۸۷٬۸۳۶
ویرایش
جز (Hadifazl صفحهٔ عبد القاهر بغدادى را به عبدالقاهر بغدادى منتقل کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'كلام' به 'کلام') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
در سرگذشتنامهها از نیک طبعی و گشادهدستی عبدالقاهر سخن به میان آمده است، چنانکـه گفتهاند: دارایی فراوان خود را در راه كسب دانش و دستگیری از دانشآموزان صرف كرد و چیزی برای خود باقی نگذارد؛ <ref>مثلاً نکـ: صریفینی، همانجا؛ یافعی، ۳ / ۵۲؛ سبكی، عبدالوهاب، ۵ / ۱۳۸</ref> اما افزون بر این گزارش مستقل دیگری درباره ویژگیهای شخصی و زندگی فردی عبدالقاهر، جز اینکـه دخترش را به عقد ابوالمظفر شاهفور (شهفور) بن طاهر اسفراینی (د ۴۷۱ق / ۱۰۷۸م) درآورد <ref>نکـ: سبكی، عبدالوهاب، ۵ / ۱۱، ۶۴</ref>، در دست نیست و در نتیجه باید هر گونه ارزیابی دیگر را بر پایه قراین موجود بنا كرد. | در سرگذشتنامهها از نیک طبعی و گشادهدستی عبدالقاهر سخن به میان آمده است، چنانکـه گفتهاند: دارایی فراوان خود را در راه كسب دانش و دستگیری از دانشآموزان صرف كرد و چیزی برای خود باقی نگذارد؛ <ref>مثلاً نکـ: صریفینی، همانجا؛ یافعی، ۳ / ۵۲؛ سبكی، عبدالوهاب، ۵ / ۱۳۸</ref> اما افزون بر این گزارش مستقل دیگری درباره ویژگیهای شخصی و زندگی فردی عبدالقاهر، جز اینکـه دخترش را به عقد ابوالمظفر شاهفور (شهفور) بن طاهر اسفراینی (د ۴۷۱ق / ۱۰۷۸م) درآورد <ref>نکـ: سبكی، عبدالوهاب، ۵ / ۱۱، ۶۴</ref>، در دست نیست و در نتیجه باید هر گونه ارزیابی دیگر را بر پایه قراین موجود بنا كرد. | ||
اندک شواهد موجود از سفرهای عبدالقاهر به برخی شهرها مانند بلخ و [[ری]] حکـایت دارد. به نظر میرسد كه اشتغال عمده او در این سفرها، املای حدیث به خواهندگان آن و یا ارشاد و ایراد مناظرات | اندک شواهد موجود از سفرهای عبدالقاهر به برخی شهرها مانند بلخ و [[ری]] حکـایت دارد. به نظر میرسد كه اشتغال عمده او در این سفرها، املای حدیث به خواهندگان آن و یا ارشاد و ایراد مناظرات کلامی بوده باشد. <ref>نکـ: بغدادی، عبدالقاهر، الفرق، ۲۱۰، الملل...، ۱۴۴؛ سبكی، عبدالوهاب، ۷ / ۲۴۹، حاشیه</ref> | ||
سرانجام عبدالقاهر بر اثر واقعهای كه از آن باعنوان «فتنه تركمانان» یاد كردهاند نیشابور را به قصد اسفراین ترک كرد؛ اما چندی نگذشت كه درهمانجا درگذشت و در كنار آرامگاه استادش ابواسحاق اسفراینی به خاک سپرده شد. <ref>ابنعساكر، ۲۵۳-۲۵۴؛ صریفینی، ۵۴۵ - ۵۴۶؛ سبكی، عبدالوهاب، ۵ / ۱۳۷-۱۳۹؛ نیز نکـ: ابنخلكان، ۶ / ۳۹۴</ref> | سرانجام عبدالقاهر بر اثر واقعهای كه از آن باعنوان «فتنه تركمانان» یاد كردهاند نیشابور را به قصد اسفراین ترک كرد؛ اما چندی نگذشت كه درهمانجا درگذشت و در كنار آرامگاه استادش ابواسحاق اسفراینی به خاک سپرده شد. <ref>ابنعساكر، ۲۵۳-۲۵۴؛ صریفینی، ۵۴۵ - ۵۴۶؛ سبكی، عبدالوهاب، ۵ / ۱۳۷-۱۳۹؛ نیز نکـ: ابنخلكان، ۶ / ۳۹۴</ref> | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
=آثار= | =آثار= | ||
از عبدالقاهر اشعاری باقی مانده است كه بیشتر شیوه نظمهای تعلیمی را دارد و به ندرت میتوان در آنها ذوقی یا حلاوتی جست. او برخی از اشعار خویش را در نقض و احتجاج بر اهل دیگر فرق | از عبدالقاهر اشعاری باقی مانده است كه بیشتر شیوه نظمهای تعلیمی را دارد و به ندرت میتوان در آنها ذوقی یا حلاوتی جست. او برخی از اشعار خویش را در نقض و احتجاج بر اهل دیگر فرق کلامی سروده است. مجموعهای مشتمل بر حدود ۵۵ بیت را میتوان از لابهلای نگاشتههای خود وی و آثار دیگر نویسندگان، سراغ گرفت <ref>نکـ: بغدادی، عبدالقاهر، الفرق، ۴۲، ۴۳، جمـ، الملل، ۵۲، ۸۶؛ ثعالبی، ۴ / ۴۱۴؛ ابنعساكر، ۲۵۴؛ ابنشاكر، ۱ / ۶۱۴ - ۶۱۵</ref> آثار دیگری كه از عبدالقاهر برجای مانده، اندكی است از آنچه او نگاشته است: | ||
==چاپی== | ==چاپی== | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
۱. اصول الدین كه با نام التبصرة البغدادیة نیز شناخته میشده است. <ref>نکـ: دنبالۀ مقاله</ref>این كتاب نخستینبار به كوشش هلموت ریتر در [[استانبول]] (۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م) به چاپ رسیده است. | ۱. اصول الدین كه با نام التبصرة البغدادیة نیز شناخته میشده است. <ref>نکـ: دنبالۀ مقاله</ref>این كتاب نخستینبار به كوشش هلموت ریتر در [[استانبول]] (۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م) به چاپ رسیده است. | ||
۲. الایضاح عن اصول صناعة المسّاح. <ref>نکـ: دنبالۀ مقاله</ref> | ۲. الایضاح عن اصول صناعة المسّاح. <ref>نکـ: دنبالۀ مقاله</ref> | ||
۳. [[الفَرق بین الفِرَق]]، در ۵باب كه با شرح حدیث «افتراق امت» آغاز میشود و پس از آن، در ضمن ۳باب به بیان گرایشهای | ۳. [[الفَرق بین الفِرَق]]، در ۵باب كه با شرح حدیث «افتراق امت» آغاز میشود و پس از آن، در ضمن ۳باب به بیان گرایشهای کلامی در میان [[مسلمانان]] میپردازد و در پایان، به توضیح آنچه خود، گروه رستگاران (الفرقه الناجیه) نامیده است، میپردازد. از میان چاپهای این كتاب، چاپ محمد زاهد كوثری (۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م) و چاپ محمد محییالدین عبدالحمید (۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م) كه هر دو در [[قاهره]] منتشر شده، قابل ذكر است. این كتاب در سدۀ ۷ق، بهوسیله عبدالرزاق بن رزق الله رَسعَنی خلاصه شد كه با عنوان مختصر كتاب الفرق بین الفرق، به كوشش فیلیپ حِتّی در قاهره (۱۹۲۴م) به چاپ رسید. همچنین الفرق به وسیله محمد جواد مشكور و با نام تاریخ مذاهب اسلام به فارسی ترجمه شده است (تبریز، ۱۳۳۳ش، تهران، ۱۳۴۴ش). نیمۀ نخست آن هم توسط خانم سیلی و نیمه دوم آن نیز توسط هالكین به انگلیسی ترجمه و منتشر شده است. | ||
۴. [[الملل و النحل]]. این اثر همچون كتاب الفرق به بیان آراء فرقههای | ۴. [[الملل و النحل]]. این اثر همچون كتاب الفرق به بیان آراء فرقههای کلامی در دنیای [[اسلام]] پرداخته، و با ذكر فضلیت [[اهل سنت]] و جماعت خاتمه یافته است. بخشی از این كتاب براساس تنها نسخه موجود از آن، به كوشش البیر نصری نادر در [[بیروت]] (۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م) به چاپ رسیده است. با اینکـه برخی از معاصران بر این باورند كه دو كتاب الفرق و الملل بغدادی در اصل یكی خلاصهای از دیگری است، <ref>نکـ: حتی، ۵؛ عبدالرسول، «م»؛ سید، ۱۹/۴۷</ref> اما خود مؤلف از آن دو به عنوان كتابی مستقل یاد كرده است. <ref>نکـ: الفرق، ۱۰۹، ۲۳۰، ۲۷۲، جمـ؛ نیز نکـ: اسفراینی، ۱۷۵-۱۷۶؛ سبكی، عبدالوهاب، ۵/۱۴۰؛ نادر، ۱۷ ببـ، ۳۷</ref> | ||
۵. الناسخ و المنسوخ، كه در آن در ضمن ۸ باب به بیان مفهوم و شرایط نسخ، و آیات ناسخ و منسوخ [[قرآن]] پرداخته شده است. این كتاب به كوشش حلمی عبدالهادی در ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م در [[عمان]] به چاپ رسیده است. | ۵. الناسخ و المنسوخ، كه در آن در ضمن ۸ باب به بیان مفهوم و شرایط نسخ، و آیات ناسخ و منسوخ [[قرآن]] پرداخته شده است. این كتاب به كوشش حلمی عبدالهادی در ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م در [[عمان]] به چاپ رسیده است. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
۱. تأویل المتشابهات فی الاخبار و الایات؛ <ref>نکـ: GAL, S,I/۶۶۷</ref> | ۱. تأویل المتشابهات فی الاخبار و الایات؛ <ref>نکـ: GAL, S,I/۶۶۷</ref> | ||
۲. تفسیر اسماء اللهالحسنی، <ref>نکـ: همانجا</ref>، یا تفسیرالاسماء والصفات فی | ۲. تفسیر اسماء اللهالحسنی، <ref>نکـ: همانجا</ref>، یا تفسیرالاسماء والصفات فی الکلام و العلم الالهی؛ <ref>ششن، ۲/۲۰۲- ۲۰۳</ref> | ||
۳. التكملة فیالحساب؛ <ref>دفتر...،۲۱۱؛ نیز نکـ: GAS, V/۳۵۷-</ref> | ۳. التكملة فیالحساب؛ <ref>دفتر...،۲۱۱؛ نیز نکـ: GAS, V/۳۵۷-</ref> | ||
۴. سرالصناعة. <ref>منصور، ۷۰</ref> | ۴. سرالصناعة. <ref>منصور، ۷۰</ref> | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
۲۱. كتاب فی معنی العرش؛ <ref>بغدادی، عبدالقاهر، همان، ۷۸</ref> | ۲۱. كتاب فی معنی العرش؛ <ref>بغدادی، عبدالقاهر، همان، ۷۸</ref> | ||
۲۲. كتاب فی معنی لفظتی التصوف و الصوفی؛ | ۲۲. كتاب فی معنی لفظتی التصوف و الصوفی؛ | ||
۲۳. | ۲۳. الکلام فی الوعید؛ | ||
۲۴. مشارق النور، در علم | ۲۴. مشارق النور، در علم کلام؛ <ref>بغدادی، هدیه، همانجا</ref> | ||
۲۵. معیارالنظر؛ | ۲۵. معیارالنظر؛ | ||
۲۶. الموازنة بین الانبیاء؛ <ref>بغدادی، عبدالقاهر، همان، ۱۸۰</ref> | ۲۶. الموازنة بین الانبیاء؛ <ref>بغدادی، عبدالقاهر، همان، ۱۸۰</ref> | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
۲۸. نقض ما عمله ابوعبدالله الجرجانی فیترجیحمذهب ابیحنیفة. <ref>برای بخشهایی از این كتاب، نکـ: سبكی، عبدالوهاب، ۵/۱۴۵-۱۴۹، حاشیه؛ نیز نکـ: حاجیخلیفه، ۱/۳۹۸، ۲/۱۲۴۵</ref> این اثر بهسبب جانبداری از [[شافعی]]، در مقابل [[جرجانی]] كه هواخواه [[ابوحنیفه]] بود، مناقب الامام الشافعی نیز خوانده شده است. <ref>همو، ۲/۱۸۳۹؛ افزون بر منابع پیشین، نکـ: ابنشاكر، ۱/۶۱۵؛ سبكی، عبدالوهاب، ۵/۱۴۰؛ صفدی، ۱۹/۴۷</ref> | ۲۸. نقض ما عمله ابوعبدالله الجرجانی فیترجیحمذهب ابیحنیفة. <ref>برای بخشهایی از این كتاب، نکـ: سبكی، عبدالوهاب، ۵/۱۴۵-۱۴۹، حاشیه؛ نیز نکـ: حاجیخلیفه، ۱/۳۹۸، ۲/۱۲۴۵</ref> این اثر بهسبب جانبداری از [[شافعی]]، در مقابل [[جرجانی]] كه هواخواه [[ابوحنیفه]] بود، مناقب الامام الشافعی نیز خوانده شده است. <ref>همو، ۲/۱۸۳۹؛ افزون بر منابع پیشین، نکـ: ابنشاكر، ۱/۶۱۵؛ سبكی، عبدالوهاب، ۵/۱۴۰؛ صفدی، ۱۹/۴۷</ref> | ||
=عقاید | =عقاید کلامی بغدادی= | ||
بغدادی در كتاب اصولالدین كوشیده است تا در قالب ۱۵ اصل كه خود آنها را «[[اصول دین]]» میخواند، طرح معرفتی منسجمی از [[الهیات]] اشاعره پیافكند و جالب اینجاست كه وی هر یک از این اصول را نیز در قالب ۱۵ مسئله بررسی كرده است و حاصل این طرح ریاضیگونه كه تأثیر دانش ریاضی را بر دستگاه الهیاتی او نشان میدهد، ۲۲۵ مسئلۀ شده است. او فشرده این اصول را در كتاب الفرق بین الفرق نیز آورده است. <ref>نکـ: ص ۳۲۳ ببـ </ref> بغدادی معتقد است كه بر هر شخص عاقل و بالغی واجب است كه به حقیقت این اصول معرفت پیدا كند، زیرا در شاخههای هر یک از این اصول، مسائلی هست كه اهل سنت درمورد آنها یک اعتقاد واحد دارند و آنان كسانی را كه با ایشان در این اصول مخالفت ورزند، گمراه میدانند. <ref>همان، ۳۲۳</ref> فشرده اصول اعتقادی اشاعره و اهل سنت از نگاه بغدادی از این قرار است: | بغدادی در كتاب اصولالدین كوشیده است تا در قالب ۱۵ اصل كه خود آنها را «[[اصول دین]]» میخواند، طرح معرفتی منسجمی از [[الهیات]] اشاعره پیافكند و جالب اینجاست كه وی هر یک از این اصول را نیز در قالب ۱۵ مسئله بررسی كرده است و حاصل این طرح ریاضیگونه كه تأثیر دانش ریاضی را بر دستگاه الهیاتی او نشان میدهد، ۲۲۵ مسئلۀ شده است. او فشرده این اصول را در كتاب الفرق بین الفرق نیز آورده است. <ref>نکـ: ص ۳۲۳ ببـ </ref> بغدادی معتقد است كه بر هر شخص عاقل و بالغی واجب است كه به حقیقت این اصول معرفت پیدا كند، زیرا در شاخههای هر یک از این اصول، مسائلی هست كه اهل سنت درمورد آنها یک اعتقاد واحد دارند و آنان كسانی را كه با ایشان در این اصول مخالفت ورزند، گمراه میدانند. <ref>همان، ۳۲۳</ref> فشرده اصول اعتقادی اشاعره و اهل سنت از نگاه بغدادی از این قرار است: | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
'''اصل سوم'''. برخلاف عقیدۀ دهریه (هـ م)، همۀ پدیدهها محدثند و صانع دارند. ثمامه بن اشرس (هـ م) و برخی از معتزله كه افعال متولد (نکـ: هـ د، تولد) را فاقد فاعل میدانند، كافرند. خدا نهایت، حد، صورت، اعضا و احساس ندارد و مكانی او را محدود نمیكند، حركت و سكون ندارد و واحد است و همیشه باقی است. <ref>همان، ۳۳۱-۳۳۴، اصولالدین، ۶۸ - ۶۹</ref> | '''اصل سوم'''. برخلاف عقیدۀ دهریه (هـ م)، همۀ پدیدهها محدثند و صانع دارند. ثمامه بن اشرس (هـ م) و برخی از معتزله كه افعال متولد (نکـ: هـ د، تولد) را فاقد فاعل میدانند، كافرند. خدا نهایت، حد، صورت، اعضا و احساس ندارد و مكانی او را محدود نمیكند، حركت و سكون ندارد و واحد است و همیشه باقی است. <ref>همان، ۳۳۱-۳۳۴، اصولالدین، ۶۸ - ۶۹</ref> | ||
'''اصل چهارم'''. برخلاف آنکـه معتزله صفات خدا را نفی میكنند، این صفات همچون قدرت، حیات، اراده، سمع، بصر و | '''اصل چهارم'''. برخلاف آنکـه معتزله صفات خدا را نفی میكنند، این صفات همچون قدرت، حیات، اراده، سمع، بصر و کلام، صفاتی ازلی و نعوتی ابدیند. خدا بر همه مقدورات تواناست و این مقدورات هرگز پایان نمییابند. خدا به همه حوادث از ازل داناست. مؤمنان در آخرت خدا را رؤیت میكنند. هیچ رویدادی در عالم رخ نمیدهد، مگر آنکـه از ازل خدا آن را خواسته باشد. کلام خدا قدیم و غیرمخلوق، و حاوی امر، نهی، خبر و وعد وعید الهی است. «وجه» خدا همان ذات خداست، چشم خدا به معنای آن است كه او اشیاء را میبیند، دست خدا به معنای قدرت او، و تكیه زدن خدا بر عرش به معنای پادشاهی و سلطنت اوست. <ref>همان، ۸۹-۱۱۴، الفرق، ۳۳۴-۳۳۷</ref> | ||
'''اصل پنجم'''. [[اسماء خدا]] توقیفی است و تنها اسمهایی را میتوان درمورد خدا به كاربرد كه در [[قرآن]] یا [[سنت]] صحیح یا [[اجماع]] امت برای خدا معین شده است. <ref>همان، ۳۳۷- ۳۳۸، اصول الدین، ۱۱۴-۱۳۰</ref> | '''اصل پنجم'''. [[اسماء خدا]] توقیفی است و تنها اسمهایی را میتوان درمورد خدا به كاربرد كه در [[قرآن]] یا [[سنت]] صحیح یا [[اجماع]] امت برای خدا معین شده است. <ref>همان، ۳۳۷- ۳۳۸، اصول الدین، ۱۱۴-۱۳۰</ref> |