۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - 'می دانند' به 'میدانند') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
نوبختى می گوید ابتریه مىگفتند که برترین مردم پس از [[پیغمبر]] و شایسته ترین ایشان براى امامت [[على (ع)]] بود. ایشان از هواخواهان استوار و پا برجاى على (ع) بودند، و مى گفتند که مخالفان وى اهل [[دوزخ]] و آتش اند ولى بیعت با [[ابوبکر]] و [[عمر]] را درست دانسته و درباره [[عثمان]] خاموش بودند. ایشان بدینگونه استدلال مىکردند که گرچه على (ع) سزاوارتر و شایسته تر از ایشان بود، امّا چون بر آن دو به خلافت سلام گفت [بیعت با ایشان جایز بوده است] و آن درست به معنى این است که کسى را در کارى حقى بوده باشد و آن را به دیگران واگذارد. | نوبختى می گوید ابتریه مىگفتند که برترین مردم پس از [[پیغمبر]] و شایسته ترین ایشان براى امامت [[على (ع)]] بود. ایشان از هواخواهان استوار و پا برجاى على (ع) بودند، و مى گفتند که مخالفان وى اهل [[دوزخ]] و آتش اند ولى بیعت با [[ابوبکر]] و [[عمر]] را درست دانسته و درباره [[عثمان]] خاموش بودند. ایشان بدینگونه استدلال مىکردند که گرچه على (ع) سزاوارتر و شایسته تر از ایشان بود، امّا چون بر آن دو به خلافت سلام گفت [بیعت با ایشان جایز بوده است] و آن درست به معنى این است که کسى را در کارى حقى بوده باشد و آن را به دیگران واگذارد. | ||
باید دانست که «بتریه» از اصحاب حدیث و پیروان حسن بن صالح بن حىّ همدانى ثورى کوفى (100- 186 ه) و کثیر النواء، یعنى کثیر هسته فروش از معاصران [[امام محمد باقر (ع)]] و [[امام جعفر صادق|امام جعفر صادق (ع)]] و از یاران سالم بن ابى حفصه (در گذشته در سال 137 ه)، و حکم بن عتیبه کوفى «در گذشته در سال 115 ه»، و ابوالمقدام ثابت حداد از اصحاب [[امام سجاد (ع)]] و [[امام باقر (ع)]] و سلمة بن کهیل (در گذشته در سال 122 ه) بودند. همگى ایشان بر این گفتار اجماع کردند که على (ع) بهترین اصحاب پیغمبر بود، ولى با وجود این، به دستورهاى ابوبکر و عمر رفتار کرده است و مانند سفیان ثورى مسح بر موزه و آشامیدن نبیذ مست کننده و خوردن مارماهى را جایز میدانستند، سپس در جنگ على (ع) و نبرد با محاربانش اختلاف کردند. ضعفاى زیدیه که «عجلیه» نام دارند و از یاران هارون بن سعید عجلى (در گذشته در سال 145 ه) هستند، ایشان نیز از بتریه بشمار مىروند، آنان مردم را به دوستى على بن أبیطالب (ع) خواندند، و سپس امامت او را با ولایت ابوبکر و عمر بهم آمیختند. ایشان در نزد سنّیان بهترین فرقه هاى شیعه هستند، زیرا در عین حالى که على (ع) را برتر مى شمارند امامت ابوبکر و عمر را نیز قبول دارند. امّا عثمان و [[طلحه]] و [[زبیر|زبیر]] را نکوهیده و همراهى و به جنگ بیرون شدن با هر یک از فرزندان على (ع) را از نظر [[امر به معروف و نهى از منکر]] واجب مى دانند. آنان در امامت، شخص معینى را در نظر نمیگیرند، بلکه هر کسی از فرزندان على (ع) خروج کند، از هر نسلی که باشد، او را امام میدانند. عبدالقاهر بغدادى مىنویسد که: بتریه امامت ابوبکر و عمر را درست میدانستند مىگفتند اگر مردم به امامت حضرت على (ع) اقرار مىکردند بهتر بود، ولى این عمل موجب فسق و کفر ایشان نخواهد شد. تنها فرقى که این دسته با [[سلیمانیه|سلیمانیه]] دارند آن است که ایشان به عکس سلیمانیه عثمان را هم تکفیر نمى کنند و به همین جهت در نزد اهل سنت محترم هستند. [[ابوالحسن اشعرى]] مىنویسد که بتریه بر خلاف دیگر فرق شیعه، رجعت مردگان را به این دنیا منکر شدند، و على (ع) را از آن روز امام و خلیفه | باید دانست که «بتریه» از اصحاب حدیث و پیروان حسن بن صالح بن حىّ همدانى ثورى کوفى (100- 186 ه) و کثیر النواء، یعنى کثیر هسته فروش از معاصران [[امام محمد باقر (ع)]] و [[امام جعفر صادق|امام جعفر صادق (ع)]] و از یاران سالم بن ابى حفصه (در گذشته در سال 137 ه)، و حکم بن عتیبه کوفى «در گذشته در سال 115 ه»، و ابوالمقدام ثابت حداد از اصحاب [[امام سجاد (ع)]] و [[امام باقر (ع)]] و سلمة بن کهیل (در گذشته در سال 122 ه) بودند. همگى ایشان بر این گفتار اجماع کردند که على (ع) بهترین اصحاب پیغمبر بود، ولى با وجود این، به دستورهاى ابوبکر و عمر رفتار کرده است و مانند سفیان ثورى مسح بر موزه و آشامیدن نبیذ مست کننده و خوردن مارماهى را جایز میدانستند، سپس در جنگ على (ع) و نبرد با محاربانش اختلاف کردند. ضعفاى زیدیه که «عجلیه» نام دارند و از یاران هارون بن سعید عجلى (در گذشته در سال 145 ه) هستند، ایشان نیز از بتریه بشمار مىروند، آنان مردم را به دوستى على بن أبیطالب (ع) خواندند، و سپس امامت او را با ولایت ابوبکر و عمر بهم آمیختند. ایشان در نزد سنّیان بهترین فرقه هاى شیعه هستند، زیرا در عین حالى که على (ع) را برتر مى شمارند امامت ابوبکر و عمر را نیز قبول دارند. امّا عثمان و [[طلحه]] و [[زبیر|زبیر]] را نکوهیده و همراهى و به جنگ بیرون شدن با هر یک از فرزندان على (ع) را از نظر [[امر به معروف و نهى از منکر]] واجب مى دانند. آنان در امامت، شخص معینى را در نظر نمیگیرند، بلکه هر کسی از فرزندان على (ع) خروج کند، از هر نسلی که باشد، او را امام میدانند. عبدالقاهر بغدادى مىنویسد که: بتریه امامت ابوبکر و عمر را درست میدانستند مىگفتند اگر مردم به امامت حضرت على (ع) اقرار مىکردند بهتر بود، ولى این عمل موجب فسق و کفر ایشان نخواهد شد. تنها فرقى که این دسته با [[سلیمانیه|سلیمانیه]] دارند آن است که ایشان به عکس سلیمانیه عثمان را هم تکفیر نمى کنند و به همین جهت در نزد اهل سنت محترم هستند. [[ابوالحسن اشعرى]] مىنویسد که بتریه بر خلاف دیگر فرق شیعه، رجعت مردگان را به این دنیا منکر شدند، و على (ع) را از آن روز امام و خلیفه میدانند که پس از عثمان به وى بیعت کردند. | ||
محمد بن اسحاق الندیم در کتاب «الفهرست» مى نویسد که حسن بن صالح بن حىّ (که در سال 100 ه متولد شد و در سال 168 ه درگذشت) از بزرگان [[شیعه زیدیه|شیعه زیدیه]] بود، و از [[فقها]] و [[متکلمان]] ایشان بشمار میرفت، از جمله کتاب هاى او: کتاب «التوحید»، کتاب «امامة ولد على من فاطمه»، کتاب «الجامع فى الفقه» است.حسن را دو برادر به نام على بن صالح و صالح بن صالح بود که بر مذهب برادر خود حسن بن صالح بودند و از متکلمان و محدثان زیدیه به شمار میرفتند.کشّى از «سدیر» روایت مىکند که خدمت امام محمد باقر (ع) رسیدم، و سلمة بن کهیل، ابوالمقدام ثابت حداد، سالم بن ابى حفصه و کثیر النواء با من بودند، در نزد حضرت باقر (ع) برادرش زید بن على نشسته بود، پس آنان روى به آن حضرت کرده گفتند که ما، على (ع) و حسن (ع) و حسین (ع) را دوست داریم و از دشمنان شان بیزاریم، حضرت فرمود آرى، سپس گفتند ما ابوبکر و عمر را دوست داریم و از دشمنان شان بیزاریم،آنگاه زید بن على روى به ایشان کرد و گفت آیا از فاطمه (س) بیزارید؟ بتّرتم امرنا بتّرکم اللّه، دنباله ما را بریدید، خدا دنباله شما را ببرد و از آن روز آنان معروف به بتریه شدند. مامقانى در کتاب «مقباس الهدایه» مى نویسد این فرقه را به وجهى دیگر «بتریّه» نیز خوانده اند به تقدیم تاى منقوطه بر باى موحده و این نظر فاضل کاظمى «در تکملة النقد» است که حدیث فوق را چنین روایت کرده است: «أ تبرءون من فاطمه تبرئتم امرنا تبرئکم اللّه» و از آن روز به «تبریّه» یعنى بیزارى جویان نامیده شدند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی،مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1382، چاپ دوم، ص 9 با ویرایش</ref> | محمد بن اسحاق الندیم در کتاب «الفهرست» مى نویسد که حسن بن صالح بن حىّ (که در سال 100 ه متولد شد و در سال 168 ه درگذشت) از بزرگان [[شیعه زیدیه|شیعه زیدیه]] بود، و از [[فقها]] و [[متکلمان]] ایشان بشمار میرفت، از جمله کتاب هاى او: کتاب «التوحید»، کتاب «امامة ولد على من فاطمه»، کتاب «الجامع فى الفقه» است.حسن را دو برادر به نام على بن صالح و صالح بن صالح بود که بر مذهب برادر خود حسن بن صالح بودند و از متکلمان و محدثان زیدیه به شمار میرفتند.کشّى از «سدیر» روایت مىکند که خدمت امام محمد باقر (ع) رسیدم، و سلمة بن کهیل، ابوالمقدام ثابت حداد، سالم بن ابى حفصه و کثیر النواء با من بودند، در نزد حضرت باقر (ع) برادرش زید بن على نشسته بود، پس آنان روى به آن حضرت کرده گفتند که ما، على (ع) و حسن (ع) و حسین (ع) را دوست داریم و از دشمنان شان بیزاریم، حضرت فرمود آرى، سپس گفتند ما ابوبکر و عمر را دوست داریم و از دشمنان شان بیزاریم،آنگاه زید بن على روى به ایشان کرد و گفت آیا از فاطمه (س) بیزارید؟ بتّرتم امرنا بتّرکم اللّه، دنباله ما را بریدید، خدا دنباله شما را ببرد و از آن روز آنان معروف به بتریه شدند. مامقانى در کتاب «مقباس الهدایه» مى نویسد این فرقه را به وجهى دیگر «بتریّه» نیز خوانده اند به تقدیم تاى منقوطه بر باى موحده و این نظر فاضل کاظمى «در تکملة النقد» است که حدیث فوق را چنین روایت کرده است: «أ تبرءون من فاطمه تبرئتم امرنا تبرئکم اللّه» و از آن روز به «تبریّه» یعنى بیزارى جویان نامیده شدند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی،مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1382، چاپ دوم، ص 9 با ویرایش</ref> | ||
==شرایط امام نزد ابتریه== | ==شرایط امام نزد ابتریه== | ||
همه زیدیه که ابتریه یکی از شاخه های آن است، امامت مفضول را به این شرط که افضل رضایت دهد، جایز | همه زیدیه که ابتریه یکی از شاخه های آن است، امامت مفضول را به این شرط که افضل رضایت دهد، جایز میدانند. <ref>شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، قاهره، سال 1370 قمری، ج1، ص320</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |