۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىدانند' به 'میدانند') |
جز (جایگزینی متن - 'مىآید' به 'میآید') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
مسافرت، اخلاق و آداب خاصى را ایجاب مىکند زیرا وضع جدیدى براى انسان به وجود مىآورد و انسان را در شرایط خاصى قرار مىدهد که با محیط اقامت یعنى وطن متفاوت است. در مسافرت انسان با یک عده که «همسفر» نامیده مىشوند، شب و روز بسر مىبرد. | مسافرت، اخلاق و آداب خاصى را ایجاب مىکند زیرا وضع جدیدى براى انسان به وجود مىآورد و انسان را در شرایط خاصى قرار مىدهد که با محیط اقامت یعنى وطن متفاوت است. در مسافرت انسان با یک عده که «همسفر» نامیده مىشوند، شب و روز بسر مىبرد. | ||
بسیارى از پردهها که تا آن وقت میان او و همسفرانش وجود داشت خواه ناخواه برداشته مىشود، خواب و بیدارىاش با آنهاست، همکاریها و همگامیهایى که هرگز در حضر پیش | بسیارى از پردهها که تا آن وقت میان او و همسفرانش وجود داشت خواه ناخواه برداشته مىشود، خواب و بیدارىاش با آنهاست، همکاریها و همگامیهایى که هرگز در حضر پیش نمیآید لازم مىشود. | ||
اینها قهراً وظایف و تکالیف خاصى را به وجود مىآورد و آمادگى روحى و اخلاقى مخصوصى را ایجاب مىکند. | اینها قهراً وظایف و تکالیف خاصى را به وجود مىآورد و آمادگى روحى و اخلاقى مخصوصى را ایجاب مىکند. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
ما یُعْبَأُ بِمَنْ یَؤُمُّ هذَا الْبَیْتَ اذا لَمْ یَکُنْ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ: خُلُقٌ یُخالِقُ بِهِ مَنْ صَحِبَهُ وَ حِلْمٌ یَمْلِکُ بِهِ غَضَبَهُ وَ وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَحارِمِ اللَّهِ <ref>من لا یحضره الفقیه ج 2ص 179 .</ref> | ما یُعْبَأُ بِمَنْ یَؤُمُّ هذَا الْبَیْتَ اذا لَمْ یَکُنْ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ: خُلُقٌ یُخالِقُ بِهِ مَنْ صَحِبَهُ وَ حِلْمٌ یَمْلِکُ بِهِ غَضَبَهُ وَ وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَحارِمِ اللَّهِ <ref>من لا یحضره الفقیه ج 2ص 179 .</ref> | ||
یعنى کسى که به قصد حج به خانه کعبه | یعنى کسى که به قصد حج به خانه کعبه میآید، مورد عنایت حق واقع نمىشود مگر آنکه در او سه خصلت وجود داشته باشد: اخلاق مناسبى براى معاشرت با همسفران داشته باشد، داراى نیروى حلم و بردبارى باشد که بتواند جلو خشم خود را- که خواه ناخواه موجبات آن در سفر پیش میآید- بگیرد، پارسایى داشته باشد که جلو او را از گناهان بگیرد. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
به عبارت دیگر خَلق مربوط به شخص است و خُلق مربوط به شخصیت. در دعا وارد شده است که هنگامى که در مقابله آیینه مىایستید و خود را مىبینید، بگویید: اللَّهُمَّ حَسِّنْ خُلْقى کَما حَسَّنْتَ خَلْقى یعنى خداوندا، اخلاق مرا نیکو گردان همچنان که اندام مرا نیکو گردانیدهاى و مرا به صورت انسان و در احسن تقویم آفریدهاى. | به عبارت دیگر خَلق مربوط به شخص است و خُلق مربوط به شخصیت. در دعا وارد شده است که هنگامى که در مقابله آیینه مىایستید و خود را مىبینید، بگویید: اللَّهُمَّ حَسِّنْ خُلْقى کَما حَسَّنْتَ خَلْقى یعنى خداوندا، اخلاق مرا نیکو گردان همچنان که اندام مرا نیکو گردانیدهاى و مرا به صورت انسان و در احسن تقویم آفریدهاى. | ||
آنچه مربوط به بدن است طرحریزى و ساختمانش در رحم تمام مىشود. مثلًا استعداد اینکه انسان سفیدپوست باشد یا سیاهپوست، زشت باشد یا زیبا، کوتاه باشد یا بلند، تمام اینها در مرحله رحم طرح و بنا مىشود و پس از اینکه کودک به دنیا | آنچه مربوط به بدن است طرحریزى و ساختمانش در رحم تمام مىشود. مثلًا استعداد اینکه انسان سفیدپوست باشد یا سیاهپوست، زشت باشد یا زیبا، کوتاه باشد یا بلند، تمام اینها در مرحله رحم طرح و بنا مىشود و پس از اینکه کودک به دنیا میآید نه به وسیله خود او و نه به وسیله دیگران قابل تغییر نیست. | ||
اما اخلاقیات که مربوط به روح است در همین دنیا به وسیله خود شخص و معلمان و مربیان و اجتماع، طرح و بنا مىشود. البته قسمتى از استعدادهاى اخلاقى مربوط به سرشت و مرحله قبل از تولد است. | اما اخلاقیات که مربوط به روح است در همین دنیا به وسیله خود شخص و معلمان و مربیان و اجتماع، طرح و بنا مىشود. البته قسمتى از استعدادهاى اخلاقى مربوط به سرشت و مرحله قبل از تولد است. |