۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می دهد' به 'میدهد') |
جز (جایگزینی متن - 'می کرد' به 'میکرد') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
اولا : این حدیث بصورت ناقص روایت شد وکامل آن همانست که حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین آورده است : اخبرنا ه ابوالعباس محمد بن احمد المحبوبی بمرو ثنا سعید بن مسعود ثنا یزید بن هارون ثنا العوام بن حوشب حدثنی ثلمة بن کهیل عن علقمة عن خالد بن الولید قال : کان بینی و بین عمار بن یاسر کلام فاغلظت له فانطلق عمار یشکونی الی النبی ص فجاء خالد و هو یشکوه فجعل یغلظ له و لا یزیده الا غلظة و النبی ص ساکت فبکی عمار و قال : یا رسولالله الا تراه ؟ قال : فرفع النبی ص راسه و قال : من عادی عمارا عاداه الله و من ابغض عمارا ابغضه الله »<ref>(المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 391)</ref> | اولا : این حدیث بصورت ناقص روایت شد وکامل آن همانست که حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین آورده است : اخبرنا ه ابوالعباس محمد بن احمد المحبوبی بمرو ثنا سعید بن مسعود ثنا یزید بن هارون ثنا العوام بن حوشب حدثنی ثلمة بن کهیل عن علقمة عن خالد بن الولید قال : کان بینی و بین عمار بن یاسر کلام فاغلظت له فانطلق عمار یشکونی الی النبی ص فجاء خالد و هو یشکوه فجعل یغلظ له و لا یزیده الا غلظة و النبی ص ساکت فبکی عمار و قال : یا رسولالله الا تراه ؟ قال : فرفع النبی ص راسه و قال : من عادی عمارا عاداه الله و من ابغض عمارا ابغضه الله »<ref>(المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 391)</ref> | ||
ابوالعباس محمد بن احمد محبوبی به سند خود از خالد بن ولید نقل می کند که گفت میان من و عمار نزاعی در گرفت و من بر او درشتی کردم عمار نزد پیامبر رفت و از من شکایت کرد پی خالد آمد در حالی که او از وی شکایت | ابوالعباس محمد بن احمد محبوبی به سند خود از خالد بن ولید نقل می کند که گفت میان من و عمار نزاعی در گرفت و من بر او درشتی کردم عمار نزد پیامبر رفت و از من شکایت کرد پی خالد آمد در حالی که او از وی شکایت میکرد از این روخالد شروع به درشتی کرد و مرتب درشتی او بیشتر می شد و در این میان پیامبر ساکت بود عمار به گریه افتار و عرض کرد ای رسول خدا ، آیا او را نمی بینی ؟ راوی گفت پیامبر سرش را بلند کرد و فرمود : هر کس با عمار دشمنی کند خدا وند او را دشمن میدارد و هر کس نسبت به عمار بغض داشته باشد خداوند او را مبغوض میدارد » | ||
در برخی روایات آمده است که پیامبر در همین جریان به خالد فرمود : دعوا لی اصحابی فوالذی نفسی بیده لو انفقتم مثل احد او مثل الجبال ذهبا ما بلغتم اعمالهم » | در برخی روایات آمده است که پیامبر در همین جریان به خالد فرمود : دعوا لی اصحابی فوالذی نفسی بیده لو انفقتم مثل احد او مثل الجبال ذهبا ما بلغتم اعمالهم » | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
آیا معقول است که خداوند نسبت به پیامبر خاتم و سایر پیامبران ، این طور سخت گیری کند اما نسبت به اصحاب بدر این طور صحبت کند و آنها رادر انجام هر کاری و لو گناه کبیره آزاد بگذارد و آنها را بشارت به بهشت بدهد ؟ | آیا معقول است که خداوند نسبت به پیامبر خاتم و سایر پیامبران ، این طور سخت گیری کند اما نسبت به اصحاب بدر این طور صحبت کند و آنها رادر انجام هر کاری و لو گناه کبیره آزاد بگذارد و آنها را بشارت به بهشت بدهد ؟ | ||
و از طرفی دیگر این حدیث نسبت به حاطب بن ابی بلتعة است که برای مشرکین جاسوسی | و از طرفی دیگر این حدیث نسبت به حاطب بن ابی بلتعة است که برای مشرکین جاسوسی میکرد چطور می توان قبول کرد ؟ که این شخص وارد بهشت شود ؟ در حالی که در اسلام کسی که مسلمان باشد و برای کفار و به مصلت مشرکین جاسوسی نماید کشته یا شکنجه یا تعزیر می شود ( بر حسب اختلاف در مذاهب ) | ||
چون اصل حدیث که بخاری از علی بن ابیطالب ، نقل کرده ، چنین است : اخرج البخاری عن علی ع قال : بعثنی رسول الله ص و ابامرشد و الزبیر و کلنا فارس ، قال : انطلقوا حتی تاتوا روضة خاخ ، فان بها امراة من المشرکین معها کتاب من حاتب بن ابی بلتعة الی المشرکین فادرکناها تسیر علی بعیر لها حیث قال رسول الله فقلنا : الکتاب، فقالت : ما منا کتاب فانخناها فالتمسنا فلم نر کتابا فقلنا : ما کذب رسول الله لتخرجن الکتاب او لنجردنک فلما رات ...»<ref>(الموسوعة الفقیهة ج 10 ص 163)</ref> | چون اصل حدیث که بخاری از علی بن ابیطالب ، نقل کرده ، چنین است : اخرج البخاری عن علی ع قال : بعثنی رسول الله ص و ابامرشد و الزبیر و کلنا فارس ، قال : انطلقوا حتی تاتوا روضة خاخ ، فان بها امراة من المشرکین معها کتاب من حاتب بن ابی بلتعة الی المشرکین فادرکناها تسیر علی بعیر لها حیث قال رسول الله فقلنا : الکتاب، فقالت : ما منا کتاب فانخناها فالتمسنا فلم نر کتابا فقلنا : ما کذب رسول الله لتخرجن الکتاب او لنجردنک فلما رات ...»<ref>(الموسوعة الفقیهة ج 10 ص 163)</ref> | ||
پس بنا بر این ، این حدیث که حاطب برای مشرکین و بر علیه مسلمانان و پیامبر ص جاسوسی | پس بنا بر این ، این حدیث که حاطب برای مشرکین و بر علیه مسلمانان و پیامبر ص جاسوسی میکرد هر چند که حاطب جزو بدریین بوده و در جنگ بدر حضور داشته است اما بعد از جنگ بدر منحرف شده است و صحت این حدیث و اسناد آن به پیامبر نمی تواند درست باشد و در نهایت این حدیث نمی تواند دلیل برای عدالت صحابه باشد | ||
=متن حدیث پنجم= | =متن حدیث پنجم= | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
=استدلال اهل سنت= | =استدلال اهل سنت= | ||
اهل سنت به این حدیث استدلال کردند به اینکه اگر اصحاب عادل نبودند چگونه پیامبر به آنها اعتماد | اهل سنت به این حدیث استدلال کردند به اینکه اگر اصحاب عادل نبودند چگونه پیامبر به آنها اعتماد میکرد ؟ پس چون که آنها عادل بودند پیامبر به آنها اعتماد کردند که هر یک از آنها سخن اورا به کسانی که نشنده اند ، برساند . | ||
البته این حدیث در کتب معتبر تاریخی و حدیثی شیعه و سنی مانند سیره ابن هشام ، کافی ، خصال صدوق ، بحار الانوار و تحف العقول و طبقات ابن سعد و مسند احمد وکنزالعمال والمستدرک وسایر منابع حدیثی اهل سنت آمده است | البته این حدیث در کتب معتبر تاریخی و حدیثی شیعه و سنی مانند سیره ابن هشام ، کافی ، خصال صدوق ، بحار الانوار و تحف العقول و طبقات ابن سعد و مسند احمد وکنزالعمال والمستدرک وسایر منابع حدیثی اهل سنت آمده است | ||
=نقد و بررسی= | =نقد و بررسی= | ||
اولا : در این روایت پیامبر ص به اصحاب فرمودند : این حدیث را حفظ کنید و به دیگران که غائب هستند و این حدیث را نشنیدند ، منتقل کنیدواین کلام پیامبر فقط تشویقی است برای نقل احادیث برای صحابه نه تایید صد در صد آنان . | اولا : در این روایت پیامبر ص به اصحاب فرمودند : این حدیث را حفظ کنید و به دیگران که غائب هستند و این حدیث را نشنیدند ، منتقل کنیدواین کلام پیامبر فقط تشویقی است برای نقل احادیث برای صحابه نه تایید صد در صد آنان . | ||
واینکه گفته می شود که اگر صحابه عادل نبودند چگونه پیامبر به آنها اعتماد | واینکه گفته می شود که اگر صحابه عادل نبودند چگونه پیامبر به آنها اعتماد میکرد ؟ در جواب باید گفت این اعتماد پیامبر به تک تک افراد صحابه از کجای کلام پیامبر بدست می آید ؟ واگر در میان صحابه تعداد زیادی قابل اعتماد بوده و تعدادی هم قابل اعتماد نبوده باشند آیا معقول نیست که پیامبر بفرماید : شما این حدیث مرا حفظ کنید و به دیگران منتقل کنید و خداوند شمارا یاری کند ؟ | ||
ثانیا : این روایت اصلا ارتباطی به عدالت صحابه ندارد . زیرا پیامبر می فرماید : ای اصحاب من شما که حاضر هستید و کلام مرا می شنوید به آن افراد غائب برسانید و لذا در ذیل حدیث می فرماید : فرب حامل فقه لیس بفقیه و رب حامل فقه الی من هو افقه منه » | ثانیا : این روایت اصلا ارتباطی به عدالت صحابه ندارد . زیرا پیامبر می فرماید : ای اصحاب من شما که حاضر هستید و کلام مرا می شنوید به آن افراد غائب برسانید و لذا در ذیل حدیث می فرماید : فرب حامل فقه لیس بفقیه و رب حامل فقه الی من هو افقه منه » | ||