پرش به محتوا

زرتشت: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۵۳۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۱: خط ۶۱:


ظهور زرتشت همچنین برای جم در دوران طلایی جهان پیشگویی شده بود. «گاو» ظهور زرتشت را برای کی کاووس، یکی از پادشاهان بزرگ، پیشگویی کرده بود. در یکی از یشت های قدیمی آمده است که فر ایزدی از قدیسی به قدیسی می رسیده است تا سرانجام روان زرتشت را نورانی کند.
ظهور زرتشت همچنین برای جم در دوران طلایی جهان پیشگویی شده بود. «گاو» ظهور زرتشت را برای کی کاووس، یکی از پادشاهان بزرگ، پیشگویی کرده بود. در یکی از یشت های قدیمی آمده است که فر ایزدی از قدیسی به قدیسی می رسیده است تا سرانجام روان زرتشت را نورانی کند.
=تولد زرتشت=
به نظر زرتشتیان، ظهور زرتشت حادثه ای تاریخی نیست. او نه تنها نقطه عطفی در تاریخ است، چون تولدش مشخص کننده هزاره ای است که در آن شر مغلوب می گردد، بلکه نقطه عطف مقدری از تاریخ نیز هست که مخلوقات از زمانی که اهریمن نخستین بار به جهان حمله کرده بود، بدان چشم دوخته بودند.
نطفه زرتشت به طور معمولی بسته نشد، بلکه این نطفه از فره ایزدی جدا شده، از میان آسمان ها گذشته و به زمین رسیده و در آنجا با دختر پانزده ساله ای در آمیخته است - پانزده سالگی سن آرمانی در نظر ایرانیان است. فره ای که در آن دختر جایگزین شده بود، او را از چنان فروغی مشحون کرد که پدرش که دیوان او را گمراه کرده بودند، پنداشت دخترش را جادو کرده اند و او را از خانه به در کرد. درست در همان زمان بود که او ازدواج کرد.
فرشتگان بزرگ روان زرتشت را از طریق شاخه گیاه «هوم» به مادر منتقل کردند. دو [[فرشته]] بزرگ دیگر تن مادی او را با هوم و شیر در آمیختند، و پدر و مادر زرتشت، به رغم کوشش های جنون آمیز دیوان برای از میان بردن آن مایع، آن را نوشیدند. بنابراین، به نظر زرتشتیان، زردشت در عین حال که انسان است و همیشه انسان باقی می ماند، با این همه مانند آدمیان دیگر نیست و تولد او [[معجزه]] آمیز و کاری خدایی بود.
در تولد زرتشت همه آفریدگان «آفرینش خوب»، گیاهان و آب ها شادمان شدند، اما دیوان وحشت زده گشتند و دریافتند در موردی که خدایان موفق به سرکوبی آنها نشدند، زردشت توفیق می یابد. تولد زردشت پاداش نیایش ها و نگارهای هوم بود که پدرش انجام داد. تولد او نیز تولدی استثنایی بود. زردشت به محض این که زاده شد، خندید و فروغی پیرامون خانه او تابید و مهم تر از همه این بود که از همان لحظه تولد توانست با اورمزد هم سخنی کند. زردشت که از همان اوان، از مأموریت خود آگاه بود، خود را مزداپرست خواند.
در مورد زرتشت، مانند بسیاری از معلمان بزرگ دینی، این اعتقاد وجود داشت که او در معرض توطئه های دیوان بود که قصد نابودی یا فریب او را داشتند.
جادوگری کوشید که سر نوزاد را بفشارد و در موقعیت دیگری نیروهای شر کوشیدند با آتش او را از میان ببرند. بار دیگر رمه گاوان را در گذرگاه تنگی به سوی آن کودک رم دادند، اما گاو پیشرو به حمایت زردشت برخاست و او را از مرگ حفظ کرد.
توطئه ها برای نابودی او با توسل به جادوگری و خدعه و مباحثه همچنان ادامه یافت. اما همگی بیهوده بود، یا با دخالت ایزدان خنثی شد یا با قدرتی که زرتشت، همانند عیسیِ([[ حضرت عیسی]] ) جوان، از آن برخوردار بود و با آن می توانست تعلیمات بزرگان را دچار شکست کند، بی اثر ماند. سلسله داستان هایی نقل شده است که ملاطفت پیامبر جوان را نسبت به حیوانات نشان می دهد.
همچنین داستان هایی هست در باره این که زرتشت از موطن خود بیرون شد و در تنهایی زیست و در بیابان به تفکر پرداخت. نبرد زرتشت با شر حتی پیش از فرا رسیدن روز تولدش آغاز گشته بود. با تولد او هزاره ای که در آن شر نابود خواهد شد، شروع گردید و دیوان به رغم ستیز گریشان محکوم به زوال بودند.


=پانویس=  
=پانویس=  
confirmed، مدیران
۳۷٬۴۴۵

ویرایش