۸۸٬۱۹۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می داشت' به 'میداشت') |
جز (جایگزینی متن - 'شده اند' به 'شدهاند') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==پیدایش== | ==پیدایش== | ||
برخی در باره پیدایش مفوضه نوشته اند: «در دهه های سوم و چهارم قرن دوم هجری، در دوره زندگی و امامت [[امام صادق علیه السلام]] گروه دیگری از غلاة در جامعه شیعه پدیدار شدند. این گروه به بسیاری از نظریات وعقاید گروه [[کیسانیه]] (که تقریباً ناپدید | برخی در باره پیدایش مفوضه نوشته اند: «در دهه های سوم و چهارم قرن دوم هجری، در دوره زندگی و امامت [[امام صادق علیه السلام]] گروه دیگری از غلاة در جامعه شیعه پدیدار شدند. این گروه به بسیاری از نظریات وعقاید گروه [[کیسانیه]] (که تقریباً ناپدید شدهاند) علاقهمند بوده و از آنان جانب داری میکردند و خود را دنباله رو آنان می دانستند. از جمله به پیروی آنان، ائمه آل محمد (صلی الله علیه و آله) را موجوداتی فوق بشری می خواندند که دارای علم نامحدود از جمله علم بر غیب و قدرت تصرف در کائنات بودند. این گروه جدید از غلاة، پیامبر و ائمه را خدا نمی خواندند بلکه معتقد بودند که خداوند کار جهان از خلق و رزق و اختیار تشریع احکام را به آنان تفویض فرموده است. نتیجتاً پیامبر و ائمه عملاً تمام کارهایی را که خداوند باید انجام دهد انجام میدهند با این فرق که قدرت خدا اصلی و قدرت آنان تبعی و فرعی است. پس فرق اصلی میان آنان و غلاة ملحد آن بود که غلاة ملحد، ائمه را در عرض خدا و در درجه او می دانستند ولی اینان به اصطلاح رائج ادوار اخیر در طول خدا می دانستند. | ||
این فکر به زودی در سنت شیعه با کلمه تفویض شناخته شد که گروه مزبور را به این اعتبار مفوضه نامیدند. همچنان که سایر گروه های غلاة که ائمه را خدا می دانستند، به طور اخص غلاة طیاره یا به طور ساده و خلاصه طیاره خوانده می شدند. در کتب رجال حدیث شیعه معمولاً افراد این گروه های دوم (یعنی آنان که ائمه را خدا می دانستند یا عملاً با این عقیده و با تفسیرهای باطنی خاص خود از ربقه اسلام و تشیع خارج شده و گروه های مستقل برای خود تشکیل داده بودند) با تعبیراتی نظیر فاسدالمذهب یا فاسدالاعتقاد و اهل تخلیط (تفسیر باطنی از شریعت) مشخص شده و گروه اول که همچنان در داخل مذهب تشیع مانده و به اصطلاح غلاة درون گروهی بودند با تعبیراتی نظیر اهل الارتفاع، فی مذهبه (یـا فی حدیثه) ارتفـاع، مرتفع القـول، یا فیه غلـوّ و ترفّع ممتـاز گردانیده اند که همه حـاکی از تندروی و بلنـدپروازی نابجـای کسـانی است که ائمـه را گرچه خـدا ندانستند ولی آنان را به ناحق از مقام واقعی خود بالابرده و با نسبت دادن علم و قدرت نامحدود و معجزات و نظائر آن، موجودات فوق بشری و غیرطبیعی معرفی کرده بودند. با این همه در استعمال اعمّ، اصطلاح غلاة بر هـر دو دسته به طور معمول و متـداول اطلاق می شده است مگر آن که دو اصطلاح غلاة و مفوضه با هم دیگر به کار میرفت که در این صورت منظور از کلمه غلاة مشخصاً کسانی بود که ائمه را خدا (و احیاناً پیامبر) می خواندند.<ref>مدرسی طباطبایی سید حسین، مکتب در فرایند تکامل، ص 31</ref> | این فکر به زودی در سنت شیعه با کلمه تفویض شناخته شد که گروه مزبور را به این اعتبار مفوضه نامیدند. همچنان که سایر گروه های غلاة که ائمه را خدا می دانستند، به طور اخص غلاة طیاره یا به طور ساده و خلاصه طیاره خوانده می شدند. در کتب رجال حدیث شیعه معمولاً افراد این گروه های دوم (یعنی آنان که ائمه را خدا می دانستند یا عملاً با این عقیده و با تفسیرهای باطنی خاص خود از ربقه اسلام و تشیع خارج شده و گروه های مستقل برای خود تشکیل داده بودند) با تعبیراتی نظیر فاسدالمذهب یا فاسدالاعتقاد و اهل تخلیط (تفسیر باطنی از شریعت) مشخص شده و گروه اول که همچنان در داخل مذهب تشیع مانده و به اصطلاح غلاة درون گروهی بودند با تعبیراتی نظیر اهل الارتفاع، فی مذهبه (یـا فی حدیثه) ارتفـاع، مرتفع القـول، یا فیه غلـوّ و ترفّع ممتـاز گردانیده اند که همه حـاکی از تندروی و بلنـدپروازی نابجـای کسـانی است که ائمـه را گرچه خـدا ندانستند ولی آنان را به ناحق از مقام واقعی خود بالابرده و با نسبت دادن علم و قدرت نامحدود و معجزات و نظائر آن، موجودات فوق بشری و غیرطبیعی معرفی کرده بودند. با این همه در استعمال اعمّ، اصطلاح غلاة بر هـر دو دسته به طور معمول و متـداول اطلاق می شده است مگر آن که دو اصطلاح غلاة و مفوضه با هم دیگر به کار میرفت که در این صورت منظور از کلمه غلاة مشخصاً کسانی بود که ائمه را خدا (و احیاناً پیامبر) می خواندند.<ref>مدرسی طباطبایی سید حسین، مکتب در فرایند تکامل، ص 31</ref> | ||