۸۷٬۶۵۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می باشند' به 'میباشند') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'مینویسد') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
شهید مطهری دراین زمینه | شهید مطهری دراین زمینه مینویسد: « کلمه » که قابل تحریف است و در قرآن تحریف آن نکوهش شده اعم است از کلمه اصطلاحى، جمله و سطرها و یک مطلب کامل جامع، همان طورى که اعم است از عبارت و شخص و حادثه. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
به هر حال تحریف گاهى در عبارت است و گاهى در شخص و گاهى در حادثه. تحریف در حادثه این است که یا در کیفیت آن کم یا زیاد شود و یا در تفسیر و توجیه آن کم و زیاد شود. اول، شبیه تحریف لفظ و قالب و ظاهر است و دوم از قبیل تحریف روح و معنى و باطن است. و تحریف باطن بیشتر شبیه به مسخ است که دگرگونى و تغییر ماهیت مىآورد و قلب مىکند حقیقت را از بعضى تحریفات [ معنوى ] <ref>یادداشتهای استاد مطهری ج 2ص :84</ref> | به هر حال تحریف گاهى در عبارت است و گاهى در شخص و گاهى در حادثه. تحریف در حادثه این است که یا در کیفیت آن کم یا زیاد شود و یا در تفسیر و توجیه آن کم و زیاد شود. اول، شبیه تحریف لفظ و قالب و ظاهر است و دوم از قبیل تحریف روح و معنى و باطن است. و تحریف باطن بیشتر شبیه به مسخ است که دگرگونى و تغییر ماهیت مىآورد و قلب مىکند حقیقت را از بعضى تحریفات [ معنوى ] <ref>یادداشتهای استاد مطهری ج 2ص :84</ref> | ||
فخر رازی نیز مراد از تحریف در آیه مذکور را اعم از تحریف لفظی و معنوی می داند. ایشان در پاسخ به این شبهه که " چگونه ممکن است کتابی را که در دسترس همگان قرار گرفته است مورد تحریف قرار داد " | فخر رازی نیز مراد از تحریف در آیه مذکور را اعم از تحریف لفظی و معنوی می داند. ایشان در پاسخ به این شبهه که " چگونه ممکن است کتابی را که در دسترس همگان قرار گرفته است مورد تحریف قرار داد " مینویسد: | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
محمد جواد مغنیه نیز در تفسیر الکاشف | محمد جواد مغنیه نیز در تفسیر الکاشف مینویسد: | ||
هیچ قومی در تاریخ سرسخت تر از یهود در برابر حقیقت دیده نشده است دشمنی آنان با حقیقت بیش از دیگران بوده و تا کنون استمرار دارد. یهود رمز هر شری در تاریخ شناخته شده است بگونه ای که درعصر حاضر هر دولت استعمارگر جهت نیل به اهداف پلیدش در به ذلت کشاندن جوامع بشری به اسرائیل که نماد هر شری است پناه می برد.<ref>تفسیر الكاشف، ج2، ص: 338</ref> | هیچ قومی در تاریخ سرسخت تر از یهود در برابر حقیقت دیده نشده است دشمنی آنان با حقیقت بیش از دیگران بوده و تا کنون استمرار دارد. یهود رمز هر شری در تاریخ شناخته شده است بگونه ای که درعصر حاضر هر دولت استعمارگر جهت نیل به اهداف پلیدش در به ذلت کشاندن جوامع بشری به اسرائیل که نماد هر شری است پناه می برد.<ref>تفسیر الكاشف، ج2، ص: 338</ref> | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
فخر رازی نیز تعمیم را از آیه" کتمان "استنباط نموده و | فخر رازی نیز تعمیم را از آیه" کتمان "استنباط نموده و مینویسد: أن اللفظ عام و العارض الموجود، و هو نزوله عند سبب معین لا یقتضی الخصوص على ما ثبت فی أصول الفقه أن العبرة بعموم اللفظ لابخصوص السبب.<ref>مفاتیح الغیب، ج4، ص 140</ref> | ||
نکات : | نکات : | ||
1-مراد از کتمان حقائق دینی در آیه شریفه – ان الذین یکتمون ما انزلنا - اعم از کتمان اصل آیات الهی از مردم و نیز تفسیر و تاویل ناصواب و باطل از آنها می باشد. علامه طباطبائی در این زمینه | 1-مراد از کتمان حقائق دینی در آیه شریفه – ان الذین یکتمون ما انزلنا - اعم از کتمان اصل آیات الهی از مردم و نیز تفسیر و تاویل ناصواب و باطل از آنها می باشد. علامه طباطبائی در این زمینه مینویسد: | ||
عالمان یهودی آیاتی – از کتاب مقدس شان - را که مشتمل بر بشارت نسبت به ظهور پیامبر ص بود از مردم مخفی کرده و در صورت اگاهی مردم از آنها با تفسیر و تاویلهایشان موجب انحراف آنان می گردیدند. | عالمان یهودی آیاتی – از کتاب مقدس شان - را که مشتمل بر بشارت نسبت به ظهور پیامبر ص بود از مردم مخفی کرده و در صورت اگاهی مردم از آنها با تفسیر و تاویلهایشان موجب انحراف آنان می گردیدند. | ||
ایشان در جمع بین فقره " یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى"ٰ و فقره " مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ " | ایشان در جمع بین فقره " یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى"ٰ و فقره " مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ "ۙمینویسد: | ||
از انجا که رسالت عالمان اگاهی بخشیدن به مردم بوده و حقائق توسط آنان برای مردم تبیین خواهد شد بنابراین کوتاهی آنان در ایفای این رسالت سبب تثبیت مردم درجهالت شان خواهد بود. در آیه شریفه نیز مراد از کتمان آیات از مردم- یکتمون ما انزلنا- بعد از تبیین حقائق برای آنان – من بعد ما بیناه للناس - ان است که عالمان یهودی از انجا که خود عالم به حقائق کتاب اسمانی- از جمله ظهور پیامبرخاتم ص - بودند می بایست انرا در معرض دید همگان قرار داده و برای آنان تبیین نمایند اما اینان بدلیل کتمانشان سبب دور شدن مردم از حقائق گردیدند که لازمه ان بروز تشتت و اختلافات دینی و فرقه ای بود. <ref>المیزان فى تفسیر القرآن ج1 390</ref> | از انجا که رسالت عالمان اگاهی بخشیدن به مردم بوده و حقائق توسط آنان برای مردم تبیین خواهد شد بنابراین کوتاهی آنان در ایفای این رسالت سبب تثبیت مردم درجهالت شان خواهد بود. در آیه شریفه نیز مراد از کتمان آیات از مردم- یکتمون ما انزلنا- بعد از تبیین حقائق برای آنان – من بعد ما بیناه للناس - ان است که عالمان یهودی از انجا که خود عالم به حقائق کتاب اسمانی- از جمله ظهور پیامبرخاتم ص - بودند می بایست انرا در معرض دید همگان قرار داده و برای آنان تبیین نمایند اما اینان بدلیل کتمانشان سبب دور شدن مردم از حقائق گردیدند که لازمه ان بروز تشتت و اختلافات دینی و فرقه ای بود. <ref>المیزان فى تفسیر القرآن ج1 390</ref> | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
محمد جواد مغنیه به نقل از تفسیر المنار می گوید: از منظر محمد عبده یهودیان منکر معاد میباشند بدلیل انکه در کتاب مقدس کنونی یهودیان وعد یا وعیدی در زمینه معاد ذکر نشده است مضافا به اینکه بسیاری از محققین معتقدند که یهودیان به معاد اعتقادی ندارند. | محمد جواد مغنیه به نقل از تفسیر المنار می گوید: از منظر محمد عبده یهودیان منکر معاد میباشند بدلیل انکه در کتاب مقدس کنونی یهودیان وعد یا وعیدی در زمینه معاد ذکر نشده است مضافا به اینکه بسیاری از محققین معتقدند که یهودیان به معاد اعتقادی ندارند. | ||
ایشان در نقد گفتار محمد عبده | ایشان در نقد گفتار محمد عبده مینویسد: | ||
ادعای مذکور مبنی بر انکار معاد از ناحیه یهودیان مخالف آیاتی است که اعتقاد یهودیان را به معاد ثابت می کند نظیر آیه شریفه: "لن تمسنا النار الا أیاما معدودات" و سخن یهود به اینکه " لن یدخل الجنة الا من کان هودا ". | ادعای مذکور مبنی بر انکار معاد از ناحیه یهودیان مخالف آیاتی است که اعتقاد یهودیان را به معاد ثابت می کند نظیر آیه شریفه: "لن تمسنا النار الا أیاما معدودات" و سخن یهود به اینکه " لن یدخل الجنة الا من کان هودا ". | ||
ایشان در جمع بین عدم وجود مساله معاد در تورات کنونی و آیات قرآن که اعتقاد به معاد را از ناحیه یهودیان ثابت می کند | ایشان در جمع بین عدم وجود مساله معاد در تورات کنونی و آیات قرآن که اعتقاد به معاد را از ناحیه یهودیان ثابت می کند مینویسد: | ||
بعید نیست که بگوئیم هر چند در کتاب کنونی یهودیان از مساله معاد ذکری نشده است اما اسلاف آنان به معاد اعتقاد داشته و از انجا که تورات طبق نظر محققین اروپائی بعد از موسی ع تدوین شده است از اینرو چنین استنباط می شود که نویسندگانش مسائل مربوط به معاد را از ان حذف نموده اند. | بعید نیست که بگوئیم هر چند در کتاب کنونی یهودیان از مساله معاد ذکری نشده است اما اسلاف آنان به معاد اعتقاد داشته و از انجا که تورات طبق نظر محققین اروپائی بعد از موسی ع تدوین شده است از اینرو چنین استنباط می شود که نویسندگانش مسائل مربوط به معاد را از ان حذف نموده اند. | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
بیان: بر اساس آیات ذکر شده از جمله معتقدات یهودیان این است که مدت عقاب آنان بابت برخی از گناهان بسیار اندک بوده اما فرجام آنان ورود به بهشت الهی خواهد بود. مفسرین در اینکه مراد از مدت اندک – ایاما معدوده – چیست روایات مختلفی را بیان نموده اند . | بیان: بر اساس آیات ذکر شده از جمله معتقدات یهودیان این است که مدت عقاب آنان بابت برخی از گناهان بسیار اندک بوده اما فرجام آنان ورود به بهشت الهی خواهد بود. مفسرین در اینکه مراد از مدت اندک – ایاما معدوده – چیست روایات مختلفی را بیان نموده اند . | ||
محمد جواد مغنیه در ذیل آیه مذکور در تحلیلی نسبت به منشا توهمات بیهوده یهودیان در کوتاه بودن عذاب آنان | محمد جواد مغنیه در ذیل آیه مذکور در تحلیلی نسبت به منشا توهمات بیهوده یهودیان در کوتاه بودن عذاب آنان مینویسد: | ||
توهم مذکور یهودیان معلول این نگرش است که از منظر آنان فقظ یهودیان برگزیده خدا بوده و ابنای الهی محسوب می گردند و همه انسانهای غیر یهود فرزندان شیطان میباشنداز اینرو عذاب یهودیان بسیار کوتاه بوده و بعد از ان خداوند از همه آنان راضی خواهند بود. | توهم مذکور یهودیان معلول این نگرش است که از منظر آنان فقظ یهودیان برگزیده خدا بوده و ابنای الهی محسوب می گردند و همه انسانهای غیر یهود فرزندان شیطان میباشنداز اینرو عذاب یهودیان بسیار کوتاه بوده و بعد از ان خداوند از همه آنان راضی خواهند بود. | ||
ایشان در رد ادعای | ایشان در رد ادعای مذکورمینویسد: | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
سید قطب در ذیل آیه مذکور | سید قطب در ذیل آیه مذکور مینویسد: | ||
این آیه که بیانگر یکی از توهمات و گمانهای بیجای برخی از بنی اسرائیل "مبنی بر نجات از عذاب الهی حتی در صورت داشتن پرونده ای از اعمال قبیح می باشد"متاسفانه در مسلمانان نیز رائج است اینان نیز معتقدند که صرف مسلمان بودن آنان را از عذاب قیامت نجات خواهد داد حتی اگر واجد عمل صالح نبوده و مرتکب اعمال قبیح گردنددر حالی که بدون داشتن ایمان همراه با عمل صالح راه نجاتی نیست و این سنتی است که بر همه بندگان جاری است. | این آیه که بیانگر یکی از توهمات و گمانهای بیجای برخی از بنی اسرائیل "مبنی بر نجات از عذاب الهی حتی در صورت داشتن پرونده ای از اعمال قبیح می باشد"متاسفانه در مسلمانان نیز رائج است اینان نیز معتقدند که صرف مسلمان بودن آنان را از عذاب قیامت نجات خواهد داد حتی اگر واجد عمل صالح نبوده و مرتکب اعمال قبیح گردنددر حالی که بدون داشتن ایمان همراه با عمل صالح راه نجاتی نیست و این سنتی است که بر همه بندگان جاری است. | ||
فخر رازی نیز در ذیل آیه مذکور | فخر رازی نیز در ذیل آیه مذکور مینویسد: | ||
جزم یهودیان به اینکه خداوند آنان را حتی در صورت داشتن اعمال قبیح مواخذه نخواهد کرد با مبانی عقلی منطبق نمی باشد بدلیل انکه بر اساس مذهب اشعری که معتقد است که خداوند، مختار در فرجام اعمال ادمیان بوده و حق اعتراض نیز به کسی داده نخواهد شد از اینرو جز از طریق دلیل نقلی نمی توان به فرجام کسی پی برد و اما بر اساس مذهب اعتزالی نیز – که معتقدند ارتکاب معاصی انسان را در معرض عذاب الهی قرار می دهد- از اینرو رفع عذاب یا کوتاه مدت بودن ان فقط از طریق دلیل نقلی قابل اثبات خواهد بود. | جزم یهودیان به اینکه خداوند آنان را حتی در صورت داشتن اعمال قبیح مواخذه نخواهد کرد با مبانی عقلی منطبق نمی باشد بدلیل انکه بر اساس مذهب اشعری که معتقد است که خداوند، مختار در فرجام اعمال ادمیان بوده و حق اعتراض نیز به کسی داده نخواهد شد از اینرو جز از طریق دلیل نقلی نمی توان به فرجام کسی پی برد و اما بر اساس مذهب اعتزالی نیز – که معتقدند ارتکاب معاصی انسان را در معرض عذاب الهی قرار می دهد- از اینرو رفع عذاب یا کوتاه مدت بودن ان فقط از طریق دلیل نقلی قابل اثبات خواهد بود. | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۵: | ||
بر اساس آیه مذکور و نظائر ان یهودیان بجهت نسبت دروغینی که به خداوند متعال می دادند - نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ- خود را ممتاز از دیگران دانسته و معتقد بودند که موجودات دیگر جهت خدمتگزاری به آنان خلق شده اند از اینرو خود را قوم برگزیده خداوند می دانند. | بر اساس آیه مذکور و نظائر ان یهودیان بجهت نسبت دروغینی که به خداوند متعال می دادند - نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ- خود را ممتاز از دیگران دانسته و معتقد بودند که موجودات دیگر جهت خدمتگزاری به آنان خلق شده اند از اینرو خود را قوم برگزیده خداوند می دانند. | ||
مولف تفسیر الکاشف در نقد این دیدگاه | مولف تفسیر الکاشف در نقد این دیدگاه مینویسد: علاوه بر محال بودن ادعاءمذکور و بطلان عقلی ان، این ادعا نوعی افتراء به خداوند می باشد چون اینگونه امور از مسائل غیب بوده و فقط از طریق وحی می توان بدان اگاهی یافت از اینرو در آیه بعد در رد ادعای اینان می فرماید: (فَکَیْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ). | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۶: | ||
علامه طباطبائی در این زمینه | علامه طباطبائی در این زمینه مینویسد: | ||
رخنه کردن عقاید وثنیت در دین نصارى و یهود، از حقایقى است که قرآن کریم در جمله مورد بحث آن را کشف نموده، و از آن پرده برداشته است. و لذا در عصر حاضر گروهى از محققین بر آن شدند که مندرجات عهدین را با مذاهب بودائیان و برهمانیان تطبیق دهند، و ضمن تحقیق بدست آوردند که معارف انجیل و تورات طابق النعل بالنعل و مو به مو مطابق با خرافات بودائیان و برهمانیان است، حتى بسیارى از داستانها و حکایاتى که در انجیلها موجود است عین همان حکایاتى است که در آن دو کیش موجود است، و در نتیجه براى هیچ محقق و اهل بحثى جاى هیچ تردیدى نمىماند که کاشف حقیقى این مطلب و مبتکر آن قرآن کریم " یضاهؤون..." می باشد. | رخنه کردن عقاید وثنیت در دین نصارى و یهود، از حقایقى است که قرآن کریم در جمله مورد بحث آن را کشف نموده، و از آن پرده برداشته است. و لذا در عصر حاضر گروهى از محققین بر آن شدند که مندرجات عهدین را با مذاهب بودائیان و برهمانیان تطبیق دهند، و ضمن تحقیق بدست آوردند که معارف انجیل و تورات طابق النعل بالنعل و مو به مو مطابق با خرافات بودائیان و برهمانیان است، حتى بسیارى از داستانها و حکایاتى که در انجیلها موجود است عین همان حکایاتى است که در آن دو کیش موجود است، و در نتیجه براى هیچ محقق و اهل بحثى جاى هیچ تردیدى نمىماند که کاشف حقیقى این مطلب و مبتکر آن قرآن کریم " یضاهؤون..." می باشد. | ||
خط ۲۲۶: | خط ۲۲۶: | ||
در تفسیر ابن ابی حاتم ذیل آیه "وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ " از مقاتل بن حیان نقل شده است که در تورات با اینکه بر یهودیان ربا حرام بود اما مرتکب این گناه می شدند. | در تفسیر ابن ابی حاتم ذیل آیه "وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ " از مقاتل بن حیان نقل شده است که در تورات با اینکه بر یهودیان ربا حرام بود اما مرتکب این گناه می شدند. | ||
ایشان در ادامه بعد از فقره وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ | ایشان در ادامه بعد از فقره وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ مینویسد: یهودیان برعم انکه ممنوع از رباخواری بودند اما مرتکب این گناه بزرگ شدند از اینرو خداوند –جهت تادیب و مواخذه آنان- برخی از امور حلال را بر آنان حرام نمود. | ||
خط ۲۴۳: | خط ۲۴۳: | ||
...ثُمَّ أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِیقًا مِنْکُمْ مِنْ دِیَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ یَأْتُوکُمْ أُسَارَىٰ تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْرَاجُهُمْ ۚ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ ۚ فَمَا جَزَاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذَٰلِکَ مِنْکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ۖ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ الْعَذَابِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ | ...ثُمَّ أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِیقًا مِنْکُمْ مِنْ دِیَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ یَأْتُوکُمْ أُسَارَىٰ تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْرَاجُهُمْ ۚ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ ۚ فَمَا جَزَاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذَٰلِکَ مِنْکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ۖ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ الْعَذَابِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ | ||
محمد جواد مغنیه در تبیین نکته مذکور در تحریف یهودیان نسبت به حکم فدیه جهت ازادی اسیران یهودی | محمد جواد مغنیه در تبیین نکته مذکور در تحریف یهودیان نسبت به حکم فدیه جهت ازادی اسیران یهودی مینویسد : | ||
اوس و خزرج دو قبیله عربى از یک ریشه بودند؛ زیرا اوس و خزرج دو برادر بودند. این دو قبیله پیش از اسلام با یکدیگر نبرد و درگیرى داشتند. آنان مشرک بودند، نه به بهشت و دوزخ اعتقاد داشتند و نه به قیامت و کتاب آسمانى. یهود نیز سه تیره بودند: بنى قینقاع، بنى قریظه و بنى نضیر. میان این قبایل دشمنى و جنگ جریان داشت، چنانکه میان اوس و خزرج بود. | اوس و خزرج دو قبیله عربى از یک ریشه بودند؛ زیرا اوس و خزرج دو برادر بودند. این دو قبیله پیش از اسلام با یکدیگر نبرد و درگیرى داشتند. آنان مشرک بودند، نه به بهشت و دوزخ اعتقاد داشتند و نه به قیامت و کتاب آسمانى. یهود نیز سه تیره بودند: بنى قینقاع، بنى قریظه و بنى نضیر. میان این قبایل دشمنى و جنگ جریان داشت، چنانکه میان اوس و خزرج بود. | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۸: | ||
ایشان در بیان توجیه یهودیان از تناقض مذکور | ایشان در بیان توجیه یهودیان از تناقض مذکور مینویسد: یهودیان از این تناقضگویى، چنین عذر مىآوردند که تورات به آنان دستور داده است که هرگاه یهودیان اسیر شوند، باید فدیه اسیران را بپردازند. | ||