پرش به محتوا

هذیلیه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ي' به 'ی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
خط ۸: خط ۸:
در احوال وی نوشته اند که اعتزال را از یاران واصل بن عطا فرا گرفت و از طبقه ششم «معتزله» به شمار مى‏ رفت. ابو الهذیل از فلسفه یونان اطّلاع داشت و از آن اقتباس مى ‏كرد. در شرح مواقف نام وى ابو الهذیل بن حمدان العلّاف آمده است.
در احوال وی نوشته اند که اعتزال را از یاران واصل بن عطا فرا گرفت و از طبقه ششم «معتزله» به شمار مى‏ رفت. ابو الهذیل از فلسفه یونان اطّلاع داشت و از آن اقتباس مى ‏كرد. در شرح مواقف نام وى ابو الهذیل بن حمدان العلّاف آمده است.
ابو الهذیل در متکب عثمان بن خالد بن ولید که از شاگردان واصل بن عطا بود، درس خواند. هر چند برخی گفته‌اند که وی مکتب اعتزال را از حسن بن ابی الحسن بصری <ref>طبرسی، ابو منصور احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد مقدس، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ هجری قمری.ج۱، ص۲۵۱</ref> گرفته است.
ابو الهذیل در متکب عثمان بن خالد بن ولید که از شاگردان واصل بن عطا بود، درس خواند. هر چند برخی گفته‌اند که وی مکتب اعتزال را از حسن بن ابی الحسن بصری <ref>طبرسی، ابو منصور احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد مقدس، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ هجری قمری.ج۱، ص۲۵۱</ref> گرفته است.
او كتابى به نام «میلاس» نوشته است. میلاس نام مردى [[مجوسى]] بود كه در مناظره‏ اى که بین او و [[ثنويه|ثنویه]] رخ داد، به دست ابو الهذیل مسلمان شد.. جبائى در رد ابو الهذیل در کتابش او را تكفیر كرده است. همچنین جعفر بن حرب در رد ابو الهذیل کتابی با عنوان «توبیخ ابو الهذیل» نگاشته است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 464 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref>
او كتابى به نام «میلاس» نوشته است. میلاس نام مردى [[مجوسى]] بود كه در مناظره‏ اى که بین او و [[ثنویه|ثنویه]] رخ داد، به دست ابو الهذیل مسلمان شد.. جبائى در رد ابو الهذیل در کتابش او را تكفیر كرده است. همچنین جعفر بن حرب در رد ابو الهذیل کتابی با عنوان «توبیخ ابو الهذیل» نگاشته است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 464 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref>


==اعتقادات==
==اعتقادات==
خط ۱۹: خط ۱۹:
همچنین می گفت که بر روى زمین گمراه و زندیقى یافت نمی شود، مگر با كفرى كه دارد در بسیاری از چیزها فرمانبردار خداست.  
همچنین می گفت که بر روى زمین گمراه و زندیقى یافت نمی شود، مگر با كفرى كه دارد در بسیاری از چیزها فرمانبردار خداست.  
معتقد بود که علم و قدرت خدا عین اوست. او كلام خدا را بر دو قسم  می دانست.1. كلامى كه محتاج به محل است.2. كلامى كه محتاج به محل نیست، او بر این گمان بود که كلمه تكوین یعنى كن (باش) كه خداوند فرموده، سخنى حادث است و در محلى نیست.
معتقد بود که علم و قدرت خدا عین اوست. او كلام خدا را بر دو قسم  می دانست.1. كلامى كه محتاج به محل است.2. كلامى كه محتاج به محل نیست، او بر این گمان بود که كلمه تكوین یعنى كن (باش) كه خداوند فرموده، سخنى حادث است و در محلى نیست.
می گفت معجزاتى را كه [[پيامبران|پیامبران]] نشان مى ‏دادند قابل اثبات نیست مگر این كه حد اقل بیست نفر آن را گواهی کنند و یك یا چند تن از آنان اهل بهشت باشند.ابو الهذیل بین افعال قلوب و جوارح فرق می گذاشت و می گفت وجود افعال قلوب با قدرت وى بر آن، پیش از مردنش روا نیست و وجود افعال جوارح پس از مرگ و پس از عدم قدرت او جایز است. وی بر این گمان بود كه مرده و ناتوان مى ‏توانند به نیرویى كه پیش از مرگ و ناتوانى داشته ‏اند، فاعل افعال جوارح‏ شوند.او معرفت ها را بر دو دسته می دانست. 1. معرفتى كه باید آن را بدانیم که مربوط به شناختن خداوند و پیامبری است كه فرستاده است. 2. معرفتی است که دانستن آن اختیاری است. ابو الهذیل حركت جسم كثیر الاضلاع را با حركتى كه در برخى از اجزایش وارد مى ‏شود، جایز می دانست و می گفت: جزء لا یتجزى هرگاه منفرد و تنها باشد، رنگ نمى ‏پذیرد و اگر رنگین نباشد، نمی توان آن را دید.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 464 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref>
می گفت معجزاتى را كه [[پیامبران|پیامبران]] نشان مى ‏دادند قابل اثبات نیست مگر این كه حد اقل بیست نفر آن را گواهی کنند و یك یا چند تن از آنان اهل بهشت باشند.ابو الهذیل بین افعال قلوب و جوارح فرق می گذاشت و می گفت وجود افعال قلوب با قدرت وى بر آن، پیش از مردنش روا نیست و وجود افعال جوارح پس از مرگ و پس از عدم قدرت او جایز است. وی بر این گمان بود كه مرده و ناتوان مى ‏توانند به نیرویى كه پیش از مرگ و ناتوانى داشته ‏اند، فاعل افعال جوارح‏ شوند.او معرفت ها را بر دو دسته می دانست. 1. معرفتى كه باید آن را بدانیم که مربوط به شناختن خداوند و پیامبری است كه فرستاده است. 2. معرفتی است که دانستن آن اختیاری است. ابو الهذیل حركت جسم كثیر الاضلاع را با حركتى كه در برخى از اجزایش وارد مى ‏شود، جایز می دانست و می گفت: جزء لا یتجزى هرگاه منفرد و تنها باشد، رنگ نمى ‏پذیرد و اگر رنگین نباشد، نمی توان آن را دید.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 464 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref>


==آثار==
==آثار==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۵۶۷

ویرایش