۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابو بکر' به 'ابوبکر') |
جز (جایگزینی متن - 'قران' به 'قرآن') |
||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
<big>وَ ما یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ</big> ... <ref>7 آل عمران.)</ref>: تاویل قرآن را جز خدا و ریشهداران در دانش نمیداند.<br> | <big>وَ ما یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ</big> ... <ref>7 آل عمران.)</ref>: تاویل قرآن را جز خدا و ریشهداران در دانش نمیداند.<br> | ||
حدیث: عن انس قال: قال النّبی صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: علی یعلم (اعلم) الناس بعدی من تأویل | حدیث: عن انس قال: قال النّبی صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: علی یعلم (اعلم) الناس بعدی من تأویل القرآن ما لا یعلمون (او قال:) یخبرهم : انس از پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم نقل کرده است که پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم فرمود: بعد از من، علی علیهالسّلام عالیترین مردم است برای تعلیم و تأویل قرآن به آنها که نمیدانند. <ref>شواهد التنزیل ج 1/ 29.</ref><br> | ||
عن علقمة بن قیس قال: قال علی علیهالسّلام سلونی یا اهل الکوفة قبل ان لا تسألونی. فو الذی نفسی بیده ما نزلت آیة الّا و انا اعلم بها این نزلت و فی من نزلت، فی سهل ام فی جبل او فی مسیر ام فی مقام. <br> | عن علقمة بن قیس قال: قال علی علیهالسّلام سلونی یا اهل الکوفة قبل ان لا تسألونی. فو الذی نفسی بیده ما نزلت آیة الّا و انا اعلم بها این نزلت و فی من نزلت، فی سهل ام فی جبل او فی مسیر ام فی مقام. <br> | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
<big>إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ <ref>55 مائده.</ref> ترجمه: ولی شما تنها پیامبر اوست و کسانی که ایمان آوردهاند: همان کسانی که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.<br> | <big>إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ <ref>55 مائده.</ref> ترجمه: ولی شما تنها پیامبر اوست و کسانی که ایمان آوردهاند: همان کسانی که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.<br> | ||
حدیث: عن قیس بن الربیع عن الاعمش عن عبایة بن ربعی قال: بینما عبدالله بن عباس جالس علی شفیر زمزم یقول: قال رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم اذا قبل رجل ...<br> | حدیث: عن قیس بن الربیع عن الاعمش عن عبایة بن ربعی قال: بینما عبدالله بن عباس جالس علی شفیر زمزم یقول: قال رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم اذا قبل رجل ...<br> | ||
ترجمه: قیس بن ربیع از اعمش و او از عبایه بن ربعی و او از عبدالله ابن عباس نقل شده است که روزی در کنار چاه زمزم نشسته بود و برای مردم از قول پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم حدیث نقل میکرد ناگهان مردی که عمامهای بر سر داشت و صورت خود را پوشانیده بود نزدیک آمد و هر مرتبهای که ابن عباس از پیامبر اسلام صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم حدیث نقل میکرد او نیز با جمله قال رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم حدیث دیگری از پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم نقل میکرد. ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفی کند او صورت خود را گشود و صدا زد ای مردم! هرکس مرا نمیشناسد بداند من ابوذر غفاری هستم با این گوشهای خودم از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم شنیدم و اگر دروغ میگویم هر دو گوشم کر باد و با این چشمان خود این جریان را دیدم و اگر دروغ میگویم هر دو چشمم کور باد که پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «علی قائد البررة» «علی علیهالسّلام پیشوای نیکان است». «و قاتل الکفره» «و کشنده کافران». «منصور من نصره مخدول من خذله»، «هرکس او را یاری کند خدا یاریش خواهد کرد و هرکس دست از یاریش بردارد خدا دست از یاری او بر خواهد داشت» سپس ابو ذر اضافه کرد: ای مردم! روزی از روزها با رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم در مسجد نماز میخواندم سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد ولی کسی چیزی به او نداد او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد در همین حال علی علیهالسّلام که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست اشاره کرد سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد. پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد هنگامیکه از نماز فارغ شد سر بهسوی آسمان بلند کرد و چنین گفت خداوندا برادرم موسی از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازی و گره از زبان او بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند و نیز موسی درخواست کرد هارون را که برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهی و بوسیله او نیرویش را زیاد کنی و در کارهایش شریک سازی. خداوندا من پیامبر و برگزیده تو هستم سینه مرا گشاد کن و کارها را بر من آسان ساز از خاندانم علی علیهالسّلام را وزیر من گردان تا بهوسیله او پشتم قوی و محکم گردد. ابو ذر میگوید هنوز دعای پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شد و به پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم گفت بخوان، پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم فرمود چه بخوانم گفت بخوان ... إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا ... . ش<ref>واهد التنزیل ج 1/ 178؛ المناقب خوارزمى ص 186؛ انساب الاشراف بلاذرى 2/ 150؛ جامع البیان ابن جریر طبرى 6/ 165؛ غایة المرام تعداد 24 حدیث در اینباره از طریق اهل تسنن و 19 حدیث از طریق شیعه نقل کرده است؛ ذخائر العقبى از محب الدین طبرى ص 88؛ فتح القدیر از علامه قاضى شوکانى 2/ 50؛ لباب النقول از سیوطى ص 90؛ الکافى الشافى از ابن حجر عسقلانى ص 56؛ مفاتیح الغیب رازى 3/ 431؛ اسباب النزول واحدى ص 148؛ تفسیر محى الدین عربى 1/ 334؛ تفسیر القرآن العظیم ابن کثیر 2/ 71؛ تفسیر القرطبى الجامع الاحکام | ترجمه: قیس بن ربیع از اعمش و او از عبایه بن ربعی و او از عبدالله ابن عباس نقل شده است که روزی در کنار چاه زمزم نشسته بود و برای مردم از قول پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم حدیث نقل میکرد ناگهان مردی که عمامهای بر سر داشت و صورت خود را پوشانیده بود نزدیک آمد و هر مرتبهای که ابن عباس از پیامبر اسلام صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم حدیث نقل میکرد او نیز با جمله قال رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم حدیث دیگری از پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم نقل میکرد. ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفی کند او صورت خود را گشود و صدا زد ای مردم! هرکس مرا نمیشناسد بداند من ابوذر غفاری هستم با این گوشهای خودم از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم شنیدم و اگر دروغ میگویم هر دو گوشم کر باد و با این چشمان خود این جریان را دیدم و اگر دروغ میگویم هر دو چشمم کور باد که پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «علی قائد البررة» «علی علیهالسّلام پیشوای نیکان است». «و قاتل الکفره» «و کشنده کافران». «منصور من نصره مخدول من خذله»، «هرکس او را یاری کند خدا یاریش خواهد کرد و هرکس دست از یاریش بردارد خدا دست از یاری او بر خواهد داشت» سپس ابو ذر اضافه کرد: ای مردم! روزی از روزها با رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم در مسجد نماز میخواندم سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد ولی کسی چیزی به او نداد او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد در همین حال علی علیهالسّلام که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست اشاره کرد سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد. پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد هنگامیکه از نماز فارغ شد سر بهسوی آسمان بلند کرد و چنین گفت خداوندا برادرم موسی از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازی و گره از زبان او بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند و نیز موسی درخواست کرد هارون را که برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهی و بوسیله او نیرویش را زیاد کنی و در کارهایش شریک سازی. خداوندا من پیامبر و برگزیده تو هستم سینه مرا گشاد کن و کارها را بر من آسان ساز از خاندانم علی علیهالسّلام را وزیر من گردان تا بهوسیله او پشتم قوی و محکم گردد. ابو ذر میگوید هنوز دعای پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شد و به پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم گفت بخوان، پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم فرمود چه بخوانم گفت بخوان ... إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا ... . ش<ref>واهد التنزیل ج 1/ 178؛ المناقب خوارزمى ص 186؛ انساب الاشراف بلاذرى 2/ 150؛ جامع البیان ابن جریر طبرى 6/ 165؛ غایة المرام تعداد 24 حدیث در اینباره از طریق اهل تسنن و 19 حدیث از طریق شیعه نقل کرده است؛ ذخائر العقبى از محب الدین طبرى ص 88؛ فتح القدیر از علامه قاضى شوکانى 2/ 50؛ لباب النقول از سیوطى ص 90؛ الکافى الشافى از ابن حجر عسقلانى ص 56؛ مفاتیح الغیب رازى 3/ 431؛ اسباب النزول واحدى ص 148؛ تفسیر محى الدین عربى 1/ 334؛ تفسیر القرآن العظیم ابن کثیر 2/ 71؛ تفسیر القرطبى الجامع الاحکام القرآن 9/ 336؛ تفسیر الدر المنثور سیوطى 2/ 295؛ کنز العمال متقى الهندى الحنفى 6/ 405؛ کفایة الطالب علامه الکنجى الشافعى ص 250؛ ینابیع المودة قندوزى الحنفى ص 202؛ جامع الاصول ابن اثیر 9/ 478؛ تفسیر رازى الکبیر 2/ 618؛ الکشاف زمخشرى 1/ 154؛ تفسیر غرائب القرآن نیشابورى 2/ 82؛ نور الابصار شبلنجى ص 96؛ شواهد التنزیل حاکم الحسکانى 1/ 181؛ فرائد السمطین جوینى 1/ 9 و 8 و 187؛ اسدالغابه ابن اثیر 2/ 28؛ المناقب محمد بن یوسف شافعى ص 28؛ تذکرة الحفاظ امام ذهبى 1/ 10؛ تهذیب التهذیب ابن حجر 3/ 327؛ میزان الاعتدال علامه ذهبى شافعى 2/ 107؛ خصائص امیرالمؤمنین احمد بن شعیب نسائى ص 89؛ مجمع البیان طبرسی ج 3 و 4/ 324.</ref> | ||
==علی علیهالسّلام ولی امت پیامبر== | ==علی علیهالسّلام ولی امت پیامبر== | ||
<big>یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ</big> <ref>67 مائده.</ref>ترجمه: ای پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان اگر چنین نکنی امر رسالت او را ادا نکردهای.<br> | <big>یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ</big> <ref>67 مائده.</ref>ترجمه: ای پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان اگر چنین نکنی امر رسالت او را ادا نکردهای.<br> | ||
خط ۲۵۳: | خط ۲۵۳: | ||
قال انس فقال لهما: اجعل لی معکما فخرا؟ قالا له: نعم. قال: فانا اشرف منکما، انا اول من آمن بالوعید من هذه الامة و هاجر و جاهد. فانطلقوا ثلاثتهم الی رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم فجثوا بین یدیه فاخبر کل واحد منهم بفخره فما اجابهم بشیء. فنزل الوحی بعد ایام فارسل الی ثلاثتهم فأتوا فقرأ علیهم النبی صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: أَ جَعَلْتُمْ سِقایةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ .... <br> | قال انس فقال لهما: اجعل لی معکما فخرا؟ قالا له: نعم. قال: فانا اشرف منکما، انا اول من آمن بالوعید من هذه الامة و هاجر و جاهد. فانطلقوا ثلاثتهم الی رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم فجثوا بین یدیه فاخبر کل واحد منهم بفخره فما اجابهم بشیء. فنزل الوحی بعد ایام فارسل الی ثلاثتهم فأتوا فقرأ علیهم النبی صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: أَ جَعَلْتُمْ سِقایةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ .... <br> | ||
ترجمه: ابوعبدالله محمد بن یوسف بن محمد قرشی کنجی شافعی از قاضی ابی نصر محمد بن هبة اللّه با سندش از انس بن مالک روایت میکند که عباس بن عبدالمطلب و شیبه صاحب البیت در کنار هم نشسته و به همدیگر افتخار میکردند عباس میگفت: من از تو شریفترم، چون عم رسول خدا و وصی پدرش و سقایة الحاج هستم. حاجیان را من آب میدهم و شیبه میگفت: من از تو شریفترم، زیرا من امین خدا در خانه او هستم و خزینهدار او. عمارة مسجدالحرام از من است در حین مشاجره علی علیهالسّلام وارد شد و عباس به او گفت: آیا حکم ما میشوی؟ فرمود: آری. عباس گفت شیبه بر من افتخار میکند که از من اشرف است. علی فرمود: تو چه میگویی ای عمو؟ عباس گفت: من اشرفم، زیرا عموی پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم و وصی پدرش و ساقی حجاج هستم. علی فرمود: ای شیبه تو چه میگویی؟ گفت من اشرفم، زیرا من امین خدا در خانه او هستم. انس بن مالک میگوید علی گفت آیا افتخار کنم بر شما (به چیزی که انجام ندادهاید) گفتند: آری. فرمود: من از هر دو شما شریفترم، زیرا اول کسی هستم که ایمان آوردهام، مهاجرت کرده و جهاد نمودم. هر سه نفر نزد رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم رفته و هر کدام از ایشان به فخر خویش خبر داد، ولی جوابی از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم نشنیدند تا اینکه امین وحی نازل شده و این آیه را آورد: أَ جَعَلْتُمْ سِقایةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَالْمَسْجِدِ الْحَرامِ کمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ ... <ref>کفایة الطالب کنجى ص 237؛ شواهد التنزیل حسکانى ج 1/ 250 و نیز کفایة الطالب ص 237 و 238؛ نزهة المجالس ج 2/ 169؛ نور الابصار ص 77؛ هامش تفسیر الجلالین ج 1/ 16؛ تفسیر القرطبى ج 8/ 91؛ تفسیر المنار ج 10/ 216؛ جامع البیان فى تفسیر | ترجمه: ابوعبدالله محمد بن یوسف بن محمد قرشی کنجی شافعی از قاضی ابی نصر محمد بن هبة اللّه با سندش از انس بن مالک روایت میکند که عباس بن عبدالمطلب و شیبه صاحب البیت در کنار هم نشسته و به همدیگر افتخار میکردند عباس میگفت: من از تو شریفترم، چون عم رسول خدا و وصی پدرش و سقایة الحاج هستم. حاجیان را من آب میدهم و شیبه میگفت: من از تو شریفترم، زیرا من امین خدا در خانه او هستم و خزینهدار او. عمارة مسجدالحرام از من است در حین مشاجره علی علیهالسّلام وارد شد و عباس به او گفت: آیا حکم ما میشوی؟ فرمود: آری. عباس گفت شیبه بر من افتخار میکند که از من اشرف است. علی فرمود: تو چه میگویی ای عمو؟ عباس گفت: من اشرفم، زیرا عموی پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم و وصی پدرش و ساقی حجاج هستم. علی فرمود: ای شیبه تو چه میگویی؟ گفت من اشرفم، زیرا من امین خدا در خانه او هستم. انس بن مالک میگوید علی گفت آیا افتخار کنم بر شما (به چیزی که انجام ندادهاید) گفتند: آری. فرمود: من از هر دو شما شریفترم، زیرا اول کسی هستم که ایمان آوردهام، مهاجرت کرده و جهاد نمودم. هر سه نفر نزد رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم رفته و هر کدام از ایشان به فخر خویش خبر داد، ولی جوابی از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم نشنیدند تا اینکه امین وحی نازل شده و این آیه را آورد: أَ جَعَلْتُمْ سِقایةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَالْمَسْجِدِ الْحَرامِ کمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ ... <ref>کفایة الطالب کنجى ص 237؛ شواهد التنزیل حسکانى ج 1/ 250 و نیز کفایة الطالب ص 237 و 238؛ نزهة المجالس ج 2/ 169؛ نور الابصار ص 77؛ هامش تفسیر الجلالین ج 1/ 16؛ تفسیر القرطبى ج 8/ 91؛ تفسیر المنار ج 10/ 216؛ جامع البیان فى تفسیر القرآن ج 10/ 68؛ مفاتیح الغیب ج 4/ 422؛ اسباب النزول ص 182؛ الدر المنثور ج 3/ 218؛ الفصول المهمه ص 123؛ جامع الاصول ج 9/ 477؛ تفسیر القرآن العظیم ج 2/ 241؛ مناقب ابن مغازلى ص 321؛ ثمار القلوب ص 542؛ نظم درر السمطین ص 88؛ فتح القدیر ج 2/ 202.</ref> | ||
==علی علیهالسّلام السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ== | ==علی علیهالسّلام السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ== | ||
<big>وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً ذلِک الْفَوْزُ الْعَظِیمُ</big> <ref>100 توبه.</ref> ترجمه: و پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که با نیکوکاری از آنان پیروی کردند خدا از ایشان خشنود و آنان نیز از او خشنودند و برای آنان باغهایی آماده کرده که از زیر درختان آن نهرها روان است. همیشه در آن جاودانند این است همان کامیابی بزرگ.<br> | <big>وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً ذلِک الْفَوْزُ الْعَظِیمُ</big> <ref>100 توبه.</ref> ترجمه: و پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که با نیکوکاری از آنان پیروی کردند خدا از ایشان خشنود و آنان نیز از او خشنودند و برای آنان باغهایی آماده کرده که از زیر درختان آن نهرها روان است. همیشه در آن جاودانند این است همان کامیابی بزرگ.<br> | ||
خط ۲۹۶: | خط ۲۹۶: | ||
حدیث 1: سئل رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم عن طوبی قال: هی شجرة اصلها فی داری و فرعها علی اهل الجنة. ثم سئل عنها مرة اخری قال شجرة فی الجنة اصلها فی دار علی و فرعها علی اهل الجنة. فقیل له: سألناک عنها یا رسولالله فقلت اصلها فی داری ثمّ سألناک مرة اخری فقلت شجرة فی الجنة اصلها فی الدار علی و فرعها علی اهل الجنة فقال ان داری و دار علی واحدة.<br> | حدیث 1: سئل رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم عن طوبی قال: هی شجرة اصلها فی داری و فرعها علی اهل الجنة. ثم سئل عنها مرة اخری قال شجرة فی الجنة اصلها فی دار علی و فرعها علی اهل الجنة. فقیل له: سألناک عنها یا رسولالله فقلت اصلها فی داری ثمّ سألناک مرة اخری فقلت شجرة فی الجنة اصلها فی الدار علی و فرعها علی اهل الجنة فقال ان داری و دار علی واحدة.<br> | ||
ترجمه: حاکم حسکانی در کتابش روایت میکند از پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم سوال شد از «طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ» فرمود: درختی در بهشت است که ریشه آن بر اهل بهشت سایه افکنده است. به ایشان عرض شد قبلاً از آن درباره شما پرسیدیم یا رسولالله! پس فرمودید ریشهاش در خانه من و شاخهاش روی سر اهل بهشت است و حالا میفرمایید ریشهاش در خانه علی و شاخههایش بر اهل بهشت است؟ فرمود: آری خانه من و علی در بهشت یکی است و یک جا است. <ref>شواهد التنزیل حسکانى ج 1/ 305؛ ما نزل من القرآن فى على علیه السّلام ص 284؛ الریاض النضرة محب الدین طبرى ص 5؛ الصواعق المحرقه ابن حجر هیثمى ص 8؛ الدر المنثور سیوطى ج 4/ 59؛ الجامع لاحکام | ترجمه: حاکم حسکانی در کتابش روایت میکند از پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم سوال شد از «طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ» فرمود: درختی در بهشت است که ریشه آن بر اهل بهشت سایه افکنده است. به ایشان عرض شد قبلاً از آن درباره شما پرسیدیم یا رسولالله! پس فرمودید ریشهاش در خانه من و شاخهاش روی سر اهل بهشت است و حالا میفرمایید ریشهاش در خانه علی و شاخههایش بر اهل بهشت است؟ فرمود: آری خانه من و علی در بهشت یکی است و یک جا است. <ref>شواهد التنزیل حسکانى ج 1/ 305؛ ما نزل من القرآن فى على علیه السّلام ص 284؛ الریاض النضرة محب الدین طبرى ص 5؛ الصواعق المحرقه ابن حجر هیثمى ص 8؛ الدر المنثور سیوطى ج 4/ 59؛ الجامع لاحکام القرآن قرطبى ج 9/ 317؛ کنز العمال متقى هندى ج 5/ 34؛ ینابیع المودة قندوزى ص 131؛ مناقب ابن مغازلى ص 268.</ref><br> | ||
حدیث 2:رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم به عمر فرمود: ان فی الجنة لشجرة ما فی الجنة قصر و لا دار و لا منزل و لا مجلس الا و فیه عضن من اعضان تلک الشجرة و اصل تلک الشجرة فی داری ثم مضی علی ذلک ثلاثه ایام ثم قال رسولالله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: یا عمر ان فی الجنة لشجرة ما فی الجنة قصر و لا دار و لا منزل و لا مجلس الا و فیه عضن من اعضان تلک الشجرة اصلها فی دار علی بن ابیطالب قال عمر: یا رسولالله قلت ذلک الیوم ان اصل تلک الشجرة فی داری و الیوم قلت ان اصل تلک الشجرة فی دار علی؟ فقال رسولالله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: اما عملت ان منزلی و منزل علی فی الجنة واحد، و قصری و قصر علی فی الجنة واحد و سریری و سریر علی فی الجنة واحد.<br> | حدیث 2:رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم به عمر فرمود: ان فی الجنة لشجرة ما فی الجنة قصر و لا دار و لا منزل و لا مجلس الا و فیه عضن من اعضان تلک الشجرة و اصل تلک الشجرة فی داری ثم مضی علی ذلک ثلاثه ایام ثم قال رسولالله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: یا عمر ان فی الجنة لشجرة ما فی الجنة قصر و لا دار و لا منزل و لا مجلس الا و فیه عضن من اعضان تلک الشجرة اصلها فی دار علی بن ابیطالب قال عمر: یا رسولالله قلت ذلک الیوم ان اصل تلک الشجرة فی داری و الیوم قلت ان اصل تلک الشجرة فی دار علی؟ فقال رسولالله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: اما عملت ان منزلی و منزل علی فی الجنة واحد، و قصری و قصر علی فی الجنة واحد و سریری و سریر علی فی الجنة واحد.<br> | ||
خط ۳۰۹: | خط ۳۰۹: | ||
این حدیث با تفصیل بیشتر در منابع دیگر از جمله مناقب ابن مغازلی آمده که ترجمه آن ذکر می شود: | این حدیث با تفصیل بیشتر در منابع دیگر از جمله مناقب ابن مغازلی آمده که ترجمه آن ذکر می شود: | ||
ترجمه: محدث بزرگ حافظ ابن مغازلی نقل میکند و او سند را میرساند به علی بن حابس که میگوید: من و ابو مریم بر عبدالله بن عطاء وارد شدیم ابو مریم گفت حدیثی که از قول حضرت باقر علیهالسّلام برای من روایت کرده بودی برای ما بگو عبدالله گفت: من پیش حضرت باقر علیهالسّلام نشسته بودم که پسر عبدالله بن سلام بر ما گذر کرد، گفتم قربانت گردم این فرزند کسی است (عبدالله بن سلام) که علم کتاب نزد اوست؟ حضرت فرمود نه بلکه او رفیق شما علی بن ابیطالب است که آیاتی از کتاب خدا دربارهاش نازل شد:مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکتابِ أَ فَمَنْ کانَ عَلی بَینَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا. <ref>مناقب الامام على بن ابى طالب ابن مغازلى ص 313؛ ینابیع الموده قندوزى ص 121؛ الدر المنثور سیوطى ج 4/ 669؛ شواهد التنزیل حسکانى ج 1/ 307؛ ما نزل | ترجمه: محدث بزرگ حافظ ابن مغازلی نقل میکند و او سند را میرساند به علی بن حابس که میگوید: من و ابو مریم بر عبدالله بن عطاء وارد شدیم ابو مریم گفت حدیثی که از قول حضرت باقر علیهالسّلام برای من روایت کرده بودی برای ما بگو عبدالله گفت: من پیش حضرت باقر علیهالسّلام نشسته بودم که پسر عبدالله بن سلام بر ما گذر کرد، گفتم قربانت گردم این فرزند کسی است (عبدالله بن سلام) که علم کتاب نزد اوست؟ حضرت فرمود نه بلکه او رفیق شما علی بن ابیطالب است که آیاتی از کتاب خدا دربارهاش نازل شد:مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکتابِ أَ فَمَنْ کانَ عَلی بَینَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا. <ref>مناقب الامام على بن ابى طالب ابن مغازلى ص 313؛ ینابیع الموده قندوزى ص 121؛ الدر المنثور سیوطى ج 4/ 669؛ شواهد التنزیل حسکانى ج 1/ 307؛ ما نزل القرآن فى على علیه السّلام حسین بن حکم حبرى ص 285.</ref><br> | ||
در کافی بسند خود از برید بن معاویه روایت کرده که در تفسیر آیه موردبحث فرمود: ما را منظور داشته که اولمان، و افضلمان و بهترین ما بعد از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم علی علیهالسّلام است و در معانی بسند خود از خلف بن عطیه عوفی از ابی سعید خدری روایت کرده که گفت: من از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم از معنای گفتار خدای جل ثنائه که فرموده: «قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکتابِ» پرسش نمودم، فرمود: او جانشین برادرم سلیمان بن داود بود، گفتم: یا رسولالله! در آیه: «قُلْ کفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَینِی وَ بَینَکمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکتابِ» منظور کیست؟ فرمود: او برادرم علی بن ابیطالب است و در تفسیر عیاشی از عبدالله بن عطا روایت کرده است که گفت خدمت حضرت أبی جعفر علیهالسّلام عرض کردم این پسر عبدالله بن سلام بن عمران چنین معتقد است که منظور از «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکتابِ» پدر اوست. آیا صحیح است، یا نه؟ فرمود: دروغ میگوید، منظور علی بن ابیطالب است. <ref>تفسیر المیزان 11/ 388.</ref> | در کافی بسند خود از برید بن معاویه روایت کرده که در تفسیر آیه موردبحث فرمود: ما را منظور داشته که اولمان، و افضلمان و بهترین ما بعد از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم علی علیهالسّلام است و در معانی بسند خود از خلف بن عطیه عوفی از ابی سعید خدری روایت کرده که گفت: من از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم از معنای گفتار خدای جل ثنائه که فرموده: «قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکتابِ» پرسش نمودم، فرمود: او جانشین برادرم سلیمان بن داود بود، گفتم: یا رسولالله! در آیه: «قُلْ کفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَینِی وَ بَینَکمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکتابِ» منظور کیست؟ فرمود: او برادرم علی بن ابیطالب است و در تفسیر عیاشی از عبدالله بن عطا روایت کرده است که گفت خدمت حضرت أبی جعفر علیهالسّلام عرض کردم این پسر عبدالله بن سلام بن عمران چنین معتقد است که منظور از «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکتابِ» پدر اوست. آیا صحیح است، یا نه؟ فرمود: دروغ میگوید، منظور علی بن ابیطالب است. <ref>تفسیر المیزان 11/ 388.</ref> | ||
خط ۳۵۶: | خط ۳۵۶: | ||
حدیث: عن البراء بن عازب قال: قال رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم لعلی بن ابیطالب: یا علی قل اللهم اجعل لی عندک عهدا، و اجعل لی فی قلوب المؤمنین مودة. فانزل اللّه تعالی «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» قال: انزلت فی علی بن ابیطالب.<br> | حدیث: عن البراء بن عازب قال: قال رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم لعلی بن ابیطالب: یا علی قل اللهم اجعل لی عندک عهدا، و اجعل لی فی قلوب المؤمنین مودة. فانزل اللّه تعالی «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» قال: انزلت فی علی بن ابیطالب.<br> | ||
از براء بن عازب نقل میکنند که رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم به علی علیهالسّلام فرمود: بگو خداوندا برای من عهدی نزد خودت قرار بده و در دلهای مؤمنان مؤدت مرا بیفکن در این هنگام آیه إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ... نازل گردید. <ref>نمونه متن عربى یک حدیث در فضیلت حضرت على علیه السّلام مطابق آیه شریفه 96 مریم.- آیه مذکور؛ روح المعانى ج 16/ 130؛ نظم درر السمطین ص 85؛ مجمع الزوائد هیثمى ج 9/ 125؛ ریاض النضرة طبرى ج 2/ 207؛ فرائد السمطین حموینى ج 1/ 79؛ کشاف زمخشرى ج 2/ 425؛ جامع لاحکام | از براء بن عازب نقل میکنند که رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم به علی علیهالسّلام فرمود: بگو خداوندا برای من عهدی نزد خودت قرار بده و در دلهای مؤمنان مؤدت مرا بیفکن در این هنگام آیه إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ... نازل گردید. <ref>نمونه متن عربى یک حدیث در فضیلت حضرت على علیه السّلام مطابق آیه شریفه 96 مریم.- آیه مذکور؛ روح المعانى ج 16/ 130؛ نظم درر السمطین ص 85؛ مجمع الزوائد هیثمى ج 9/ 125؛ ریاض النضرة طبرى ج 2/ 207؛ فرائد السمطین حموینى ج 1/ 79؛ کشاف زمخشرى ج 2/ 425؛ جامع لاحکام القرآن ج 11/ 161؛ ذخائر العقبى طبرى ص 89؛ الفصول المهمه ابن صباغ مالکی؛ المناقب خوارزمى ص 197.</ref><br> | ||
از محمد بن حنیفه در تفسیر همین آیه نقل میکنند که هیچ فرد باایمانی پیدا نمیشود مگر اینکه در درون قلبش محبت علی و خاندان او است. | از محمد بن حنیفه در تفسیر همین آیه نقل میکنند که هیچ فرد باایمانی پیدا نمیشود مگر اینکه در درون قلبش محبت علی و خاندان او است. |