۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'أبی طالب' به 'أبیطالب') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
</div> | </div> | ||
'''عبدالقادر گیلانی''' (470-561 ق) ابومحمد عبدالقادر بن موسی بن عبدالله است که در میراث مغرب به شیخ بوعلام جیلانی معروف و ملقب است. در مشرق به عبدالقادر الجیلانی یا گیلانی معروف به "سلطان الأولیاء"امام [[صوفیه]]، [[فقیه]] [[حنبلی]] [[شافعی]] است<ref>عبدالله بن أسعدالیافعی (2006 م). أحمد فرید المزیدی (المحرر). خلاصة المفاخر فی مناقب الشیخ عبدالقادر. دار الآثار الإسلامیة للطباعة والنشر. صفحة 10</ref>. پیروانش به او لقب "باز الله الأشهب"،"تاج العارفین"،"محیی الدین" و "قطب بغداد" | '''عبدالقادر گیلانی''' (470-561 ق) ابومحمد عبدالقادر بن موسی بن عبدالله است که در میراث مغرب به شیخ بوعلام جیلانی معروف و ملقب است. در مشرق به عبدالقادر الجیلانی یا گیلانی معروف به "سلطان الأولیاء"امام [[صوفیه]]، [[فقیه]] [[حنبلی]] [[شافعی]] است<ref>عبدالله بن أسعدالیافعی (2006 م). أحمد فرید المزیدی (المحرر). خلاصة المفاخر فی مناقب الشیخ عبدالقادر. دار الآثار الإسلامیة للطباعة والنشر. صفحة 10</ref>. پیروانش به او لقب "باز الله الأشهب"،"تاج العارفین"، "محیی الدین" و "قطب بغداد" دادهاند. طریقت صوفیه [[قادریه]] به او منتسب است. | ||
=نسب و خانواده= | =نسب و خانواده= | ||
أبومحمد عبدالقادر بن موسى بن عبدالله بن یحیى بن محمد بن داود<ref>کتاب من الشک إلى الیقین (کتاب)، دراسة فی نسب الشیخ عبدالقادر الجیلانی، بحث نقدی فی مصادر التاریخ الإسلامی الوسیط ،تألیف جمال الدین فالح الکیلانی ، تقدیم الدکتور حسین علی محفوظ، دار الزنبقة، القاهرة، 2013</ref> بن موسى بن عبدالله بن موسى بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن أبیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن قریش بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن إلیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان. | |||
عبدالقادر دارای تعداد زیادی فرزند بود و تربیت آنها را خود به عهده داشت. ده نفر از آنها مشهور بودند: | عبدالقادر دارای تعداد زیادی فرزند بود و تربیت آنها را خود به عهده داشت. ده نفر از آنها مشهور بودند: | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==عبدالله== | ==عبدالله== | ||
بزرگترین فرزند شیخ از ابن الحسین و ابوغالب بن البناء حدیث فرا گرفت، وی در صفر سال پانصد و | بزرگترین فرزند شیخ از ابن الحسین و ابوغالب بن البناء حدیث فرا گرفت، وی در صفر سال پانصد و هشتاد و هفت درگذشت و در سال پانصد و هشت متولد شد <ref>ذکره الذهبی فی وفیات سنة 587 من تاریخ الاسلام وابن الدبیثی فی المختصر المحتاج الیه من تاریخ بغداد بتحقیق مصطفى جواد ج2 ص 149، انظر : الشیخ عبدالقادر الکیلانی رؤیة تاریخیة معاصرة د. جمال الدین فالح الکیلانی، دار مصر مرتضى للکتاب، بیروت 2011 ص 43</ref>. | ||
==عبدالوهاب== | ==عبدالوهاب== | ||
او در خط مقدم فرزندانش قرار داشت که در دوران حیات خود از طرف او در مدرسه پدرش درس می خواندند و بعد از پدرش موعظه | او در خط مقدم فرزندانش قرار داشت که در دوران حیات خود از طرف او در مدرسه پدرش درس می خواندند و بعد از پدرش موعظه میکرد و فتوا میداد و مردم را به شیوه او آموزش میداد و در سال 573ق درگذشت. | ||
==عیسی== | ==عیسی== | ||
کسی که موعظه | کسی که موعظه میکرد، فتوا میداد و آثار گردآوری میکرد، از جمله کتاب "جواهر الاسرار ولطائف الانوار" در علم [[تصوف]] از آثار اوست. او به [[مصر]] آمد و در آنجا پس از تحصیل به سخنرانی و موعظه شد. او در سال 573 هجری در همانجا درگذشت. | ||
==عبدالعزیز== | ==عبدالعزیز== | ||
او عالمی متواضع بود. موعظه | او عالمی متواضع بود. موعظه میکرد و تدریس مینمود و دانشمندان زیادی از محضر او آموختند و او در زمان جنگ صلیبیان و فتح عسقلان حضور داشت و از شهر [[بیت المقدس]] دیدن کرده و در آنجا در سال 602 هجری درگذشت. | ||
==عبدالجبار== | ==عبدالجبار== | ||
او پدرش را درک کرد و از | او پدرش را درک کرد و از او آموخت. نویسنده خوبی بود. راه تصوف را دنبال کرد و در کنار پدرش به خاک سپرده شد. | ||
==عبدالرزاق== | ==عبدالرزاق== | ||
او حافظ کامل قرآن بود با دانش حدیثی خوب، فقیه در فقه حنبلی و بیشتر در خانه خود مشغول عبادت بود و فقط جمعه ها بیرون | او حافظ کامل قرآن بود با دانش حدیثی خوب، فقیه در فقه حنبلی و بیشتر در خانه خود مشغول عبادت بود و فقط جمعه ها بیرون میرفت. او در 603 هجری درگذشت و در باب الحرب در [[بغداد]] به خاک سپرده شد. | ||
==ابراهیم== | ==ابراهیم== | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
==یحیی== | ==یحیی== | ||
او فقیهی محدث بود که مردم از او بهره | او فقیهی محدث بود که مردم از او بهره میبردند. او عازم مصر شد و سپس به بغداد بازگشت و در سال 600 هجری قمری در آنجا درگذشت و در کنار پدرش مدفون شد. | ||
==موسی== | ==موسی== | ||
او در محضر | او در محضر پدر آموخت و به [[دمشق]] سفر کرد و در آنجا ساکن شد و سپس به مصر رفت و دوباره به دمشق بازگشت و در آنجا درگذشت. | ||
==صالح== | ==صالح== | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
=تولد و تربیت= | =تولد و تربیت= | ||
وی در یازدهم ربیع الثانی سال 470 ق / 1077 م متولد شد و در مورد محل تولد وی اختلاف نظر وجود دارد. زیرا روایات متعددی وجود دارد که مهمترین آنها این است که وی گفته است متولد گیلان در شمال [[ایران]] در سواحل دریای خزر است. روایت دیگر آنکه او در جیلان حدود 40 کیلومتری جنوب بغداد متولد شده که با مطالعات تاریخی دانشگاهی اثبات شده و توسط خانواده گیلانی در [[بغداد]] پذیرفته شده است. عبدالقادر در خانواده ای بزرگ شد که منابع پدرش را ابو صالح | وی در یازدهم ربیع الثانی سال 470 ق / 1077 م متولد شد و در مورد محل تولد وی اختلاف نظر وجود دارد. زیرا روایات متعددی وجود دارد که مهمترین آنها این است که وی گفته است متولد گیلان در شمال [[ایران]] در سواحل دریای خزر است. روایت دیگر آنکه او در جیلان حدود 40 کیلومتری جنوب بغداد متولد شده که با مطالعات تاریخی دانشگاهی اثبات شده و توسط خانواده گیلانی در [[بغداد]] پذیرفته شده است. عبدالقادر در خانواده ای بزرگ شد که منابع پدرش را ابو صالح موسی، به زهد معرفی کردند. و شعار او مبارزه با نفس و تزکیه آن با اعمال صالح است و به همین دلیل نام مستعار او را "محب الجهاد" گذاشته اند<ref>سیر أعلام النبلاء - الإمام الذهبی - مؤسسة الرسالة - الطبعة: الثالثة، 1405 هـ/ 1985 م - الجزء 20 - الصفحة 439</ref>. | ||
=ورود به بغداد= | =ورود به بغداد= | ||
عبدالقادر در جوانی به دست اعضای خانواده خود مقداری از علوم شرعی را کسب کرده بود. در دوره عباسیان پس از استقرار در [[بغداد]] سال 488 هـ برابر با1095م به مدرسه شیخ ابوسعید مخرمی پیوست که اکنون در محله باب الشیخ قراردارد <ref>الذیل على طبقات الحنابلة، ابن رجب الحنبلی، ج1، ص290</ref>.دورانی که شیخ به بغداد آمد در هرج و مرجی بود که در سراسر دولت عباسی حاکم | عبدالقادر در جوانی به دست اعضای خانواده خود مقداری از علوم شرعی را کسب کرده بود. در دوره عباسیان پس از استقرار در [[بغداد]] سال 488 هـ برابر با1095م به مدرسه شیخ ابوسعید مخرمی پیوست که اکنون در محله باب الشیخ قراردارد <ref>الذیل على طبقات الحنابلة، ابن رجب الحنبلی، ج1، ص290</ref>.دورانی که شیخ به بغداد آمد در هرج و مرجی بود که در سراسر دولت عباسی حاکم بود، زیرا صلیبیون به مرزهای [[شام]] حمله میکردند و آنها توانستند انطاکیه و [[بیت المقدس]] را تصرف کنند و بسیاری از مسلمانان را کشتند و پول زیادی را غارت کردند. | ||
=شرایط اجتماعی= | =شرایط اجتماعی= | ||
زندگی اجتماعی در قرن ششم هجری به دلیل فساد سیاسی که ظرفیت های | زندگی اجتماعی در قرن ششم هجری به دلیل فساد سیاسی که ظرفیت های اجتماعی، مادی و اخلاقی را از بین برد و همچنین درگیری های مختلف بحران های اقتصادی و گسترش همه گیری ها رو به وخامت گذاشت. در آغاز قرن هفتم هجری نزاع بین مردم شهرهای مختلف و همچنین بین مردم محله های یک شهر ادامه داشت. مانند درگیری در بغداد بین مردم باب الازج و مردم مامونیه <ref>ابن الأثیر، الکمال فی التاریخ، مج9، ص268</ref> و نزاع در هرات بین مردم<ref>ابن الأثیر، الکمال فی التاریخ، مج9، ص270</ref>. در مورد بحران های اقتصادی تعداد آنها بیشمار است و تورم را در همه [[کشورهای اسلامی]] به دنبال داشته است و هیچ کشوری از آنها در امان نیست و در بسیاری موارد منجر به قحطی شده است. سال تولد رازی یعنی 543ق زمانی است که تورم همه کشورها را فرا گرفت، از [[خراسان]] تا عراق، شام و کشورهای [[آفریقا]]<ref>ابن الأثیر، الکمال فی التاریخ، مج9، ص23. وأبوالفداء، المختصر فی أخبار البشر، ج2،(د.ط)، دار الکتاب اللبنانی، بیروت (د.ت)، ص31</ref>. | ||
در سال 574 هجری قمری | در سال 574 هجری قمری افزایش قیمت ها نیز تشدید شد و به سایر نقاط گسترش یافت و تا سال بعد ادامه یافت <ref>ابن الأثیر، الکمال فی التاریخ، مج9، ص145</ref>. این بحران ها مردم را بر خوردن حیوانات ممنوعه و منفور سوق داده است و روایات زیادی در کتاب های تاریخ وجود دارد که در مورد خوردن انسان ها اسناد آورده است. | ||
=آثار= | =آثار= |