پرش به محتوا

روابط بین الملل اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'مى‏کند' به 'می‌کند'
جز (جایگزینی متن - 'مى‏آید' به 'می‌‏آید')
جز (جایگزینی متن - 'مى‏کند' به 'می‌کند')
خط ۲۷: خط ۲۷:
آقاى زید وجدانش این طور است که در ضمیر و دلش مى‏خواهد آدم متدیّنى باشد، او مى‏تواند به حکم وجدان خود عمل کرده و متدیّن بوده باشد،
آقاى زید وجدانش این طور است که در ضمیر و دلش مى‏خواهد آدم متدیّنى باشد، او مى‏تواند به حکم وجدان خود عمل کرده و متدیّن بوده باشد،


به قول آنها هفته‏اى یک بار و هر وقت احساس مى‏کند نیاز به عبادت دارد به کلیسا برود و عبادت و راز و نیاز کند، ولى در بیرون از کلیسا او با سایر مردم على‏السویّه است، زیرا دین امرى وجدانى است. فردى دینى دارد و فرد دیگرى مى‏خواهد دینى دیگر داشته باشد یا اصلًا دین نداشته باشد.  
به قول آنها هفته‏اى یک بار و هر وقت احساس می‌کند نیاز به عبادت دارد به کلیسا برود و عبادت و راز و نیاز کند، ولى در بیرون از کلیسا او با سایر مردم على‏السویّه است، زیرا دین امرى وجدانى است. فردى دینى دارد و فرد دیگرى مى‏خواهد دینى دیگر داشته باشد یا اصلًا دین نداشته باشد.  


پس لازمه دین داشتن این نیست که اثرى روى روابط فردى و اجتماعى بگذارد.
پس لازمه دین داشتن این نیست که اثرى روى روابط فردى و اجتماعى بگذارد.
خط ۹۲: خط ۹۲:
آنهایى که در مورد دین نظریه صلح کل را قبول کرده‏اند در واقع مى‏خواهند بگویند دین امرى است که جنبه فانتزى دارد و با واقعیات سروکارى ندارد.
آنهایى که در مورد دین نظریه صلح کل را قبول کرده‏اند در واقع مى‏خواهند بگویند دین امرى است که جنبه فانتزى دارد و با واقعیات سروکارى ندارد.


همان گونه که شخصى از موسیقى خوشش می‌‏آید، شخص دیگرى هم از دین خوشش می‌‏آید. یکى مى‏خواهد در اصفهان زندگى کند، شخص دیگرى در تهران و یکى در ده؛ هرکسى هرچه بخواهد همان را انتخاب مى‏کند و انتخابش براى خودش «خوب» است.  
همان گونه که شخصى از موسیقى خوشش می‌‏آید، شخص دیگرى هم از دین خوشش می‌‏آید. یکى مى‏خواهد در اصفهان زندگى کند، شخص دیگرى در تهران و یکى در ده؛ هرکسى هرچه بخواهد همان را انتخاب می‌کند و انتخابش براى خودش «خوب» است.  


این فکر را همچنین به صورت حرف برق و جلادارى به این عنوان که روشنفکر مرد صلح کل است و دین امرى وجدانى است عنوان مى‏نمایند.
این فکر را همچنین به صورت حرف برق و جلادارى به این عنوان که روشنفکر مرد صلح کل است و دین امرى وجدانى است عنوان مى‏نمایند.
خط ۹۸: خط ۹۸:
==نقد دیدگاه شخصی انگاری دین==  
==نقد دیدگاه شخصی انگاری دین==  


دین این‏چنین نیست و قدر مسلّم این است که این حرف با دین اسلام جور درنمی‌‏آید زیرا دین اسلام یک طرح و ایدئولوژى بر اساس سعادت فرد و جامعه انسانى است که اگر انسان آن را بپذیرد و به آن عمل کند سعادت دنیا و آخرت فردى و اجتماعى را تأمین مى‏کند و الّا نه؛ و این را نمى‏شود به ذوق و سلیقه هر فرد ربط داد.
دین این‏چنین نیست و قدر مسلّم این است که این حرف با دین اسلام جور درنمی‌‏آید زیرا دین اسلام یک طرح و ایدئولوژى بر اساس سعادت فرد و جامعه انسانى است که اگر انسان آن را بپذیرد و به آن عمل کند سعادت دنیا و آخرت فردى و اجتماعى را تأمین می‌کند و الّا نه؛ و این را نمى‏شود به ذوق و سلیقه هر فرد ربط داد.


==ایدئولوژى ملازم است با مسئولیت‏==
==ایدئولوژى ملازم است با مسئولیت‏==
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
اینجاست که قبول این ایدئولوژى براى من مسئولیت به وجود مى‏آورد. اولین مسئولیتى که به وجود مى‏آورد مسئولیت در مقابل وجود خودم است و بعد مسئولیت در مقابل خانواده‏ام و بعد مسئولیت در مقابل اقوامم و جامعه‏ام و بلکه مسئولیت در مقابل تمام اجتماع بشریت.
اینجاست که قبول این ایدئولوژى براى من مسئولیت به وجود مى‏آورد. اولین مسئولیتى که به وجود مى‏آورد مسئولیت در مقابل وجود خودم است و بعد مسئولیت در مقابل خانواده‏ام و بعد مسئولیت در مقابل اقوامم و جامعه‏ام و بلکه مسئولیت در مقابل تمام اجتماع بشریت.


قبول یک حقیقت انسانى، ایجاد مسئولیت و محدودیت در روابط مى‏کند
قبول یک حقیقت انسانى، ایجاد مسئولیت و محدودیت در روابط می‌کند


وقتى که من دین را به عنوان یک حقیقت نه به عنوان یک مسئله فانتزى و وجدانى بپذیرم، این پذیرش قهراً یک محدودیتهایى در روابط من ایجاد مى‏کند. آن محدودیتها چیست؟ وقتى من فهمیدم بیمارى و سلامتى مسئله‏اى واقعى است نه‏ سلیقه‏اى، ناچار ازآن‏جهت که مسئول سلامت خود هستم باید حدودى را براى سلامت و بهداشت خود در نظر داشته باشم و از محدودیتهایى پیروى نمایم.
وقتى که من دین را به عنوان یک حقیقت نه به عنوان یک مسئله فانتزى و وجدانى بپذیرم، این پذیرش قهراً یک محدودیتهایى در روابط من ایجاد می‌کند. آن محدودیتها چیست؟ وقتى من فهمیدم بیمارى و سلامتى مسئله‏اى واقعى است نه‏ سلیقه‏اى، ناچار ازآن‏جهت که مسئول سلامت خود هستم باید حدودى را براى سلامت و بهداشت خود در نظر داشته باشم و از محدودیتهایى پیروى نمایم.


===تمثیل به سلامت‏===
===تمثیل به سلامت‏===
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
این از نظر فردى. از نظر خانواده و خاندان خودم هم همین‏طور، و از نظر جامعه هم- که من مسئول جامعه نیز هستم- باید روابطم از مسائل حقیقى پیروى نماید.  
این از نظر فردى. از نظر خانواده و خاندان خودم هم همین‏طور، و از نظر جامعه هم- که من مسئول جامعه نیز هستم- باید روابطم از مسائل حقیقى پیروى نماید.  


اینجا از یک طرف من مسئول سلامت خود هستم و از طرف دیگر باید در راه مبارزه با این بیمارى در اجتماع کوشش کنم و سلامتى در جامعه ایجاد نمایم و احیاناً اگر لازم شود خودم را و سلامتم را فداى جامعه کنم و گاهى مریضى در مقابل فعالیتهاى بهداشتى من مقاومت مى‏کند ولى من نباید او را در انتخاب بیمارى آزاد بگذارم بلکه باید سلامتى را به او بدهم.
اینجا از یک طرف من مسئول سلامت خود هستم و از طرف دیگر باید در راه مبارزه با این بیمارى در اجتماع کوشش کنم و سلامتى در جامعه ایجاد نمایم و احیاناً اگر لازم شود خودم را و سلامتم را فداى جامعه کنم و گاهى مریضى در مقابل فعالیتهاى بهداشتى من مقاومت می‌کند ولى من نباید او را در انتخاب بیمارى آزاد بگذارم بلکه باید سلامتى را به او بدهم.


او بعد از کسب سلامتى از من تشکر خواهد کرد و ممنون خواهد شد.  
او بعد از کسب سلامتى از من تشکر خواهد کرد و ممنون خواهد شد.  
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
امام صادق علیه السلام مى‏فرمودند: «اگر مى‏توانستم، شلاق بر سر مردم مى‏زدم تا همه عالِم شوند.» بهداشت اجبارى چگونه است؟  
امام صادق علیه السلام مى‏فرمودند: «اگر مى‏توانستم، شلاق بر سر مردم مى‏زدم تا همه عالِم شوند.» بهداشت اجبارى چگونه است؟  


وقتى دولت احساس خطر مى‏کند که یک بیمارى شیوع پیدا کند بالاجبار به مردم واکسن مى‏زند؛ نمى‏گوید آیا اجازه مى‏دهید به شما واکسن بزنم؟ بلکه مى‏گوید اجازه بدهید یا ندهید ما واکسن را به شما مى‏زنیم چون عملى منطقى انجام مى‏دهیم و سلیقه مطرح نیست. یا فلان شخص چشمش تراخمى است و جاهل است، در برابر معالجه چشمش مقاومت مى‏کند؛ آیا باید تابع نظر او بود؟ تاریخ را بخوانید، مى‏گوید اولین بار که واکسن آبله کشف شد بلوایى بپا شد.
وقتى دولت احساس خطر می‌کند که یک بیمارى شیوع پیدا کند بالاجبار به مردم واکسن مى‏زند؛ نمى‏گوید آیا اجازه مى‏دهید به شما واکسن بزنم؟ بلکه مى‏گوید اجازه بدهید یا ندهید ما واکسن را به شما مى‏زنیم چون عملى منطقى انجام مى‏دهیم و سلیقه مطرح نیست. یا فلان شخص چشمش تراخمى است و جاهل است، در برابر معالجه چشمش مقاومت می‌کند؛ آیا باید تابع نظر او بود؟ تاریخ را بخوانید، مى‏گوید اولین بار که واکسن آبله کشف شد بلوایى بپا شد.


تمام مردم انگلستان در مقابل واکسن آبله زدن مقاومت مى‏کردند و حاضر نبودند تسلیم شوند. ولى آیا فهمیده‏ها باید تابع این جهالت عمومى باشند؟
تمام مردم انگلستان در مقابل واکسن آبله زدن مقاومت مى‏کردند و حاضر نبودند تسلیم شوند. ولى آیا فهمیده‏ها باید تابع این جهالت عمومى باشند؟
خط ۱۹۰: خط ۱۹۰:
ولى ممکن است یک نفر یهودى در محله مسلمان‏نشین زندگى کند و گرسنه باشد و از جانب او خطرى براى فرد مسلمان و جامعه مسلمین نیست؛ در این صورت مى‏توانید او را سیر کنید و باید او را سیر کنید و کار پسندیده‏اى است و ثواب هم دارد.
ولى ممکن است یک نفر یهودى در محله مسلمان‏نشین زندگى کند و گرسنه باشد و از جانب او خطرى براى فرد مسلمان و جامعه مسلمین نیست؛ در این صورت مى‏توانید او را سیر کنید و باید او را سیر کنید و کار پسندیده‏اى است و ثواب هم دارد.


قرآن مى‏گوید: لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلوکُمْ فِى الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ انْ تَبَرّوهُمْ ... ممتحنه/ 8.  یعنى خدا نهى نمى‏کند درباره کافرانى که با شما در حال جنگ نیستند و دخیل در آواره کردن شما نبودند که به آنها نیکى کنید. انَّما یَنْهیکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلوکُمْ فِى الدِّینِ وَ اخْرَجوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَروا عَلى اخْراجِکُمْ انْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَاولئِکَ هُمُ الظّالِمونَ‏ . ممتحنه/ 9. خدا مى‏گوید درباره آن مردمى که با شما در حال جنگ هستند نیکى نکنید زیرا نیکى کردن به آنها یعنى بدى کردن به مسلمین. فرض کنید دو نفر کُشتى مى‏گیرند، مسلّماً اگر یکى را تقویت کنید، علیه دیگرى تمام مى‏شود.
قرآن مى‏گوید: لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلوکُمْ فِى الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ انْ تَبَرّوهُمْ ... ممتحنه/ 8.  یعنى خدا نهى نمی‌کند درباره کافرانى که با شما در حال جنگ نیستند و دخیل در آواره کردن شما نبودند که به آنها نیکى کنید. انَّما یَنْهیکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلوکُمْ فِى الدِّینِ وَ اخْرَجوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَروا عَلى اخْراجِکُمْ انْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَاولئِکَ هُمُ الظّالِمونَ‏ . ممتحنه/ 9. خدا مى‏گوید درباره آن مردمى که با شما در حال جنگ هستند نیکى نکنید زیرا نیکى کردن به آنها یعنى بدى کردن به مسلمین. فرض کنید دو نفر کُشتى مى‏گیرند، مسلّماً اگر یکى را تقویت کنید، علیه دیگرى تمام مى‏شود.


==ازدواجها==
==ازدواجها==
پس حدود مطلب این است که اگر اسلام مى‏گوید- مثلًا- در ازدواج دائم حتى زن غیر مسلمان نگیرید، از جهت خطرى است که خواه ناخواه به دین شما لطمه مى‏زند و به ضرر دین شما تمام مى‏شود و به ضرر جامعه اسلامى خواهد بود.  
پس حدود مطلب این است که اگر اسلام مى‏گوید- مثلًا- در ازدواج دائم حتى زن غیر مسلمان نگیرید، از جهت خطرى است که خواه ناخواه به دین شما لطمه مى‏زند و به ضرر دین شما تمام مى‏شود و به ضرر جامعه اسلامى خواهد بود.  


هرچند در روان‏شناسى مى‏گویند زن، خیلى زیاد تحت تأثیر عقیده و ایمان مرد قرار مى‏گیرد و مرد خیلى کم تحت تأثیر عقیده و ایمان زن قرار مى‏گیرد، ولى اسلام احتیاط مى‏کند؛ و این درست مانند یک عمل حفظ الصحّه و مانند یک پیشگیرى از بیمارى است.
هرچند در روان‏شناسى مى‏گویند زن، خیلى زیاد تحت تأثیر عقیده و ایمان مرد قرار مى‏گیرد و مرد خیلى کم تحت تأثیر عقیده و ایمان زن قرار مى‏گیرد، ولى اسلام احتیاط می‌کند؛ و این درست مانند یک عمل حفظ الصحّه و مانند یک پیشگیرى از بیمارى است.


مى‏دانید که اهل تسنن این اصل را رعایت نکردند. اگر کسى تاریخ هزار و چهارصد ساله اسلام را بخواند خیلى از این‏گونه موارد به دست مى‏آورد که مردى مسلمان زن غیر مسلمانى گرفته است و به دنبال آن چه ضربه‏هایى به ایمان آن مرد و به اجتماع مسلمین خورده است و چه بسا با یک ازدواج مرد مسلمان با زن غیر مسلمان جامعه‏اى اسلامى از دست رفته است. در خود ایران ما بوده است پادشاهى که زن غیر مسلمانى گرفته است و بعد که آن زن سوگلى حرم شده، عقیده و مرام آن کشور عوض شده است.
مى‏دانید که اهل تسنن این اصل را رعایت نکردند. اگر کسى تاریخ هزار و چهارصد ساله اسلام را بخواند خیلى از این‏گونه موارد به دست مى‏آورد که مردى مسلمان زن غیر مسلمانى گرفته است و به دنبال آن چه ضربه‏هایى به ایمان آن مرد و به اجتماع مسلمین خورده است و چه بسا با یک ازدواج مرد مسلمان با زن غیر مسلمان جامعه‏اى اسلامى از دست رفته است. در خود ایران ما بوده است پادشاهى که زن غیر مسلمانى گرفته است و بعد که آن زن سوگلى حرم شده، عقیده و مرام آن کشور عوض شده است.
خط ۲۱۲: خط ۲۱۲:
==آیات سوره ممتحنه‏==
==آیات سوره ممتحنه‏==


پس اینها مسائل جزئى نیست بلکه مسائلى است که شالوده یک جامعه را عوض مى‏کند. این است که قرآن مى‏گوید:
پس اینها مسائل جزئى نیست بلکه مسائلى است که شالوده یک جامعه را عوض می‌کند. این است که قرآن مى‏گوید:


افراد مسلمان با مسلمانان دیگر مانند اعضاى یک پیکر هستند و با غیر مسلمانها مانند اعضاى دو پیکر. مقصود این نیست که همیشه به غیر مسلمانان بدى کنیم؛ وقتى آنها خطرى براى جامعه اسلامى ندارند نباید نسبت به آنها بدى کرد ولى همیشه خطر آنها را در نظر داشته باشید.  
افراد مسلمان با مسلمانان دیگر مانند اعضاى یک پیکر هستند و با غیر مسلمانها مانند اعضاى دو پیکر. مقصود این نیست که همیشه به غیر مسلمانان بدى کنیم؛ وقتى آنها خطرى براى جامعه اسلامى ندارند نباید نسبت به آنها بدى کرد ولى همیشه خطر آنها را در نظر داشته باشید.  
خط ۲۴۶: خط ۲۴۶:
دینتان خارج کنند.
دینتان خارج کنند.


لَنْ تَنْفَعَکُمْ ارْحامُکُمْ وَ لا اوْلادُکُمْ یَوْمَ الْقِیمَةِ ممتحنه/ 3. . اشاره است به حاطب؛ مى‏گوید مگر در قیامت زن و بچه به درد انسان مى‏خورد؟! و بعد داستان ابراهیم علیه السلام را نقل مى‏کند. قرآن مى‏گوید که این را از ابراهیم و پیروان او یاد بگیرید که در مقابل اقوام خودشان ایستادند و گفتند: از همه شما و معبودهاى شما دورى مى‏جوییم و بین ما و شما براى همیشه دشمنى است مگر اینکه ایمان بیاورید. جز ایمان هیچ چیز دیگرى نمى‏تواند روابط ما را با یکدیگر نزدیک کند.
لَنْ تَنْفَعَکُمْ ارْحامُکُمْ وَ لا اوْلادُکُمْ یَوْمَ الْقِیمَةِ ممتحنه/ 3. . اشاره است به حاطب؛ مى‏گوید مگر در قیامت زن و بچه به درد انسان مى‏خورد؟! و بعد داستان ابراهیم علیه السلام را نقل می‌کند. قرآن مى‏گوید که این را از ابراهیم و پیروان او یاد بگیرید که در مقابل اقوام خودشان ایستادند و گفتند: از همه شما و معبودهاى شما دورى مى‏جوییم و بین ما و شما براى همیشه دشمنى است مگر اینکه ایمان بیاورید. جز ایمان هیچ چیز دیگرى نمى‏تواند روابط ما را با یکدیگر نزدیک کند.


کمونیسم، اول مى‏گفت با امپریالیسم هرگز نمى‏تواند روابط حسنه برقرار کند، ولى بعد مسئله صلح کل و سودجویى مسئله را تغییر داد و روابط کمونیسم و امپریالیسم با هم خوب شد.
کمونیسم، اول مى‏گفت با امپریالیسم هرگز نمى‏تواند روابط حسنه برقرار کند، ولى بعد مسئله صلح کل و سودجویى مسئله را تغییر داد و روابط کمونیسم و امپریالیسم با هم خوب شد.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش