورت اکتفا به ان - بدلیل عدم ردع انان از قرائت خاص و نیز از باب" إقرأ كما يقرأ الناس " إقرؤا كما علمتم "  -  قطعا صحیح بوده و فقط قرائات شاذ فاقد اعتبار خواهد بود  .


==7- بررسی روایات نزول قران  به سبعه احرف و نسبت ان با قرائات قراء سبعه==  
 
لازم است سوره ای جهت قرائت انتخاب گردد که اختلاف قرائت دران نباشد . <ref>البیان فی تفسیر القران ص 167-والحق : ان الذي تقتضيه القاعدة الأولية ، هو عدم جواز القراءة في الصلاة بكل قراءة لم تثبت القراءة بها من النبي الأكرم - صلى الله عليه وآله وسلم - أو من أحد أوصيائه المعصومين - عليهم السلام - ، لان الواجب في الصلاة هو قراءة القرآن فلا يكفي قراءة شئ لم يحرز كونه قرآنا وقد استقل العقل بوجوب إحراز الفراغ اليقيني بعد العلم باشتغال الذمة ، وعلى ذلك فلا بد من تكرار الصلاة بعد القراءات المختلفة أو تكرار مورد الاختلاف في الصلاة الواحدة ، لاحراز الامتثال القطعي ، ففي سورة الفاتحة يجب الجمع بين قراءة " مالك " ، وقراءة " ملك " . أما السورة التامة التي تجب قراءتها بعد الحمد - بناء على الأظهر - فيجب لها إما اختيار سورة ليس فيها اختلاف في القراءة ، وإما التكرار على النحو المتقدم .</ref>
 
 
نکته پایانی انکه  از منظر ایشان در صورتی که مشروعیت قرائتی خاص از ناحیه معصومین ثابت گردد و یا در عصر انان متعارف بین مسلمین باشد در اینصورت اکتفا به ان - بدلیل عدم ردع انان از قرائت خاص و نیز از باب" إقرأ كما يقرأ الناس " إقرؤا كما علمتم "  -  قطعا صحیح بوده و فقط قرائات شاذ فاقد اعتبار خواهد بود.<ref>جهت تفصیل بیشتر رک به :  البیان فی تفسیر القران ص 164-168 وأما بالنظر إلى ما ثبت قطعيا من تقرير المعصومين - عليهم السلام - شيعتهم على القراءة ، بأية واحدة من القراءات المعروفة في زمانهم ، فلا شك في كفاية كل واحدة منها فقد كانت هذه القراءات معروفة في زمانهم ، ولم يرد عنهم أنهم ردعوا عن بعضها ، ولو ثبت الردع لوصل إلينا بالتواتر ، ولا أقل من نقله بالآحاد ، بل ورد عنهم - عليهم السلام - إمضاء هذه القراءات بقولهم : " إقرأ كما يقرأ الناس " إقرؤا كما علمتم "  وعلى ذلك فلا معنى لتخصيص الجواز بالقراءات السبع أو العشر ، نعم يعتبر في الجواز أن لا تكون القراءة شاذة ، غير ثابتة بنقل الثقات عند علماء أهل السنة ، ولا موضوعة ، أما الشاذة فمثالها قراءة " ملك يوم الدين " بصيغة الماضي ونصب يوم ، وأما الموضوعة فمثالها قراءة " إنما  خشى الله من عباده العلماء " برفع كلمة الله ونصب كلمة العلماء على قراءة الخزاعي عن أبي حنيفة . وصفوة القول : أنه تجوز القراءة في الصلاة بكل قراءة كانت متعارفة في زمان أهل البيت عليهم السلام</ref>
 
 
==7- بررسی روایات نزول قران  به سبعه احرف و نسبت ان با قرائات قراء سبعه== <ref>عمده مباحث این قسمت – با تغییرات مختصر- اضافات و حذف - از کتاب البیان فی تفسیر القران ص 191-11 نقل شده است. </ref>


   
   
خط ۳۶۶: خط ۳۸۹:
==الف - روایات “نزول قران به سبعه احرف” در منابع اهل سنت  :==
==الف - روایات “نزول قران به سبعه احرف” در منابع اهل سنت  :==
    
    
1-از پیامبر ص نقل شده است که فرمود : جبرئیل  قران را نخست بر یک حرف بر من نازل کرد و من بعد از مراجعت پیوسته از او طلب می کردم که انرا – تعداد حروف – را بیشتر کند تا اینکه به هفت حرف رساند.  
1-از پیامبر ص نقل شده است که فرمود : جبرئیل  قران را نخست بر یک حرف بر من نازل کرد و من بعد از مراجعت پیوسته از او طلب می کردم که انرا – تعداد حروف – را بیشتر کند تا اینکه به هفت حرف رساند. <ref>صحیح البخاری ج  6ص 100- عن عبيد الله بن عبد الله ان ابن عباس رضي الله عنهما حدثه ان رسول الله صلى الله عليه وسلم قال  : أقرأني جبريل على حرف فراجعته فلم أزل أستزيده ويزيدني حتى انتهى إلى سبعة أحرف "</ref>




2 –ابی بن کعب می گوید : درمسجد مردی را دیدم که قرائت نمازش را بشکل خاصی می خواند . من به شیوه قرائتش اعتراض کردم. سپس فرد دیگری را دیدم که قرائتش با نفر نخست مخالف بود . همگی بر پیامبر ص وارد شده و ماجرا را برای حضرت نقل کردم . حضرت قرائت هر دو را برغم مخالفتشان با یکدیگر تاییدکرد و چون حال مرا مشاهده کرد دستی بر سینه ام نهاد و فرمود:  قران نخست بر یک حرف بر من نازل شد از خداوند درخواست کردم که بر امت من قرائت قران بر یک حرف دشواراست از اینرو  - بتدریج و درطی سه مرحله درخواست  - در مرحله سوم قران بر من به هفت قرائت نازل گردید .<ref>صحیح مسلم ج 2ص 203- کنزالعمال ج 2ص 603- عن أبي بن كعب قال : " كنت في المسجد فدخل رجل يصلي فقرأ قراءة أنكرتها عليه ، ثم دخل رجل آخر فقرأ قراءة غير قراءة صاحبه ، فدخلنا جميعا على رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم قال : فقلت يا رسول الله إن هذا قرأ قراءة أنكرتهاعليه ، ثم دخل هذا فقرأ قراءة غير قراءة  صاحبه ، فأمرهما رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فقرءا ، فحسن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم شأنهما ، فوقع في نفسي من التكذيب ، ولا إذ كنت في الجاهلية فلما رأى رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ما غشيني ضرب في صدري ، ففضت عرقا كأنما أنظر إلى الله فرقا  فقال لي : يا أبي أرسل إلي أن اقرأ القرآن على حرف ، فرددت عليه أن هون على أمتي ، فرد علي في الثانية أن اقرأ القرآن على حرف فرددت عليه أن هون على أمتي ، فرد علي في الثالثة ان أقرأه على سبعة أحرف ، ولك بكل ردة رددتها مسألة تسألنيها . فقلت : اللهم اغفر لامتي . اللهم اغفر لامتي ، وأخرت الثالثة ليوم يرغب فيه إلى الخلق كلهم حتى إبراهيم عليه السلام</ref> 


2 –ابی بن کعب می گوید : درمسجد مردی را دیدم که قرائت نمازش را بشکل خاصی می خواند . من به شیوه قرائتش اعتراض کردم. سپس فرد دیگری را دیدم که قرائتش با نفر نخست مخالف بود . همگی بر پیامبر ص وارد شده و ماجرا را برای حضرت نقل کردم . حضرت قرائت هر دو را برغم مخالفتشان با یکدیگر تاییدکرد و چون حال مرا مشاهده کرد دستی بر سینه ام نهاد و فرمود:  قران نخست بر یک حرف بر من نازل شد از خداوند درخواست کردم که بر امت من قرائت قران بر یک حرف دشواراست از اینرو  - بتدریج و درطی سه مرحله درخواست  - در مرحله سوم قران بر من به هفت قرائت نازل گردید .  " 


3 – ابوهریره از پیامبر ص نقل می کند که ان حضرت فرمود : قران بر هفت حرف نازل شده است پس انرا بهمین صورت قرائت کنید . فقط هیچگاه رحمت را بعذاب و عذاب را به رحمت ختم نکنید .
3 – ابوهریره از پیامبر ص نقل می کند که ان حضرت فرمود : قران بر هفت حرف نازل شده است پس انرا بهمین صورت قرائت کنید . فقط هیچگاه رحمت را بعذاب و عذاب را به رحمت ختم نکنید .<ref>جامع البیان عن تاویل القران ج 1ص 25 عن أبي هريرة أنه قال : " قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : إن هذا القرآن انزل على سبعة أحرف ، فاقرأوا ولا حرج ، ولكن لا تختموا ذكر رحمة بعذاب ، ولا ذكر عذاب برحمة "</ref>




4- در روایتی دیگر از پیامبرص نقل شده است که فرمود :قران بر هفت حرف عليم ،حكيم ،غفور، رحيم نازل شده است .  .
4- در روایتی دیگر از پیامبرص نقل شده است که فرمود :قران بر هفت حرف عليم ،حكيم ،غفور، رحيم نازل شده است .<ref>عن أبي سلمة عن أبي هريرة قال : قال رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) : " أنزل القرآن على سبعة أحرف عليم حكيم غفور رحيم "</ref>  
نظیر روایات فوق در منابع مختلف روائی اهل سنت ذکر شده است .


نظیر روایات فوق در منابع مختلف روائی اهل سنت ذکر شده است .<ref>جامع البیان عن تاویل ایه القران ج 1ص 29 فتح الباری ج 9ص 23 صحیح مسلم ج 2ص 204 مسند احمد ج 5ص 122</ref>
   
   
ایه الله خوئی بعد از ذکر روایات مذکور می فرماید :  
ایه الله خوئی بعد از ذکر روایات مذکور می فرماید :  
اینها مهمترین روایات در زمینه نزول قران به سبعه احرف بود که همه انها از طریق اهل سنت رسیده است . ،   
 
 
اینها مهمترین روایات در زمینه نزول قران به سبعه احرف بود که همه انها از طریق اهل سنت رسیده است . <ref>البیان ص 169-189 هذه أهم الروايات التي رويت في هذا المعنى ، وكلها من طرق أهل السنة</ref>    


==ب- روایات "نزول قران علی سبعه احرف" در منابع شیعی==  
==ب- روایات "نزول قران علی سبعه احرف" در منابع شیعی==  


نظیرروایاتی که در منابع اهل سنت در زمینه نزول قران بر سبعه احرف ذکر گردید در منابع شیعی نیز دیده می شود که برخی از انها را در اینجا بیان می کنیم :  
نظیرروایاتی که در منابع اهل سنت در زمینه نزول قران بر سبعه احرف ذکر گردید در منابع شیعی نیز دیده می شود که برخی از انها را در اینجا بیان می کنیم :  
حمادبن عثمان می گوید از امام صادق ع سئوال کردم : چرا احادیثی که از شما رسیده است با یکدیگر متفاوت است ؟ امام ع فرمود :قران بر هفت حرف نازل شده است و نزدیک ترین امر برای امام ان است که بر اساس هفت وجه فتوی بدهد .  
حمادبن عثمان می گوید از امام صادق ع سئوال کردم : چرا احادیثی که از شما رسیده است با یکدیگر متفاوت است ؟ امام ع فرمود :قران بر هفت حرف نازل شده است و نزدیک ترین امر برای امام ان است که بر اساس هفت وجه فتوی بدهد . <ref>الخصال ص 358عن حماد ابن عثمان قال : قلت لأبي عبد الله عليه السلام : إن الأحاديث تختلف عنكم قال : فقال :إن القرآن نزل على سبعة أحرف وأدنى ما للامام أن يفتي على سبعة وجوه ، ثم قال : " هذا عطاؤنا فامنن أو أمسك بغير حساب</ref>
 
 
اهل بیت ع از پیامبر ص نقل فرموده اند که :  
اهل بیت ع از پیامبر ص نقل فرموده اند که :  
پیک وحی از جانب خداوند متعال بر من نازل شد که امرالهی بر ان تعلق گرفته است که قران را بر یک حرف قرائت کنی . به خداوند متعال عرضه داشتم که دستورت را بر امتم وسعت داده و اسان کن . بار دیگر امر الهی بر قرائت به یک حرف تکرار شد؛ برای بار سوم نیز همین اتفاق افتاد اما در مرحله چهارم خداوند متعال فرمود :  می توانی قران را بر هفت حرف قرائت نمائی نظربه اینکه در زمین از اغاز خلقتش، هفت عالم خلق شده است  
پیک وحی از جانب خداوند متعال بر من نازل شد که امرالهی بر ان تعلق گرفته است که قران را بر یک حرف قرائت کنی . به خداوند متعال عرضه داشتم که دستورت را بر امتم وسعت داده و اسان کن . بار دیگر امر الهی بر قرائت به یک حرف تکرار شد؛ برای بار سوم نیز همین اتفاق افتاد اما در مرحله چهارم خداوند متعال فرمود :  می توانی قران را بر هفت حرف قرائت نمائی نظربه اینکه در زمین از اغاز خلقتش، هفت عالم خلق شده است <ref> همان : عن عيسى بن عبد الله الهاشمي ، عن أبيه عن آبائه عليهم السلام قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : أتاني آت من الله فقال : إن الله عز وجل يأمرك أن تقرأ القرآن على حرف واحد ، فقلت : يا رب وسع على أمتي فقال : إن الله عز وجل يأمرك أن تقرأ القرآن على حرف واحد ، فقلت : يا رب وسع على أمتي فقال : إن الله عز وجل يأمرك ( أن تقرأ القرآن على حرف واحد ، فقلت يا رب وسع على أمتي فقال : إن الله يأمرك أن تقرأ القرآن على سبعة أحرف خلق الله عز وجل في الأرض منذ خلقها سبعة عالمين</ref>




در روایتی دیگر از امام باقر ع نقل شده است که : تفسیر قران بر هفت حرف می باشد که برخی از انها مربوط به گذشته و برخی از انها مربوط به اینده است که علم ان نزد ائمه ع می باشد .  
در روایتی دیگر از امام باقر ع نقل شده است که : تفسیر قران بر هفت حرف می باشد که برخی از انها مربوط به گذشته و برخی از انها مربوط به اینده است که علم ان نزد ائمه ع می باشد .   <ref>بصائر الدرجات ص316 عن زرارة عن أبي جعفر عليه السلام قال تفسير القرآن على سبعة أحرف منه ما كان و منه ما لم يكن بعد ذلك تعرفه الأئمة </ref>
در روایتی دیگر که از  امام علی ع نقل شده است بجای سبعه احرف ، سبعه اقسام ذکر شده است : قران از جانب خداوند بر هفت قسم نازل شده که هر یک از انها کفایت می کند و ان عبارتند از :. أمر وزجر وترغيب وترهيب وجدل ومثل وقصص. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص59 عن أمير المؤمنين ( عليه السلام ) أنه قال : إن الله تبارك وتعالى أنزل القرآن على سبعة أقسام كل قسم منها كاف شاف وهي : أمر وزجر وترغيب وترهيب وجدل ومثل وقصص </ref>


== ج - دیدگاه  عالمان فریقین در زمینه روایات نزول قران بر سبعه احرف : ==
   
   
در روایتی دیگر که از  امام علی ع نقل شده است بجای سبعه احرف ، سبعه اقسام ذکر شده است : قران از جانب خداوند بر هفت قسم نازل شده که هر یک از انها کفایت می کند و ان عبارتند از :. أمر وزجر وترغيب وترهيب وجدل ومثل وقصص.




ج - دیدگاه عالمان فریقین در زمینه روایات نزول قران بر سبعه احرف :
دیدگاه زرکشی در البرهان


ایشان بعد از بیان ثبوت روایات مذکور در منابع معتبر اهل سنت و پذیرش انها <ref>البرهان ص211  ثبت في الصحيحين من حديث ابن عباس أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال : " أقرأني جبريل على حرف فراجعته ، ثم لم أزل أستزيده فيزيدني ، حتى انتهى إلى سبعة أحرف " . زاد مسلم : قال ابن شهاب : بلغني أن تلك السبعة إنما هي في الأمر الذي يكون واحدا لا يختلف في حلال ولا حرام</ref>  به اختلاف گسترده اراء عالمان اهل سنت را در معنای سبعه احرف می پردازد :


دیدگاه زرکشی در البرهان
 
ایشان بعد از بیان ثبوت روایات مذکور در منابع معتبر اهل سنت و پذیرش انها  به اختلاف گسترده اراء عالمان اهل سنت را در معنای سبعه احرف می پردازد :
ابن عربی می گوید : در معنای سبعه احرف هیچ نصی و اثری دیده نشده است و بین عالمان درمعنای ان اختلاف است . ابوحاتم می گوید 35 دیدگاه در این زمینه وجود دارد و برخی معتقدند مراد و هدف  از سبعه احرف ، توسعه بر قاریان بوده از اینرو مفید حصر نمی باشد . <ref>همان ص 212-213...وقال ابن العربي : لم يأت في معنى هذا السبع نص ولا أثر ، واختلف الناس في تعيينها . وقال الحافظ أبو حاتم بن حبان البستي : اختلف الناس فيها على خمسة وثلاثين قولا وقد وقفت منها على كثير ; فذهب بعضهم إلى أن المراد التوسعة على القارئ ولم يقصد به الحصر . والأكثر على أنه محصور في سبعة ; ثم اختلفوا : هل هي باقية إلى الآن نقرؤها ؟ أم كان ذلك أولا ؟ ثم استقر الحال بعده على قولين . .. ثم اختلفوا : هل استقر في حياته صلى الله عليه وسلم ، أم بعد وفاته ؟ والأكثرون على الأول ،.. 
ابن عربی می گوید : در معنای سبعه احرف هیچ نصی و اثری دیده نشده است و بین عالمان درمعنای ان اختلاف است . ابوحاتم می گوید 35 دیدگاه در این زمینه وجود دارد و برخی معتقدند مراد و هدف  از سبعه احرف ، توسعه بر قاریان بوده از اینرو مفید حصر نمی باشد ..  
</ref>
ایشان در ادامه 14قول را در معنای سبعه احرف بیان نموده و ضعیف ترین انرا قول دوم – که دران سبعه احرف بمعنی سبعه قرائت تفسیر شده است -  می داند .
 
ایشان در ادامه 14قول را در معنای سبعه احرف بیان نموده و ضعیف ترین انرا قول دوم – که دران سبعه احرف بمعنی سبعه قرائت تفسیر شده است -  می داند .<ref>رک به : همان ص 214-230</ref>


   
   
دیدگاه زرقانی در مناهل العرفان فی علوم القران
دیدگاه زرقانی در مناهل العرفان فی علوم القران
ایشان  روایات مذکوررا صحیح  و معتبر دانسته وناقلین انرا جمع زیادی– 21نفر - از صحابه می داند ..  
ایشان  روایات مذکوررا صحیح  و معتبر دانسته وناقلین انرا جمع زیادی– 21نفر - از صحابه می داند .<ref>مناهل العرفان فی علوم القران ج 1ص99 ...لا سبيل إلى الاستدلال على هذا-  نزول القرآن على سبعة أحرف - إلا مما صح عن رسول الله صلى الله عليه وسلم ولقد جاء هذا النقل الصحيح من طرق مختلفة كثيرة وروي حديث نزول القرآن على سبعة أحرف عن جمع كبير من الصحابة</ref> 




خط ۴۲۱: خط ۴۵۵:


6- اختلاف به إبدال  
6- اختلاف به إبدال  
7- اختلاف لغات و لهجه ها  
7- اختلاف لغات و لهجه ها <ref>همان ص 109  والذي نختاره بنور الله وتوفيقه من بين تلك المذاهب والآراء هو ما ذهب إليه الإمام أبو الفضل الرازي في اللوائح إذ يقول الكلام لا يخرج عن سبعة أحرف في الاختلاف :  الأول اختلاف الأسماء من إفراد وتثنية وجمع وتذكير وتأنيث  الثاني اختلاف تصريف الأفعال من ماض ومضارع وأمر  الثالث اختلاف وجوه الإعراب  الرابع الاختلاف بالنقص والزيادة  الخامس الاختلاف بالتقديم والتأخير</ref>
 
 
ایشان در ادامه دلائل خویش را درانتخاب دیدگاه مذکور بیان می کند . <ref>همان ص 110-111</ref>




ایشان در ادامه دلائل خویش را درانتخاب دیدگاه مذکور بیان می کند .
ایشان در تبیین  مفاد  حدیث نزول قران علی سبعه احرف می نویسد :  
ایشان در تبیین  مفاد  حدیث نزول قران علی سبعه احرف می نویسد :  
مراد از نزول قران بر سبعه احرف این است که مجموعه قران را - بجهت توسعه و تسهیلی که درقرائت ان داده شده است- می توان بر وجوه هفتگانه از موارد اختلاف که ذکر شد قرائت نمود بنابر این مراد از سبعه احرف این نیست که هر کلمه قران را بتوان بر هفت وجه قرائت نمود .  
مراد از نزول قران بر سبعه احرف این است که مجموعه قران را - بجهت توسعه و تسهیلی که درقرائت ان داده شده است- می توان بر وجوه هفتگانه از موارد اختلاف که ذکر شد قرائت نمود بنابر این مراد از سبعه احرف این نیست که هر کلمه قران را بتوان بر هفت وجه قرائت نمود .  


۸۷۵

ویرایش